تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,438 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,380 |
قلمها را نازک کنید! | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1372، شماره 146، بهمن 1372 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
ارزشهای اسلام و انقلاب را پاسداری کنیم حجت الاسلام والمسلمین محمد تقی رهبر قلمها را نازک کنید! [ادقوا اقلامکم و قاربوا بین سطورکم ...] «نوک قلمهایتان را نازک کنید و از فاصله سطرهایتان بکاهید و عبارت زائد را حذف نمائید و به معانی توجه کنید و از زیادهروی بر حذر باشید زیرا اموال مسلمانان ضرر و زیان را تحمل نمیکند». آنچه ملاحظه کردید بخشی است از توصیههای امیرالمؤمنین(ع) به کارگزاران و دبیران و ضابطین امور دیوانی و اداری که نوک قلمها را نازک بتراشند تا کاغذ و مرکب کمتر مصرف شود، که اموال مردم نبایدبیهوده به هدر رود. این مداقه در حساب نسبت به بیت المال، منطق علی(ع) طلایهدار عدل و حق است که از این مجمل حدیث مفصل باید خواند. بویژه ما که شیعه علی(ع) هستیم و راست یا دروغ دعوی پیروی آن حضرت را داریم. در سیره مبارکه آن حضرت نیز نمونههای عینی بسیاری است که از سختگیری و دقت آن حضرت در اموال عمومی و حتی خصوصی حکایت دارد. شبی در بیت المال نشسته بود و به بررسی و محاسبه اموال میپرداخت، در این حال طلحه و زبیر وارد شدند تا در خصوص پست و مقامی برای خود با آن حضرت مذاکره کنند. امام چراغ بیتالمال را که از پیه و روغن میسوخت، خاموش کرد. آنها سبب را پرسیدند، امام در پاسخ فرمود: شما میخواهید در مسائل شخصی صحبت کنید و این چراغ بیتالمال است و متعلق به مسلمین و نباید صرف اهداف شخصی بشود. داستان عقیل را نیز میدانیم که هنگامی که از امیرالمؤمنین(ع) خواست، از بیت المال چیزی اضافه به او بدهد تا عائله نیازمند خود را تأمین کند، و امام با آهن گداخته او را پاسخ داد و گفت: وای بر تو ای عقیل! تو طاقت تحمل اتشی را که بندهای از روی لعب و بازیچه افروخته است نداری چگونه راضی میشوی مرا به آتشی که خدای جبار از خشم و غضب خود افروخته است گرفتاری سازی؟! و همچنین نامه امام به شریح قاضی در خصوص خرید خانه و توصیههای زاهدانه که در نهجالبلاغه آمده است اینها نمونههائی است از سیاست مولای متقیان علی(ع) در مسائل اقتصادی و بیت المال و بیانگر این حقیقت است که مسئله حقوق عمومی، دقیقتر از آن است که ما تصور میکنیم. بر اساس چنین سیاستی است که آن حضرت با جرأت و قاطعیت میتواند بگوید: در دوران خلافت من در شهر کوفه احدی نیست که از رفاه نسبی و زندگی عادلانه برخوردار نباشد. مردم نان گندم میخورند و در سایه زندگی میکنند و از آب فرات مینوشند «ما اصبح بالکوفة احد الا ناعما ان ادناهم منزله لیأکل البر و یجلس فی الظل و یشرب ماء الفرات». (بحارالانوار ج 40 ص 327) در هر حال آنچه در این مقال مطرح است، پرهیز از اسراف و تبذیر و صرفهجویی در مصرف به ویژه بیتالمال مسلمین و موازنه و هماهنگی درآمد و مصرف و دقت و هوشیاری در مسائل اقتصادی است بگونهای که کشور را زیر وامهای خارجی نبرد و کمر مستضعفین را نشکند. مسئله امروز ما، مشکلات اقتصادی و پارهای اسرافکاریهاست که در مصرف و مصرفگرائی دیده میشود و زنگ خطری است برای آتیه انقلاب و کشور. البته ما هم به این نکته توجه داریم که کشور در حال بدنسازی است و خسارتها و ویرانیهای گذشته بویژه جنگ تحمیلی چیزی نیست که به آسانی قابل حل باشد و خواه ناخواه باری است بر دوش ملت که صبر و پایداری و از خودگذشتگی و درک واقعیات را میطلبد. اما از این نکته غفلت نکنیم که روند جاری اقتصاد عمومی کشور، افزایش هزینهها، تورم بیمهار، گرانی لجام گسیخته و شکاف عمیق فقر و غنا و عدم نظارت دستگاههای اجرائی بر نرخها و خودکامگی دیکتاتوریهای اقتصادی در بخشهای خصوصی و فشار فزاینده بر قشرهای کم درآمد. یعنی اکثریت مردم و از سوی دیگر رفاه و تجمل و مصرفگرائی و ولخرجی در زندگی خصوصی قشرهای مرفه و حتی برخی دستگاههای دولتی و بیتفاوتی و بیخبری دستاندرکاران امور نسبت به عینیتهای جامعه، چیزی نیست که برای یک ناظر دلسوز و مآل اندیش قابل اغماض باشد. نظام ما در زمان جنگ با وجود فشارهای همه جانبه توانست از بوته آزمایش رو سفید به درآیدو اینک دوران جدیدی است از این آزمایش و اینک دوران جدیدی است از این آزمایش بزرگ که هوشیاری و احتیاط لازم را میطلبد. بدیهی است که ما مشکلات عمومی کشور را در امر بازسازی و بودجه و اعتبار و در کنار آن فشارهای جهانی و توطئه کاهش نفت و افزایش نرخ دلار که یک توطئه دقیق و نقشه شیطانی حساب شده است از نظر دور نمیداریم و میدانیم اداره امور اقتصاد در این اوضاع و احوال کاری ساده نیست اما با وجود این، معتقدیم که یک اصل عقلانی همواره میبایست مد نظر مدیریت کشور بویژه کارگزاران اقتصادی باشد و آن اصل صرفهجوئی و پرهیز از اسراف و ریخت و پاش و هماهنگی درآمد و مصرف است که به طور کامل امروزه مورد توجه قرار نگرفته و همین است عامل بحرانزائی که به مرور زمان ضایعات و تبعاتش را نشان خواهد داد. همه عقلای عالم میدانند که اگر یک کشور بخواهد از نظر سیاسی و فرهنگی مستقل باشد میبایست از بعد اقتصادی مستقل بوده و روی پای خود بایستد و دست نیاز به سوی بیگانه دراز نکند و خود را زیر بار وامها و تعهدات خارجی نبرد که مجبور شود به طور قهری سلطه بیگانه را بپذیرد و تدریجا آرمانها و ارزشهای خود را لوث کند و با این فلسفه غلط که میخواهیم زندگی کنیم و ناچاریم تن به ذلت و حقارت بدهیم، معرکه را ببازد. میگویند یکی از وزرای جنگ ایران در یکی از سفرهایش به ژاپن دو عدد قالیچه نفیس ایرانی برای همتای ژاپنی خود هدیه برد، وزیر ژاپنی قالیچهها را برگردانیده و میگوید: از هدیه شما متشکرم اما به دو علت از قبول آن معذورم: اولا- دستمایهای موجود نبود که بدان وسیله طبق عرف هدیه شما را جبران کنم! ثانیا- این قالیچهها با زندگی ساده من مناسب نیست، زیرا باید دیگر وسائل زندگی خود را نیز مناسب با آن تغییر دهم و این برای من میسر نیست. فراموش نکردهایم در دورانی که هند مخواست از سلطه انگلیس آزاد شود، گاندی کالای انگلیسی را تحریم کرد و مردم را به مصر کالای وطن و محصولات داخلی توصیه نمود و ریاضت و قناعت را در فضای اقتصادی حاکم ساخت و حتی عکس رهبر هند گاندی را دیدیم در حالی که چرخ نخریسی را در دست داشت به مردم میآموخت که اگر با دست خود ببافند و اقتصاد هند از چنگال انگلسیها رها خواهد شد. به طور خلاصه: استقلال یک ملت به این است که عزت قناعت را بر ذلت رفاه ترجیح دهد و به فرموده علی(ع) «اذا رغبت فی صلاح نفسک فعلیک بالاقتصاد و القنوع و التقلل» اگر انسان به صلاح و سعادت خویش علاقمند است میبایست اعتدال در مصرف و قناعت و کم خرج کردن را پیشه سازد. (تصنیف غررالحکم- ص 337) اگر کشور ژاپن میتواند بعد از ویرانیهای جنگ و نابودی همه امکاناتش، خودرا دوباره بسازد و صنعت و تکنولوژی را سحرآسا توسعه دهد و امروزه با قدرتهای جهانی رقابت کند و بازار اقتصاد را حتی از دست آمریکا بگیرد، رمز و رازش را در تلاش و کوشش شبانهروزی و قناعت و سادهزیستی باید کاوید. تا بدانجا که به طور متوسط هر فرد ژاپنی در سال 2100 ساعت یعنی هر شبانهروز 6 ساعت کار میکند و به زندگی ساده قانع است. به هر حال کدام کشور نوپائی است که هنوز از زیر فشار اقتصادی و سیاسی و نظامی دشمن کمر راست نکرده باشد و دهها میلیارد وام خارجی داشته باشد و آنگاه به طور هراس انگیز به مصرف و تجمل و رفاه و زیباسازی و ریخت و پاش رو آورد؟! شما این روزها به خیابانهای تهران نگاه کنید و اتومبیلهای لوکس خارجی جور و واجور را که عموما با یک سرنشین زن یا مرد، مانور تجمل میدهند و کسی نیست بگوید این را از کجا آوردهای؟ و به همین قیاس کاخ سازی و غیره و متأسفانه برخی از مسئولین نیز به همین درد بیدرمان مبتلا شده و مسر شأن خود می دانند مثلا اتومبیل پیکان یا مشابه ان را سوار شوند و نمیدانند با این کار چه عکس العملی در افکار عمومی به وجود میآورند، زندگیها غالبا به شمال شهر کشیده شده و سطح زندگی خود و حاشیههایشان بحمدالله! خوب و با آرامش وجدان!! میگذرد!! از سوی دیگر شهرداری به صغیر و کبیر رحم نمیکند و فریاد «هل من مزید» میکشد و به جای عقده گشائی از وجدانهای ضربه خورده گلکاری میکند و فواره رنگی میسازد و به شکوهها و شکایتها توجه نمیکند و از بالا حمایت میشود و ... دکوراسیون ادارات معمولا هر از چندگاه به صورت تنوعطلبی تعویض میشود و مبالغ کلانی صرف زیباسازی و تجمل و ریخت و پاش می شود و کس نمیپرسد آیا مردمی که صاحب اصلی این اموالند راضی به این ولخرجیها هستند یا نه؟ اصولا مردم دز اینجا کارهای هستند یا نه؟ ... سمینار، سمپوزیم و کنفرانس و گردهمائی و سمینار به طور زنجیرهای بیداد میکند، به طوری که به نوشته برخی جرائد در سال 71 متجاوز از یک هزار از این کنفرانسها و سمپوزیومها در کشور تشکیل شده و هر نهاد یا مؤسسه یا وزارتخانهای برای عقب نماندن از همتای خود برای تشکیل آن تلاش کرده و در بسیاری از این سمینارها افراد بسیاری از خارج دعوت شدهاند که هر کدامشان یک تا دو میلیون تومان خرج سفر دارند و اینها باری است بر گرده بودجه کشور و این اواخر نیز سخن از سمینار مسکن است که در اصفهان برگزار میشود و چهارصد کارشناس از داخل و خارج، و از آمریکا و انگلیس و فرانسه و ایتالیا و ... میایند تا برای ما الگوی مسکن بدهند!! که واقعا مضحک است که مسکنسازی بدهند!! که واقعا مضحک است که مسکنسازی نیاز به این همه تشریفات و کارشناس خارجی داشته باشد! از سوی دیگر، انبوه سرمایههائی است که صرف شهرکهای سینمائی و هنری و تهیه فیلمها و هنرپیشهها میشود که بازدهی فرهنگی و تربیتی و انقلابی آن نیز از دید همگان پوشیده نیست. مسائل از این قبیل بسیار است، مصرف بیرویه کاغذ و چاپ مجله و ماهنامههای معمولی و کم محتوا و سررسیدهای غیر ضروری از سوی مؤسسات و نهادها و سازمانها و سوبسیدهای چشمگیر به رنگین نامههائی چون همشهری در شرایطی که برخی کتابهای درسی دانش آموزان پس از چهار ماه از آغاز سال تحصیلی جدید به دست آنها نرسیده اینها با کدام منطق قابل توجیه است؟ سفرهای خارجی گروهی و خانوادگی حضرات با پول بیتالمال و رفت و آمدهای غیرضروری و ولخرجیهای دیگر از این دست در کشوری که مدارس دو شیفته و سه شیفته دارد، با وجدان کدام مدیریت قابل پذیرش است؟ مشکل اصلی اینجاست که بعضی از کارگزاران امور از دور، دست بر آتش دارند و در میان مردم نیستند تا از نزدیک ببینند فشارهای اقتصادی با توده مستضعف چه میکند، آنها میخواهند ریخت و پاشها و مخارج غیرضروری را با گران کردن یا خصوصی کردن خدمات بهداشتی و یا فرهنگی و افزایش نرخ آب و برق و تلفن و مالیات و عوارض، جبرانکنند که کار غلطی است و از عواقب آن غفلت دارند و نمیدانند که یک کارمند جزو با حقوق زیر دههاز تومان در ماه و اجاره بهای سنگین و پیاز کیلوئی نودتومان! چه میکشد و تنها به گزارشات کاذب شاد کننده از حسن جریان امور دلخوشند! و بر اینها بیفزائید اسراف و تبذیرهای دیگر از قبیل دور ریختن نان که همه جا از خانه و رستوران و غذاخوری نهادها و دانشگاهها و ادارهها معمول است و هر ساله 3 میلیون تن نان معادل 360 میلیون دلار دور ریخته میشود و عواملی چون پخت نامناسب نان و عدم نظارت بر کار نانوائیها و خودسری نانواها در نوع عرضه و نرخ و غیره در آن مؤثر است، به علاوه وظیفه نشناسی مردم در مصرف و عدم توجیه آنان که در نتیجه شاهد انبارهای نان خشکی هستیم که به گاوداریها سرازیر میشود و این در حالی است که فقرائی در گوشه و کنار گرسنهاند و مردم بوسنی از گرسنگی علف بیابان میخورند و ما اینگونه کفران و ناسپاسی کنیم. همین وضع را در هتلها و رستورانهای دولتی و آزاد میبینیم و اتلاف شدن گوشت و برنج و غذاهائی که به شیوه مسرفانه برای میهمانان تهیه میشود و مازاد آن را در سطلهای زباله میریزند و مواردی از آن به حساب بیتالمال تمام میشود ... و در کنار اینها بنگرید به ظهور تجمل و گرایش به سوی مادیات و زراندوزی و تجارت آزاد و نمایشگاهها، اتومبیل و لباس تجملی گرانقیمت و آثار مصرف گرائی لوکس دیگر که امروزه فروشگاههای کشورمان شاهد آن است و این کالاها اغلب از خارج و حتی از آمریکا!! به بازار عرضه میشود که نمونهاش نمایشگاه بینالمللی است که زیر نظر دولت میباشد و چه بگویم که مثنوی هفتاد من کاغذ شود. بالاخره، اگر ما راست میگوئیم و تنها شعار نمیدهیم که هدفهمان احیای حکومت عدل اسلامی با پیروی از سیره پیامبر و علی(ع) و آرمانهای حضرت امام(ره) و زندگی زاهدانه آن بزرگ مرد است، باید در کار خود تجدید نظر کنیم، به خود آئیم و به جای شعار شعور و عمل را به کار بندیم و ببینیم با راه و رسم خود به کدام سوی می رویم ... و مسئله تنها مسائل اقتصادی نیست که آن را سهل بگیریم و از کنار آن بگذریم، مسئله اصلی به مخاطره افتادن اصل نظام و بیارج شدن ارزشها و پنبه شدن رشتههائی است که با تار و پود پیکرهای مطهر شهیدان تافته و بافته شده است. جای آن است که این سخن الهی را بازگوئیم که: «این تذهبون؟» به کجا میروید؟ راه را گم نکنیم، عقده نیافرینیم و دلسردی به وجود نیاوریم که گفتهاند: دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند از گوشه بامی که پریدیم پریدیم البته پیوند دلهای مردم با اسلام و انقلاب و نظام، برگرفته از اصول اعتقادی و ناگسستنی است و مردم سوگند وفاداری با آرمانهای امام راحل(ره) را بسته و در خط رهبری و ولایت فقیه استوار ایستادهاند، و این سوگند را نمیشکنند اما سخن اصلی حفظ اصول و ارزشها و استمرار مسیری است که بر اساس آن انقلاب شکل گرفته و نباید منحرف شود و تدریجا توجیه و تحریف و اصل زندگی و رفاه بر ان حاکم گردد که خدای نخواسته ایمان مردم متزلزل شود که با هیچ چیز دیگر قابل جبران نباشد.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 188 |