تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,790 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,974 |
مشخصات ذکرالله | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1372، شماره 140، مرداد 1372 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
تفسیر سوره رعد مشخصات ذکرالله قسمت شصت و هشتم آیت الله جوادی آملی «tûïÏ%©!$# (#qãZtB#uä ûÈõuKôÜs?ur Oßgç/qè=è% Ìø.ÉÎ/ «!$# 3 wr& Ìò2ÉÎ/ «!$# ûÈõyJôÜs? Ü>qè=à)ø9$# ÇËÑÈ » (سوره رعد- آیه 28) - آنان که ایمان آوردند و به یاد خدا دلهایشان آرام میگیرد، همانا تنها به ذکر خدا دلها آرامش مییابد. ****
بحث در طمأنینه قلب بود که جز به یاد حق، به چیز دیگری نباید مطمئن شد. واضح است که اگر قلب مطمئن نباشد، هیچ لذتی برای زندگی نیست، زیرا انسان مضطرب همواره در عذاب است. و راه طمأنینه تنها ذکر حق است و لا غیر. ذکری الدار در بحث گذشته به عرض رسید که اگر انسان به درجه «مخلص» برسد، شیطان به او راه نخواهد داشت. خداوند درباره ابراهیم و اسحق و یعقوب(ع)، میفرماید: «انا اخلصناهم بخالصة ذکری الدار»[1] یعنی: ما اینان را بندگان مخلصی قرار دادیم که شیطان به حریمشان راه ندارد و اگر شیطان به حریمشان راه نداشته باشد، قلبشان هرگز وسوسه نخواهد داشت. چرا در میان بندگان، اینان را عباد مخلص قرار داد؟ به سبب یک خصلت خالص و بی شائبهای که در آنها بود و در دیگران نبود. آن خصلت چیست؟ «ذکری الدار» یعنی: یاد منزل بودن. دیگران به یاد راهند ولی اینان به یاد منزلند. آن کس که به یاد راه است، در راه میماند ولی او که به یاد منزل است راه را طی میکند؛ او سالک سبیل است و چون راه را طی میکند به مقصد میرسد. او نه در بین راه مضطرب است و نه وقتی که به مقصد میرسد، سرگردان! اما دیگران در بین راه گرفتارند و نمیدانند که چگونه این راه را طی کنند، وقتی هم آنها را میبرند، تازه آغاز اضطرابشان است. در سوره نازعات میخوانیم: «قلوب یومئذ واجفة»[2]- در آ روز دلهائی ترسان و مضطرب است. او که در دنیا به یاد منزل نبود، روزی هم که او را به مقصد برسانند، مضطرب و حیران است زیرا توشهای برای آن روز تهیه نکرده است ولی او که به یاد منزل و دار بوده است، قیامت کبری با تمام دشواریهایش هرگز او را غمگین نمیکند. «لا یحزنهم الفزع الاکبر»[3] و در آیه قبلش میفرماید:«لا یسمعون حسیسها و هم فیها اشتهت انفسهم خالدون»[4]- اینها در همان منطقه لذائذ خود مخلد و جاویدان هستند و در امن و امان به سر میبرند. در سوره انعام، درباره اینان میفرماید: «ان الذین آمنوا و لم یلبسوا ایمانهم بظلم اولئک لهم الامن»[5]- آنان که ایمان آوردند و ایمان خود را با ظلم و ستم نپوشاندند، امنیت برای آنان است. این امن که بطور مطلق ذکر شده است، شامل امنیت در دنیا و آخرت میشود. بنابراین اگر فرمود: ما به یک عده از انبیا مقام «مخلصین» را دادیم، سببش ذکر دار است یعنی به یاد منزل بودن. و اگر این طمأنینه و امنیت را در برابر یاد منزل بودن میداند، تمام خطرات را هم در برابر فراموشی و نسیان منزل میداند. در سوره ص میفرماید: «ان الذین یضلون عن سبیل الله لهم عذاب شدید بما نسوا یوم الحساب»- آنان که از راه خدا، مردم را گمراه میکنند، عذابی دردناک برایشان مقرر شده است. سپس در آیه کریمه، منشأ تمام مشکلات را در نیسان و فراموشی روز قیامت میداند. یعنی: چون روز حساب را فراموش کردند، گرفتار هوا و هوس شدند و تبعیت از هوا و هوس باعث ضلالت و گمراهی شد. و ضلالت هم باعث استحقاق عذاب شدید شد. پس اگر ذکری الدار آن خصیصه را در بر دارد، نیسان دار هم این بلیه را در بر دارد. و «دار» یعنی، بازگشت به سوی الله که همان مبدأ است و به یاد قیامت بودن هم به یاد خدا بودن است. تذکر، توجه قلبی است نه زبانی در خاتمه بحث «ذکر الله» یادآور میشویم که در قرآن پیوسته از مردم میخواهد که به یاد خدا باشند و به صورت استفهامی، از آنان میپرسد: «فهل من مدکر»[6]- آیا کسی هست که به یاد حق باشد؟ آیا کسی هست که متذکر بشود؟ تذکر آن توجه قلبی است نه زبانی. اگر در ذکر اختلاف باشد که آیا مراد ذکر قلب است یا ذکر زبان اما تذکر، ظهور در ذکر قلبی دارد. در سوره قمر که جریان انبیا را ذکر میکند، در چند مورد میفرماید «فهل من مدکر»- آیا کسی هست که متذکر شود؟! سپس به عنوان یک اصل کلی میفرماید که ما قرآن را برای ذکر فرستادیم. آیا کسی هست که متذکر شود؟ «و لقد یسرنا القرآن للذکر، فهل من مدکر» در اینجا نفرموده است که ما قرآن را برای تلاوت فرستادیم، فرمود ما برای تذکر فرستادیم. در سوره ص، قرآن را به عنوان اینکه عامل ذکر است، معرفی کرده، میفرماید: «ص القرآن ذی الذکر»- اصلاً قرآن برای یاد است. و در سوره قمر میفرماید: این یاد دشوار نیست، یک، زائدی بر انسان نیست که اگر انسان بخواهد متذکر حق باشد، برای او گران تمام شود! قرآن سنگین و ذکر آسان لازم به تذکر است که خداوند قرآن را به عنوان یک کتاب سنگین و وزین معرفی کرده است و فرموده است: «انا سنلقی علیک قولاً ثقیلاً»[7]- گفتاری است مغزدار و سنگین. قرآن گفتاری است وزین، تهی مغز نیست، سبک نیست. اما این سخن سنگین برای جان شما آسان است نه دشوار، زیرا جان شما این سخن سنگین را دوست میدارد و خواهان آن است. «و لقد یسرنا القرآن للذکر»- سخن از آسان کردن و آسان قرار دادن است. سخن از این است، که این کتاب، برای ذکر آسان است. ذکر الله سخت نیست؛ متذکر شدن سخت نیست. پس این کتاب، هم وزین و سنگین است زیرا با دلیل و برهان است و هم آسان است زیرا مطابق با فطرت است و بر فطرت تحمیل نشده است. پس یاد حق در کام جان شیرین است و لذا آسان است. در هر صورت، آن چیزی که اصل است، تذکر است که اگر تذکر بود، دل میآرمد و الا فلا. این که به صورت یک دوست بگوید: آیا کسی هست که متذکر شود، این لسان را در آیات دیگر نمیبینیم که پیرامون سایر مطالب فرموده باشد. موسای کلیم علیه و علی نبینا و آله السلام، چنانکه قبلاً ملاحظه فرمودید، میگوید: حالاتی بر من میگذرد که نمیدانم در آن حالات، شایسته است به یاد شما باشم یا نه؟ خطاب رسید: «انا جلیس من ذکرنی»[8]- من همنشین کسی هستم که مرا یاد کند. این سبوح قدوس است که با ما به زبان خودمان سخن میگوید و ما را یادآوری میکند در آیات متکرر و دنبال هم که آیا کسی هست که متذکر شود؟ تازه این نیست که بفرماید: من دارم یادتان میدهم که این تعلیم بدوی باشد در برابر جهالت بلکه میخواهد بفرماید که: ارتباط با خدا در دلتان وجود دارد ولی چون از الآن یادتان رفته است، من دارم شما را یادآوری میکنم. خصوصیات ذکر در جلد سیزدهم روضة المتقین که شرح من لایحضره الفقیه است و از مرحوم مولا محمد تقی مجلسی رضوان الله علیه میباشد در جلد 13 از صفحه 196 به بعد این حدیث شریف را نقل کرده است که رسول خدا(ص) فرمود: «بادروا الی ریاض الجنة»- بشتابید به طرف بوستانهای بهشت. از حضرت پرسیدند: «و ما ریاض الجنة»- بوستانهای بهشت چیست؟ فرمود: «حلق الذکر»- آنجا که حلقه حلقه دور یکدیگر مینشینند و به یاد خدا هستند. مرحوم مجلسی اول میفرماید: مقصود از حلقههای ذکر، همین مجالس درس و بحث است یا مجالسی است که در آنها سخن از موعظه و ارشاد مردم میشود چنانکه روایت شده است که ائمه ما (ع) مردم را بسیار موعظه میکردهاند و اما آنکه مشهود شده است که در مجلسهائی دور هم جمع میشدند و ذکر جلی داشتهاند، این نحوه به ما نرسیده است. آنگاه روایاتی را که قبلاً خوانده شد ذکر میکند و خصوصیاتش را بیان مینماید. سپس روایتی را از مصباح الشریعه که منسوب به امام صادق(ع) است نقل میکند که حضرت فرمود: «ان الذکر مقسوم علی سبعة اعضاء: اللسان و الروح و النفس و العقل و المعرفة و السر و القلب و کل واحد منها یحتاج الی الاستقامة، فأما استقامة اللسان فصدق الاقرار، و استقامة الروح صدق الاستغفار، و استقامة النفس صدق الاعتذار، و استقامة العقل صدق الاعتبار، و استقامة المعرفة صدق الافتخار، و استقامة السر، السرور بعالم الاسرار، و ذکر اللسان، الحمد و الثناء، و ذکر النفس الجهد و العناء، و ذکر الروح الخوف و الرجاء و ذکر القلب الصدق و الصفاء و ذکر العقل التعظیم و الحیاء و ذکر المعرفة التسلیم و الرضا و ذکر السر علی رؤیة اللقاء». - ذکر خدا بر هفت عضو تقسیم شده است: زبان و روح و نفس و عقل و شناخت و پنهانی و قلب و هر یک نیاز به استقامت دارد. (معلوم میشود استقامت هم ذکر است). پس استقامت زبان، اقرار صادقانه است و استقامت روح، راستگوئی در استغفار و طلب آمرزش گناهان است. (پس اگر کسی بگوید گناه میکنم و بعداً توبه میکنم، مانند کسی است که استغفار را مسخره کرده است و این آدم دو عقاب دارد، یکی عقاب گناهش و یکی عقاب استغفار را به استهزا گرفتنش). و استقامت نفس و روان در این است که اگر نزد خدا عذری آورد، در عذر خواهیش راستگو باشد. و استقامت عقل در این است که به راستی عبرت بگیرد و در عبرتش صادق باشد. و استقامت شناخت این است که در افتخارش صادق باشد. (این همان است که میگوید: «کفی بی فخراً أن تکون لی رباًو کفی بی عزاً أن أکون لک عبداً، الهی انت کما احب فاجعلنی کما تحب» و این از ادعیه حضرت امیر(ع) است که عرضه میدارد: خداوندا! همین افتخار برای من بس که تو مولای منی و عزت برای من بس که من بنده خاکسار توأم. تو آن گونهای که من میخواهم، پس مرا طوری تربیت کن که خودت پسندی). و استقامت سر و نهان در خرسندی به عالم اسرار است. و اما ذکر زبان همان حمد و ثنای پروردگار یکتا است. و ذکر نفس و روان، تلاش و جدیت همراه با خستگی است. و ذکر روح خوف و رجاء است و ذکر قلب، صدق و صفا. و همانا ذکر عقل تعظیم و حیا و ذکر شناخت، تسلیم و رضا در برابر حضرت حق است و ذکر سر در رؤیت لقا نهفته است. و روایات دیگری نیز فراوان در مسئله ذکر وارد شده است که اگر انسان بخواهد ذکر گوید،و خدا را یاد کند، باید هم حمد و ثنای خدا را رعایت نماید و هم بر خاندان عصمت و طهارت(ع)، درود بفرستد. ذکر دائمی و اما اصل مسئله ذکر که انسان باید همواره به یاد خدا باشد در باب 17 از ابواب الذکر، از تفسیر امام عسکری(ع) نقل میکند که شخصی نزد حضرت امیر(ع) رسید و عرض کرد: میخواهم بدانم الآن که به اینجا آمدم چه گناهی مورد ابتلای من بود؟ و خداوند مرا به چه چیزی مبتلا کرد؟ حضرت فرمود: همین که نشستی، بسم الله الرحمن الرحیم را نگفتی. معلوم میشود ذکر الله یک امر دائمی است و اینکه میفرماید: «واذکروا الله ذکراً کثیراً»- یعنی ذکراً دائماً. پس نه تنها برای کارهای مهم باید انسان بسم الله بگوید، بلکه دائماً باید بگوید. سپس در دنباله روایت، حضرت امیر(ع) میفرماید: «ان رسول الله(ص)، حدثنی عن الله عزوجل انه قال: کل أمر ذی بال لا یذکر فیه بسم الله فهو أبتر» -هر- امر با ارزشی، اگر در آن نام خدا برده نشود، بی ارزش و ابتر است. ذکر و نسیان در خاتمه این حدیث شریف را هم از باب 37 وسائل از امام حسن(ع) نقل کنیم که در پاسخ سؤال کنندهای که از حضرت درباره ذکر و نسیان پرسید، چنین فرمود: «ان قلب الرجل فی حق و علی الحق طبق فان صلی الرجل عند ذلک علی محمد و آل محمد صلاة تامة، انکشف ذلک الطبق بمن ذلک الحق فآضاء القلب و ذکر الرجل ما کان نسی، و ان هو لم یصل علی محمد و آل محمد أو نقص من الصلاة علیهم، انطبق ذلک الطبق علی ذلک الحق فأظلم القلب و نسی ما کان ذکره». - قلب انسان با حق آرمیده است ولی بر این حق سرپوشی قرار دارد. پس اگر انسان چیزی را فراموش کرد، وقتی بر محمد و اهل بیت عصمت و طهارت درود کامل فرستاد،[9] آن پوشش کنار میرود و قلب روشن میگردد و انسان مطلبش به یادش میآید و میفهمد ولی اگر بر محمد و آل محمد صلوات نفرستد یا صلوت ناقص و ابتر بفرستد، آن سرپوش روی حق باقی میماند و آن وقت است که قلب تاریک میگردد و انسان نمیتواند در تاریکی و ظلمت چیزی را پیدا کند لذا هر چه متذکر بوده و به یادش بوده است، از یادش میرود و فراموش میکند. آری آن چیزی که غذای دل است باید با نور آن را دید و نورش میسر نمیشود جز با درود و صلوات بر اهل بیت عصمت و طهارت که مجاری فیض حق هستند. والحمدلله رب العالمین. ادامه دارد
پیامبر گرامی اسلام: «شاور المتقین الذین یؤثرون الاخرة علی الدنیا و یؤثرون علی أنفسهم فی امورکم». (تفسیر تستری- ص 28) متقین و پرهیزکاران را مورد مشورت قرار بده، آنان که در کارها، آخرت را بر دنیا، و کارهای شما را بر کارهای خویش مقدم میدارند.
[1] - سوره ص- آیه 46. [2] - سوره نازعات- آیه 8. [3] - سوره انبیاء- آیه 103. [4] - سوره انبیاء- آیه 102. [5] - سوره انعام- آیه 82. [6] - سوره قمر- 6 بار این جمله تکرار شده است. [7] - سوره مزمل- آیه 5. [8] - بحار الانوار- ج 3- ص 329. [9] - درود کامل، صلواتی است که بر محمد و اهل بیتش بفرستند، بعکس درود ناقص و ابتر که عبارت است از صلواتی که بر پیامبر میفرستند و اهل بیتش را در آن صلوات، شریک نمیکنند. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 230 |