تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,959 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,989 |
بهره گیری از تاریخ، در تحلیل سیاسی | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1372، شماره 145، دی 1372 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
تحلیل پدیده های سیاسی بهره گیری از تاریخ، در تحلیل سیاسی رهبر معظم انقلاب اسلامی: «توانایی مردم در تحلیل سیاسی، موجب شکست ترفندهای دشمن است». (30/8/1372) قسمت هفتم سید موسی میر مدرّس یادآوری: «قائد عظیم الشأن انقلاب، از سال 1370 تا کنون- در ملاقاتهای عمومی و در دیدار با گروه های گوناگون- بر ضرورت و اهمیت تحلیل پدیده های سیاسی، تأکید فراوان ورزیده اند. این تأکیدها از جانب معظم له در خور تأمل بسیار است؛ چه این که ایشان ولی فقیه زمانند و بالتبع، دستوراتشان صبغه دینی به خود می گیرد. افزون بر آن، معظم له خود سیاستمداری دنیا دیده است که سالها دبیر کلی حزب جمهوری اسلامی و در دوره سیاست جمهوری نظام اسلامی را در بحرانی ترین وضعیت کشور، بر عهده داشته، و در این رهگذر از تجربیات گرانقدری برخوردارند. مضافا بر این که حضرت ایشان از زمره کشانی هستند که سالها درباره تاریخ اسلام پژوهش نموده و اینک دستاورد آن تحقیقات را چنین اعلام می کند که در هماره تاریخ اسلام، علت اساسی ناکامیها، عدم توانایی مردم در تحلیل مسائل سیاسی بوده است! این قلم مفتخر است که در حد بضاعت اندک خویش، در راستای تبیین دیدگاه یاد شده، ساعی بوده و بسیار خوشوقت است که این مباحث، مورد توجه خوانندگان فرزانه- بویژه طلاب و دانشجویان- قرار گرفته و بدین وسیله از اظهار محبت آنان- که با ارسال نامه و ملاقات حضوری منت نهاده اند- سپاسگذارم و امیدوارم مسؤولان، روزنامه ها و مجلات دیگر نیز بدین مهم بذل توجه فرموده و چنین موضوع دارای اهمیتی را، مطمح نظر قرار دهند و در نضج و بارور کردن این نوع مباحث، دریغ نورزند، چرا که رسالت فرهیختگان، کوشش در پویان ساختن جامعه است و یک جامعه زنده و پویا، جامعه سیاسی است! خوانندگان محترم به خاطر دارند ک در قسمت ششم این گفت و گو، به مبحث مهم «پارامترهای تحلیل سیاسی» پرداختیم، و دو محور (1- نقش جهانبینی در برخورد با حوادث سیاسی، 2- اصل تسلسل و بررسی سیستماتیک پدیده ها) از نظر گذشت و اینک ادامه مقال، تقدیم می گردد». 3-شناخت تاریخ و بهره گیری از روش تاریخی تاریخ را سه گونه می توان تعریف کرد، یا به عبارت دیگر می توان سه علم مربوط به تاریخ، ارائه نمود، به گونه ای که با یکدیگر رابطه نزدیک داشته باشند. 1- تاریخ نقلی (وقایع نگاری) یعنی علم به وقایع و حوادث و اوضاع و احوال انسانها در گذشته، در قبال اوضاع و احوالی که در زمان حال وجود دارد. 2- تاریخ علمی (تحلیلی) یعنی علم به قواعد و سنن حاکم بر زندگی گذشتگان که از مطالعه و بررسی و تحلیل حوادث و وقایع گذشته به دست می آید. آنچه محتوا و مسائل تاریخ نقلی را تشکیل می دهد؛ یعنی حوادث و وقایع گذشته، به منزله مبادی و مقدمات این علم به شمار می روند. 3- فلسفه تاریخ یعنی علم به تحولات و تطورات جامعه ها از مرحله ای به مرحله دیگر و قوانین حاکم بر این تطورات و تحولات. به دیگر سخن؛ علم به «شدن» جامعه ها، نه «بودن» آنها.[1] بنابراین تاریخ عبارت است از شناختن آنچه در گذشته تحقق یافته، که به سه صورت یاد شده در دسترس دیگران قرار می گیرد. تاریخ از دو بُعد، در تحلیل رویدادهای سیاسی، دارای کاربرد است؛ برای اینکه تاریخ هم از دانشهایی است که تجلیل گر باید آنها را یاد بگیرد و هم از روشهایی است که در تحلیل رُخدادها نقش فراوان دارند. از این رو اسلام، تاریخ را نه تنها وسیله اِنذار و عبرت و ابزار تمیز، که عیار و ملاک ارزیابی جریانها و رخدادها نیز می داند. قرآن کریم در موارد فراوانی، سیر در تاریخ گذشتگان و اندیشه در سرنوشت آنان را توصیه نموده[2] و امام علی (ع) نیز می فرماید: «در رهگذر آگاهی بر سرگذشت پیشنیان، ارزشها و تجربیات گرانبهای آنان در طول تاریخ را، از ضد ارزشهایشان بازشناخته و سود و زیان آنچه را بر آنان گذشته است، می دانم».[3] آنگه که یزید بن معاویه در مجلس شام با تحلیلی مقطعی و برخاسته از جهان بینی مادّی گرایانه قومیّت پرستی و سرمست از باده پیروزی بر بزرگترین و پرنفوذترین دشمن خویش، «لیت اشیاخی ببدر شهدوا» سر داد و آن سان، بی پروا سخن راند که بنیاد رسالت نبوی را زاییده شرایط دانست و بکلی منکر نبوت شد (لا خبر جاء و لا وحی نزل)، زینب کبری که در مکتب علی دانش تحلیل و هنر تدبیر را آموخته و درنینوا به عیار تجربه گرفته بود، از همین روشن تاریخی مدد جست و با مساعد از فاکتورهایی چون سنتهای الهی در رقم خوردن سرونوشت شوم ستمکاران و عنصر همیشه پیروز شهادت، و با نگرشی ژرف و با تحلیلی همه جانبه، فرجام ماجرای قیام طف را پیروزی کسانی دانست که سر بر فراز نیزه داشتند و شکست از آنِ کسانی که اهل بیت پیغمبرشان را به اسارت گرفته بودند! به هر حال شناخت تاریخ، این فرصت را به تحلیل گر می دهد تا مسائل سیاسی را مجرد و منقطع از گذشته بررسی ننماید، زیرا بسا برای شناخت صحیح یک رویداد و پدیده سیاسی، شناخت بستر تاریخی و موقعیت جغرافیایی زمان تحقق آن، مؤثر است. به علاوه تحلیل گر با بررسی علل و عوام حوادث گذشته، خواهد توانست از شیوه ای مستقل در تحلیل برخی از حوادث مشابه، در آینده استفاده کند (استراتژی تطبیقی). نباید فراموش کرد که مورّخ و تحلیل گر سیاست هر دو در نحوه برخورد با تاریخ دچار مشکلاتی هستند، زیرا کسانی که در زمان وقوع حوادث به تحلیل می پردازند، از آ» رو که خود در صحنه حضور دارند- یا از دور نظاره گرند- و نیز از آن جهت که قراین و شواهدی- که گذشت زمان در محو آنان مؤثر است- را در اختیار دارند، از درک درست تری نسبت به آیندگان برخوردارند. با این وصف، به دشواری از آسیب حبّ و بغض، گروه مداری، هواسالاری و قدرتمداری برکنارند. لذا تلاش تحلیل گر، پیوسته باید بر آزاد اندیشی و انصاف، مبتنی گردد. از دیگر سو، کتمان پاره ای از حقایق و عدم افشای برخی از اسناد و مدارک و گاه پیچیدگی موضوع، از مشکلاتِ دیگرِ اینگونه تحلیل گران است. اما پس از گذشت زمان، آیندگانی که به تحلیل گذشتگان می نشینند، از آن جهت که بر اسنادی دست می یازند که سرّی بودن خود را از دست داده و تحلیل گران خود نیز تا حدودی از آفتهای یاد شده، رهیده اند، دشواری کمتری را پیش رو دارند، ولی مشکل این جاست که تاریخ گذشته را یا مستشرقینی نوشته اند که انگیزه تاریخ نویسی آنها، سلطه کشورهای متبوعشان بوده یا مورخانی که وابستگان به سلاطین و قدرتهای حاکم بوده اند و یا کسانی که تاریخ را وسیله فخر فروشی قومی و یا حتی ابزار سرگرمی تلقی کرده اند. از این رو حق و باطل در هم آمیخته و داوری به غایت دشوار است! تردید نیست که کسانی مانند «مورگان شوستر» و «میلسپو» آمریکایی، و «بلفور» و «سایکس» انگلیسی، و «ایوانف» و «ولادیمیر پتروویچ» روسی، در نگارش تاریخ مصالح دولتهای خویش را مدّ نظر داشته اند. «اسکندر بیک ترکمان» در «تاریخ عالم آرای عباسی» بر خلاف خاندان صفوی تاریخ ننوشته است و «عبدالله طهماسبی» در «تاریخ شاهنشاهی اعلیحضرت رضا شاه کبیر» و «مهدی بهار» در «میراث خوار استعمار» علی رغم خاندان پهلوی و دولت علیه برتانیا، سخن نرانده اند! اما چه باید کرد که بسیاری از واقعیتهای تاریخی را نیز همین مورّخان به رشته تحریر درآورده اند. و حتی در برخی موارد، خود شاهد حوادث بوده و یا نقشی در تکوین آن داشته اند- مانند میلسپو که سامان دهنده اداره مالیه کشور ایران بوده یا چون اسکندر بیک ترکمان که سمت کاتبی دربار شاه عباس صفوی را بر عهده داشته است-. افزون بر آنچه گفته آمد، بعضی از شواهد و قراینی که در فهم رخدادهای تاریخ مؤثرند، به علت مرور زمان به فراموشی سپرده شده اند. در چنین بحرانی، سیاست به تاریخ وام می دهد و مورخ فاقد بینش و قدرت حلیل سیاسی از فهم درست رویدادهای پیجیده، ناتوان می گردد؛ یعنی همن سان که تاریخ به تحلیل گر سیاسی کمک می کند تا حوادث را بشناسد و از گذشته ملاک تحلیل حوادث آینده را به دست آورد، تاریخ نیز در پاره ای موارد به سیاست محتاج است، تا گره ابهامات حوادث را بگشاید! باری، تاریخ و بررسی گذشته به ما آگاهی می بخشد تا شرایط زمان را بهتر درک کنیم و گذشته را به آینده پیوند دهیم. و درباره گذشتگان به درستی قضاوت کنیم. مشکلات، درگیریها، موانع، اشتباه ها، تقصیرها، ناتوانیها، نارسائیها، توطئه ها و انقلابها را در جای خود قرار بدهیم و ثمرات آن را ارزیابی کنیم. تاریخ به ما فرصت می دهد که ارزشهای گذشته را باز هم ارزیابی نمائیم.[4] تحلیل گر سیاست، تاریخ را به عنوان ابزار بکار می گیرد و پایه تحلیلش را در پاره ای موارد بر گذشته استوار می کند. بنابراین می باید که در تاریخ تأمل بسیار نماید؛ هم از آن رو که باید به نیکی، گذشته با با معیارهای سیاسی تحلیل کند و هم از آن جهت که آینده را بر آن بنا می گذارد و گاه به ارائه تئوری می پردازد. پس تاریخ در سیاست- بویژه تحلیل پدیده های سیاسی- از جایگاه ویژه ای برخوردار است، از این باب، گفته اند: تاریخ یگانه آزمایگشاه علوم سیاسی است. و به قول «سانتایانا» فیلسوف اسپانیایی الاصل آمریکایی: «آنهایی که از گذشته خود بی خبر می مانند، محکوم به تکرار آن هستند»! در این میان، شناخت تاریخ توران معاصر دارای اهمیت فوق العاده ای است، زیرا با توجه به گستردگی توطئه ها و تهاجمات سیاسی، نظامی، اقتصادی، فرهنگی، از پرماجراترین دوران تاریخ ایران- قبل از انقلاب اسلامی- به شمار می رود. دوران یاد شده را از سال 1789 میلادی- پیروزی انقلاب کبیر فرانسه- برابر با 1168 هجری شمسی، تا زمان کنونی، تعریف نموده اند، که تقریبا دربردارنده حکومت یکصد و سی وشش ساله خاندان قاجار و پنجاه و هفت ساله دودمان پهلوی و تأسیس جمهوری اسلامی است. معرفت دو قرن گذشته از آن رو ضروری است که: اولا- گروهها و سازمانهای داخلی- که پاره ای از جانشینانشان اکنو نیز داعیه هایی در سر دارند- به درستی شناخته شده و روند فعالیتهایشان در ترازوی نقد و بررسی سنجیده شود. ثانیا- از آنجا که این دوران مصادف با انقلاب کبیر فرانسه و تحولات عظیم اروپا و انقلاب اکتبر 1917 روسیه است، بازتاب این رویدادها در ایران قابل مطالعه و تعمق است. ثالثا- پیدایش «لژفراماسونی» و بعدها «جامع آدمیت» و «لژ بیداری ایرانیان»، در همین دوران بوده است که نقش مهمی در تسلط اجانب بر ایران داشته اند. رابعا- دشمنان گذشته این مرز و بوم به خوبی شناخته شده و هویّت عریان آنان از پَسِ پرده های افسون و تزویر هویدا می گردد. و معلوم می شود که فی المثل انگلیسی ها و فرانسویان، چسان در جنگ ایران و روس، به کشور ما خیانت کردند. و در این راستا می توان از خیانت و توطئه های دشمن و پیروزیها، شکستها و ضعف نیروهای خودی، درسهای فراوان گرفت و در تحلیل حوادث مشابه، از آنان بهره جست. سر فصل عمده موفقیتهای دوران معاصر را، می توان در قالب رویدادهای ذیل ارائه کرد: شورش مردمی در ماجرای قتل گریبایدوف روسی، تحریم تنباکو و بایکوت کمپانی رژی، انقلاب مشروطیت، قیام عشایر جنوب علیه انگلیسی ها، نهضت میرزا کوچک خان جنگلی در شمال کشور، قیام شیخ محمد خیابانی در تبریز، جنبش کلنل محمدتقی خان پسیان در خطه خراسان، مبارزه شهید مدرس و علمای بلاد بر ضد رضاخان، نهضت ملی شدن صنعت نفت، قیام ملی 30 تیر 1331، قیام اسلامی 15 خرداد 1342، 19 دیماه 1356 و پیروزی انقلاب اسلامی. توطئه ها و مصائب و ناکامیهای دو قرن اخیر را نیز می توان در طی حوادث ذیل مطالعه نمود: پذیرش کاپیتولاسیون برای روسها، عهدنامه های گلستان و ترکمن چای، عهدنامه «فین کنشتاین» بین ناپلئون- امپراتور فرانسه- و پادشاه ایتالیا و فتحعلی شاه، عهدنامه مفصل بین ایران و انگلیس، در زمان فتحعلی شاه- جدا شدن افغانستان از پیکر ایران، امتیاز صید ماهی در دریای خزر، تشکیل قزاقخانه توسّط روسها، انعقاد قرار داد دارسی، اعطای امتیاز توتون و تنباکو- مورّخ 1890 میلادی برابر با 1267 هجری شمسی- امتیاز کشتیرانی در کارون امتیاز لاتاری به انگلستان- در زمان ناصرالدین شاه- امتیاز حفاری و به یغما بردن آثار باستانی ایران به فرانسویان- در زمان نصار الدین شاه و ادامه ان در دوره مظفرالدین شاه- تقسیم ایران به سه منطقه تحت نفوذ روسیه، انگلیس و منطقه بی طرف در سال 1907- در زمان محمد علی شاه- کودتای سیاه 1299 سید ضیاء الدین طباطبایی و رضاخان با نقشه «آیرون ساید» فرمانده انگلیسی- و نورمن- سفیر بریتانیا در تهران- ظهور رضاخان و انقراض قاجاریه با خلع احمد شاه، کشف حجاب و کشتار مسجد جامع گوهرشاد، قراداد ننگین 1919 وثوق الدوله، کودتای سرخ حزب عدالت و خیانت احسان الله خان و خالو قربان به نهضت جنگل، اشغال ایران توسط متّفقین، تشکیل جمهوریهای خود مختار در «آذربایجان» به قیادت رسید جعفر پیشه وری، و در «کردستان» به ریاست قاضی محمد، نفوذ آمریکا در ایران، کودتای آمریکایی 28 مرداد 1332، تشکیلات ساواک، ماجرای کاپیتولاسیون، کشتار 15 خرداد و تبعید حضرت امام خمینی- قدس سره- فاجعه جمعه سیاه، مسجد کرمان و سینما رکس آبادان. ادامه دارد
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 103 |