تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,083 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,027 |
سخنان مهم مقام معظم رهبری پیرامون:ابعاد بین المللی حج و مذاکرات اعراب و اسرائیل | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1372، شماره 138، خرداد 1372 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
سخنان مهم مقام معظم رهبری پیرامون:ابعاد بین المللی حج و مذاکرات اعراب و اسرائیل بسم الله الرحمن الرحیم به همه آقایان و خواهران محترم که متحمل زحمات و خدمات این واجب بزرگ و فریضه ممتاز اسلامی شده اید خوش آمد می گویم و از این که انشاء الله در این حج آینده توفیق خواهید یافت که این واجب را به بهترن وجهی برگزار کنید و به حجاج محترم خدمت کنید صمیمانه شکر می کنم و امیدورام که خدمت شما و زحمات و اهتمامی که مسئولین محترم در امر حج مبذول می کنند مورد توجه حضرت ولی عصر ارواحنا له الفداء و مقبول درگاه پروردگار عالم باشد. یک مطلب اساسی و زیربنائی فردی وجود دارد که به حسب طبع کار مقدم بر همه مسائل و ضروریات دیگر است و آن این است که عملی که از ما سر می زند باید با قصد قربت و با طلب مرضات الهی همراه باشد. این پایه کار است. همه کارها با قصد خوب و نیت طاهر و قصد خدائی بهتر انجام می گیرد. حتی کارهای دنیائی محض. لیکن کارهائی که طبع عبادی و معنوی دارد تأثیری فراتر از تأثیرات قابل محاسبه مادی می گذارد و حج هم که یکی از اظهر مصادیق این جور کارهاست، بیشتر به نیت خالص و قصد الهی احتیاج دارد. اگر کار برای خدا شد و به قصت انجام تکلیف و کسب مرضات الهی انجام شد خداوند به آن برکت و اثر و جذابیت می دهد و دلها را به طرف آن جلب می کند و آنچه را که شما از تأثییرات حج به دنبال آن هستید آن را فراهم می کند. اگر شما به این حرکت عظیم اصل پیدایش انقلاب و شروع نهضت مبارزه و کارهائی که در انقلاب انجام شد و از جمله خود مسئله حج که امام راحل (رضوان الله علیه) شروع کردن نگاه کنید، می بینید که در همه این کارها نیت آن مرد الهی و معنوی نیت خدائی بود و خدا هم به این کارها برکت داد. هیمن مسئله تبدیل حج از یک عمل نیمه تجارتی، نیمه سیاحتی و تفننی به یک حرکت عظیم اسلامی بر ابعاد جهانی کار کوچکی نبود و با برنامه ریزیهای دنیائی و سیاسی قابل تحقق نبود. این کار را خدا به خاطر نیت خالص آن مرد الهی کرد و ما هم باید یاد بگیریم در کارهایمان نیتها را خدائی کنیم. انشاء الله شما هم همین طور هستید. مطلب بعدی که از لحاظ تأثیرات اجتماعی، بین المللی و سیاسی مهم است خود قضیه حج است . حج یک ذخیره ای برای دنیای اسلام است. اگر از این ذخیره خوب استفاده شود بدنیای اسلام سود خواهد رساند. و اگر از این ذخیره استفاده نشود و یا این که بد استفاده شود دنیای اسلام با همه احتیاجاتی که دارد از آن محروم خواهد ماند و یا احیاناً از آن ضرر هم خواهد برد. ما مردم مسلمانی که در این نقطه از دنیا زندگی می کنیم اختیار دار امور حج در ابعاد وسیع نیستیم بلکه تنها ملاک تاثیرات کار خودمان هستیم. ما باید حج را به نحوی انجام دهیم که دنیای اسلام از آن سود ببرد. حج یک مرکز اجتماع است. چرا که خدای متعال می توانست برای زیارت خانه خدا تمام دوره سال را بگذارد. اگر فقط رفتن و دور خانه خدا را طواف کردن و حال و توجه پیدا کردن بوده، چه لزومی داشت که همه مردم دنیا موظف باشند که در یک روز و در یک مقطع زمانی و در روزهای مشخصی خانه خدا را زیارت کنند. خوب می توانستند بگویند: «و اذن للناس بالحج» و در تمام دوره سال هرکسی می تواند بیاید و حج بکند. این را نگفتند. حج را ایام معلومات و زمان مشخص قرا دادند. در داخل حج اجتماعات یکروزه، یکشنبه و دو سه روزه قرار داده اند و خواسته اند که همه همزمان، در آنجا جمع شوند . این برای چیست؟ برای این است که : «یشهدوا منافع لهم» پس منافعی را که مسلمانان در دوران حج باید شاهد باشند و آن را ببینند منافعی است که با حیثیت تجمع مردم و با حالت اجتماع ارتباط پیدا می کند. اگر اجتماعی تشکیل شود که در آن ارتباطی نباشد و هزارن تن، بی ارتباط هم با هم بی تماس با هم و بدون خبرگیری از هم و بدون کمک معنوی و هم فکری بهم، تنها بیایند، این مقصود حاصل نشده است. چه معنی دارد که عده ای را در جایی جمع کنند در حالی که از آن جمع شدن هیچ فایده ای برای آن متصور نیست؟ چرا نگفتند که مسلمانان در تمام دوره سال بیایند؟ حتما می خواسته اند مسلمانان در این وقت معین اینجا اجتماع کنند تا از این اجتماعشان فایده ای ببرند. از این اجتماع چه فایده ای می شود برد؟ اگر به عمق و غور مسئله بروید دهها فایده بزرگ می توان برد که همه برای دنیا اسلام لازم وحیانی است. اگر زمانی لازم باشد از اجتماع حج استفاده شود و فرض شود دنیا ی اسلام هم به تمام معنا نیازمند به استفاده از آن اجتماع است، آن زمان همین حالاست. مسلمانان هیچوقت مثل امروز احتیاج به اجتماع و با همدیگر تماس گرفتن و ارتباط پیدا کردن نداشته اند. دورانی بود که مسلمانان در خواب و غافل بودند و نوری و بیداری نبود، نه اینکه گرفتاری نداشتند، نخیر گرفتاری بود. آنقدر مایه تنبه و بیداری نبود که بتوانند آن گرفتاری ها را درک کنند و دنبال علاجی برای آن باشند. آن دوران رکودی بود و گذشت. اجتمعع حج هم برایشان فایده این نداشت. مشتی ملتهای در خواب غفلت نگه داشته شده و غافل از وضعیت خود، تنها به فکر این بودند که گلیم خود را از آب حج بیرون بکشند و واجبشان را انجام بدهند و بروند. مدتی آنچنان بود. ولی امروز مسلمانان، بخاطر گرفتاریهائی که برای مسلمین در همه جای دنیا به وجود آورده اند نهایت احتیاج را به همفکری و همکاری یکدیگر دارند. این همکاری و همفکری امروز ممکن است ولی در گذشته ممکن نمی باشد. لذا این فرصت یک فرصت استثنائی است و باید از آن استفاده کرد. شما به اکناف عالم نگاه کنید و ببینید قدرتهای ستمگر با مسلمانان چه می کنند؟ اولین نیت آنان این است که مسلمانان را در خواب غفلت نگه دارند و اگر کسی هست که به مسلمانان هشدار می دهد او را هرجور می توانند از صحنه خارج کنند. بزرگترین همت استکبار وقدرتها و قلدرهای جهانی این است که می خواهند منذری و منبهی و بیدارکننده ای نباشد و به همین دلیل با جمهوری اسلامی مخالفند. مخالفت آنا با جمهوری اسلامی بخاطر تهمتهای دروغی که به جمهوری اسلامی می زنند نیست. این که آنها ادعا می کنند که در جمهوری اسلامی حقوق بشر رعایت نمی شود که البته این یک حرف غلط و دروغ و افتراء محض است، این بخاطر این نیست که آنها واقعاً به حقوق بشر اهمیت می دهند، و برای بشر ارزش قائلند. ما تا مدتی پیش گمان می کردیم که این غربی ه و آمریکائی ها که پرچم حقوق بشر را به دروغ در دست گرفته اند تنها برای بشر آسیائی و. آفریقائی و آمریکای لاتین ارزشی قائل نیستند و ارزش را برای خودشان قائل هستند. اما حالا معلوم شد که برای هیچ بشری ارزش قائل نیستند و اگر خواستها و شهواتشان اقتضا کند حاضرند هر بشر و انسانی را مربوط به هر منطقه ای از عالم نابود کنند. در همین چند هفته پیش در آمریکائی که ادعا می کنند عقیده اشکال ندارد و همه آزادند، گروهی از مردم را که عقدیه انحرافی داشتند که البته برای ما دقیقا هم روشن نیست آتش زدند و نابود کردند و در همان روز رئیس جمهوری و مسئولین عالی رتبه آمریکائی با وقاحت تمام ایسادند تا تعقیب کنند که برای همجنس بازان حقوق رسمی بشناسند و برای آنها حقوقی قائل شوند و ادعا می کنند که این یک خواستی در جامعه است. اگر این جور است پس داشتن یک عقیده منحرف و غلط و باطل چه جرمی محسوب می شود که جمع شدند و اینها را نابود کردند و در آتش سوزاندند. همانطور که عرض کردم ما از کسی دفاع نمی کنیم و نمی دانیم آنها چه جور کسانی بودند ولی می خواهیم این نکته که برای ما و مردم ما روشن بشود که این کسانی که ادعا می کنند طرفدار حقوق انسانها هستند، اینها راست نمی گویند. خلاف و دروغ می گویند. اینها کسانی هستند که اعتنائی به بشر ندارند. اینها اگر به یک کشوری ایراد گرفتند که نقض حقوق بشر می کند آدم عاقل باید نگاه کند که مقصودشان از این حرف چیست؟ چه مطلبی پشت سر این حرف قرار دارد. آن مطلب معلوم است چیست. این ها نمی خواهند جمهوری اسلامی باشد. قیام این جمهوری اسلامی و وجود آن بدین معنی است که مسلمانان در همه جای دنیا می توانند مشابه آن را تشکیل بدهند. آنها از این می ترسن. اینها می خواستند جمهوری اسلامی نابود و ناکام شود و به سوی هدفهایش پیش نرود. اینها می خواستند جمهوری اسلایم گرفتاریهای بزرگ پیدا کند. حالا که می بینند بحمد الله کشور به همت مردم، مسئولین و دولت به طرف سازندگی و آبادی پیش می رود و مردم یکپارچگی خود را به حمد الله در حد اعلی حفظ کرده اند و عزت جهانی کشور روز به روز رو به افزایش است و جمهوری اسلامی مقتدر، سربلند و مستقل است و ملاحظه هیچ قدرتی را نمی کند، لذا نارحتند. اینها می بینند که چنین نظامی با وجود و حضور خود، ملتهاغی مسلمان را تشویق می کند که بیدار شوند و به اسلام خودشان فکر کنند و لذا در صدد هستند که مانع بیداری مردم شوند. اینها روی جمهوری اسلامی فشار می آورند که البته فشار آنها اثری ندارد. اگر قرار بود فشارهای آمریکا و امثال آمریکا بر روی جمهوری اسلامی اثر مطلوب آنها را داشته باشد، جمهوری اسلامی این جور پیشرفت نمی کرد. قیام و عزت جمهوری اسلامی بزرگترین و رنشنترین دلیل براین است که کید دشمنان به جائی نمی رسد. به کوری چشم آنها مسلمانان در همه جای دنیا کم و بیش بیدار شده اند. ملتها به خود آمده اند و قدر اسلام را می دانند. با وجود این همه فشار که آنها بر مسلمانان وارد می کنند، نیروی اسلامی و روح اسلامی رو به شدت و ازدیاد است. آنها مذاکرات به اصطلاح صلح راه انداخته اند برای این که قیام مسلمانان فلسطین را خاموش کنند، ولی مگر توانستند؟ اسم این مذاکرات را صلح گذاشته اند. آیا این صلح است یا ظلم است؟ مخالف ما با مذاکراتی که برسر سرنوشت ملت فلسطنی مظلوم انجام می گیرد، بخاطر مخالفت با صلح نیست، ما طرفدادر و منادی صلح و بالاتر از آن هستیم. ما می گوئیم بین مسلمین عالم و آحاد بشر باید برداری باشد. ما طرفدار برادری هستیم و مخالف با صلح نیستیم. اما این مذاکراتی که امروز در آمریکا در جریان است ، این مذاکره صلح نیست، این مذاکره ظلم است. اینها می خواهند ظلم را تثبیت قانونی و رسمی کنند البته ما با این مخالفیم و همه جوانمردان علام هم باید مخالف باشند. همه مسلمانان باید با چنین چیزی مخالف باشند و با آن مخالف کنند . اینها خانه ملت فلسطین را از آنها گرفته و یک مشت غاصب را در آنجا جای داده اند اینها اینها از غاصب پشتیبانی کرده اند و بدست آن غاصبین، صاحبخانه را به فجیع ترین شکل سرکوب کرده اند . حالا هم برای اینکه دهن صاحبخانه را ببندند تا آنها به کلی ادعایشان را درباره مایملک خود پس بگیرند، مذاکره به اصطلاح صلح ترتیب داده ان. دولت های عرب هم با اسرئایل می نشینند تا مذاکره کنند. مگر کسی حق دارد از طرف ملت فلسطین چیزی را امضاء کند و جای کسی دیگر، خانه او را به غاصبی بفروشد؟ امیدواریم این مذاکرات به یک قرار داد امضا شده این نرسد. اگر قرار دادی هم درست بشود و پای آن را هم دولت های عربی که حضور پیدا کرده اند امضا کنند، آن امضا از نظر مردم فلسطین و مسلمانان عالم و از نظر ما اعتباری ندارد. آمریکا با جمع کردن دولت های عرب دور میز چنین مذاکره ننگینی اشتباه می کند. مگر مردم کشورهیا عرب حاضرند موافقت کنند که رؤسایشان خانه ملت فلسطین به دیگران بفروشند؟ فاصله بین این رؤسا (اگر خدای ناکرده چنین امضایی بکنند) با ملت هایشان بیشتر خواهد شد. این کار آنها ملت هایشان را خشمگین تر خواهد کرد و ملت مصر را خشمگین تر خواهد کرد. آن بیچاره مصری بلند می شود مثل سائل به کف می رود به آمریکا برای شکایت کردن از ایران پیش بیچاره ای که خود او بیشتر از این دلش از ایران پر است و شکایت دارد. ای مرد چرا تو از ایران شکایت می کنی؟ از اسلام و ملت مسلمان خودت شکایت کن. آن آقا اگرقرار است از کسی شکایت کند باید از ملت مصر شکایت کند. ملت مصر ملت مسلمانی است و دارای سابقه در اسلام است. ملت مصر افتخارات بزرگی در راه افکار نو اسلامی و مبارزات اسلامی دارد. این ملت، ملت غیوری است و یقینا این ملت حاضر نیست خیانت سران خودش را تحمل کند و لذا با آنها درگیری پیدا می کند. درگیری ملت مسلمان مصر باغ شما به ما چه ارتباطی دارد؟ ما هرجا مسلمان بیدار شوند و مشت خود را کره کنند خوشحال می شویم. هرجا مسلمانان کتک بخورند ما غمگین می شویم و احساس مسئولیت می کنیم. اما ما نیستیم که بخواهیم وارد شویم و ملتی مثل ملت مصر را متوج تکالیفشان بکنیم. خودشان تکلیف خود را می دانند. خودشان آگاهند که چه باید بکنند و درست هم فهمیده اند. ملت مصر و جوانان مصر که در مقابل آن حکومتی که دارد به آرمان اسلامی و آرمن فلسطین و سرنوش کشورهای اسلامی خیانت می کند درست فهمیده اند که دارند مقابله می کنند و این به ما ارتباطی ندارد. اشتباه اینها در همین است که قوت و نیروی اسلام و تأثیر آن را نمی توانند بفهمند و من عرض می کنم که شما ببینید امروز در بوسنی و هرزگوین چه خبر است. این بوسنی و هرزگوین واقعاً یک تابلوی ماندنی است. خیانت و فاجعه آفرینی قدرت هائی که امروز به ظاهر دم از دلسوزی برای مردم بوسین می زنند- مثل همین آمریکائی ها و بعضی از اروپائی ها- در تاریخ خواهد ماند. اینها زبانی دلسوزی می کنند. کار اینها مثل این است که دو نفر در مقابل هم قرار گرفته باشند، کسی بیاید شمشیر دیگری را تیز کند و بعد از اینکه او شمشیر را در بدن این مرد غیر مسلح فرو برد و نزدیک است که وارد قلب او شود، حالا شروع کند در اطراف او به آه و ناله که بیائیم او را دوا و درمان کنیم. این حرفها انسان های هشیار را به خنده تمسخر آمیز وادار می کند مردم بوسین بیش از یکسال است که زیر فشار هستند، شما می گوئید که ما برای آنها دل می سوزانیم، آذوقه می فرستیم و صربها را محاصره اقتصادی می کنیم؟ این ها همه حرف بی ارزش و ادعای دروغ و منافقانه عمل کردن و حرف زدن است. اگر این ها راست می گفتند و دلشان برای مسلمانان می سوخت بایستی محموله های سلاح را می بردند دست آن مسلمانان می داده اند. آن مسلمانان احتیاج به نان و غذای کسی ندارد. احتیاج به کاروان غذای سازمان ملل و دلسوزی دروغین این و آن ندارند. به آنها سلاح بدهید تا از خود دفا کنند شما می بینید که چه فاجعه ای را همین آمریکا و بعضی از کشورهای اروپائی به پشتیبانی از قصابان و ستمگران صرب و کروات دارند در اطراف دنیا انجام می دهند. اما نکته اساسی این است که علیرغم همه این ها به فضل پروردگار پس از چندی شکوه و قدرت اسلام که پایگاه آن همین مردمی هستند که در اروپا برای اسلام مقاومت می کنند، روز بروز بیشتر و خواب کسانی که می خواهند اسلام نباشد برآشفته خواهد شد این قدرت و معنویت اسلام و آمادگی مسلمین است و این نیاز جهان اسلام و جامعه اسلامی به همفکری و همکاری و این هم صحنه عظیم حج است. شما خدمتگزاران باین حجاج را راهننمایی و هدایت کنید. احکام را به آنها تعلیم بدهید و آنها را از لحاظ عمل شخصی و استفاده بهتر از مراسم حج راهنمایی کنید و انشاء الله خدای متعال پشتیبان شما باشد و توجهات حضرت ولی عصر ارواحنا له الفداء شمال حال شما و حج مقبول و سعی مشکوری را داشته باشید (8/2/1372) والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 71 |