تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,369 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,310 |
ولادت نخستین ثمره نبوت و ولایت | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1372، شماره 147، اسفند 1372 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
بمناسبت 15 رمضان ولادت با سعادت حضرت امام حسن مجتبی(ع) ولادت نخستین ثمره نبوت و ولایت سال سوم هجری است. نیمی از ماه مبارک رمضان گذشته است. علی و زهرا این دو نور چشم رسول الله- که درود خداوند بر او و اهل بیتش باد- ساعت شماری می کنند که اولین هدیه الهی و نخستین گل خوشبوی درخت نوبت و ولایت را از خدای خود در این ماه مبارک و خجسته، دریافت دارند. سرانجام در نیمه ماه و در بهترین و شریف ترین زمان و مکان، این گل خوشبو به دنیا می آید. خبر ولادت نخستین سبط پیامبر به آن حضرت داده می شود. رسول خدا(ص) که مشتاق دیدار فرزند دلبندش است، فورا به منزل دختر عزیزش فاطمه زهرا سلام الله علیها می آید. به اسماء می فرماید: اسماء! فرزندم را بیاور. اسماء، کودک را در پارچه زردی می پیچد و او را به خدمت رسول خدا می آورد. حضرت با ناراحتی پارچه زرد را برمی دارد و می فرماید: اسماء! مگر نگفته بودم فرزند نوزاد را در پارچه زرد نپیچید. اسماء فرزند را از حضرت می گیرد و در پارچه سفیدی می پیچد و دوباره خدمتش می رسد و نوزاد را به حضرت می سپارد. رسول خدا (ص) در گوش راست نوه اش اذان می گوید و در گوش چپش اقامه. سپس رو به علی(ع) کرده می فرماید: یا علی! فرزندم را چه نام گذاردی؟ - یا رسول الله! من هرگز بر شما سبقت نمی گیرم. جبرئیل امین نازل می شود و به حضرت عرض می کند: یا محمد! پروردگارت سلامت می رساند و می فرماید: نسبت علی به تو مانند نسبت هارون به موسی است، جز اینکه پیامبری پس ازتو وجود ندارد. نام فرزند هارون چه می باشد؟ - شبر من زبانم عربی است. - نام شبر در عربی «حسن» است. نام او را حسن بگذار. و بدینسان در این روز فرخنده و مبارک و در این ماه پرفضیلت، این نوزاد مبارک به دنیا آمد که بی گمان بر فضیلت و میمنت ماه خدا، ماه رمضان افزود و شرافت بیشتری به آن بخشید. کنیه مبارکش: ابومحمد القاب آن حضرت: سبط، سبط اکبر؛ ریحانه رسول الله، طیب، سید، تقی، زکی، ولی و مشهورترین آنها «مجتبی» است. امام مجتبی از هبت و جلالت مخصوصی برخوردار بود. از رسول خدا(ص) نقل شده است که فرمود: «اما الحسن فله هیبتی و سؤددی» هیبت و عظمتم را به حسن بخشیدم. و اصل بن عطاء گوید: حسن را سیمای انبیاءو شکوه شاهان بود. طبرسی در اعلام الوری از محمد بن اسحاق نقل کرده است که گفت: هیچ کس پس از رسول خدا از چنان شرافت و جلالت و شوکتی چون حسن بن علی برخوردار نبود. هرگاه بیرون از منزل فرش می انداختند و حضرت بر آن می نشست،راه بسته می شد چرا که هیچ کس به خاطر احترام و تعظیم امام، از جلوی حضرت عبور نمی کرد. پس وقتی چنین می شد، حضرت به درون خانه تشریف می برد، تا مردم رد شوند و از آنجا بگذرند. راوی گوید: در راه مکه، حضرت را یافتم که از مرکبش به زیر آمد و پیاده به راه افتاد. بندگان خدا که از آنجا می گذشتند و حضرت را با پای پیاده می یافتند، همه به احترام او، پیاده می شدند و راه را با پای پیاده طی می کردند. خود یافتم سعد بن عباده را که در میان کاروانی بود، او و تمام افراد کاروان به احترام حضرت، پیاده شدند و به راه افتادند. امام مجتبی نه تنها هیبت و جلالت را از جدش به ارث برده بود، که تمام اخلاق و خصال نیکوی جدش را فرا گرفته و در یک کلمه او شبیه ترین انسانها از نظر خلق و خَلق و صفات انسانی به جد اطهرش(ص) بود. از چنان تواضع و بزرگواری و کرامتی برخوردار بود که دوست و کرامتی برخوردار بود که دوست و دشمن را به شگفتی واداشته بود. راوی می گوید: مردی از اهل شام- که معاویه با تبلیغات دامنه دار و گستردهاش آنان را اغوا کرده و در گوشت و پوستشان، دشمنی و کینه علی و اولادش تزریق کرده بود- بر امام مجتبی گذشت. چون دیدهاش بر دیده حضرت افتاد، بیاختیار شروع کرد به دشنام دادن به ناسزا گفتن. امام ساکت بود و سخنی نمی گفت، چرا که می دانست آن بیچاره در اثر تبلیغات معاویه، به چنان حالتی رسیده است و او شناختی از امام ندارد. پس از آنکه مرد شامی تا می توانست فحش و ناسزا به حضرت گفت و از هیچ جسارتی فرو گذار نبود، و با خشونت تمام سخنان ناروایش را تکرار می کرد، حضرت به روی او تبسیم فرموده و با سخنانی ملاطفت آمیز و کاملا آرام که دلیل عظمت و بزرگواری و مناعت طبع و تواضع فوق العاده او بود- و گو اینکه آن همه دشنام و ناسزا را نشنیده است- رو به او کرده فرمود: «ای شامی! گویا غریبی و تازه به اینجا آمدهای. اگر نیازی داری بگو تا نیازت را برطرف سازیم، و اگر راهی گم کرده ای تو را به راه درست هدایت کنیم و اگر گرسنهای سیرت نمائیم و اگر بی نوائی، بی نیازت کنیم و اگر آواره ای پناهت دهیم». حضرت با این سخنان مهرانگیز و پر از عاطفه و با نادیده گرفتن کامل آن سخنان جاهلانه مرد شامی، حرفهایش را ادامه داد و او که شگفت زده به سخنان حضرت گوش می داد، بی اختیار سر را به زیر افکنده، عرق شرم و خجالت بر سراسر رویش نشسته، به التماس و التجا افتاد که: ای سرور من! چقدر بد کردم! مرا ببخش! به بزرگیت از من درگذر. او چه می توانست بگوید که در برابر آن همه سخنان درشت و ناهموار و فحش و ناسزا این همه محبت و احسان و بزرگواری و عظمت و فروتنی و مهر می بیند، ناگاه فریاد برآورد: «الله اعلم حیث یجعل رسالته» خداوند بهتر می داند که رسالتش را در چه خاندانی قرار می دهد. آری! امام مجتبی(ع) که الگوی تمام خصلتها و صفات برجسته انسانی و اسلامی است و او که آینه تمام نمای نیای بزرگوارش است و او که حلم و بردباری و اخلاق والا و عظیم را از جدش و پدرش به ارث برده است، نه تنها با این مرد شامی که با تمام مردم، با چنان خوی و اخلاقی رفتار میکرد و حاسدان و دشمنانش را با تازیانه اخلاق نیکو میکوبید تا جائی که تمام دشمنان قسم خوردهاش در برابر عظمتش سرتسلیم فرود میآوردند و بیاختیار او را میستودند. مورخان نقل کردهاند که مروان بن حکم، که برجستهترین معروفترین دشمنان ابن خاندان پاک به شمار می رفت و گوی سبقت را در عداوت با آل محمد ازدیگران ربوده بود، در تشییع جنازه امام مجتبی شرکت کرد و آثار حزن و اندوه بر او هویدا بود. حضرت سیدالشهدا (ع) به او رو کرده فرمود: چگونه است که امروز در تشییع جنازهاش شرکت می کنی با اینکه دیروز سختترین دشمنانش بودی؟! عرض کرد: آری! من با کسی دشمنی می کردم که حلم و بردباریش، همسان و موازی با کوههای سر به فلک کشیده بود. ابن شهر آشوب در مناقبش روایت کرده است که امام مجتبی کنیزکی داشت. روزی آن کنیز یک دسته گل خوشبو به حضرتش هدیه کرد. حضرت به او فرمود: «انت حرة لوجه الله» تو در راه خدا آزادی. برخی از اصحاب، با زبان عتاب به حضرت عرض کردند: چطور در برابر یک شاخه گل او را آزاد می کنی؟ حضرت فرمود: آیا نشنیدهاید که خداوند می فرماید: «واذا حییتم بتحیة فحیوا بأحسن منها أوردوها» و اگر کیس بر شما درود فرستاد به بهتر از آن یا شبیه آن پاسخش دهید. و چیزی بهتر از آزادیش نبود که به او عطا کنم. عمیر بن اسحاق گوید: هیچکس به من سخن نگفت که شیرینتر از سخنان حسن بن علی باشد. او وقتی با من حرف می زد، امیدوار بودم هرگز از سخن گفتن باز نایستد. او هیچ وقت ناسزا و فحش نمیداد و من در تمام مدتی که با او بودم هیچ سخن زشتی از او نشنیدم. درود بیپایان خداوند و تمام انبیاء و اولیاء و فرشتگان و بندگان خالص خدا تا روز حشر بر تو باد ای سبط اکبر رسول الله و ای گل خوشبوی زهرا و ای نازنین فرزند علی. فرا رسیدن عید مبارک و خجسته مولود مسعود این امام معصوم را به مقام شامخ والای ولی اعظم خداوند امام زمان ارواحنا فداه لتراب مقدمه الفداء و تمام پیروان و شیعیان حضرتش بویژه مقام معظم رهبری و هموطنان عزیزمان، تبریک و تهنیت میگوئیم، و توفیق همگان را در پیروی خالصانه از حضرتش، از درگاه باری تعالی مسئلت میکنیم.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 154 |