تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,137 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,052 |
آرامش قلوب با یاد خدا | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1372، شماره 139، تیر 1372 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
تفسیر سوره رعد آرامش قلوب با یاد خدا قسمت شصت و هفتم آیت الله جوادی آملی «الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکر الله، ألا بذکر الله تطمئن القلوب» (سوره رعد- آیه 28) آنان که ایمان آوردند و به یاد خدا دلهایشان آرام میگیرد، همانها تنها به ذکر خدا دلها آرامش مییابد. *** بحث در این بود که طمأنینه قلب بدون ذکر خدا ممکن نیست و این ذکر درجاتی دارد، از ذکر لسانی گرفته تا ذکر قلبی. و هر چه ذکر، قلبیتر و خالصتر باشد، طمأنینه بیشتر است و هر چه کمتر باشد، طمأنینه کمتر است. طمأنینه در مقابل اضطراب و طمأنینه قلب در مقابل اضطراب قلب است نه در مقابل خوف و خشیت و خشوع. و ذکر الله نه تنها در این آیه، عامل اطمینان ذکر شده، بلکه در آیات فراوانی، قرآن کریم، آن را عامل اطمینان میداند. در مواقع خطر که دشمن حمله میکندف برای اینکه انسان از یورش دشمن در امان بماند و آرام شود، دستور ذکر داده میشود، خواه دشمن درونی باشد و خواه دشمن بیرونی. در حدیث میفرماید: «اگر شیطان وسوسه میکند «لا اله الا الله» بگوئید و اگر در میدان جنگ، دشمن حمله میکند، «لا اله الا الله» بگوئید». معلوم میشود آن که انسان را از خطر دشمن، چه دشمن درونی و چه دشمن بیرونی، حفظ میکند، ذکر حق تعالی است و بس. چنانکه قبلاً بحث شد، در سوره اعراف فرمود: «اگر شیطان بخواهد آنان را طواف کند واز این راه در دلهایشان راه پیدا کند، آنان متذکر میشوند». در سوره کهف فرمود: «اگر خواستید چیزی را به یاد بیاورید و به رشد بهتری برسید، متذکر حق باشید». در سوره انفال فرمود: «اگر دشمن را در میدان جنگ دیدید، به یاد خدا متذکر باشید که ثابت قدم و پابرجا بمانید». همواره به یاد خدا باشید درآیه 103 سوره نساء پس از دستورنماز خوف در جبهه جنگ میفرماید: وقتی نمازتان را به پایان رساندید، چه ایستاده و چه نشسته و در هر حال به یاد خدا باشید. «فاذا قضیتم الصلاة فاذکروا الله قیاماً و قعوداً و علی جنوبکم». معلوم میشود ذکر الله غیر از نماز است. در میدان جنگ دستور ذکر الله میدهد و میفرماید: وقتی جنگ تمام شد و مطمئن شدید، آنگاه نماز را اقامه کنید. «فاذا اطمأننتم فأقیموا الصلاة» ولی در هر حال، چه حال جنگ و چه حال صلح، چه ایستاده و چه نشسته و چه برطرف راست و چپ خوابیده به یاد خدا باشید. به یاد خدا بودن است که انسان را آرامش و اطمینان میبخشد و اگر قلب مطمئن شد و آرام گشت، آن وقت است که شیطان نمیتواند در آن راه پیدا کند زیرا شیطان در مرز اخلاص راه ندارد. بندگان مخلص خداوند هرگز در دسترس شیطان نیستند چون قدرت شیطان از مرحله خیال و وهم نمیگذرد و کسی که همواره به یاد خدا است و قلبش در گرو ذکر الله است، شیطان نه در محدوده فکر او میتواند اثر بگذارد و قطعاً نه در محدوده خواستههای او. بندگان مخلص در تیررس شیطان نیستند اینجا است که شیطان اظهار عجز و ناتوانی میکند و عرضه میدارد که: «لا غوینهم اجمعین الا عبادک منهم المخلصین»- من همه بندگانت را اغوا و گمراه میکند بجز بندگان مخلصت. (سوره ص- آیه 82) نه اینکه شیطان میخواهد به آنها احترام بگذارد که اغوایشان نمیکند، بلکه در اینجا قدرت اغوا کردن ندارد و دستش به آنها نمیرسد. و خدای سبحان هم روی این اصل صحه گذاشته است که بندگان مخلص هیچ وقت در دسترس شیطان نیستند. این یک اصل قرآنی است. حال ببینیم چطور شد که یک عده افراد، مخلص شدند و از تیررس شیطان خارج گردیدند؟ در سوره ص- آیات 66 به بعد میفرماید: «و اذکر عبادنا ابراهیم و اسحق و یعقوب اولی الایدی و الابصار»- ای پیامبر، به یاد بندگان خاص ما باش، ابراهیم و اسحق و یعقوب، اینان که دارای دست و چشم هستند. معلوم میشود دیگران نه دست دارند، نه چشم یعنی دست و چشم در اختیارشان نیست. آن کس که با دیدگانش، به نامحرم نگاه میکند و با دستش گناه میکند، او دست و چشم ندارد، چرا که دست وچشمش در اختیار شیطان است. ولی ابراهیم خلیل الرحمن، این بنده مخلص خدا دست دارد و دستش کاملاً در اختیارش است؛ با این دست مبارک است که بتها را میشکند و با چشمش میبیند و میفهمد. میگوید: «انی لا احب الافلین»- من غروب کنندگان را دوست ندارم. (سوره انعام- آیه 76) دیگران هم میدیدند ولی نمیفهمیدند اما ابراهیم که خالص و مخلص است، هم میبیند و هم میفهمد. و تمام افرادی که در سلسله انبیاء و پیامبران الهی قرار دارند، همین طور هستند. «انا اخلصناهم»- ما اینها را مخلص کردیم. پس اینها مخلص شدند. و در جای دیگر هم بیان میکند که این مخلصین در تیررس شیطان نیستند. «هؤلاء عباد مخلصون»- اینها بندگان مخلص من هستند. و قطعاً بندگان مخلص خداوند از وسوسه شیطان منزه و مصون هستند. و وقتی از وسوسه مصون شدند، به حالت اطمینان میرسند. حال چرا در بین همه بندگان، اینها را مخلص کردیم؟ «انا اخلصناهم بخالصة ذکری الدار». زیرا آنان یک خصلت خالص و بی شائبه داشتند، ما آنها را مخلص کردیم. آن خصلت بی شائبه چیست؟ آن صفت بی شائبه «ذکری الدار» است. یعنی به یاد قیامت بودن. این ذکر خبر است برای مبتدای محذوف. یعنی: «هی ذکری الدار» و ذکر قیامت یعنی ذکر خدا. زیرا خداوند در سوره بقره آیه 156 میفرماید: «انا لله و انا الیه راجعون»- ما از خدائیم و به سوی خدا باز می گردیم. بنابراین، طمأنینه کامل حاصل نمیشود جز با اخلاص. و اگر کسی مخلص شد در تیررس وسوسه شیطان نیست. و چون وسوسه در او راه ندارد، اطمینان دارد. و ذکری الدار یعنی ذکر قیامت که همان ذکر الله است منتهی با ذکر قلبی نه لسانی زیرا رجوع انسان به سوی خدا و مبدا اصلی است پس ذکر قیامت است که انسان را مخلص میکندو انسان مخلص از وسوسه شیطان مصون و محفوظ است. مقصود از «ذکری» کثرت ذکر است نه فقط ذکر. اگر خدای سبحان، ابراهیم و اسحاق و یعقوب(ع) را به عنوان بندگان مخلص انتخاب کرد، تنها برای ذکر نبود بلکه برای «ذکری» بود، آن هم نه ذکرای مشوب بلکه ذکرای خالص. خلوص وصف نیت است وگرنه لفظ چه در ریا و چه در ریا و چه در خلوص یکسان است، چه انسان به عنوان ریا و چه به قصد خلوص، اگر لا اله الا الله بگوید، ذکر فرق نمیکند. پس خلوص از آن نیت است که نیت یا مشوب است یا خالص و این مربوط به ذکر قلبی است نه ذکر زبانی. ادامه دارد
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 334 |