تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,412 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,363 |
پرسش ها و پاسخ ها | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1371، شماره 131، آبان 1371 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
«پرسشها و پاسخها» حجة الاسلام والمسلمین سید مرتضی مُهری کنترل رشد جمعیت بسم الله الرحمن الرحیم س: اخیراً تبلیغاتی در رسانه های گروهی دیده می شود در رابطه با کنترل رشد جمعیت و جلوگیری از بارداری زنان. آیا این امر با آن چه در روایات آمده است که رسول اکرم (ص) تشویق می کردند به کثرت زاد و ولد، منافات ندارد؟ و همچنین در این رابطه گفته می شود که: فراهم کردن امکانات زندگی برای این همه جمعیت مشکل است. آیا این مطلب با اعقتاد ما به رزاقیت خداوند و ضمانت روزی همه انسان ها از سوی خدا، منافات ندارد؟. *** ج- مسأله کنترل رشد جمعیت در کل جهان و در کشورهای به خصوصی از جمله ایران از مسائل بسیار مهم و حساس است که متأسفانه مسئولین اداره کشور، خیلی دیر متوجه اهمیت آن شده اند بلکه باید گفت: هنوز هم آن گونه که باید و شاید مورد توجه قرار نگرفته است و مقررات لازم برای ضمانت اجرای آن در نظر گرفته نشده است. اهمیت این مسأله از بعد اجتماعی و اقتصادی و مشکلات خانوادگی و تربیتی در رسانه های گروهی تا حدودی تبیین شده؛ با این همه هنوز هم در افکار عمومی مورد قبول واقع نشده است. بنابراین نیاز به توضیح بیشتر دارد و به خصوص باید از جهت فرهنگ دینی و اسلامی نیز مسأله روشن شود. رزاقیت خداوند اما مسأله رازقیت خداوند به این معنی نیست که خارج از سلسله علل و اسباب و عوامل طبیعی و غیر طبیعی، خداوند تعهدی نسبت به روزی رساندن به انسان و سایر موجودات زنده داده باشد. خداوند رزاق است و خالق است و شفا دهنده است و همه کارها از او است و آنچه در عالم به وجود می آید از اوست و هر حرکت و سکونی، به امر و اذن او است؛ در عین حال همه اینها زا راه عوامل و اسباب محقق می شود. حتی در ا» مواردی که ما اسباب و وسایلی را احساس نمی کنیم و لذا آن را معجزه می خوانیم، خارج از قانون علت و معلول نیست ولی علت ها و عوامل ناشناخته ای در میان است. بنابراین معنای رازقیت خداوند این نیست که اگر ما در خانه بنشینیم و هیچ اقدامی برای کسب روزی نکنیم، خداوند از راه غیب، روزی ما را می رساند. البته واضح است که در مواردی حکمت خداوند اقتضا می کند که از راه عوامل ناشناخته و غیر عادی، روزی کسانی را که راه روزی ندارند، برساند ولی این عمومیت ندارد. باید همه تلاش کنند و روزی خود را کسب نمایند در عین حال باید این امر را معتقد باشیم که خداوند روزی ما را از این راه رسانده است. همچنان که در مورد شفای بیماران مثلا باید معتقد باشیم که شفا دهنده، خداوند است ولی نباید از مراجعه به پزشک غفلت کنیم. معالجه پزشک یک مقتضی و زمینه ساز است، ولی هزاران عامل دیگر ممکن است در این شفا یا عدم آن دخالت داشته باشند که از حیطه قدرت ما خارج اند و در همان جهت هم که ما فعالیت می کنیم و مقتضی را به وجود می آوریم قدرت ما و تأثیر آن مقتضی، همه به اذن و تحت سلطه و اداره خداوند است. و حتی اراده ما نیز به اراده او وابسته است. (و ما تشاءون الا ان یشاء الله رب العالمین). گرچه باز هم موارد فراوانی دیده می شود که بدون دخالت پزشک و دارو، بمیاری هب طور معجزه آسا شفا می باید ولی این نادر است و حتما در آن موارد حکمتی چنان اقتضاء کرده است همانند به وجود آمدن عیسی بن مریم (ع) بدون پدر و امثال آن از استثناهای طبیعت. خلاصه فرق اساسی بین مؤمن و کافر در برخوداری از نعمت های الهی به واسطه اسباب و وسائل نیست بلکه فرق از این جهت است که مؤمن معتقد است و راه این اسباب و علل، اراده خداوند است که جهان را به این نظام اکمل می گرداند و کافر چنین اعتقادی را ندارد و نیازی به پروردگار نمی بیند و خود را در این انبوه وحشتناک عوامل کور و کر طبیعت، تنها و بی سرپرست احساس می کند و لذا در همین جهان، گرفتار جهنم فراق است. ولی مؤمن همه چیز را جلوه خدا می داند و لذا همه چیز را زیبا می بیند. به هرحال اعتقاد به رزاقیت خداوند، همانند اعتقاد به خالقیت و سایر صفات مقدس او است که هرگز به معنای نفی اسباب و وسایل طبیعی نیست. بنابراین ما باید همچنان که از لحاظ فعالیت فردی برای دست یابی به روزی تلاش می کنیم از لحاظ اجتماعی نیز باید موانع رسیدن همه افراد به سهم خویش از روزی در این سرزمین یا در کل زمین را برطرف و اقدامات لازم را بر اساس تشخیص متخصصان انجام دهیم. و همچنان که مثلا در یک منطقه خاصی برای دست یابی همه ساکنان محل گاهی نیاز به تقسیم بندی آب یا جیره بندی غذا می شود و این را یک امر طبیعی و لازم الاجرا، می دانیم، باید توجه داشته باشیم که کنترل رشد جمعیت نیز برای دست یابی همه ساکنان این سرزمین یا کل زمین به ضروریات زندگی- طبق مقتضیات روز- لازم و ضروری است. روایات تشویق به ازدیاد نسل و اما مسأله روایاتی که در مورد تشویق به ازدیاد نسل آمده است پاسخ این است که مسأله کنترل رشد جمعیت یا تشویق به ازدیاد جمعیت از اموری است که به مقتضای وضع خاص زمان و مکان، مختلف است. هم اکنون در بعضی از کشورها جوایزی برای داشتن فرزند تعیین می شود و مردم به ازیاد نسل تشویق می شوند. این امر به دلیل عدم تمایل مردم به طور طبیعی به داشتن فرزند متعدد است و از سوی دیگر سقوط نظام خانوادگی به دلیل مفاسد اجتماعی و عدم احساس نیاز به تشکیل خانواده نیز موثر است و گاهی مسائل دیگر از قبیل جنگ، موجب کم شدن جمعیت و به خصوص نسل جوان می شود که این امر در رکود فعالیت فکری و فرهنگی تاثیر فراوانی دارد به خصوص با توجه به خطرات زیادی که اکثر جوانان را در این گونه کشورها احاطه کرده و آنها را به مرگ زودرس تهدید می کند، یا مبتلا به مفاسد اجتماعی از قبیل اعتیاد و غیره می سازد که دیگر فعالیت فرهنگی مفید و موثری، نمی توانند داشته باشند. هم چنین از لحاظ زمان نیز مسأله مختلف است، بعضی از کشورها ممکن است در زمانی نیاز به ازدیاد جمعیت داشته باشد و در زمانی دیگر نیاز به کنترل رشد آن احساس شود. روایاتی که در این باره رسیده است باید با توجه به وضعیت خاص کشور اسلامی در آن زمان ارزیابی شود، آن هم با توجه به نیاز شدید مسلمانان در آن زمان به نیروهای جنگجو که بتوانند جامعه نوپا و فعال و پر جنب و جوش اسلامی را از خطر دشمنان فراوانی که آن را احاطه کرده است نگه دارند بلکه در رشد و توسعه و فراگیری آن و صدور انقلاب به تمام کشورهای جهان، وظیفه خویش را انجام دهند، در چنان زمان و مکان و چنان وضعیت سیاسی و اجتماعی خاص، طبیعی است که ازدیاد نسل یک ضرورت احساس شود و پیامبر (ص) به عنوان رهبر و مدیر و مدبر و دور اندیش جامعه- نه به عنوان پیامبر و آورنده وحی الهی- دستور تکثیر نسل را صادر فرماید. بنابراین ممکن است گفته شود این حکم یک حکم ولایتی و یک دستور الهی است گرچه ممکن است این دستور اختصاص به آن زمان و مکان هم نداشته باشد بلکه شامل همه زمانها و مکان ها و همه جوامع اسلامی باشد و تا در کشور اسلامی وضعیت خاصی خلاف آن وضعیت پدید نیاید، این دستور لازم الاجرا است. شاید پیامبر اکرم (ص) این دستور را به این دلیل اعلام فرموده باشد که مسلمانان در جهان، اکثرین را به دست آورند. و لذا در هر کشوری که امکان کثرت نسل باشد، باید طبق آن دستور عمل شود ولی آنجا که امکان رساندن خدمات لازم زندگی به افراد، مشکل شود، چاره ای بجز کنترل رشد جمعیت نیست. پذیرفتن این مطلب با توجه به این که حکم یک حکم الزامی نیست آسان است. بنابراین نمی توان گفت که در همه شرایط مسلمانان به ازدیاد نسل تشویق شده اند بر فرض در کشوری مانند ایران این وضعیت احساس نشود ولی بدون شک در کشوری مانند بنگلادش که تراکم جمعیت بالغ بر 600 نفر در کیلومتر مربع است با امکانات ناچیز اقتصادی، رشد جمعیت بسیار خطرناک و مبارزه با آن یک ضرورت اجتماعی است. و پیامبر هرگز راضی به این همه بدبختی و گرسنگی مسلمانان نیست. وآنگهی جمعیت بسیار ولی بیمار و گرسنه و بی سواد چه فایده ای دارد؟ و چه تأثیری در پیشبرد اهداف پیامبر (ص) می تواند داشته باشد؟ و شکی نیست که جمعیتی مانند بنگلادش و هند و پاکستان در آن شرایط اقتصادی دچار بیماری و گرسنگی و بی سوادی عمومی خواهد شد. و ما باید جدا مانع به وجود آمدن چنین وضعیتی در کشور خود باشیم. نتیجه بحث نتیجه این که تشخیص این جهت که آیا رشد جمعیت نیاز به کنترل دارد یا ندارد و آیا باید تشویق به ازدیاد نسل شود یا کم کردن؛ مطلبی است که نیاز به تخصص و بررسی دارد و مردم باید در این زمینه از دستور رهبری و قانون دولت، تبعیت نمایند. گذشته از این در نهج البلاغه آمده است که «قلة العیال احد الیسارین» یعنی یک راه گشایش در زندگی از جنبه اقتصادی، کم بودن عیال و افراد تحت تکفل است. البته این یک نصیحت فردی است و هیچ منافاتی با تبلیغ عمومی برای ازدیاد نسل در ان زمان ندارد. منظور حضرت این است که اگر کسی از تنگی معیشت و کمی درآمد می نالد و کسب مال بیشتر برای او میسر نیست، راه دیگری برای گشایش زندگی را اختیار کند و آن سعی در تحدید نسل است. نکته ای که در این جا لازم به تذکر است: دقت در انتخاب راه مناسب از راه های جلوگیری از بارداری است. بعضی از این راه ها حد اقل برای بعضی از افراد، ممکن است از نظر بهداشتی زیان بار باشد و بعضی از آنها معمولا مورد اطمینان نیست و درصد تخلف در آنها و احتمال بارداری زیاد است که از این جهات باید با پزشک مشورت شود و بعضی از آنها از نظر شرعی در غیر موارد ضرورت اشکال دارد. مثلا بستن لوله رحم که گفته می شود به طور کلی موجب عقیم شدن است جایز نیست مگر این که برای فرد ضرورت داشته باشد یا ضرورت اجتماعی تحدید نسل به طور رسمی اعلام شود و فرض بر این باشد که برای آن شخص استفاده از راه های دیگر ممکن نباشد و گرنه نباید از این راه استفاده شود. گذشته از این، این کار ظاهرا مستلزم نگاه کردن است و این نگاه در غیر مورد ضرورت جایز نیست. اگر فرض بر این باشد که وسیله ای تهیه شود که بدون نگاه میسر شود یا این کار به وسیله شوهر- بر فرض تخصص- انجام بگیرد از این جهت اشکال مرتفع می شود ولی اگر چنین نباشد فقط در مواقع ضرورت به همان نحو که گفته شد جایز خواهد بود در غیر این صورت باید از راه های دیگر استفاده شود.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 66 |