تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,044 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,991 |
بعثت بزرگترین نعمت الهی | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1372، شماره 145، دی 1372 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
«بمناسبت27رجب، عید سعید بعثت رسول اکرم (ص)» بعثت بزرگترین نعمت الهی *مقدمه اول خدای متعال انگیزه خلقت انسان را عبادت و پرستش خود بیان کرده است: «ما خلقت الجنّ و الانس الا لیعبدون» -جن و انس را نیافریدم به خاطر اینکه عبادتم کنند. از آن سوی طبیعت جهان مادّی بگونه ای است که انسان را به سوی مادیّت و شهوت و لذّت و دنیا خواهی و خود پرستی سوق می دهد. این امری است بدیهی که حتی در روز خلقت حضرت آدم علی نبینا و آله و علیه السلام نیز فرشتگان از خداوند پرسیدند که: چرا انسان را می آفرینی، در حالی که ما تو را عبادت و پرستش می کنیم، و انسان در این دنیا فساد می کند؛ گویا طبیعت ناسوتی دنیا این اقتضا را دارد که انسان را به سوی فساد و شر بخواند ولی خداوند به فرشتگان می فرماید که من چیزی را می دانم که شما نمی دانید. در اینجا نکته ای قابل توجه است و آن اینکه در برخی روایات آمده است انسان بنماید، مقامش از مقام فرشتگان بالاتر و ولاتر می رود. چرا؟ برای اینکه سرشت فرشتگان بگونه ای است که هرگز شهوت و فساد و میل به بدی در وجودشان راه ندارد ولی انسان با اینکه خوی میل به فساد دارد و راه نیز در برابرش گشوده است، پس اگر از این سرشت خود دست بردارد و به عبادت و بندگی و پرستش خدا بپردازد و به سوی کمال مطلق میل کند، بی گمان مقامش از مقام ملائکه بالاتر خواهد بود. رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند. *مقدمه دوم: در مقدمه دوم تذکر این نکته ضروری است که انسان پس از آفریده شدن و پا به عرصه دنیا گذاشتن نیاز به راهنما و مرشد دارد که او را به سوی خیر و کمال رهنمون شود و ارشاد نماید و از بدی ها و فسادها بر حذر دارد. این نیاز نیز امری طبیعی و فطری است. اگر خداوند از او می خواهد که عبادتش کند، باید حجّت را بر او تمام نماید و راه بهانه جوئی را بر او ببندد. کسی که در یک محدوده دور از انسان ها زندگی می کند و هیچ خبر و اطلاعی از دین و آئین ندارد و کسی او را به خدا و مذهب نخوانده است، مستضعف واقعی است و در روز رستاخیز، می تواند عذر موجّه بیاورد و این استثنا در قرآن نیز آمده است. ولی اگر خداوند با ارسال کتب آسمانی و پیامبران- که لازمه پیدایش انسان است- او را به راه مستقیم دعوت کرد و راه فساد و شر را نیز برای او بیان نمود سپس او را دربرابر دوراهی مخیّر کرد «و هدیناه النجدین»، اینجا دیگر جای بهانه و عذر نمی ماند؛ باید راه بهتر را انتخاب کند و از راه بَوار و جهنم دوری جوید و گرنه کیفر خواهد دید. بنابراین، بعثت انبیا و پیامبران، یک ضرورت طبیعی و فطری است؛ چه اینکه هرگز کتاب آسمانی به تنهائی کارساز نیست بلکه نیاز به مبیّن احکام دارد و خداوند پیامبران را برای تبیین راه و ارشاد مردم و هدایت آنان به سوی حق و خیر و ثواب، ارسال نموده و مبعوث کرده است تا حق برای همگان روشن گردد و بدی باطل نیز، واضح و آشکار شود. و اینچنین بود که در تمام زمان ها و مکان ها در طول تاریخ، پیامبران و یا اوصیای آنان برای راهنمائی و ارشاد مردم آمدند و مردم را انذار و هشدار دادند، تا راه شر را دنبال نکنند. بعثت پیامبر اکرم (ص) پس از آمدن حضرت عیسی (ع)، مدتی طولانی گذشت که مردم همواره به سوی بدی ها و زشتی ها، گام های بیشتری برمی داشتی و کمتر به دین حضرت مسیح (ع) یا آئین حنیف ابراهیم (ع) که هر دو چیزی جز اسلام نیست، می گرویدند. وضعیّت صحرائی جزیرة العرب و خوی وحشیگری و طبیعت ددمنشانه آنان نیز تأثیر بشتری در پیوستن به صفستمگران و پیمودن راه گمراهان و استمرار ظلم و ستم در میان آنان داشت تاا جائی که عوامل وحشیگری و طغیان جزئی از سرشتشان شده بود آنچنان با آن خو گرفته بودند که از ظلم و ستم لذت می بردند. چقدر قساوت قلب و خشونت داشت آن عرب بادیه نشین بیمهر که دختر عزیزش و پاره تنش رابا کمال قساوت و بی رحیم وسنگدلی زنده زنده به گور می کرد ولای خاک مدفون می نمود. از آن بدتر که به آن کارهای وحشت انگیز اتفتخار نیز می کردند، به قتل و غارت، مباهات می نمودند و اشعار ادبی بسیار زیبا و آراسته!می سرودند، تو گویی هر که بیشتر ظلم کند، محبوب تر و شخصیتش قوی تر استو. حق همواره ملازم سرکشان و طغیانگران بود هرچند ذره ای از حق در کارها و اخلاق و ایده ها و رفتار و کردارشان پددی نمیآمد، یعنی حق به صورت باطل و باطل به صورت حف درآمده بود. طرفداران حق در انزوای کامل هب سرمی بردند و کژاندیشان وباطل جویان هواره بر عددشان افزوده می شد. وضعیت اجتماعی جزیرة العرب در عصر بعثت حضرت امیر (ع) وضعیت اجتماعی اعراب دوران رسول خدا (ص) را در خطبه 88 نهج البلاغه چنین بیان می کند: «أرسله علی حین فترة من الرسول و طول هجعة من الأمم، و اعتزام من الفتن، وانتشار من الامور، و تلظ من الحروب، و الدنیا کاسفة النور، ظاهرة الغرور، علی حین اصفرار من ورقها و ایاس من ثمرها، و اغورار من مائها. قدر درست منار الهدی، و ظهرت اعلام الرّدی، فهی متجهّمة لأهلها، عابسة فی وجه طالبها، ثمرها الفتنة و طعامها الجیفة وشهارها الخوف و دثارها السیف». خداوند پیامبر را در دورانی بهرسالت و پیامبری مبعوث کرد که هیچ یک از پیامران وجود نداشتند و مردم در تاریکی جهالت و ضلالت به خوابی طولانی فرو رفته بودند و سراسر جهان را فته و آشوبفرارگتفه و کارها در هم آمیخته وآتش جنگ و نزاع ها برافروخته شده و تابش نور از جهان رخت بربسته بد. در آن زمان، باطلها و نادرستیها نمایان گشته و برگشهای درخت روشنایی، پژمرده شده و مردم از آن بهره اینمی بردد و درخت علم و هدیتا خزان گرفت ه وخشک شده بود. علمتهای رستگاری بر زمین افتاده و پرچمهای بیپارگی و بدبختی برافروخته شده بود. و بدینسان دنیا با بد منظره ای به اهلش می نگریست و به دنیا پرستان روی خوش نشان نمی داد. ثمره ای جز فساد و تبهکاری نداشت و طعامی جز گوشت مردار نبود. شعارش خوفو رویه اش شمشیر بود و فتنه فساد در همه جا رخنه کرده بود. و در خطبه 26 نهج البلاغه می فرماید: «ان الله بعث محمدا صلی الله علیه و آله نذیرا للعالمین و امینا علی التنزیل، و انتم معشر العرب علی شر دین و فی شر دار، منیخون بین حجارة خشن و حیات صم، تشربون الکردر و تأکلون الجشب، و تسفکون دماءکم، و تقطعون ارحامکم. الاصنام فیکم منصوبة، و الآثام بکم معصوبة». خداوند حضرت محمد (ص) را برای هشدار به جهانیان و امین خود بر قرآن فرستاأ، درحالیکه شما گروه اعراب بر بدترین آئین و در فاد ترین جایگاه، مستقرل بودید. درمیان سنگهای درشت فود می آمدید و با مارهای خشن سر و کار داشتید. آب گندیده می نوشیدید و نان خشیکده می خوردید. با این حال خوب یکدیگر را می ریختید و با خویشان خود بد عمل می کردید. بتها در میان شما برافراشته و گناهان سراسر وجودتان را فرا گرفته بود. این ترسیم واضح و روشنی است از وضع آشفته و دگرگونی که اعراب جاهلیت داشتند و نه تنها با علم و مذهب و آئین های الهی، سر وکاری نداشتند و بت های ساختگی را می پرستیدند، بلکه هیچ تمدنی در میان آنان حکفرما نبود. هرچه از تاریخ آنان برمی آید، جز خشونت و ظلم و خون ریزی و شرب خمر و قمار بازی و وأدبنات[1] و درّنده خوئی و خرافه پرستی و غارتگری، چیزی دیده نمی شود؛ مانند بهائم و حیوانات درّنده بلکه از آنها هم بدتر و زشت تر، زندگی می کردند؛ چه زندگی که از مرگ برایشان بهتر بود. در چنین جوّ خفقان زائی که مه غلیظ و خرافه پرستی و سنتهای احمقانه عربی، فضای آن سامان را فراگرفته بود و جز دود کثیف گناهان وفسادها، چیزی به مشام نمی رسید، ناگهان در این کویر خشک و خشن، و در این روزگار تاریک حیرت و گمراهی، خداوند، برترین آفریدگان و گل سر سبد آفرینش و سرآمد و سرور تمام پیام رسانان و انبیایش را، آن انسان کامل و آن مجسمه تمام فضائل و اخلاق حسنه و خوی الهی، آن مشعل همیشه تابان هدایت را برای آنان فرستاد تا فضای دردآمیز شر و فسادشان را شستشو دهد و قافله بشریّت را از سراشیب انحطاط و درماندگی و بیچارگی و حقارت و جهل و نادانی به اوج عزت و رفعت و شوکت و علم و اخلاق و فضیلت و شرف و انسانیت برساند. منت خداوند بر جهانیان براستی چه منتی بزرگ خداوند بر جهانیان نهاد و چه نعمتی غیر قابل ستایش و سپاس به آنان عطا فرمود که از میان آنان، چنین انسان عظیم و بزرگی مبعوث گردانید که آنان را به تعالی و عزت سوق دهد و تعلیم و تزکیه شان کند و در فرصتی بس کوتاه چنان تحولی در جزیرة العرب پدید آورد که تاریخ را تا روز رستاخیز به حیرت و شگفتی واداشته است و این خود بزرگترین معجزه پیامبر اکرم (ص) است که از آن فاسدان حرفه ای و بت پرستان و خرافه پرستان دوران جاهلیت، شخصیتهائی همچون ابوذر و سلمان و مقداد و عمّار بسازد که برای همیشه عزت و عظمت بیافریند و قدس و پارسائی و تقوایشان الگوی مؤمنان و تقوا پیشگان در طول ادوار زمان باشد. «لقد منّ الله علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمة و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین». در این آیه مبارکه وضعیت دو دوران پیش از بعثت و پس از بعثت پیامبر را مشخص فرموده است که قبلا در چنان گمراهی آشکاری بسر می برند ولی اکنون بهتحقیق که خداوند برآنان منت نهاد و در میان خدشان رسول را برانگیخت؛ رسولی از خودشان که آیات او را بر آنان تلاوت کند و آنان را تهذیب و تزکیه نماید و رشد و تعالی ببخشد و کتاب و حکم به ایشان بیاموزد. آری در بیست و هفتم ماه رجب بود که در غار حرا، اولین آیه بر پیامبر نازل شد و او را دعوت به خواندن به اسم رب کرد؛ ربّی که همه چیز را و انسان را آفریده است؛ ربّ بزرگوار و عظیمی که به وسیله قلم انسان را آموخت و علومی را به او یاد داد که هرگز از آنها اطلاعی نداشت. و پیامبر مبعوث شد. به نام پروردگارش مردم را انذار کرد و هشدار داد و به سوی خدا دعوت نمود. پس این روز، بسیار عظیم و بزرگ است و این روز را باید مسلمین عید بگیرند؛ عید خجسته و مبارک بعثت. این عید بر شما یاران و یاوران قرآن مبارک باد. باشد که پرتو پر فروغ بعثت، تاریکی های زندگیمان را با نور محمد (ص) روشن و منور سازد. آمین یا رب العالمین «ان العاقل من نظرفی یومه لغده و سعی فی فکاک نفسه و عمل لما لابدله و لا محیص له عنه». (غرر الحکم) به راستی که خردمند کسی است که در امروزش فردایش را بنگرد و در آزاد کردن نفسش بکوشد و کار کند برای آنچه را که راه چاره و فراری از آن را ندارد. (امام علی (ع))
[1]- و أدبنات یعنی زنده به گور کردن دختران مظلوم و بی گناه که در قرآن نیزبه آن اشاره شده است: «و اذا المؤودة سئلت بأی ذنب قتلت»- و آن روزی که دختر زنده به گور شده، سؤال کند که به چه گناهی کشته شد. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 993 |