تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,093 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,032 |
شمال- جنوب بازار بین المللی تکنولوژی- سراب یا واقعیت | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1372، شماره 145، دی 1372 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
مهندس محمد باقریان شمال- جنوب بازار بین المللی تکنولوژی- سراب یا واقعیت اشاره: در نوبت های پیشین با استناد به گزارش توصعه انسانی سال 1992 م برنامه توسعه سازمان ملل متحد تصویری از شکاف فاجعه آمیز اقتصادی- اجتماعی رو به افزایش بین شمال (کشورهای صنعتی) و جنوب (کشورهای در حال توسعه) و تبیین شرایط که منجر به کاهش مسمتر سهم مشارکت و میزان دسترسی کشورهای جنوب به بازارهای چهارگانه بین المللی کار- سرمایه- تکنولوژی و کالا و خدمات تجاری می گردد، ارائه گردید. شرایطی که کشورهای در حال توسعه را چنین گرفتار کرده است بیان کننده این واقعیت تلخ است که کشورهای شمال تحت عنوان توسعه و آبادانی جنوب و در قالب توصیه های نهادهای به اصطلاح بین المللی و در پوشش نیّات به ظاهر خیرخواهانه سیر محصولات خود را به سوی کشورهای جنوب سرازیر می نمایند و با درهم ریخیتن الگوهای مصرف آنان، جامعه ای مصرفی و بی در و دروازه و مفتون دنیای غرب را شکل می دهند و کمبود منابع آنان را با انواع و اقسام وام ها و اعتبارات بین المللی در کوتاه مدت و دوره ای مشخص پُر نمده و سرانجام آنان را در چرخه شوم اسارت بار قرضه های جهانی گرفتار می نمایند. پیامدهای این روند در بازار بین المللی کار به صورت غارت منابع انسانی متخصص کشورهای جنوب چهره می نماید و توان توسعه آنان در این مبادله نابرابر رو به نابودی گذاشته و در چرخه شوم دیگری به نام چرخه فقر انسانی یا اضمحلال توان توسعه گرفتار می آیند. در این نوبت به بررسی پدیده تکنولوژی و نسبت آن با شمال و جنوب می پردازیم تا ضمن روشن شدن ماهیت این امر مقدمات بررسی بازار تکنولوژی فراهم گردد. سراب عاقبت سوز جنوب براستی شمال به چه می نازد؟ تمدن غرب به چه مباهات می کند؟ سر در پای چه بت عیاری افکنده است؟ هستی خود را از چه می داند؟ گِرد کدام کعبه طواف می کند؟ این تابو چیست که غرب چنین مفتون آن است؟ این درجه به اصطلاح از پیشرفت و رفاه از کجا مایه گرفته است؟ غرب وحشی را چه وحشی کرده است؟ کدام امتیاز؟ کدام منبع قدرت؟ خلاصه کلام ناموس غرب و راز سر به مُهر توانمندی آن چیست؟ قدرتی که نیروی نظامی غرب خود را مدیون آن می داند، توان اقتصادی شمال از آن مایه می گیرد، سلطه سیاسی به اعتبار آن بر گُرده دیگران تحمیل می گردد و بالاخره قدرتی که مشأ تمام تفاخر و زورگویی و برتری طلبی غرب گردیده است چیست؟ غربی که بواسطه این قدرت دنیا را به تعظیم و تکریم خویش فرا می خواند و همه را مفتون و شیفعنه خود می خواهد و آنچه را که خود ساخته و پرداخته است مرجع ضمیر تمام توانمندی های بشری قلمداد می نماید و آنچنان واله و شیدای آن گردیده که خود به ستایش آن نشسته است و دیگران را نیز به پرستش آن دعوت می نماید و تمام کوشش خود را در فربهی آن مصرف می دارد. این توصیفات بُت زمان یا گوساله سامری غرب، یعنی تکنولوژی می باشد. این پدیده در نار به فراموشی سپردن دین و به جای آن برگرفتن عقل و تجربه دنیوی، آنچنان غرب طغیانگر را از خویشتن فطری خویش بیگانه کرده است که ندای انا ربکم الاعلی سر داده است و هرآن کس را که از تبار خود نداند انسانهای درجه دو و سه وپایین تر می شناسد و آقایی و سروری را حق مسلم قوم زورمندان و مترفین می داند و انسان غیر غربی و هر آنچه در اختیار آنان است ملک خود دانسته و به انواع حیله ها از آنان در جهت مطامع خود و فزون تر کردن شکاف شمال و جنوب بهره می گیرد. سردمداران قدرتهای استکباری با بوق و کَرنا و اقسام نمایشها و شعبده ها، صداهای برآمده از این گوساله را تقویت نمده و سعی در ارعاب جهان دارند و ملل جنوب را تحت چنین شرایط و فضائی با دهان باز و حیرت زده به دنبال خود می کشانند. این کشورها در این یورش عظیم هویت خویش را از دتس می دهند و دست غرب در غارت منابع خیش در پوشش توجیهتی نظیر سیاست درهای باز، و رقابه به اصطلاح آزاد در بازارهای جهانی، به عنوان الزامات توسعه باز می گرارند و با دعوت های اغواگرانه آنان به امید بهره گیری از کمکهای فن آورانه (تکنولوژیک) غرب هر آنچه دارند سودا می کنند و در طرفة العینی در بندهای استثمار و بهره کشی نوین غرب غارتگر درقالب به اصطلاح بازارهای بین المللی کار و سرمایه... گرفتار می آیند. و روز به روز در دام این چرخه های شوم توش و توان خود را بیشتر از دست می دهند و شکاف شمال- جنوب عمیق تر گشته و چرخهای هیولای توسعه کشورهای صنعتی بر پشت توده های کشورهای محروم راه صعود به قله های رفاه و توسعه اقتصادی را در می نوردد. و جه سراب عاقبت سوزی که گمان بریم غرب اینچنانی در بازار تکنولوژی، راز سر به مُهر یا ناموس وخداوندگار ساخته و پرداخته خویش را به فروش می گذارد! و راه توسعه اقتصادی ار برای رنگین پوستان! و بنیادگرایانی که غرب و شرق را نفی می کنند، و محرومینی که به ناحق به ثروت های طبیعی تکیه زده اند! و بالاخره مستضعفانی که فریاد حق طلبانه آنان جز بر هم زدن نظم موجود به اصطلاح دهکده جهانی خاصیتی ندارد هموار نماید! و زهی خیال باطل! و وامصیبتا از ساده انگاری و نشناختن ماهیت استکبار و منطق زور و زر و تزویر آنان! تکنولوژی برای جنوب یا شمال؟ فن آوری (تکنولوژی) نیز همانند بقیه پدیده ها و واژه های جهان معاصر نظیر حق و باطل، حقوق بشر، توصعه، عدالت، بازار آزاد، .... نزد غرب دوگونه معنی می شود: یک تعریف خاص شمال یا کشورهای توسعه یافته و یک تعریف برای عرضه به جنوب. نگرش اول از یک سو تکنولوژی را (دانش کاربردی مُدوّن) متشکل از چهار مؤلفه: 1- ماشین، ابزار، تجهیزات و یا سخت افزارُ، 2- اسناد و مدارک و محسبات و یا اطلاعات، 3- مهارت و آموزش یا نیروی انسانی ماهر و متخصص، 4- و سازمان و تشکیلات و تدبیر این امور یا مدیریت می داند که بدون حضور هریک از این چهار گانه ناقص و ابتر است و از سویی دیگر تمامی این عوامل متکی و نیازمند زیر ساختها و نظامات مادر و بسترهای رشد می باشند تا بتوانند به حیات خود ادامه دهند به عبارت دیگر پدیده ای است که هریک از عناصر آن ریشه عمیق در ساختارهای فرهنگی، علمی، تربیتی، آموزشی تحقیقاتی و صنعتی و تولیدی و خدمات گوناگون رفاهی، اجتماعی و اطلاع رسانی هر کشور و در نهایت سامان اداری و یا توانمندی های مدیریت دارد و هر نوع رشد و توسعه فن آورانه (تکنولوژیک) در هر زمینه و رشته ای بایستی با ویژگی های بومی و لحاظ کردن ساختارهای مذکور صورت پذیرد و صد البته برای دست یابی به تکنولوژی (فن آوری) بایستی به تمام عناصر آن پرداخت و صرفا سخت افزار و به عبارتی تنها ماشین و دانش بهره برداری از آن را تکنولوژی نمی دانند. روشن است که در جامعه کشورهای صنعتی نیک این تعاریف و تقسیم بندی ها رعایت می گردد و در میان این جوامع مسیر رشد و توسعه تکنولوژیک (فن آورانه) جز از طریق پرداختن به تمام جوانب امر و طیّ یک مسیر تکاملی که فرصت هضم و جذب پدیده های نو را به ساختارهای موجود می دهد حاصل نمی گردد و به لحاظ اهمیت امر به دقت فرآیندهای مربوطه نظارت می گردد. آنها بر ورود و خروج نیروی انسانی به داخل جوامع خود نظارت تام و تمام دارند و سره از ناسره را باز می شناسند و با وسواس نیازمندیهای خود را جستجو و جدا می نمایند. هر ماشینی، ابزار و تجهیزاتی را اجازه ورود و خروج نمی دهند. اسناد و مدارک و محاسبات و دانش چرائی هر تکنولوژی را طلب می کنند و در مبادلات مدّ نظر دارند. آ»ها به خوبی می دانند که ماشین، انسان ماهر و اسناد و مدارک هم به تنهایی کفایت نمی کند ودانش مدیریت را در کنار آن الزامی می دانند. آنها از پذیرش تکنولوژی غیر مأنوس با شرایط کشورشان ابا دارند و اگر نیاز داشته باشند با دقت آن را خودمانی و بومی می کنند و تمام مقتضیات پذیرش و آشنائی با آن را فراهم می کنند تا به خوبی جذب گردد. آنها چون این پدیده را مایه بقاء و حیات و توسعه ملی خود می دانند در تقویت آن در میان کشورهای خود می کوشند. البته برای جنوبی ها جور دیگری معنی می کنند و رابطه خود را در این سوی بازار به گونه ای وارونه تنظیم و همواره چیزی، پس مانده ای، موجود ابتر و ناقصی برای عرضه در چنته خود آماده دارند. آنها با کالاهای رنگارنگ تکنولوژیک (فن آورانه) و سرمایه ای، چشم و دل جنوب را می ربایند و با جار و جنجال وعده انتقال تکنولوژی و توسعه اقتصادی را می دهند. و البته در اینجا دیگر تکنولوژی آن تعریفی که برای خویش قائل بودند، ندارد. بلکه تکنولوژی یعنی کالاها و ماشین آلات غربی که فروش و به اصطلاح انتقال آن! با کیف های پر از بروشورهای و کاتالوگ های رنگارنگ تبلیغ می گردد. مدیران بُهت زده جنوب را به کشورهای خود می کشانند، کارخانجات را نشان می دهند، همه جا پُر از کالا، ماشین های قدرتمند گوناگون است، آنها با کسی از چگونگی رسیدن به این توانمندی ها سخنی نمی گویند. از تشکیلات، نظم و ترتیبات تحقیقات و پژوهشی خود و شیوه توسعه و تکامل محصولات بسیار کم سخن گفته و بلکه هیچ اسمی نمی برند. آنها اصولا اجازه پرسیدن در مورد دانش چرائی یا به عبارتی چرا این ابزار، چرا این نوع ماشین، چرا این راه حل و چگونگی طراحی و محاسبات را نمی دهند و نهایتاً این اسناد و مدارکی که ارائه می نمایند مربوط به دانش بهره برداری و کار کردن با ماشین و ابزار است و بس. اگر تربیت نیروی انسانی مطرح است برای این امور است. اگر اصراری بیشتر باشد تشکیلات و مدیریت بهره برداری را ارائه می نمایند. آنها خوب می دانند که این مختصر تنها لایه نازکی از نیازمندی مشتری جنوبی است. تکنولوژی در این تعریف یعنی چگونگی بکارگیری ماشین و یا به تعریف رایج آنان دانش چگونگی (know- how) یا دانش بهره برداری است و نه دانش چرایی (know- why) و یا دانش خلق و توصعه و چون و چرا کردن، دانش پژوهش و تحقیق، دانش راه حل ها را جستجو و جدا کردن که این دومی صد البته رنج و مرارت دارد، زمان می خواهد، حوصله بایستی به خرج داد و ریشه در نظام های مختلف آموزشی، علمی، فنّی، تربیتی، تحقیقاتی،... دارد و اگر قرار باشد این گونه شروع شود دیگر سیل بینان کن کالاهای غربی را چگونه بخورد این کشورها بدهند و چگونه به اسم انتقال تکنولوژی میوه و اخیرا حتی تفاله های نظام صنعتی خود را در این بازارها به فروش رسانند و چگونه از سازگاری ساختارهای بومی هر کشوری در این اوضاع و اجوال می توان سخن گفت و بحث های تحقیق و توسعه، جذب و اشاعه خورند هرکشوری را مطرح کرد. آنها به خوبی واقفند که فراهم سازی بستر رشد و توسعه تکنولوژیک همان شرایط و مقتضیاتی را می طلبد که برای خویش قائل هستند و صد البته این راز سر به مهر غرب است و چه باک که تحت عنوان انتقال تکنولوژی تا جائی که ظرفیتهای قابل چپاول ملت های جنوب اجازه می دهد محصولات رنگارنگ و کارخانجات گوناگون بدون ریشه به سوی کشورهای جنوب سرازیر گردد و مانند بمبی تام ساز و کارهای بومی، توانمندیها و مهارتها، فرهنگ، مدریریت و دیگر ساختارهای زیر این فشار سنگین دبون اینکه اجازه هضم و جذب داده شود تخریب و نابود گردانند و تحت عنوان رشدو توسعه ملی هرآنچه که نباید به این ملت ها تحمیل گردد. در چنین شرایطی چند گشور معدود که در بست سر در پی غرب گذاشته اند را نیز با الگوهای خود مجهز گردانیده و همه چا هب ملت ها آنها را نشان می دهند که اگر قصد رسیدن به غرب را دارید بایستی چنان کنید که انیها کردند و همه چیز ما را اعم از کفور جهت و فرهنگ و خلاصه همه چیز غرب را با هم پذیرفتد و البته می دانیم حتی این وعده هم فریبی بیش نیست. و امروزه دیگر جهان نیک می داند که اگر غرب قصد رشد و توسعه عادلانه جنوب را داشت نمی بایست ظرف سه دهه گذشته شکاف یک پنجم ثروتمندترین مردم جهان (کشورهای صنعتی) با یک پنجم فقیرترین مردم جهان از 30 برابر به 60 برابر رسد و در آن صورت اگر قرار باشد بازارها و روابط عادلانه ای برقرار گردد، چنین چپاول و غارتی ممکن نبود و فربهی شما از کدام بازارهای باصطلاح آزاد و از محل استثمار کدام منبع انسانی امده و از محل تاراج کدام منابع اولیه می توانست تأمین گردد. امرورزه مشاهده می کنید که از هر گوشه ای از این جهان طاغوت زده چنانچه صدای ملتی برخیزد که دم از استقلال و تکیه بر خود و توانمندی های ملی می زند و جویای روابطی عادلانه در این بازارهاست ناگهان تمام بوق های استکباری آنها را هو می کنند و تا او را به عناوین گوناگون متهم نکنند و از پا نیافکنند از کوشش خود دست برنمی دارند و این جنجال وقتی به اوج خود می رسد که مدعی قصد افشاکردن چهره کریه غرب وحشی را داشته باشد و تفکرو فلسفه و فرهنگ غرب سلطه جو را به زیر سؤال کشد و به مفاهیم رایج تحمیلی فقر، غنی، حق و باطل، عدالت و برابری، حقوق بشر، بازار مبادله، توسعه، ... و تمام نهادهای بین المللی خود ساخته و پرداخته آنها و در یک کلام نظام سلطه استکبار بتازد. شکسته شدن این حریم ها همان و بیداری ملت ها، ویرانی کاخ های ستم، فروریختن تابوی تکنولوژی غرب و پائین کشیده شدن علم طغیان انسان غربی و برافراشته شدن پرچم احیاء ارزشهای الهی و رجوع به فطرت بشری و تسلیم انسان در پیشگاه حق و ابزاری شدن تکنولوژی در خدمت این مقاصد الهی همان و این صورتی دیگر از جنگ همیشه حق و باطل است که در جهان معاصر چنین چهره نموده است. توسعه فن آورانه (تکنولوژیک)، چرا؟ و چگونه؟ پاسخ به این پرسش اساسی که توسعه تکنولوژیک را برای چه می خواهیم و در خدمت کدام اهداف و بر پایه چه بینش و تفکری سر در پی تحصیل آن می گذاریم به بسیاری از ابهامات روشنی می بخشد و البته بسیاری از کارهای امروزی ملل در حال توسعه را نیز به زیر سؤال کوبنده و بیدار کننده می کشد. آیا تحصیل این توانمندی از هر راهی ممکن است و یا یک راه روشن و مستقیم دارد؟ آیا مقتضیات دسترسی و پا گذاشتن در این راه را از بیرون بایستی جستجو کرد و یا از درون؟ آیا توسعه تکنولوژیک هدف است یا وسیله؟ نسبت توسعه تکنولوژیک با توسعه اقتصادی چیست؟ در توسعه اجتماعی چه نقشی دارد؟ با فرهنگ چه می کند؟ این نوع توسعه چه جور انسانی می خواهد؟، آیا یک توسعه تکنولوژیک نسبتی با ارزش ها و اعتقادات دارد؟ آیا از دست اوردهای دیگر جوامع می تواند چیزی بگیرد؟ این گرفتن چگونه اتفاق می افتد؟ چه چیزهایی را وا می نهد و پس می زند، آنچه می گیرد آیا در میان هرآنچه داریم بدو زحمتی، تغییری، همسازی و تأثیر و تأثری جا باز می کند یا جائی به او می دهند؟ و یا بر سر آنچه داریم می نشیند و آن را لِه می کند. و خلاصه اگر از بیرون هم برگرفتنی است چگونه در درون برنشاندنی است؟ آیا با این شکاف شمال- جنوب به شیوه مورد توصیه آنها باید آن را توسعه داد یا راه دیگری در پیش داریم؟ آیا اگر سر خود در پیش گیریم بدون همکاری شمال این امر ممکن است، شرایط این همکاری چیست؟ ما تنها نیازمندیم یا یک طرف معامله، این مبادله یا چه سرعتی مناسب است؟ و این تناسب با چه ساز و کارها، شرایط و احوالی بایستی برقرار شود؟ متناسب با مطامع شمال؟ متناسب با مصلحت جنوب؟ و یا نقطه ای در این میان؟ و نهایتاً از آنچه به سر امروز دنیا آمده می توان درسی گرفت، از تجربه چند دهه گذشته چگونه عبرت گیریم و بالاخره برای راه در پیش چه تدبیری بیاندیشیم؟، اگر به آن دست یافتیم هرآنچه توانستیم بکنیم؟ و با دیگران فرودست چه بایستی کرد؟ چگونگی پاسخ به این سؤالات و ده ها سؤال از این دست را در نوبتی دیگر بدان می پردازیم انشاء الله. ادامه دارد
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 76 |