
تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,408 |
تعداد مقالات | 34,617 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,341,253 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,871,541 |
سخنان مهم مقام معظم رهبری بمناسبت روز ملی مبارزه با استکبار جهانی | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1371، شماره 132، آذر 1371 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 04 اسفند 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
سخنان مهم مقام معظم رهبری بمناسبت روز ملی مبارزه با استکبار جهانی بسم الله الرحمن الرحیم اولاً به شما عزیزان، دانش آموزان، دانشجویان، معلمان و پرستاران که این اجتماع پرشور و صمیمی را تشکیل داده اید خوش آمد عرض می کنم و از خداوند متعال برای همه شما در هر سنگری که هستید و به هر وظیفه ای که اشتغال دارید، تقاضای موفقیت و پیشرفت و تکامل می نمایم. روز 13 آبان بدلیل التقاء سه حادثه تاریخی که به شکل عجیبی به هم وصل هستند، روز مهمی در تاریخ ماست. امروز فرصتی است که از یک درد بزرگ جهانی و یک بیماری سیاسی مهلک که اکنون جهان بشریت دچا آن است و ملت های بسیاری از آن در رنج هستند، مطالبی عرض بشود. سه حادثه روز 13 آبان هم، اتفاقا در رابطه با همین مسئله اساسی و بیماری بزرگ است. حادثه اول، تبعید امام است. یک روز ملتی در زیر فشار یک حکومت فاسد دست و پا می زد و عده کثیری از مردم در خشم و ناراحتی بودند. آن کسی که در آن روز و در آن سطح می توانست احساسات مردم را هدایت کند و افکار آنان را جهت بدهد و درد دل آنان را بیان کند و از خطرات این راه نترسد، فقط امام بزرگوار ما (ره) بود. او را در نیمه شب روزی مثل امروز، از خانه و مسکن خود ربودند و از این ملت دور کردند. اول ایشان را به زندان و بعد هم به تبعید فرستادند تا شاید خشم ملت هدایت نشود و مبارزه مردمی شکل نگیرد. ولی بر خلاف نظر آنها امام رهبری خود را از تبعیدگاه هم ادامه داد و دست از افشاگری و بیان حقایق و هدایت مردم برنداشت و این ملت بخصوص جوانان، در یک مبارزه عمومی وارد شدند و 15 سال این مبارزه ادامه پیدا کرد و در ادامه همین مبارزه، باز در مثل چنین روزی- 13 آبان- که همان دستگاه جبار، وابسته و فاسد و تحت تأثیر سیاست های آلوده به همان بیماری- که بعداً عرض خواهم کرد- دست جنایت خود را از آستین درآورد و عده کثیری دانش آموز را به شهادت رساند، اما بالاخره حق پیروز شد. مبارزه حق طلبانه مردم ایران به ثمر رسید و دستگاه جبار و فاسد مجبور شد بساط خود را جمع کند و آمریکا هم از کشور ما بیرون برود. باز در مثل چنین روزی خشم مقدس و حق طلبانه یک عده جوان دانشجوی مسلمان، حادثه سوم یعنی تسخیر لانه جاسوسی را پیش آورد. پس حوادث امروز حوادثی است بهم پیوسته و کلا مربوط به همان بلایی است که مختصری درباره آن عرض خواهم کرد. بلای بزرگ بشریت در جهان امرزو عبارت است از چیزی که بنده آن را استبداد بین المللی و دیکتاتوری جهانی می نامم. این اسم برای آنچه که امروز بر ملت ها می گذرد، اسم مناسبی است. استبداد بین المللی مرتبه اعلای استکبار بین المللی و جهانی است. معنای استکبار جهانی این است که دولتها و قدرتهایی در دنیا هستند که با ملتها برخورد استکباری می کنند و با آنها دیکتاتورمآبانه مواجه می شوند. ثروت آنهارا می برند، در حکومت های آنها دخالت می کنند، در سیاست های آنها اعمال نظر می کنند و آنها را به این سمت و آن سمت می کشانند. این استکبار بین المللی است. همان چیزی که در قرن 18 و 19 با استعمار شروع شد و بعد در قرن 20 به استعما نوین مبدل شد و در دوران اوج قدرتهای استکباری، به شکل استکبار جهانی درآمد که دنیا را بین دو قطب و قدرت تقسیم کرده بودند و هرکدام یک جور ملتها را می دوشیدند و آنها را در پنجه خود، می فشردند. امروز چیزی که به آن اضافه شده که مناسب است استبداد بین المللی نامیده شود، این است که قدرتهای مستکبر جهانی و در رأس آنها ایالات متحده آمریکا برای ملت های دیگر حق حرف زدن و اظهار نظر کردن هم قائل نیستند و هرکاری را که برای سیاست خودشان مفید و لازم بدانند ولو به ضرر ملت یا ملت ها باشد انجام می دهند. مثلا در قضیه عراق منطقه را زیر لگدهای خودشان گرفتند و بوسیله نیروهای مسلح و سلاح های کشنده خود، درهم کوبیدند. یا توسط عناصر دیگری در مناطق گوناگون عالم- مثل فلسطین اشغالی و لبنان- با اشاره و کمک آنها، انواع فجایع و جنایات انجام می گیرد. اگر ملتی نظری بر خلاف جنایات و خواستهای آنها ابراز کند یا دولتی با آنها مخالفت کنند، آن ملت و یا دولت را با استبداد و دیکتاتوری کامل، به انواع اتهامات متهم می کنند تا بتوانند آنها را از میدان خارج کنند. وسایل و ابزار اینکار را هم دارند. رادیوها، خبرگزاریها، وسایل سریع السیر خبر و تحلیل و تحلیل گران سیاسی در اختیار آنها هستند. سلاح های کشنده و مرگبار هم در اختیار آنهاست. آنها خود را محق جلوه می دهند و هرکس را که مخالف آنها باشد، به اشکال فجیع، با فشار سیاسی یا نظامی و اقتصادی، از میدان خارج می کنند تا آب از آب تکان نخورد. بطور نمونه در همین کشور اسلامی الجزایر، انتخاباتی اتفاق افتاد و جناحی پیروز شد ولی بعد با اشاره و پشتیبانی قدرت های استکباری، وضع بکلی عوض شد و اوضاع، عکس آن شد که ملت خواسته بود. یا در همین منطقه خونبار بوسنی و هرزگوین، چه جنایاتی مرتکب شدند. ملتهای دیگر دم از استقلال زدند و خواست همه آنها مورد قبول واقع شد ولی وقتی نوبت به ملت بوسنی و هرزگوین- که اکثریت آنها مسلمان هستند- رسید و آنها خود، حکومتشان را انتخاب کردند، دیدید چگونه دست به فاجعه آفرینی و کشتار زدند و دنیا هم ابتدا سکوت کرد و بعد هم با تبلیغات کم رنگ و بی معنی با این حادثه عظیم برخورد کردند، متجاوز و جنایتکار را رها کردند تا هرچه می خواهد، بکند. این وضعیت حاکم بر دنیاست. یعنی وجود یک عده قدرتمند که اگر در، صد مسئله هم با یکدیگر اختلاف داشته باشند، در تقسیم دنیا و مناطق نفوذ و فاشر بر اکثریت مردم علام، باهم هستند و اختلافی ندارند. البته در تقسیم و غارت منابع جهان سوم و کشورهای فقیر با هم درگیری دارند اما در اصل غارت منابع و فشار بر روی دولتهایی که مقاومت کنند، با هم هیچ اختلافی ندارند. امروز یک طرف اینها هستند که هم از لحاظ تعداد دولت ها و هم از لحاظ آحاد مردم، در اقلیتند و در طرف دیگر، اکثریت دولتها و ملتهای عالم هستند که محکومند از آنها پیروی کنند. البته ملت ها مستضعف و ناچارند و امکانات ندارند و خیلی از دولتها و دولتمردان هم برای مطامع خود و چهار روز بیشتر در رأس قدرت ماندن، تسلیم آنها می شوند. این وضعیت دنیاست. این همان دیکتاتوری جهانی است و وجود آن در هر کشور، به این معنی است که یک اقلیتی که امکانات، پول و تبلیغات دارد در یک طرف، حاکم و مقتدر؛ و یک اکثریت عظیمی که مستضعف، ناراضی، خشمگین و مخالف هستند، در طرف دیگر، محکوم و تحت سلطه باشند. همه عقلای عالم چنین وضعی را تقبیح می کنند اما همین وضعیت، امروز در سطح جهان وجود دارد و روشنفکران عالم هم آن را تماشا می کنند، خونسرد از کنار آن می گذرند، مسائل جزیی را بزرگ می کنند و مسئله ای به این عظمت را مورد توجه قرار نمی دهند! نویسنده ها، فیلمسازها، هنرمندها و نام آوران عرصه قلم و هنر در سطح عالم و عمدتا در کشورهای اروپائی و آمریکایی چنین وضعی دارند. اینها به چیزهای کوچک می پردازند ولی چیزهای بزرگ را نادیده می گیرند. گناهان هر چند کوچک، بنظر آنها گناه است، ولی گناهان بزرگ را هیچ می پندارند. چنانچه در یک نقطه ای از دنیا حادثه ای اتفاق بیافتد و پای یک نفر در میان باشد، اگر برای او ارزش حیات قائل باشند، توجه می کنند ولی اگر یک فرد سیاهپوست یا مسلمان باشد، از نظر آنها حتی ارزش حیات هم ندارد. اگر یک اروپایی یک جا یا گروگان گرفته شد، یا اسیر شود، یا رنج ببیند یا حتی احتمال این ها هم باشد، شما می بینید نویسندگان،مطبوعاتچی ها، خبرنگارها و شعرای فان کشور اروپایی طومار امضا می کنند و در همه دنیا پخش می کنند و اظهار وجود می کنند، اما حادثه عظیم دیکتارتوری یک قدرت کوچک اما ثروتمند و دارای تکنولوژی و ابزار پیشرفته را، نسبت به اکثریت عظیم انسانها هیچ می دانند. قدرتها برای ملتها حق حیات و اعتراض و انتخاب و دموکراسی قائل نیستند و حقوق آنها را نمی دهند و در مقابل، این آقایان نشسته اند و تماشا می کنند. خود همین بی تفاوتی روشنفکران هم جزو متمم همان استبداد و دیکتاتوری جهانی و عظیم است. این وضع امروز دنیاست. بعد از فروپاشی شوروی این استبداد به نفع آمریکا و غرب افزایش پیدا کرده است. بنده قبلا در دو، سه نطق در مجاامع بین المللی بر این نکه به عنوان سلطه گری جهانی تکیه کردم ولی امرزو احساس می کنم که اصطلاح استبداد جهانی و دیکتاتوری بین المللی گویاتر است. اینها نسبت به ملتهای عالم یک نوع دیکاتوری به خرج می دهند و این، بلای بزرگ بشریت است. ملتها نمی توانند از دو حال خارج باشند، یا باید همانگونه که متاسفانه دولت های آنها می خواهند، تسلیم و غارت شوند و آینده ای برای آنها نماند و خود هم به پیشرفت همین روال استبدادی و استعماری در سطح عالم، کمک کنند و یا باید در مقابل این بلای بزرگ بایستند و مبارزه کنند. خوب، با چه کسی مبارزه کنند؟ پاسخ اینست که: طرف مقابل اگر چه یک جنس است، اما مظاهر مختلف دارد. ملتها باید با آن دستگاه و جریانی که دیکتاتوری جهانی را تقویت می کند، مبارزه کنند. این جریان گاهی یک دولت است، گاهی دولت دیگری است و گاهی خود آمریکاست. مبارزه گاهی با روشهای مجاهدانه و از خود گذشتگی همراه است- مثل آنچه که در فلسطین و لبنان اتفاق می افتد- و گاهی هم با روشهای دیگری است. مهم مبارزه ملتهاست. در اینجا ممکن است این سؤال مطرح شود آیا این مبارزات بحق است یا نه؟ در پاسخ باید گفت آیا با انصافهای عالم می توانند مبارزه یک ملت یا آحادی از یک ملت را که می خواهد در مقابل آن موج عظیم قدرت، مقاومت کند، مورد ملامت قرار بدهند؟ بدیهی است که نمی توانند. اما تأسف اینجاست که تبلیغات جهانی علیه این مبارزین و مقاومت کننده هاست. تبلیغات جهانی آنها را با انواع و اقسام تهمتها متهم می کنند، برای اینکه آنها را از میدان خارج کنند. یکی از این تهمتها همین مسئله نقض حقوق بشر است. حقوق بشر در دست قدرتهای جهانی مثل یک ابزار است تا اگر دیدند، ملت یا دولتی با نظرات آنها مخالفت می کند آن ملت و دولت را به نقض حقوق بشر و طرفداری از تروریسم متهم کنند. امروز شما می بینید به جمهوری اسلامی ایران چه تهمتهایی را می زنند. همین تهمت نقض حقوق بشر و غیره، چیزهایی ساخته و پرداخته مغزهای خبیث تحلیل گران و فعالان سیاسی در اختیار آنهاست. کسانی هستند که می نشینند و تهمتی را برای ملتها و دولتها می سازند و خلق می کنند. اینها ابزارهای دست قدرتها هستند. تهمت هایی را که به ملتها وارد کرده اند کمتر از اتهاماتی که بدولتها وارد می کنند نیست. در این نظام جمهوری اسلامی بارها به ملت ایران تهمت زدند. مسئله این نیست که اینها با دولتمردان جمهوری سالامی مخالفند، خیر، اینها با ملت ایران مخالفند! همینها بودند که می گفتند ملت عظیمی که در اجتماعات میلیونی نماز جمعه با آن شور و شوق اوایل انقلاب شرکت می کنند پول می گیرند؟ آیا این اهانت به یک ملت یست؟ آیا یک ملت را کهنه پرست و متعبد به امور غیر منطقی خواندن و دگم معرفی کردن اهانت به یک ملت نیست؟ جرم این ملت چیست؟ جرم این ملت اینست که از آن دو راه که عرض کردیم، راه مبارزه رویارویی را انتخاب کرده است. شما می بینید که این شخص جدیدی که ممکن است در صحنه سیاست آمریکا روی کار بیاید باز بعد از چند روز شعار حقوق بشر را مطرح خواهد کرد و دنیا مجدداً شاهد تکرار همین صحنه مفتح خواهد بود که دیگران را به نقض حقوق بشر متهم کنند. الان چه کسی در دنیا حقوق بشر را نقض می کند؟ کسی حقوق بشر را نقض می کند که از اسرائیل غاصب حمایت می کند. آیا آنچه که امروز در فلسطین می گذرد، بزرگترین نمونه نقض حقوق بشر نیست؟! پس چرا اینها اعتراض نمی کنند؟ کسی حقوق بشر را نقض می کند که از اسرائیل غاصب حمایت می کند. آیا آنچه که امروز در فلسطین می گذرد، بزرگترین نمونه نقض حقوق بشر نیست؟! پس چرا اینها اعتراض نمی کنند؟ اگر طرفدار حقوق بشرند چرا به اسرائیل کمک می کنند؟ آنچه که امروز در شرق اروپا می گذرد هم همینطور است. در همین منطقه بوسنی و هرزگوین، آیا شنیع ترین و فجیع ترین نمونه نقض حقوق بشر انجام نمی شود؟ مگر ندیدید کسانی از دستگاه های غیر مسئول دنیا به آنجا رفتند و از فجایعی که در آنجا اتفاق می افتد گزارش آوردند؟! مگر همه خبر ندادند که زمستان امسال مسلمانان بوسنی و هرزگوین، زمستان سخت و مهلکی است؟! مگر عکسها را ندیدند؟! مگر فیلمها را نشان ندادند و مگر وضع اردوگاه ها را توصیف نکردند؟! پس چرا وارد نمی شوند و ناقضین حقوق بشر را محکوم نمی کنند؟! چرا کار آنها از زبان فراتر نمی رود؟! چرا وقتی در حادثه ای مثل قضیه کویت که پای منافع و سیاستهای خودشان درمیان است و مسئله اسلام و مسلمین و مستضعفین مطرح نیست، آنجور لشگر کشی می کنند؟ در قضیه کویت برای آمریکا مشکلی وجود نداشت. آمریکا به خرج دیگران وارد شد، جنگ کرد و عراق را بمباران کرد، اگر عراق خراب شود به ضرر آنها نیست. کویت ویران شود به ضرر آنها نیست. آیا آنها حاضرند چنین خرابیهایی را در ایالات و مرزها و کشورهای خودشان تحمّل کنند؟ آنجور در خلیج فارس فاجعه به راه انداختند و محیط زیست را که اینقدر از آن دم می زنند، در منطقه از بین بردند. آیا حاضرند در مناطق زیست خودشان چنین کاری انجام بشود؟! پس بدانید اینها به فکر حقوق بشر نیستند اگر بفکر حقوق بشر بودند وضع دنیا گونه دیگری می بود و این رابطه آکل و مأکول بین آنها و ملت ها وجود نداشت و اینهمه فشار بر ملت های ضعیف وارد نمی آمد. مسئله حقوق بشر نیست. تکرار شعار نقض حقوق بشر یک امر مفتضحی است و خوب است که دیگر آنها این شعا را ندهند و اگر هم بدهند بدانند که دنیا گوش نخواهد داد و کسی اعتنا نخواهد کرد. باز فردا نیایند مسئله حقوق بشر را مطرح و الزاماتی برای ملت ایران درست کنند. اینها کی هستند که مسئله حقوق بشر را مطرح بکنند؟ اینها دشمنان و ناقضین حقوق بشرند منتهی وقیح و پررو هستند. بلندگوها هم دست آنهاست و هرکس را بخواهند متهم می کنند مثل اینکه یک انسان فاسق، فاجر و بدکار و منحرف گوشه ای بایستد و انسانهای پاکدامن را به فسق، فجور و بدرفتاری و ناپاکدامنی متهم کند. وضعیت امروز حقوق بشر اینجور است. این وضعیت دنیاست. تنها ملت و دولتی در دنیا که متفقاً و متحداًًَ در مقابل ای سیاست زورگویانه ایستاده است، همین ایران اسلامی عزیز شماست. در جاهای دیگر اگر دولتها مشاهده کنند که در ملتها انگیزه مقاومت هست، به آنها کمک نمی کنند، ما دولتهایی را می شناسیم که احساسات ضد سلطه گری دارند. اینجور نیست که همه دولتها آن طرفی باشند ولی جرأت نمی کنندو نه جرأت می کنند خودشان اقدام کنند و نه جرأت می کنند ملت هایشان را به اقدام وادارند درحالیکه این اشتباه است. اقدام ملتها اقدامی است که دشمن مستکبر و مستبد نمی تواند هیچ پاسخی به آن بدهد. اقدام ملتها برای مستکبرین شکننده است. چرا این دولتها ملت را وارد صحنه نمی کنند؟ ملت ما بحمدالله در صحنه است. ملت ما امروز نقطه امید یگانه ای است که در نزد ملت هایی که زیر ستم هستند، مثل ستاره ای می درخشد. مواظب باشید این نقطه امید ملتها کور نشود و سعی کنید این ستاره درخشان، روز بروز نور امید را بدل ملت ها بیشتر بتابانید. این وظیفه تاریخی ملت ماست. گمان نکنید که اگر مبارزه ملت ایران سر نمی گرفت و ملت نمی ایستاد، مشکلاتی برای ملت ایران در محیط زندگی اش بوجود نمی آمد. این فکر، تبلیغ دشمن است. نباید تصور شود که اگر ملت ایران تسلیم زور آمریکا و استبداد جهانی بشود، حال و زندگی خوبی خواهید داشت. این اشتباه است. شما ببینید کشورهایی که تسلیم شدند، چه روزگاری دارند، من نمی خواهم از این کشورها اسم بیاورم. شما خود می توانید ببینید چه وضع فاجعه باری در این کشورها وجود دارد. اگر عزت و رفاه و آزادی و استقلالی در کشور هست همه درسایه ایستادگی در مقابل استکبار جهانی است. بیشترین امید من در این مورد به شما جوانان است. حرف درباره شما جوانان بسیار است که امروز مجال طرح آنها نیست چرا که شما انشاء الله می خواهید به تظاهرات بروید و به دیگران محلق بشوید و من نمی خواهم وقت شما را بگیرم. اجمالاً عرض کنم که: شما دانشجویان و دانش آموزان چه پسرها و چه دخترها وظایف سنگینی بر دوش دارید. شما غیر از وظیفه درس خواندن که وظیفه دانش آموزی و دانشجویی است، وظیفه انقلابی و اسلامی و دینی هم در محیط دانشگاه و مدرسه بر دوش دارید. این مبارزه، مبارزه امروز و یکروز و دو روز و یکسال و دوسال نیست، مبارزه نسل هاست. نسلی که از مبدأ و آغاز انقلاب فاصله گرفته اگر بخواهید ایران را به عزت برساند و آن را بسازد و به آن عظمت ببخشد و آن را الگوی زنده ای در مقابل ملت های دیگر قرار بدهد و بینی استکبار را به خاک بمالد، باید یک نسل انقلابی، اسلامی و متدین باشد و آن نسل، شما هستید. شما دانشجویان و دانش آموزان امروز، گردانندگان فردای چرخهای این کشور هستید. امروز خودتان را بسازید. دانشگاه ها را بسازید و محیط دانشگاه و دبیرستان را انقلابی و اسلامی کنید، آیا نمی بینید که بیشترین توجه دشمن به این محیط ها معطوف شده است؟ این برای چیست؟ برای اینکه از این محیط ها می ترسد. در محیط دانشگاه، جوانان انقلابی و مسلمان مانند یک دست و یک تن با یک فکر حرکت کنند که آن فکر، اسلام و انقلاب است. محیط را اسلامی و انقلابی کنید. از هرچیزی که مخل به یگانگی در راه خدا و انقلاب باشد، پرهیز کنید تا بتوانید دانشگاهی بسازید که فردای ایران را تأمین و جمهوری اسلامی را در مقابل دشمنان و بدخواهان، پیروز کند و ملت ایران را در مقابل دوستان و امیدواران عالم، روسفید گرداند. محیط دبیرستان ها هم باید همینطور باشد. جوانان مسلمان و بچه های مؤمن ما در این انقلاب نقش داشتند. امروز، روز بخون غلطیدن تعدادی از همین دانش آموزان است. رژیم منحوس پهلوی هم با دانش آموز مؤمن و انقلابی مخالف بود و می خواست او را فاسد و ضایع کند و اگر نشد، از بین برود. امروز خوشبختانه استکبار و استبداد جهانی نمی توانید به دانش آموزان عزیز، آسیب جسمانی برساند. الحمدلله سدی به ارتفاع جمهوری اسلامی با قدرت جلو تجاوز دشمن را گرفته است، اما ممکن است از لحاظ تضییع و افساد معنوی، بتواند کاری انجام دهد. باید مواظب بود. این تکلیف بر دوش شماست. امام بزرگوار چند صباحی در میان ما زندگی کرد و بعد از میان ما رفت. همه افراد اینجور هستند. فرد که ابدی نیست. فرد باید بتواند وظیفه اش را در مدت کوتاه عمر یعنی همین چند صباح انجا دهد. امام رفت و همه ما هم رفتنی هستیم. اما این انقلاب و ملت ماندنی است. این کشور و عزت و استقلال ما انشاء الله پایدار است. و این پایداری به کمک شما جوانان و خودسازی شماست. خودتان را بسازید. من عرض می کنم که همه توطئه ها و دشمنی ها و خباثت ها که عرض شد در مقابل اراده و عزم ملت ها هیچ و پوچ است. آنها هیچ کاری نمی توانند بکنند. این دولت ها هستند که آسیب پذیرند آنهم دولت هایی که بمردم متکی نباشند. دولت ها هم اگر بمردم متکی باشند (مثل دولت جمهوری اسلامی) محکم و قوی خواهند بود. دولتهایی که بمردم خودشان متکی نیستند آسیب پذیرند و مجبورند برای آنکه بمانند، با آمریکا بسازند. اما ملت ها و دولت های متکی به ملت ها آسیب پذیر نیستند. این یک درس برای ما و همه ملت هاست. ما می توانیم بینی استکبار را بر خاک بمالیم و مانع از نفوذ استبداد جهانی باشیم. حتی من بالاتر از این را عرض می کنم: ما می توانیم قدرت استبداد جهانی را در سطح بین المللی بشکنیم. البته این کارها با صبر و حوصله و استمرار مبارزه و تلاش، شدنی است. یک روز کسی خیال نمی کرد که ابر قدرت شوروی از بین برود ولی دیدید که از بین رفت. ملت ها می توانند معجزه بکنند و این معجزه انشاءالله بوقوع خواهد پیوست. من همه شما جوانان و عزیزان را به خدا می سپارم و امیدوارم که موفق باشید و توصیه پایبندی به اسلام و روش انقلاب را در هیچیک از حالات فراموش نکنید و این روز را انشاء الله گرامی بدارید. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته (13/8/71)
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 252 |