
تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,408 |
تعداد مقالات | 34,617 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,341,518 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,871,566 |
سرزمین و مردم ازبکستان | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1372، شماره 137، اردیبهشت 1372 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 04 اسفند 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
سرزمین و مردم ازبکستان غلامرضا گلی زواره * ویژگی های جغرافیائی ازبکستان جمهوری ازبکستان با مساحتی بالغ بر 447400 کیلومتر مربع بین رودخانه های سیردریا (سیحون)، آمودریا(جیحون)، دامنه سلسله کوهای تین شان و دریاچه آرال(خوارزم سابق) واقع شده است. قزاقستان در شمالف افغانستان و ترکمنستان در جنوب و تاجیکستان و قرقیزستان در مشرق این جمهوری واقع اند. بخش عمده ای از آن را صحرای سوزان قزل قوم در بر گرفته و 75% آن تحت پوشش شرایط بیابانی و نیمه بیابانی قرار گرفته است. ازبکستان سرزمینی است محصور در خشکی (LAND LOCKED) و بدلیل دوری از دریای آزاد و کمبود رطوبت نسبی، آب و هوای آن گرم و خشک وبده و اختلاف دمای آن در طول شبانه روز، ماه و فصل قابل توجه می باشد. رودخانه جیحون که در این ناحیه جریان دارد از کوههای مرکزی آسیا سرچشمه گرفته و پس از پیوستن چندین رودخانه در طول مسیر بدان، وارد دریاچه آرال می شود، گفته می شود که در قرن چهارم قبل از میلاد این رود به دریای خزر می ریخته است، سیحون که از سرزمین ترکان برمی خیزد پس از اخذ چندین سرشاخه دیگر در مسیر خود وارد وادی پهناور فرغانه شده و به صورت رودی عظیم در می آید. سیحون از 15 کیلومتری غرب ناشکند گذشته و متوجه شمال ازبکستان می شود، در این مسیر از کناره شرقی شهر فاریاب (زادگاه ابونصر فارابی) گذشته و وارد شمال شرقی دریاچه آرال می شود[1]این دریاچه که در شمال ازبکستان قرار دارد بدلیل مصرف بی رویه آب آن برای کشت پنبه تغییرات اقلیمی شدیدی پدید آورده و خشت شدن تدریجی آن، محیط زیست منطقه را تهدد می کند و اکنون قشر ضخیمی از نمک به قطر یک متر بر روی این دریاچه که روزگاری آب شیرین داشت، تشکیل شده که با ماسه و شن مخلوط می شود و توسط طوفان به سوی جو بلند شده و در همه جا پراکنده می شود.[2] ازبکستان دارای 123 شهر و شهرستان است، ضمناً جمهوری خودمختار «قراقالپاق» (که از 16 فوریه 1925 م به عنوان منطقه خودمختار تشکیل شد و از سال 1936م نیز به صورت جمهوری خود مختار درآمد)به ازبکستان محلق گشت در سال 1963م نیز با انتقال بخشی از استپ هنگری از قزاقستان به ازبکستان، تغییرات دیگری در جغرافیای سیاسی این سرزمین حاصل گردید. یادآوری می شود که جمهوری خودمختار شوروی سوسیالیستی ازبک در 27 نوامبر 1924م اعلام موجودیت کرد و تا سال 1929م، جمهوری خودمختار تاجیکستان جزء آن بود که در این سال تاحیکستان به موضع یک جمهوری ارتقاء داده شد.[3] و از ازبکستا منفک گردید. سمرقند و بخارا از لحاظ تاریخی، قومی و هویت فرهنگی به تاجیک ها تعلق دارند اما در وضع کنونی،این دو منطقه در مرزهای ازبکستان واقع شدند.[4] این موضوع و تحمیل هویت ازبک به تاجیکستان، چندین بار منازعات و درگیری هایی را بین جمهوریهای مذکور پدیدی آورده است. مهمترین کانونهای شهری ازبکستان عبارتند از: تاشکند، سمرقند، بخارا، خیوه،اندیجان، فرغانه و نمنگان، بخارا در زمره شهرههای کهن و از مراکز مهم فرهنگی به شمار می رود که مورخین، قرن پنجم میلادی را آغاز رونق آن ذکر نموده اند، نسیم فرحزای اسلام و انوار ملکوتی توحید در سال 53 قمری بخارا را تحت تأثیر خود قرار داد،[5] ارزشهای اسلمی و قوانین آزادی بخش این آئین در اندک مدتی باعث اعتلاء و عظمت فرهنگی این ناحیه گردید و طی چندین قرن بخارا کانون محدثین، مورخین، مفسرین و فقهای اسلامی شد. همچنین مواریث فرهنگی آن یا تأثیر پذیری از معنویت اسلام برپا شد. مدرسه میر عرب که در سال 935 هـ ق ساخته شده از بناهای باشکوه بخارا می باشد، مسجد جامع این شهر که به مسجد کالیان مشهور است و مناره ای به ارتفاع 5/46 متر دارد از بناهای مشهور تاریخی بخغاراست که «قتبه بن مسلم» فاتح ترکستان آن را ساخته است.[6] مقبره شیخ بهاءالدین نقشبندی، قلعه ریگستان آرامگاه امیراسماعیل سامانی از دیگر جلوه های هنری بخارا هستند. سمرقند در ایالت سغد قرار دارد و از شهرهای قدیمی اسیای میانه است که در عهد سامانیان به اوج شکوه و جلال خود رسید، ابن حوقل عقیده دارد که بناینگذار آن فردی بنام تبّع بوده و ذوالقرنین آن را تکمیل نموده است. این شهر در طول 25 قرن تاریخ خود، هجوم سپاهیان اسکندرف امیران عرب، گروههای بربر و چنگیزخان را بخود دیده است، در عصر تیموریان،سمرقند پایتخت مملکتی شد که از دهلی تا دمشق و از دریاچه خوارزم تا خلیج فارس وسعت داشت، این دولت، ماوراء النهر (ازبکستان فعلی) را به مقامی از اهمیت رسانید که تا آن زما، هیچگاه بدان پایه نرسیده بود. مسجد بی بی خانم در این شهر واقع است که صحن درونی آن 167 متر طول و 109 متر عرض دارد و قطر گنبد فیروزه ای آن به 20 متر بالغ می گردد، از دیگر آثار تاریخی سمرقند مقبره امیرتیمور گورکانی است که زیرگنبدی نیلگون قرار گرفته و سنگ مشکی، منقش و مخلوط و گرانبهایی بر روی آن قرار دارد که بزرگترین سنگ قبر جهان است.[7] مدرسه میرزا الغ بیک که در سمت غربی میدان ایگستان سمرقند رد قرن نهم بنا شده از کهن ترین مدارس دینی سمرقند است و در همین مردسه بود که تحت سرپرستی غیاث الدین جمشید کاشانی، معین کاشانی و صلاح الدین بغدادی بنای رصدخانه معروف جهان آغاز شد.[8] تاشکند که بزرگترین شهر آسیای مرکزی می باشد به معنای شهر سنگی است و هنوز خرابه های بخش کهن آن باقی می باشد، این شهر در مقایسه با بخارا و سمرقند از نظر تاریخی و فرهنگی در مرحله پایین تری قرار دارد ولی از هنگامی که به مرکز جدید بازرگانی، اداری و صنعتی ازبکستان تبدیل شدف اعتباری ویژه یافت و در روند توسعه خود افراد روسی را جذب نمود، در جریان زلزله سال 1966م، این شهر به ویرانه ای تبدیل گشت و جاذبه های تاریخی شهری که زمانی واحه ای بر سر راه کاروانهای جاده ابریشم بود از بین رفت، تاشکند پس از این حادثه با کمک سی هزار داوطلب از 14 جمهوری دیگر شوروی ساخته شد[9] و هم اکنون مرکز حکومت ازبکستان می باشد. خیوه که امروزه از شهرهای توریستی ازبکستان می باشدحداقل 25 قرن قدمت دارد و در قرن چهارم، شهر بزرگی به شمار می رفته است، شهرت اولیه آن مدیون حضور شیخ نجم الدین کبری است و در زمانهای بعد در حکومت ازبکهای شیبانی رو به گسترش نهاد و مرکر مدارس و مساجد و محل نشر علوم اسلامی گردید. *نگاهی به گذشته تاریخی ازبکستان در قرن ششم قبل از میلاد بخش مهمی از ازبکستان تحت سیطره دولت هحامنشی بودف در سال 329ق.م اسکندر کبیر به این ناحیه یورش بردو پس از آن ازبکستان جزیی از سرزمین باکتریا یا بختر شد، این قلمرو،قدیمی ترین کشور بین هندوکش و آمودریا به مرکزیت بلخ بود که به تصرف اسکندر در آمد، در قرن اول میلادی امپراطوری کوشان به ازبکستان دست یافت. این ناحیه در قرن ششم میلادی تحت حکومت خانات ترک درآمد، مسمانان در قرن اول هجری با فتح آسیای میانه به نشر اسلام در این مناطق پرداختند. در سال 873م امیر اسماعیل سامانی دولت سامانیان را در بخارا بنیان نهاد که تشکیلات آنان در سال 999م توسط ترکهای قره خانی از بین رفت و تا اوایل قرن دوازدهم، بایل سلجوق موفق شدند بخش وسیعی از قلمرو کنونی ازبکستان را به کنترل خود، در آوردند اما خود از قره ختایی ها در سال 1137م به سختی شکست خوردند، در پایان قرن مزبور دولت قره ختایی توسط خوارزمشاهیان برچیده شد. مغول ها در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری آسیای میانه را صحنه تاخت و تاز وحشیانه خود قرار دادند، آنان با کشتار مردم، تخریب اماکن و غارت اموال مردم، آن چنان خساراتی متوجه اهالی این سامان کردند قرنها طول کشید تا این صدمات جبران گشت، سرزمین های تصرف شده توسط مغول ها در آسیای میانه به دو بخش اردوی زرین و اردوی سفید تقسیم شد که با ایجاد ضعف و انحطاط در اردوی سفید قبایل نوگای و ازبکها بر مناطق مزبور دست یافتند، ازبک ها نام خود را از ازبک خان گرفته اند. وی همان کسی است که اردوی زرین را به دین اسلام فراخواند، با وجود آنکه ازبک ها از اجتماع چندین قبیله ترک بوجود آمدند ولی زمام امور آنان به دست امرای مغول بود، ابوالخیر از نوادگان جوجی (فرزند ارش چنگیز) قدرت ازبک ها را در اسیای میانه پدید آورد، پسر وی محمد شیبانی در آغاز قرن شانزدهم میلادی آخرین حکمران خاندان تیمور سمرقند را برانداخت و اقتدار ازبکها را بر ماوراء النهر و ازبکستان کنونی قطعی ساخت ولی این قدرت دوام آنچنانی نیافت زیرا شاه اسماعیل صفوی به قصد رهای خراسان و ماوراء النهر در رأس سپاهیان ایرانی با خان شیبانی به جنگ پرداخت، در این پیکار که در حوال مرو روی داد ازبکان شکست خورده و خان مزبور کشته شد. با این وجود، شیبانیان تا سال 1599 مطابق با 1007 هجری بر بخشی از اراضی آسیای مرکزی فرمانروایی داشتند، از این سال حکومت در دست خاندان جدیدی بنام هشترخانیان قرار گرفت. در سال 1153 هـ ق مطابق با 1740م نادرشاه افشار،بخارا را به تصرف خود درآورد. پس از آن، با عبور از جیحون، خان خوارزم را که به هنگام توقف نادر در هندوستان در سرحدّات سرخس و ابیورد تاخت و تاز کرده بود، به شدت سرکوب نمود.[10] از سده هیجده و نیمه نخست قرن نوزدهم میلادی فعالیت دولت روسیه در این اراضی شدت گرفت و سرزمین مزبور به چندین خان نشین تقسیم گردید که خان نشین های خیوه و بخارا ازآن جمله بودند. در سال 1867م «ولایت ترکستان» به عنوان بخشی از امپراطوری روسیه زیر نظر یک استاندار تشکیل شدهف این ولایت در سال 1886م به سرزمین ترکستان تغییر نام داد و پس از آن توسعه خط آهن روسیه به آسیای میانه شروع شد. روس ها در حیات فرهنگی منطقه نفوذ نموده و به طور کلی فرهنگ روسی در جامعه ازبکستان ریشه دوانید سیاست دولت ترازی در آغاز با حفظ صلح و نظم و مداخله کمتر در آداب و رسوم و شیوه زندگی مردم طرح شده بود اما طولی نکشید که شکل خشنی بخود گرفت، رونق بی سابقه پنبه در ترکستان و نیاز صنعت بافندگی روسیه به پنبه ارزان، حاصلخیزی خاک دره فرغانه و وجود بازاری خوب در آسیای مرکزی برای کالاهای روسی، از مواردی بود که روسها را وادار نمود تا سیاست ملایم خود را تغییر دهند، آنان زمین های مهاجرت روسها را به سوی نواحی تصاحب شده فراهم ساختند و با افزایش اراض زیر کشت پنبه، از زمینهای زیر کشت غله کاستند و آسیای مرکزی را که زمانی از این نظر خود کفا بود به غله وارداتی روسیه وابسته نمودند،تصاحب زمین های اضافی تا بعد از جنگ اول ادامه یافت و بعد از آن بومیان این نواحی را به اردوگاههای کار اجباری فرا خواندند که این اقدام صبر و تحمل مردم برا سرآورد و چندین قیام را سبب گردید.[11]شاخصترین قیامهای آسیای میانه، شورشی بود که در آندیجان به رهبری یکی از مشایخ نقشبندی صور گرفت. نخستین بار قدرت شوروی در نوامبر 1917م در تاشکند استقرار یافت، در آوایل 1918م جمهوری خودمختار شوروی سوسیالیستی ترکستان شامل سرزمین پیشین ترکستان،تشکیل شد،در همین سال،بلشویک ها ترکستان را از بقیه خاک جمهوری فدراتیو روسیه جدا نمودند، در سال 1919م قدرت شوروی در ترکستان اعاده شد و امیر بخارا و خخان خیوه در سال 1920 سرنگون شدند، در سال 1924، توسط استالین، وحدت ترکستان از بین رفت و جمهوریهای ازبکستان، ترکمنستان و جمهوری خود مختار تاجیکستان، قزاقستان، قرقیزستان و ایالت خودمختار قراقالپاق بوجود آمدند. تبلیغات ضد مذهبی یکی از حربه های نظام کمونیستی بود که در این منطقه به نحو شدیدی آغاز گشت از سال 1925م موقوفات مصادره و تا سال 1927م کلیه محاکم سنتی اسلامی برچیده شد. در سال 1928 طی تهاجمی وحشیانه از انجام شعائر دینی جلوگیری بعمل آمد و رهبران مذهبی و علمای دینی به اتهام فساد و ارتشاء و حتی جاسوسی مورد تعقیب قرار گرفتند و بسیاری از مساجد و مراکز اسلامی تعطیل شد، تعداد مساجد به نحو قابل ملاحظه ای کاهش یافت و برخی از آنها به موزه و مرکز هنری و حتی رقاصخانه تبدیل شد، بسیاری از شخصیت های اسلامی تبعید و یا شکنجه شده و پس از آن اعدام شدند، در برنامه مدارس نه تنها هیچ نوع تعلیمات دینی وجود نداشت بلکه شاگردان در معرض تبلیغات الحادی بودند[12]،سیاست همسان سازی اقلیت ها با روسها به اوج خود رسید و نابود کردن سنت های مذهبی و باورهای دینی لحظه به لحظه فزونی یافت که این شیوه با بروز احساسات مذهبی و ملی روبرو گشت و روسهایی که در نقاط مختلف این جمهوری اسکان یافته بودند ناگزیر شدند، تحت فشار مردم به سرزمین های اصلی خود بازگردند، در سال 1942 انقالب بزرگ ترکستان شوروی سابق بوقوع پیوست که طی آن مردمان این نواحی موفق شدند سرزمین های اشغالی را باز پس گیرند و با بیرون راندن قوای شوروی، جمهوری ترکستان را اعلام کنند، اما پس از جنگ دوم،شوروی به قلمرو مزبور هجوم برد و طی سرکوبی خونین، آن را تصرف نمود، [13] با این همه فشار و سرکوبی و اختناقی وحشت انگیز با فروپاشی نظام مارکسیستی بندهای وابستگی گسسته شد و هویت راستین فرهنگی که آمیزه ای از مبانی ارزشمند اسلام و سنت های کهن ملی است حضور خود را نشان داد که می رود تا ای جمهوری را به جریان اصلی فرهنگ و تمدن اسلامی پیوند دهد و همبستگی معنوی آن را با جهان اسلام غنا بخشد. * مسائل اجتماعی و سیاسی ازبکستان 20 میلیون نفر سکنه دارد که از این تعداد 7/68% ازبک، حدود11% روس و بقیه از نژادهای قراقالپاق، تاتار،قزاق، تاجیک، قرقیز و کره ای می باشند. علاوه بر ازبک های ساکن در این جمهوری تعدادی ازبک در جمهوریهای دیگر آسیای میانه سکونت دارند که در بین آنها حدود 23% در تاجیکستان، 12% در قرقیزستان، 5/8% در ترکمنستان و 8/1% در قزاقستان سکونت دارند. ازبک ها قبل از آنکه در آسیای میانه سکونت یابند، زندگی عشیره ای و کوچرو داشته اند و در حال حاضر با حفظ ساخت عشیره ای، گسترده ترین و توسعه یافته ترین گروه قومی آسیای میانه به شمار می روند و جمهوری تحت قلمرو آنان یعنی ازبکستان تمام کرسی های فرهنگی و تاریخی آسیای مرکزی را دربرگفته و بهترین دانشگاههای آسیای مرکزی و مؤسسات علمی در این جمهوری جای دارند و مرکز روحای مسلمانها در آنجاست، ازبک ها در تلاش ادغام هویت های ازبکی و ترکستانی در یکدیگر هستند. زبان ملی این قوم ازبک است که به گروه زبانهای خاوری تعلق دارد و دارای گویش های متنوعی است که به دو گروع گویش مرکزی و گروه دوم که شامل گویش باختری و جنوبی است تقسیم می شود،زبان تدریس اکثر مدارس ازبکستان ازبکی است که از سال 1958م از زبانهای روسی، قزاق، قرقیز و... استفاده می شد. 40% مردم در نقاط شهری و 60% بقیه در کانون های روستایی سکونت دارند و رشد جمعیت حدود 7/2% است.[14] از سیاست های نظام مارکسیستی حاکم بر شوروی این بود که با تبعید اجباری ازبک ها و مهاجرت روس ها به ازبکستان از بومی شدن سکنه آن جلوگیری کند اما آمار و ارقام نشان می دهد که تلاش مزبور نه تنها موفقیتی نداشته بلکه از افزایش مسمانان حکایت می نماید، به عننوان مثال سکنه ازبک در آسیای میانه از 97%در سال 1959م به 5/99% در سال 1979م بالغ گشت و در حالی که 5/13% روسی در سال 1959م در ازبکستان ساکن بودند این میزان در سال 1979م به 11% کاهش یافت و بدین گونه روند افزایش جمعیت بومی چنان شتابی بخود گرفت که دیگر مهاجرت روسها نتوانست اثرات آن را خنثی نماید و این حرکت مهمترین حربه دفاعی مسلمانان در برابر نیروهای مهاجم بود.[15] هنگامی که در 1991م کودتای کمونیست گردید ، رهبران ازبکستان که کمونیست بودند تلاش نمودند تا خود را به عنوان پیشروان اصلاحات جلوه دهند تا بتوانند از این طریق قدرت مطلقه خود را حفظ کنند لذا در پی این تصمیم در 14 سپتامبر سال 1991م اسلام کریم اوف رئیس جمهور و رئیس حزب کمونیست ازبکستان، انحلال این حزب را با شعارهایی از کمونیست اعلام کرد و آن را به حزب دموکراتیک خلق تغییر داد،[16] این حزب جدید مستقیماً به سوی حزب قبلی بازگشته و ایدئولوژی آن را به ارث برده است، وی از طریق این تاکتیک توانست در انتخابات ریاست جمهوری، 86% قاطع آراء را به خود اختصاص دهد.[17] و بدین گونه بررقیب خود محمد صالح رئیس حزب بیرلیک (وحدت) فائق آمد و می کوشد تا با اقدامات به ظاهر قانونی راه گذشته را دنبال کند، راهی که در واقع هدف آن تحکیم پایه های نظام پلیسی است و به شدت مراقب رفتار مردم است. در مقابل این دو حزب، حزب نهضت اسلامی قرار دارد که مهمترین مظهر سیاسی برای بازگشت روح دینی در ازبکستان می باشد،رهبران این حزب عقیده دارند که با وجود آنکه اکثریت مردم پیرو اسلام هستند، اسلام جایگاه حقیقی خود را در این جمهوری بدست نیاورده و امکانات برای انجام فرائض مذهبی و تبلیغات دینی بسیار اندک است، دفتر این حزب در تاشکند می باشد و رهبران آن می کوشند جوانان ازبک را تابع خود کنند، آنان اسلام را تنها امید برای نجات ازبکستان و ایجاد یک سیستم عادلانه اقتصادی می دانند. اینکه چرا مردم ازبکستان با وجود اکثریت مسلمان از دولت کریم اوف حمایت می کنند به نظر ناظران سیاسی بخاطر آن است که بیم آن را دارند که مبادا بی ثباتی از تاجیکستان به کشور آنه سرایت کند وجود چنین اندیشه ای فرصت نفوذ دائمی را برای کمونیست ها در ازبکستان فراهم می آورد خصوص آنکه حزب نهضت اسلامی از سوی کشورهای اسلامی به صورت قابل توجه حمایت نمی شود، زیرا دولت های اسلامی خاورمیانه تحت تأثیر تبلیغات استکبار بیم آن را دارند که با روی کار آوردن مسلمانان، بنیاد گرایی اسلامی دامن ازبکستان را بگیرد و با ایران و سودان همکاری کند.[18] در سیاست خارجی ازبکستان از زمان استقلال به موضوعاتی برمی خوریم که در تضاد با شئونات اسلامی است، منصوب شدن یک زن به عنوان وزیر امورخارجه و ارتباط برقرار کردن با اسرائیل غاصب و گرایش رژیم حاکم برا این جمهوری، به ترکیه بیانگر آن است که اسلام و ارزشهای مذهبی عامل تعیین کننده سیاست خارجی ازبکستان نمی باشد، سعودیها در این سرزمین بانک تأسیس کرده و حدود یک میلیون نسخه قرآن به این جمهوری اهدا کرده اند، کمپانی های آمریکائی قرار دادهایی در زمینه معدن با ازبکستان منعقد نموده اند.[19] *مذهب و فرهنگ 85% مردم ازبکستان پیرو آئین اسلام می باشند، اکثریت آنها سنی مذهب و پیرو مکتب حنفی هستند. از همان ابتدای پیدایش اسلام در این خطه، تصوف در ازبکستان رو به شکوفایی نهاد،بخاراو خیوه دو مرکز مهم تعلیمات صوفیه در قرون وسطی به شمار می رفتند که در این جمهوری واقعند. نجم الدین کبری در خیوه به تعلیم طریقتی پرداخت که به کبرویه معروف شد و بهاء الدین نقشبند در بخارا مسلک نقشبندی را اشاعه داد،این طریقه در سراسر آسیای میانه نفوذ ریشه داری یافت و حتی در قفقاز، کردستان و هند منتشر شد و اکنون بزرگترین فرقه تصوف است، قادریه در فرغانه و مسلک چشتیه در خوقند پیروانی دارد . اصل پرستان که همان وهابیون هستند و مرکز آنها در استان نمنگان است خود را تابع تصوف می دانند.[20] دو مدرسه معروف اسلامی یعنی مدرسه میر عرب در بخارا و مدرسه اسماعیل الخاری در تاشکند که درقرن شانزدهم پدید آمدند، تنها مراکزی اند که به هنگام سلطه کرملین مشغول فعالیت بودند، تمام علمای اسلامی در شوروی سابق با تحصیل در مدارس مذکور تربیت می شدند. با وجود مقابله شدید با مذهب و انتشار کتابهای الحادی و مسخ ارزشهای دینی و برخلاف اختناق شدید، دین اسلام در متن زندگی مردم ازبکستان جاری است و حتی قدرت معنوی آن پرده آهنین نظام کمونیستی را از صلابت انداخت و رشد عقاید دینی به هویت ازبکها قدرت زیادی بخشید و با جدایی از شوروی مردم به سوی تحقق هویت اسلامی روی آوردند و حرکت احداث مساجد و مدارس اسلامی، تدریس قرآن، احیای عیاد و جشن های اسلامی فعال شد، احیای دوباره مذهب در این سامان باعث ارتقای ارزشهای اخلاقی و فرهنگی مردم شده و معنویت را در زندگی آنان جاری و سازی نموده است. قانون آزادی وجدان و سازمانهای مذهبی که اخیراً تصویب شده حق نهادهای مذهبی برای مشارکت در زندگی اجتماعی مردم را مورد شناسایی قرار داده است، امروز تنها در استان نمنگان که قبلاً 80 مسجد داشت، هزار مسجد وجود دارد که در زندگی عبادی و اجتماعی مردم نقش مهمی ایفا می کند و به نظر می رسد که با وحدت گروههای مذهبی و افزایش تحرک مسلمانان، رهبران مذهبی جای بوروکراتهای فعلی را بگیرند. در 9400 باب مدرسه ازبکستان شامل دو مقطع ابتدائی و دبیرستان در حدود 5/4 میلیون نفر تحصیل می کنند، مؤسسات آموزش عالی آن به 42 باب بالغ می گردد که حدود 300000 دانشجو در آنها مشغول دانش اندوزی هستند، دانشگاههای مشهور آن عبارتند از: دانشگاه آسیای میانه تاشکند (تأسیس در سال 1920م) و دانشگاه دولتی علیشیر نوایی سمرقند (تأسیس در 1933م). برنامه های رادیو تلویزیون ازبکستان به زبانهای ازبک، روسی و قزاق پخش می شود. نخستین روزنامه این جمهوری در سال 1870م انتشار یافت که از سال 1883م با عنوان اخبار ولایت ترکستان به صورت نشریه مستقلی به کار خود ادامه داد، روزنامه های دیگر آن شامل سوویت ازبکستان و مدنیت ازبکستان می باشد، مهمترین مجله ها و گاهنامه های آن عبارتند از: گلستان،ستاره شرق، زنان و دختران ازبکستان. از حدود 700 عنوان کتابی که در سال 1980م در ازبکستان انتشار یافته 200 عنوان آن به متون تخصصی و علوم فنون اختصاص داشته است. * مشخصات اقتصادی ازبکستان ازبکستان دارای دشت های حاصلخیزی است که در آنها پنبه، برنج، کنف، کتان، انواع میوه بخصوص انگور و سبزی بدست می آید، متأسفانه با سیاست منفی و غیر اصولی شوروی سابق و از طریق فشار آوردن به کشاورزان، بخش عظیمی از اراضی مرغوب ازبکستان به کشت پنبه اختصاص یافت تا به عنوان مواد اولیه کارخانجات نساحی روسیه به مراکز صنعتی صادر شود، افزایش زمین های زیر کشت پنبه ارتباط نزدیکی با کاهش نقاط زیر کشت غله بخصوص برنج داشت و کار به جائی رسیده که مردم در تأمین غلّه خود به روسیه متوسل شوند. ازبکستان از لحاظ تولید پنبه در جهان مقام سوم را پس از آمریکا و چین داراست و 60% محصول پنبه شوروی سابق توسط این جمهوری تأمین می شده است. از نظر کیفیت، این محصول گاه به ظرافت تارهای ابریشم می باشد و با وجود آنکه یک صد رشته صنعتی در ازبکستان دایر است که تولیدات آنها به بیش از 70 کشور جهان صادر می شود ولی اقتصاد این جمهوری تک محصولی(MONOCOLTOR) و بر پایه کشت پنبه می باشد. از نظر ذخائر معدنی، ازبکستان بسیار غنی است، منابع گاز فراوان، معادن نفت، ذغال سنگ،مس، مولییدن، تنگستن، اورانیوم، طلا، آلومینیوم، فلورید کلسیم طبیعی و مصالح ساتمانی بویژه سنگ مرمر، مهمترین ذخیره های زیرزمینی این کشور است، طلا در ازبکستان با بالاترین کیفیت یعنی درجه خلوص 99/99% استخراج می شود. همچنین دامداری بویژه پرورش گوسفتند برای تهیه پوست خام آستراخان و پرورش کرم ابریشم در ازبکستان از رونق خوبی برخوردار می باشد. حدود 4 میلیون نفر از سکنه ازبکستان در بخش صنعت فعالیت دارند و مهمترنی صنایع آن عبارت است از: صنایع استخراج نفت و گاز، ماشین سازی (مهمترین تولید کننده ماشین آلات پنبه کاری در آسیای میانه) معدن کاوی و ذوب مواد معدنی، ذوب آهن و فولاد، صنایع شیمیایی، استخراج فلزات غیر آهنی، پنبه پاک کنی،نساجی، غذایی (بویژه کنسرو سازی) و صنایع سبک دیگر. این سرزمین تا قبل از انقلاب اکتبر سال 1917م منطقه ای کاملا کشاورزی و دامپروری بود و تنها چند کارخانه پنبه پاک کنی و ابریشم کشی داشت و طبق برنامه پنج ساله شوروی، انتقال چندین واحد بزرگ صنعتی در زمان جنگ باین ناحیه چهره آن را دگرگون ساخت و باب صنعت را در جمهوری یاد شده گشود، این برنامه دلیل ساختار اجتماعی- اقتصادی و حتی فرهنگی ازبکستان و محدودیت منابع آب آن که برای کشاورزی ضرورت دارد، جمهوری مزبور را دچار تنگناهای نمود، و چون افراد بومی بدلیل عدم علاقه به کارهای فنی و صنعتی نتوانستد همپایه پیشرفت های صنعتی پیش روند اغلب کارهای غیر کشاورزی را افراد غیربومی و مهاجرین روسی به عهده گرفتند و طبقه بزرگ کارگران شهری را بوجود آوردند که خود عوارض ناگواری را برای جامعه مسلمان به ارمغان آورد. ازبکستان بعد از استقلال بدلیل عدم برخورداری از الگوی اقتصادی مناسب، نرخ کاهش تولیدات صنعتی و کشاورزی و بدنبال آن بیکاری و تورم، ساختاری متزلزل دارد، اسلام کریم اف رئس جمهور ازبکستان برای رهایی از این وضع آشفته مسیری به سوی یک اقتصاد بازار مبتنی بر سوسیالیزم را برای این جمهوری تعیین کرده که چنین روشی با واقعیات جامعه ازبکی متباین است و گسترش فقر وفشار اقتصادی را تشدید نمموده و ممکن است انفجار اجتماعی را بدنبال داشته باشد.
[1] - سرزمین های خلافت شرقی- لسترنج ص516. [2] اسلم در شوروی پیشین نوشته پیتر شوال لاتور. [3] - ملیت های آسیای میانه، حبیب الله ابولاحسن شیرازی ص73. [4] - اسای مرکزی نقش قومیت و مذهب، عدن نیبی ترجمه کاملیا احتشامی اکبری مندرج در مجله مطالعات اسیای مرکزی و قفقایز،سال اول شماره اول- تابستان 1371 ص 179. [5] - ترکستان در تاریخ، اراز محمد سارلی ص16. [6] -بیداری ترکستان، سید ضیاء دیلمی ص163. [7] - گنجینه های نبوغ بشری: بوریس به زه یف، محمد جان میرزا محمد اوف، ترجمه مهران دادمهر ص11. [8] - سیاحت درویشی دروغین ص280. [9] - بخشی از مقاله گزارشی از ترکستان به قلم رابین رایت، نیویورک آوریل 1992م به نقلاز مجله کیان شماره 7 تیرماه 1371. [10] - تاریخچه نادرشاه –و –مینورسکی ترجمه رشید یاسمی ص79. [11] - حکومت مسکو و مسأله مسلمانان آسیای مرکزی شوروی، مایکل ریوکین، ترجمه محمود رمضان زاده صفحات 26 و 27. [12] - سرزمین اسلام- دست نویس تألیف نگارنده ص145. [13] - ریشه های دگرگونی در اتحاد جماهیر شوروی، محمد جواد امیدوارنیا،ص99. [14]- آسیای مرکزی: جغرافیای سیاسی، مرتضی ابوطالبی مجله مطالعات آسیای مرکزی و قفقازش دوم ص28. [15] - مسلمانن شوروی... الکساندر بنیگس، مری براکس آپ، ترجمه کوه بیات صفحات211و 212. [16] - فضای ترس برفراز ازبکستان رسالت 30/8/70 [17] - روزنامه جهان اسلام 15/10/70 [18] - تحولات آرام ازبکستان،مجله العالم چاپ لندن. [19] - برگرفته از مقاله پروفسور هنری هایل(HENRY HALE) استاد دانشگاه علوم سیاسی دانشگاه هاروارد. [20] - ازبکستان در حال تغییر، سخنرانی زاهد منوّاف در کنفرانس دگرگونهای اتحاد شوروی سابق... | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 487 |