تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,083 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,028 |
شگفتی های میلاد پیامبر(ص) | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1372، شماره 141، شهریور 1372 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
بمناسبت 17 ربیع الاول ولادت با سعادت حضرت ختمی مرتبت(ص) شگفتی های میلاد پیامبر(ص) بزرگان تاریخ و شخصیتهای نام آور الهی که برترین انسانهای روی زمین بودهاند، از آغاز ولادت تا روز رحلت، زندگیشان توام با اعجاز و اسرار بوده و همواره آیات الهی و معجزات خارق العاده از آنها سرزده است. قرآن هنگامی که ولادت دو شخصیت بزرگ تاریخ یعنی حضرت موسی و حضرت عیسی(ع) را مورد بررسی قرار میدهد، از این اعجاز و شگفتی در تولد آن دو بزرگوار سخن به میان میآورد. ولادت دو پیامبر درباره ولادت حضرت موسی در سوره طه میخوانیم: «و لقد مننا علیک مرة أخری* اذ اوحینا الی امک ما یوحی* ان اقذفیه فی التابوت فاقذفیه فی الیم فلیلقه الیم بالساحل یأخذه عدولی و عدوله و القیت علیک محبة منی و لتصنع علی عینی* اذ تمشی اختک فتقول هل أدلکم علی من یکفله، فرجعناک الی أمک کی تقر عینها و لا تحزن...» ای موسی! بار دیگر بر تو منت نهادیم آنگاه که به مادرت آنچه وحی باید کردیم، وحی کردیم (و دستور دادیم) که او را در صندوقی بیافکن و صندوق را در دریا انداز، پس دریا او را در کنار ساحل خواهد انداخت و یک نفر که دشمن من و دشمن او است، او را خواهد گرفت و من از سوی خویش محبوبیتی بر تو افکندم تا زیر نظر من تربیت شوی و پرورش یابی. (و به یاد داشته باش) که خواهرت میرفت و به آنها میگفت: آیا میخواهید یک نفر را به شما دلالت کنم که او را تکفل کند (و چون آنها پذیریفتند) ما تو را به مادرت برگرداندیم تا دیدهاش روشن گردد و غمناک نباشد. و اما درباره حضرت عیسی که داستان تولدش بسیار شگفت انگیزتر و اسرار آمیزتر است، در سوره مریم چنین میخوانیم: «و اذکر فی الکتاب مریم اذ انتبذت من أهلها مکاناً شرقیاً* فاتخذت من دونهم حجابا! فأرسلنا الیها روحنا فتمثل لها بشراً سویاً* قالت انی أعوذ بالرحمن منک ان کنت تقیاً* قال انما انا رسول ربک لاهب لک غلاماً زکیاً* قالت أنی یکون لی غلام و لم یمسسنی بشر و لم أک بغیاً* قال کذلک قال ربک هو علی هین و لنجعله آیة للناس و رحمة منا و کان امراً مقضیاً...» و در این کتاب مریم را به یادآور که در جایگاهی رو به شروق آفتاب، از اهل خود دوری گرفت و در برابر آنان پردهای آویخت، پس ما روح خویش را بر او فرستادیم که مانند یک انسان کامل برایش ظاهر شد. مریم به اوگفت: من از تو به خدای رحمان پناه میبرم، اگر انسان باتقوائی هستی. اوگفت: بلکه من پیام رسان پروردگارت هستمکه برای تو فرزندی پاکیزه عطا کنم. مریم گفت: چگونه من میتوانم دارای فرزندی شوم در حالی که دست هیچ بشری به من نرسیده و انسان بدکارهای نبودهام. اوگفت: پروردگارت چنین خواسته است و او گفته که بر من آسان است و میخواهم آن فرزند را از سوی خویش آیت و رحمتی برای مردم قرار دهم و این کاری است که مقرر شده و انجام پذیرفتهاست. پس به او حامله شد و در مکانی دور گوشهای جای گرفت. درد زایمان او را به سوی تنه نخلی رهسپار گرداند،پس گفت: ای کاش پیش از این مرده بودم یا فراموش شده و از یادها رفته بودم و او را از سوی پائین ندا داد که غم مخور، همانا پروردگارت آقای بزرگواری در شکم تو قرار داده است. این تنه نخل را سوی خویش به حرکت درآور تا خرمای تازه پیش توافکند. بخور و بیاشام و دیدهات روشن باد... واین داستان بسیار زیبای ولادت حضرت مسیح(ع) را با تفصیل زیاد بیان میکند؛گویا خداوند میخواهد این بزرگان برگزیده را از آغاز تا انجام دارای آیت و معجزه و اسرار قرار دهد. پس چه جای شگفتی است که هنگام ولادت سرور پیامبران و اشرف کائنات؛همو که به خاطر وجود مقدسش، افلاک را آفرید و آفرینش را بر پا کرد، همو که پیش از خلقت آدم به هزاران سال، نورش را آفرید؛ همو که وقتی آدم ابوالبشر بین آب و گل قرار داشت، پیامبر و برگزیده خدا بود «کنت نبیاً و آدم بین الماء و الطین» آیات شگفت انگیزی در جهان پدید آورد و دگرگونی سراسر عالم را فرا گیرد و انقلابی در گیتی ایجاد کند؟! حوادث شب ولادت تاریخنگاران نوشتهاند که هنگام ولادت با سعادت خاتم الرسل(ص) ایوان کسری شکافت و چهارده کنگره آن فرو ریخت. آتش آتشکده فارس که صدها سال روشن بود، به خاموشی گرائید. دریاچه ساوه خشکید. بتهای بتخانه مکه سرنگون شد. انوشیروان و موبدان زردشتی خواب آشفته و وحشتناک دیدند و سرانجام نوری از وجود آن حضرت به سوی آسمان بالا رفت که شعاع مقدسش فرسنگها راه را روشن کرد. آن حضرت ختنه کرده و ناف بریده به دنیا آمد و فوراً زبان مبارکش به حمد و تهلیل و تسبیح و تکبیر الهی، مشغول شد که: «الله اکبر و الحمدالله کثیراً و سبحان الله بکرة و اصیلاً». رویدادهای اسرار آمیز امام جعفر صادق(ع) می فرماید: ابلیس لعنة الله علیه از هفت آسمان میگذشت. وقتی حضرت عیسی(ع) به دنیا آمد. او را از سه آسمان منع کردند و تا آسمان چهارم بالا میرفت؛ و هنگامی که رسول خدا(ص) متولد شد، از هفت آسمان او را منع کردندو با ستارگان شیاطین را میراندند. قریش که آن وضعیت را مشاهده کرد اعلام نمود که این همان قیام قیامت است که می شنیدیم اهل کتاب از آن یاد میکردند... صبح روزی که پیامبر خدا(ص)به دنیا آمد، تمام بتها بر صورت بر زمین افتادند. و در آن شب تولد، ایوان کسری متزلزل شد و چهارده کنگره از آن فرو ریخت و دریاچه ساوه خشکید و وادی ساوه پر از آب شد و آتشکده فارس خاموش شد در حالی که هزار سال بر آن گذشته بود و در طول این مدت هرگز خاموش نشده بود. موبدان فارس در آن شب شتران نیرومندی را به خواب دیدند که اسبان را یدک می کشیدند و از دجله گذر کردند و در کشورشان فرود آمدند. طاق انوشیروان از وسط شکاف خورد و رود دجله در آن جاری شد. و در آن شب نوری از سوی حجاز به فراز آسمان بالا رفت و در آسمان پهن شد تا مشرق زمین را فرا گیرد. و تخت هیچ پادشاهی از پادشاهان دنیا نماند جز اینکه در آن شب خمیده شد و پادشاهان را لکنت زبان گرفت و کاهنان از دانش تهی شدند و سحر ساحران باطل گشت... آمنه گوید: به خدا قسم هنگامی که فرزندم به دنیا آمد با دست خود فرود آمد که برزمین سقوط نکند، سپس سر به آسمان بلند کرد و به آن با دقت نگریست، و نوری از من خارج شد که همه چیز را روشن ساخت و در شعاع این نور، هاتفی را شنیدم ندا میکرد: تو آقا و سرور تمام مردم را به دنیا آوردی، پس او را «محمد» نام گذار. به عبدالمطلب خبر دادند که آمنه چه گفته است، فوراً برخاست و آمد که فرزندش را ببیند، او را در دامن خویش گذارد و گفت: خدای را حمد و سپاس که چنین فرزندی نیکو و خوشبو به من عطا فرمود؛ او در گهواره بر تمام کودکان سروری دارد. سپس برای او دعا کرد و اشعاری در مدحش سرود. ابلیس نیز- در آن شب- در میان فرزندان خود فریاد برآورد. به او گفتند: تو را چه شده است ای بزرگ ما! گفت: وای بر شما! امشب نمی دانم در دنیا چه شده است! آسمان و زمین در حال دگرگونی قرار گرفتهاند، به نظرم حادثهای رخ داده است که از وقتی عیسی بن مریم به آسمان رفته، تاکنون مانند آن رخ نداده است، بروید جستجو کنید شاید از پی حادثه برآئید. آنها همه در جستجوی حادثه خارج شدند ولی مأیوسانه بازگشتند و اظهار عجز کردند. ابلیس لعین گفت: من خود باید کمر همت را ببندم، سپس در تمام دنیا جولان کرد تا به نزدیک مسجد الحرام رسید، دید در آنجا ملائکه فرود آمدهاند و حرم را در برگرفتهاند، خواست داخل شود او را راندند، بازگشت و خود را به شکل گنجشکی درآورد و از غار حرا وارد شد، جبرئیل او را دید، گفت: بازگرد ای ملعون. به جبرئیل گفت: از تو خواهش می کنم ای جبرئیل به من خبر دهی امشب در زمین چه حادثه ای رخ داده است؟ جبرئیل گفت: نمیدانی! امشب شب ولادت با سعادت عقل کل خاتم الرسل حضرت محمد بن عبدالله(ص) است. آری! هنگام طلوع آفتاب روز جمعه 17 ربیع الاول از عام الفیل بود که آفتاب همیشه تابان محمدی در افق بطحا شروق کرد و جهان تا دامنه قیامت از فروغ رخ پاکش روشن و منور شد. و هر چه رخ داد جز اعجاز آفرینش نبود که برای تعظیم و تکریم این انسان کامل و این واسطه وجوب و امکان، چنان آثار شگفت انگیزی در جهان پدید آمد که هنوز زود است ما پی به علتهای آن ببریم، جز در یکی دو مورد که بی گمان دلیل ساطع و قاطعی بر فروریزی بتها و سرنگونی شاهان ستمگر دارد. بیهوده نیتس که کسری انوشیروان تمام کاهنان و منجمان را گرد آورد و با تعجب و حیرت از سر فروریزی کنگره های کاخش و شکاف در میان ایوانش بپرسد و سارسیمه و مضطرب گردد که چرا از حجاز نوری متلألأ شده است و جهان را فراگرفته است؟ او و یارانش می دیدند که دیگر دوران ستمگری و بردگی و استثمار ملت های مظلوم سپری شده است و تمام پناهگاه های غیر الهی باید واژگون و سرنگون گردد و بینی جباران و ستم پیشگان باید به خاک مذلت مالیده شود. این گوهر شب چراغی که در این ظلمتکده حجاز- که جاهلیت بر آن حکمفرما است- نور افشانی می کند، باید تمام تاریکی ها و ضلالت ها را در هم بکوبد وبتهای انسی و سنگی را برای همیشه نابود و سرنگون سازد. چه خوش سروده است ادیب الممالک فراهانی، حوادث قبل از ولادت و وقایع شب ولادت را: بر خیز شتربانا بربند کجاوه کز چرخ همی گشت عیان رایت کاوه در شاخ شجر برخاست آوای چکاوه وز طول سفر حسرت من گشت علاوه بگذر بشتاب اندر از رود سماوه در دیده من بنگر دریاچه ساوه وز سینه ام آتشکده فارس نمودار با ابرهه گو خیره به تعجیل نیاید کاری کهتو می خواهی از پیل نیاید رو تا بسرت طیر ابابیل نیاید بر فرق تو و قوم تو سجیل نیاید تا دشمن تو مهبط جبریل نیاید تاکید تو در مورد تضلیل نیاید تا صاحب خانه نرساند به تو آزار این است که ساسان به دساتیر خبر داد جاماسب به روز سوم تیر خبرداد بر بابک بر ناپدر خبر داد بودا به صنم خانه کشمیر خبر داد مخدوم سرائیل به ساعیر خبر داد و ان کودک ناشسته لب از شیر خبرداد ربیون گفتند، نیوشیدند احبار از شق و سطیح این سخنان پرس زمانی تا برتو بیان سازند اسرار نهانی گر خواب انوشیروان تعبیر ندانی از کنگره کاخش تفسیر توانی بر عید مسیح این سخنان گر برسانی آرد به مدائن درت از شام نشانی بر آیت میلاد نبی سید مختار فخر دو جهان خواجه فرخ رخ اسعد مولای زمان مهتر صاحب دل امجد آن سید مسعود و خداوند مؤید پیغمبر محمود ابوالقاسم احمد وصفش نتوان گفت به هفتاد مجلد این بس که خدا فرمود «ماکان محمد» بر منزلت و قدرش یزدان کند اقرار اندر کف او باشد از غیب مفاتیح و اند رخ او تابد از نور، مصابیح خاک کف پایش به فک دارد ترجیح نوش لب لعلش به روان سازد تفریح قدرش ملک العرش به ما ساخته تصریح و این معجزهاش بس که همی خواند تسبیح سنگی که ببوسد کف آن دست گهربار موسی ز ظهور تو خبرداد به یوشع ادریس بیان کرده به اخنوخ و هملیع شامول به یثرب شده از جانب تبع تا بر تو دهد نامه آن شاه سمیدع ای از رخ دادار برانداخته برقع بر فرق تو بنهاده خدا تاج مرصع در دست تو بسپرده قضا صارم بتار حال که سخت از شق و سطیح آمد، بد نیست جریان آنان را نیز مورد اشاره قرار دهیم: داستان شق و سطیح ابن هشام در سیره خود ذکر کرده است که: ربیعة بن نصر، یکی از پادشاهان یمن، خوابی سخت وحشتناک می بیند، پس تمام کاهنان ومعبران و منجمان را به دربار فرا می خواند و تعبیر خوابش را از آنان میخواهد. آنها از او می خواهند که خوابش را بیان نماید. ربیعة می گوید: من اگر خوابم را بیان کنم و شما تعبیرش را بگوئید اطمینان نخواهم کرد ولی اگر یکی از شما حاضران تعبیر خوابم را پیش از بیان، بگوید، تعبیر او درست است. یکی از حاضران می گوید: پس خوب است شما در پی «سطیح» یا «شق» بفرستید که چنین کاری فقط از آنها می آید. ربیعه پیکی را می فرستد که آن دو کاهن بزرگ- که از غیب خبر می دادند- را بیاورد. سطیح قبل از شق حاضر می شود و وقتی شاه از او می خواهد که جریان خوابش را نقل کند، سطیح در پاسخ میگوید: « شما گلوله ای آتشین را در خواب دیدید که از جائی تاریک بیرون آمد و در سرزمین تهامه افتاد و هر جنبدهای را در کام خود فرو برد». ربیعه شگفت زده می شود و می گوید: حال که خوابم را دریافتی، تعبیرش را بگو که چیست؟ سطیح میگوید: به تمام آفریدگان خدا در این زمین سوگند که مردم حبشه این سرزمین را از شما خواهند گرفت. شاه: آیا چنین حادثهای در زمان من واقع میشود؟ سطیح: نه، پس از سلطنت شما خواهد بود. شاه: آنان سلطنتی مستمر خواهند داشت یا حکومتشان منقرض میشود. سطیح: هفتاد و چند سال حکومت می کنند. شاه: چه کسی سلطنتشان را از بین میبرد؟ سطیح: ارم بن ذی یزن از کشور عدن. شاه: او دوام خواهد داشت؟ سطیح: نه، او نیز از بین خواهد رفت. شاه: چه کسی او را ساقط میکند؟ سطیح: او بدست پیامبر پاکی که از سوی خدا وحی بر او میآید، سقوط خواهد کرد. شاه: آن پیامب راز چه قبیلهای است. سطیح: او مردی است از فرزندان غالب بن فهر بن مالک بن نضر که سروری و پادشاهی این سرزمین تا پایان جهان، در میان اتباع و پیروانش خواهد بود. شاه: مگر این جهان را پایانی است؟ سطیح: آری! آن روزی که تمام مردم از اولین آخرین جمع شوند و در آن رستاخیز خوبان به خوشبختی و سعادت و بدان به بدبختی نائل شوند. شاه که تعجب کرده بود از «شق» که پس از آن به دربار رسید، سئوال خود را پرسید؛ او هم مانند سطیح همان مطالب را بیان کرد. نه تنها کاهنان که تورات و انجیل و تمام کتابهای آسمانی پر است از بشارتها به آمدن خاتم الانبیا (ص) و با این حال، متأسفانه بسیاری از مردم جهان که خود را اهل کتاب می خوانند و پیرو پیامبران بزرگ اولوالعزم (ع) می دانند، این بشارتهای الهی و آسمانی را نادیده گرفتهو با پیامبر بزرگ اسلام که منجی بشریت از سردرگمی و ضلالت و حیرت است سرستیز و ناسازگاری دارند و با پیروان راستینش، بدترین و خشن ترین رفتار ددمنشانه دارند که امروز فریاد «وامحمداه» مسلمانان در بوسنی و هرزگوین، سومالی، آلبانی و خاورمیانه و هرجا که به نام محمد(ص)کشوری بر پا است، بلند است و از ظلم دشمنان خدا و اسلام، نالههای مظلومان و ستمدیدگان بر فراز آسمان ها بالا می رود و «هل من مجیب» گویان در انتظار فرج هستند تا روزی که یک بار دیگر حکومت حق محمدی برپا گردد و ذوالفقار در کف با کفایت فرزند محمد(ص) چشمان کافران و ظالمان را خیره کند و گیتی از ظلم و ستم پاک گردد و مظلومان و مستضعفان حکومت زمین را وارث گردند و آن روز ان شاء الله نزدیک است. در پایان فرا رسیدن این روز با عظمت و با شکوه و این عید بزرگ اسلامی را به تمام پیروان حضرتش در سراسر گیتی، تبریک و تهنیت عرض می کنیم و توفیق همگان را در پیروی از دستوراتش خواستاریم. مبارک باد بر مسلمانان این عید سعید.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 554 |