تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,077 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,024 |
تحلیل پدیدههای سیاسی | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1372، شماره 142، مهر 1372 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
تحلیل پدیدههای سیاسی مقام معظم رهبری: «تحلیل سیاسی به شکل صحیح و پروراننده ذهن، یک چیز بسیار مهمی است. ذهن باید پروریده شود. دوران دشوار هر انقلاب، آن دورانی است که حق و باطل در او ممزوح بشود». (27/6/1370) قسمت چهارم سید موسی میر مدرس یادآوری: در قسمت سوم این گفت و گو، آشنایی با تحلیل سیاسی، در چهار قسمت (عمومی، منطقهای، تخصصی، فوق تخصصی) از نظر گذشت، آنگاه به تبیین و توضیح پارهای از مفاهیم و اصطلاحهای کاربری مانند: تجزیه و تحلیل، تحلیل سیاسی و شم سیاسی، پرداخته شد. و اینک ادامه بحث مفاهیم: *** د: توجیه سیاسی توجیه از نظر لغت به معنای روی کسی یا چیزی را به سویی برگرداندن و نیز «توضیح دادن مطلبی» یا «روی آوردن بسوی چیزی»، به کار رفته است.[1] اما در عرف تحلیل سیاست، میتوان توجیه را در برابر تحلیل بکار برد؛ در این صورت تحلیل عبارت است از: فن و هنری که انسان خالی الذهن و بدون پیش داوری قبلی به بررسی یک حادثه و رخداد میپردازد؛ در حالی که در توجیه ممکن است شخص به دنبال کشف حقیقت نباشد، بلکه واقعه و حادثهای که محقق شده، سعی در جهت دادن افکار به سوی آن داشته باشد و چه بسا شخص تحلیل گر نیز در صحت و سقم آن جریان، دچار تردید بوده یا تردید در عدم صحت آن نداشته باشد. معمولاً بسیاری از گروهکهای سیاسی از همین شیوه در کانالیزه کردن سمپاتها و هوادارانشان بهره میجویند. بنابراین،توجیه دارای دو جنبه است، چرا که احتمال می رود در مقام تبیین مطلب، بدون پیشداوری به کار رود، همانگونه که ممکن است به معنای تشریح و توضیح یک امر، با قالبها و چارچوبهای از پیش تعیین شده باشد- مانند تحلیل رویدادهای سیاسی، و اتفاقاً در هر دو مورد، تحلیل گر یا به سخن بهتر، توجیهگر، خود را ملزم به ارائه دلیل میبیند. توجیه گری به معنای دوم،اصولاً روشی اپورتونیستی است که عمدتاً توسط اعضای گروهکهای سیاسی و بعضاً عناصری که پیرو اصول مشخصی در سیاست نیستند و- به اصطلاح- هرهری مذهب و آفتاب پرست صفتند، و یا پیوسته مایلند خود را با حاکمیت وقت،هماهنگ سازند، به کرا میرود؛ فی المثل فلان زمامدار در فلان مقطع، تز خاصی ارائه میدهد، این گروه به توجیه آن میپردازند، و در برهه ای دیگر، زمامدار دیگر، دکترینی؟ برخلاف حاکم اول مطرح میکند، بازآنان توجیهگر تز دوم خواهند بود و همینطور! هـ- رخداد سیاسی همان واقعه یا رویدادی است که گاه به تنهایی، عوامل مؤثر در آن مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرند. و چه بسا به عنوان یکی از فاکتورها و عوامل پدیدآورنده جریان دیگر نیز مورد ارزیابی قرار گیرد. و- تحلیل سیاسی دینی تحلیل سیاسی دینی یا تحلیل دینی از سیاست، از مقولاتی است که برای برخی، غریب مینماید. اینان برمیآشوبند که نمیشود پسوند دینی به هر چیزی چسباند، سیاست مانند: ریاضیات و آمار، فیزیک و شیمی و ... است و اسلامی و غیر اسلامی بر نمیتابد. سیاست بسان هر علم دیگری، دارای روش و قانونمندی خاص خود است. تقریباً همه کسانی که از معرفت دینی کم مایه یا بی بهرهاند، چنین تلقیای از علوم دارند، البته پارهای از علوم چنین است که میگویند، ولی برخی دیگر مانند سیاست، مدیریت، اقتصاد- نظام و سیاستهای اقتصادی؛ و نه علم اقتصاد- و غیره به واسطه مسائل و موضوعات و اهداف و برنامهها، قابلیت تقسیم به اسلامی و غیر اسلامی را دارند.[2] بنابراین واقعیت این است که دین سارا و ناب، همانسان که در عرصه قبض و بسط تئوریک خود، دارای معیارهای درونی دینی است، در حوزه تحلیل رخدادهای سیاسی- اجتماعی، نیز دارای ملاکهای دینی است. پوشیده نماند که دین جهت گیریهای کلی را عموماً تبیین میکند و از سوی دیگر، به فراگیری دانشهای جدید و تجربههای تاریخ بشری نیز فرمان داده است، که «فی التجارب علم مستأنف»[3] و «کل معونة تحتاج الی التجارب».[4] مسأله دانش پژوهی- گرچه در سختترین شرایط- و استفاده از تجارب علمی دیگران، از آغاز تولد اسلام، توسط رهبر عالم بشریت، به عنوان یکی از محورهای استراتژی فرهنگی اسلام، اعلام گردیده است؛ «اطلبوا العلم و لو بالصین». باری، اصولاً سیستم تفکر سیاسی پیشنهادی شریعت، در دو قلمرو دینی و فرادینی است، مراد از معیارهای فرادینی، به معنای برتر از دین نیست، بل متد و روشی است که در گذر زمان و حرکت تاریخ به عیار تجربه آزموده شده و اینک فراروی بشریت قرار دارد. به دیگر سخن، آگاهی یافتن از دستاورد تحقیقات دانشمندان علوم سیاسی. اما منظور از معیارهای دینی، محورهایی است که آگاهی و فهم رویدادها، به دارا بودن آن ویژگیها بستگی تام دارد، و سرچشمه این ملاکها، فقط دین است. مانند: تقوا، شکر، کفر، بدا، غیب و شهود و سنتهای الهی. از دیدگاه قرآن، «کفر» سبب محرومیت از شناخت و معرفت است- حتی آگاهیهای حسی «ختم الله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم غشاوة»؛[5] خداوند، بر قلبها و گوشهای کافران، مهر نهاده، و بر دیدگانشان پردههای غفلت است. «و جعلنا علی قلوبهم اکنة ان یفقهوه و فی آذانهم و قراً»؛[6] بر دلهایشان پرده نهادهایم که فهم نتوانند کرد، و در گوشهایشان- از شنیدن سخن حق- سنگینی است. کسی که کفر ورزد، فاقد شناخت حسی و قلبی خواهد شد،از این رو، اندوختههای علمی وی هم در این عرصه، کارساز نخواهد بود ودر این رهگذر، جان او، مانند استخر لجن آلودی میماند که افزودن گلاب (معارف) بر آن، نیز نه تنها معطرش نمیسازد، بل حدیث تعفن میکند. اساساً قلب در فرهنگ قرآن، یکی ابزار شناخت به شمار میرود، از این جهت پیوسته، توصیه به تزکیه نفس و روشنایی قلب و صفای باطن شده است. «قد افلح من زکیها»[7] رستگار شد، کسی که قلب خود را از آلودگیها پاک نگهداشت. «و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا»؛[8] آنان که در راه ما کوشش کنند، ما راه خود را به روی آنها میگشاییم. «ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا»؛[9] پروردگارا، پس از آن که ما را هدایت کردی، دلهایمان را منحرف مساز. تقوا و پرهیز از محرمات دینی، که ثمره تزکیه و خودسازی است،به روشنی از معیارهای تحلیل و فهم حوادث معرفی شده است. «یا ایها الذین آمنوا ان تتقوا الله یجعل لکم فرقاناً...»؛[10] ای ایمان آورندگان، اگر تقوا پیشه کنید، خداوند نور و هدایتی ارزانیتان خواهد داشت، تا قدرت تشخیص داشته باشید. مفسران«فرقان» را به عیاری درونی (هدایت و نور)، تعبیر نمودهاند که صاحب آن، توان ارزیابی و فهم جریانی را خواهد داشت.[11] «مخرجا» در آیه «من یتق الله یجعل له مخرجا»[12]، نیز هماهنگ با «فرقان» است، همان سان که «یسراً» در «من یتق الله یجعل له من امره یسراً»[13] چنین است. و به این مفهوم است که تقواپیشگان، در بحرانها و آشوبهای گمراه کننده، قدرت تشخیص و ابزار رهایی از مشکلات را دارا هستند. حضرت امام خمینی(ره) که «نه تنها فرهنگ و ارزشهای اسلامی را به ایران باز گرداند، بلکه این پیرمرد با اراده، سردمداران کاخ سفید را به پشت کیسههای شن و سنگرهای بتونی کشاند و جنبش تغییر در نظام شوروی را تسریع بخشید»[14] و «تنها رهبری بود که برای اولین بار ندای مرگ بر امریکا و شوروی را مطرح و از آن دفاع کرد»[15] و «آمریکا را بارها با ناتوانی مواجه ساخت و در این مورد به آمریکا درس داد و دو رئیس جمهور اسبق آمریکا را به ناامیدی روبرو ساخت».[16] سر و رمز و موفقیت این مرد بزرگ، افزون بر اطلاعات و دانشهای گسترده و هوش و شم سیاسی بسیار قوی، در متقی بودن او نهفته است و این همان سخن بلند پایه اسوه بزرگ زنان عالم، حضرت فاطمه(س) است که میفرماید: «المؤمن ینظر بنور الله تعالی»[17] یکی از عوامل انحراف گروهکهای سیاسی و رهبران آنها، بطور قطع، ناشی از عدم رضایت تقوا و کوشش در تزکیه نفس است؛ یعنی همانگونه که عدم بینش و آگاهیهای سیاسی، از موانع فهم درست رخدادهای سیاسی است، نداشتن تقوا و عمل زدگی نیز چنین است. این که برخی از سران گروهکها و یا عناصر مسأله دار سیاسی پس از دستگیری و زندان، بی تقوایی و عمل زدگی را از عوامل منحرف تشکیلاتی خود دانستهاند، سخنی از سر تحقیق و بیان یک واقعیت انکار ناپذیر است. بعضی از گروهکهایی که اخیراً به نام مخالفت با آمریکا، قدرت انقلاب اسلامی را «به یک شوخی و شعار تو خالی» تعبیر مینمایند، نه تنها با معیارهای دینی بیگانهاند، بلکه از درک صحیح سیاسی نیز عاجزند و سرنوشت سیاسی آنان بهترین گواه است که نه علم سیاست دارند و نه هنر آن را! اگر جمهوری اسلامی آن سان است که اینان میانگارند و ضعیف، پس این همه توطئه برای چیست؟ یک ینظام ضعیف که این هم کینه جویی نمی طلبد، تا کارتر- رئیس جمهور اسبق آمریکا- رژیم اسلامی امام را بزرگترین دشمن آمریکا بداند و پس از 14 سال از آن ماجرا، وزیر امور خارجه «بیل کلینتون» همان سخن را تکرار کند! و صهیونیستها از رژیم اسلامی به عنوان زلزله تعبیر کنند! عنصر شکر نیز از دیگر معیارهاست. «لئن شکرتم لا زیدنکم»؛[18] اگر شاکر باشید، سعه وجودی شما را افزون میکنیم، و توسعه در وجود به مفهوم افزایش آگاهیها و معرفتهای قلبی و شناختهای حسی، هر دو تواند بود. مسأله بدا- و اعتقاد به این که عالم وجود مسخر ذات باری است و چه بسا حوادثی که بر خلاف پیشبینی و پیش فرض ما، دگرگون میشوند و چه بسیار رخدادهایی که امکان وقوع دارند و ما برخلاف آن اندیشیدهایم- از دیگر ملاکهاست. اعتقاد به بدا در واقع، باور داشت عالم غیب و شهود است، از این رو برانید چنین دریافتی، این است که هیچ گاه نمیتوان در معادلات سیاسی به طور قطعی حکم کرد. باید خاطرنشان کرد که تحلیل سیاسی دینی، تنها یک بحث تئوریک صرف نیست، بل در بعد نظری و علمی توأمان کار است. معیارهای دینی، دید انسان را نسبت به مباحث خردو کلان سیاست دگرگون میکند؛در این نگرش مسأله احزاب، حکومت، دولت، ملت، سرزمین، قدرت سیاسی، سیاست داخلی، سیاست خارجی و حتی حقوق بین المللی در قالبهای دیگری ارائه و تحلیل میشوند. در تحلیل دینی از سیاست، قدرت لزوماً به مفهومی که «هارولد لاسول»، «ارگانسکی»، «ژزژودل»، «رمون آرون» و «موریس دوورژه» به کار برده اند نیست، و اصولاً موضوع سیاست قدرت یا قدرت سیاسی مورد نظر امثال «بوریکو» نمیباشد. متأسفانه باید اذعان کرد که تاکنون مباحث کلان سیاست، از دیدگاه اسلام، تدوین نیافتهو اگر روزی این فرصتدست دهد تا مبانی تئوریک اندیشههای امام خمینی- که برگرفته از اسلام ناب است- در عرصه سیاست، به درستی تبیین و با اندیشه فلاسفه سیاسی بزرگ دنیا مقایسه شود. معلوم خواهد شد که پیشوایان دینی ما، سخن برتر را گفتهاند. فلاسفه غرب با پذیرش تئوری «قدرت فساد میآورد» سیاست را به فساد و تباهی کشاندهاند؛ در حالیکه دین، سیاست را ابزار هدایت و تعالی انسان میداند و پیداست که این دیدگاهها، تأثیر مستقیم، در عمل سیاسی فرد دارند! ادامه دارد
[1] - فرهنگ معین، ج1، ص 1162. [2] - تفصیل مطلب را در کتاب «متد تحلیل پدیدههای سیاسی» بیابید (ص: 61-65). [3] - الحیاة، الجزء الاول، ص 100. [4] - بحار الانوار، ج 78، بنقل از الحیاة،الجزء الاول ص 100. [5] - سوره بقره(2)، آیه 7. [6] - سوره انعام(6)، آیه 25. [7] - سوره شمس(91)، آیه 9. [8] - سوره عنکبوت(29)، آیه 69. [9] - سوره آل عمران(3)، آیه 8. [10] - سوره انفال(8)، آیه 29. [11] - رک: مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 2، انتشارات کتابخانه آیت الله العظمی مرعشی نجفی(ره)، 1403 هـ.ق، جزو نهم- ص 536. [12] - آن کس که تقوا پیشه کند، خداوند راه نجات را به او مینمایاند (سوره طلاق، آیه 2). [13] - آن کس که تقوا پیشه کند، خداوند برای او آسانی در کارش قرار میدهد (سوره طلاق،آیه 4). [14] - منقول از روزنامه «السفیر» در مقالهای با عنوان «امام خمینی ادامه دهنده راه صالحان». [15] - منقول از روزنامه اردو زبان «نوای وقت». [16] - روزنامه شیکاگو تریبیون، به نقل از رادیو آمریکا. [17] - عوالم المعارف، ج 11، به نقل از احمد الرحمانی الهمدانی، فاطمه الزهراء...چاپ اول، نشر کوکب، 1369ش، ص 287. [18] - سوره ابراهیم(14)، آیه 7. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 86 |