تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,209 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,133 |
گفته ها و نوشته ها | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1372، شماره 146، بهمن 1372 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
گفتهها و نوشتهها آدم گرسنه ایمان ندارد گویند: مردی از گرسنگی مشرف به مرگ بود. شیطان برای او غذایی آورد و گفت: غذا را به تو میدهم به شرط آنکه ایمان خود را به من بفروشی. مرد پس از سیری، از دادن ایمان خودداری کرد و به شیطان گفت: آنچه را که در گرسنگی فروختم، موهوم و معدومی بیش نبود، چون از قدیم گفتهاند: آدم گرسنه ایمان ندارد. گرگ گرسنه چو یافت گوشت، نپرسد کاین شتر صالح است یا خردجال فواید تردد به مساجد اصبغ بن نباته از امیرالمؤمنین علی(ع) نقل میکند که فرمود: هر که به مسجدها رفت و آمد کند، به یکی از هشت خصلت دست مییابد: 1- از وجود برادری دینی بهرهمند میگردد. 2- یا دانشی نیکو فرا میگیرد. 3- یا نشانه ای محکم از نشانههای حق درمییابد. 4- یا رحمتی به انتظار او میباشد. 5- یا سخنی فرا میگیرد که او را از هلاکت رهایی دهد. 6- یا مطلبی یاد میگیرد که او را به راه رستگاری هدایت کند. 7- یا گناهی را از روی ترس از خدا ترک میکند. 8- و یا از روی شرم و حیا، گناهی را از خود دور میسازد. دل دیوانه تا شد از دست سرطره جانانه ما در برآرام نگیرد دل دیوانه ما من و گوشه کاشانه هجر و شب تار کاش چون شمع درآئی تو به کاشانه ما «خرسندی شیرازی» مدت هجر زحد میگذرد دوستان چندکنم ناله ز بیماری دل کس گرفتار مبادا به گرفتاری دل مدت هجر ز حد میگذرد صبرکجاست؟ که در این واقعه صعب کند یاری دل «جامی» در سایه رحمت تو در سایه رحمت تو خورشید شویم وزلطف تونیکبخت جاویدشویم جز لطف تو امید نداریم دگر مپسند که از لطف تو نومید شویم «اوحدالدین کرمانی» توقع بیجا درویشی مجرد به گوشهای نشسته بود. پادشاهی بر او بگذشت. درویش از آنجا که فراغ، ملک قناعت است، سر بر نیاورد و التفاتی نکرد. سلطان برنجید و گفت: این طایفه خرقهپوشان، اهلیت و آدمیت ندارند. وزیر نزد درویش آمد و گفت: ای جوانمرد! سلطان روی زمین! بر تو میگذرد، چرا شرط ادب بجای نمیآوری؟ درویش گفت: سلطان را بگوی توقع خدمت از کسیدار که تمنای نعمت از تو دارد و دیگر آنکه ملوک از بهر رعیتاند نه رعیت از بهر طاعت ملوک. سلطان را گفته درویش خوش آمد؛ گفت: از من تمنائی کن. درویش گفت: آن همی خواهم که دگر بار زحمت من ندهی! انواع دلها دلها سه قسم است: 1- قلب منیب 2- قلب شهید 3- قلب سلیم. قلب منیب آن است که گفت: «من خشی الرحمن بالغیب و جاء بقلب منیب» هر بندهای که از او ترسید و عیب خود دید و با مولای خود گردید، دل وی منیب است. و قلب شهید آن است که گفت: «ان فی ذلک لذکری لمن کان له قلب أو ألقی السمع و هو شهید» این پیغام که دادم و این در که گشادم، یادگار او است که دلی دارد زنده و گوشی گشاده و آن دل مرا حاضر گشته است. و قلب سلیم آن است که گفت: «الا من اتی الله بقلب سلیم» طوبی او را که دلی دارد سلیم از شک شسته و با مولی پیوسته و از دنیا و خلق آسوده و از غیر او رسته. عوامل ازدیاد حافظه حافظه پدیدهای است از ترکیب چندین صورت ساده ذهنی ولی عوامل زیادی در این پدیده تأثیر میگذارند از جمله: 1- خواست و اراده فراگیری: داشتن انگیزه یا یک اراده درونجوش برای سپردن چیزی به حافظه بسیار اهمیت دارد. 2- فهم و درک مطلب: مثلا شما بهتر میتوانید شعری را از بر کنید هرگاه که معنای آن را بدرستی درک کرده باشید. در چنین صورتی آن شعر حتی برای مدت طولانیتری نیز در ذهن شما باقی خواهد ماند. 3- پیوند اندیشهها: یعنی انسان بکوشد میان اندیشههای تازهاش با اندیشههائی که از پیش به حافظه سپرده است، رابطه و پیوند برقرار کند. چرا این همه غم؟ تا کی زجهان رنج و ستم باید دید تا چند خیال بیش و کم باید دید حقا که به هیچ نیرزد همه کون از هیچ چرا این همه غم باید دید؟ «عطار نیشابوری» فردا که ... فردا که محققان هر فن طلبند حسن عمل از شیخ و برهمن طلبند از آنچه درودهای، جوی نستانند وزآنچه نکشتهای، به خرمن طلبند «شیخ بهائی» داری همه چیز ای آنکه گمان بری که داری همه چیز اینک روی از جهان، گذاری همه چیز وریابی باقی اگر زفانی گذری داری همه چیز اگر نداری همه چیز «فیض کاشانی» آشنائی کامل! درویشی از بیابانی میگذشت. جمعی را دیدکه سخت مشغول خوردن طعام هستند. بدون تعارف بر سر سفره آنها نشسته و شروع به خوردن غذا کرد. یکی از آن جمع پرسید: درویش! با کدام یک از ما آشنائی داری؟ درویش در حالی که ظرف طعام را نشان میداد. گفت: با ایشان آشنائی کامل دارم. آموختن در سنین کهولت نوشتهاند که ارسطا طالیس بعد از هفتاد سال، بربط زدن میآموخت. شاگردان، وی را ملامت و سرزنش کردند که: «شرم نداری که با موی سپید بر بط زدن میآموزی؟» ارسطا طالیس گفت: «شرم آنگاه دارم که در میان جمعی باشم که ایشان میدانند و من ندانم. و شک نیست که بر جهت جهل، کسی راضی نباشد».
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 70 |