تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,170 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,094 |
پرسش ها و پاسخ ها | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1372، شماره 147، اسفند 1372 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
پرسشها و پاسخ ها وادارکردن فرزندان به نماز حجت الاسلام و المسلمین سیدمرتضی مهری سؤال: 1- در مجله پاسدار اسلام شماره 123 آمده است: بچه غیرمکلف را باید وادار به نماز کرد هرچند به اجبار و تهدید باشد تا این عمل برای او مانند یک عادت شود. - آیا باتوجه به اینکه تکالیف شرعی برای بچه به حد تکلیف نرسیده واجب نمیباشد،با اجبار و تهدید وادار به نماز خواندن صحیح میباشد؟ - حتی اگر به حد تکلیف نیز رسیده باشند آیا اجبار و تهدید صحیح است! یا باید فرد را با روشن نمودن به واجبات و مسائل شرع و تشویق در انجام دادن مسائل شرعی راغب نمود؟ - حال اگر فردی به حد تکلیف هم رسید و به خواندن نماز با تشویق و روشن نمودن مسائل توجهی نکرد، آیا به نظر شما صحیح به نظر میرسد تا با اجبار و تهدید او را وادار به خواندن نماز کنیم تا نماز خواندن در او به صورت عادت درآید؟ مگر نماز خواندن از روی عادت و با زور و ارعاب دیگران تأثیری هم میتواند داشته باشد؟ 2- در مجله پاسدار اسلام شماره 120 آمده است: آواز زنها در مجلس عروسی زنانه به شرط عدم حضور مرد جایز است، منظور از مجلس عروسی مجلسی است که قبل یا بعد از بردن عروس به خانه شوهر برقرار میشود، نه همه مجالس مربوط به آن. - آیا آواز مردان به صورت نوار کاست در مجالس عروسی زنانه در همان شرائط که در بالا گفته شده است مجاز میباشد؟ - آیا خواندن آواز مردان در مجالس مردان و عدم حضور زنان در همان مجالس عروسی که گفتهاید هم مجاز میباشد؟ - اگر گوش دادن به ترانه و موسیقی از لحاظ شرعی حرام می باشد چرا در مجالس عروسی زنانه با شرایط بالا مجاز میباشد ترانه و آواز چه فرقی میکند که در مجلس عروسی باشد یا عقد یا ... 3- رقصیدن زنان در چه جا مجاز میباشد؟ آیا در مجلس عروسی که در بالا ذکر شده است مجاز میباشد؟ (تهران- عباس، الف) پاسخ 1- یکی از مهمترین و اساسیترین عواملی که برانگیزههای انسان در طول زندگی حاکم است و اراده او را رهبری میکند و منشأ انتخاب میشود تربیت خانوادگی و القاءات پدر و مادر و سایر بزرگان خانه در دوران کودکی است. گرچه انسان از نظر قرآن و تعالیم اسلام نباید پیرو احساسات و گفتههای پدر و مادر و سنتهای پیشینیان باشد بلکه باید در آنها فکر کند و بر اساس عقل و فطرت آنچه را پسندیده میبیند بپذیرد آنچه را از القاءات آنها نادرس میبیند رها کند. خداوند کفار را به خاطر پیروی از افکار نیاکان بدون در نظر گرفتن منطق و عقل و فطرت انسانی شدیدا نکوهش کرده است. ولی خود این مسأله نشانگر عمق تأثیر گفتههای پدر و مادر در روح انسان است که جدا کردن آن عقاید و افکار بسیار مشکل مینماید به حدی که تلاش پیگیر پیامبران و اعجاز و آیات فراوان لازم است تا انسان خود را از آنها پاک سازد. و همانگونه که القاء افکار و عادات نادرست تأثیر عمیق دارد القاء افکار و عادات خوب نیز در روحیه انسان مؤثر است و عقل و احساسات و تفکر واندیشه او را در مسیر صحیح قرار میدهد. و بر این اساس است که در اسلام دستور داده شده است که فرزندان خود را در کودکی به نماز و روزه عادت دهید و در این راه از تشویق و ترغیب که گذشت از تهدید هم استفاده کنید و حتی در دوران خاصی آنها را به خاطر نماز کتک بزنید و تأدیب کنید. مناسب است با توجه به ایام ماه مبارک رمضان و اهمیت تربیتی این مسئله بعضی از این روایات را در اینجا بیاوریم. در روایت صحیح آمده است که از امام صادق(ع) پرسیدند: «فی کم یؤخذ الصبی بالصلاة؟» پسر در چندسالگی باید به نماز وادار شود؟ فرمود: «فی ما بین سبع سنین و ست سنین» وقتی که او بین 6 و 7 سالگی است. راوی پرسید: «فی کم یؤخذ بالصیام» در چند سالگی به روزه وادار شود؟ فرمود: «فی ما بین خمس عشرة و اربع عشرة و ان صام قبل ذلک فدعه فقد صام البنی فلان قبل ذلک فترکته»[1] وقتی که او بین 14 و 15 سالگی است و اگر قبل از آن روزه گرفت او را رها کن. من نیز فرزندم قبل از ان روزه گرفت و مانعش نشدم. منظور از این وادار کردن به قرینه «یؤخذ» واداشتن به اجبار است. و منظور از این روزه،روزه تمام و کامل است به دلیل روایت دیگر که باز هم سندش صحیح است و از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: «انا نأمر صبیاننا بالصلاة اذا کونوا بنی خمس سنین فمروا صبیانکم بالصلاة اذا کانوا بنی سبع سنین. و نحن نأمر صبیاننا بالصوم اذاکانوا بنی سبع سنین بما أطاقوا من صیام الیوم ان کان الی نصف النهار او أکثر من ذلک أو أقل فاذا غلبهم العطش و الغرث أفطروا حتی یتعودوا الصوم قیطیقوه فمروا صبیانکم اذا کانوا بنی تسع سنین بالصوم ما استطاعوا من صیام الیوم فاذا غلبهم العطش أفطروا»[2] ما پسران خود را در پنج سالگی امر به نماز میکنیم پس شما (حداقل) در هفت سالگی به نماز وادار سازید. و ما در هفت سالگی آنها را به روزه وا میداریم به مقداری که تحمل آن را دارند تا نصف روز یا بیشتر یا کمتر و چون تشنگی و گرسنگی بر آنها فشار میآورد افطار میکنند این کار را میکنیم تا آنها عادت کنند به روزه و پس از بلوغ بر آنها سخت نباشد. شما نیز آنها را در نه سالگی به مقدار طاقت به روزه وادار سازید و چون تشنگی فشار آورد افطار کنند. و در روایت دیگری که شیخ صدوق رحمة الله علیه آن را نقل کرده آمده است:«یترک الغلام حتی یتم له سبع سنین فاذا تم له سبع سنین قیل له: اغسل وجهک و کفیک فاذا غسلهما قیل له: صل ثم یترک حتی یتم له تسع سنین فاذا تمت له تسع سنین علم الوضوء و ضرب علیه و امر بالصلوة و ضرب علیها فاذا تعلم الوضوء و الصلاة غفرالله له و لوالدیه انشاء الله»[3]طبق این روایت امام صادق(ع) فرمود: کودک پسر را تا هفت سالگی باید رها کرد و چون هفت ساله شد به او گفته میشود صورت و دستها را بشوی و چون شست به او گفته میشود نماز بخوان و سپس رها میشود تا نه سالگی؛ و چون نه ساله شد وضوی کامل به او آموخته میشود و بر آن (اگر کوتاهی کرد) کتک میخودر و به نماز وادار میشود و (اگر کوتاهی کرد) کتک میخودر پس چون وضوء و نماز را یاد گرفت خداوند او و پدر و مادرش را میآمرزد انشاء الله. و در حدیثی دیگر از امیرالمؤمنین علیه السلام آمده است که: فرزندان پسر را در هشت سالگی نماز بیاموزید و آنها را بر آن مؤاخذه کنید. «علموا صبیانکم الصلاة و خذوهم بها اذا بلغوا ثمانی سنین»[4] و جز اینها روایات فراوانی در این زمینه آمده است و این یک امر طبیعی است که انسان باید فرزند را در کودکی به عادات خوب و صححی و اخلاق حسنه ودار سازد و از بدیها و کج رویها دور کند نه اینکه او را ازاد بگذارد تا در کودکی به هر چه تمایل دارد دست یازد و آنگونه که محیط اقتضاء میکند رشد نماید و چون بزرگ شد و خوب و بد را دریافت خود راه صحیح را پیدا کند. البته ممکن است چنین فرزندی هم پس از بزرگ شدن راه صحیح را بیابد واز پدر هم به مراتب مؤمنتر و صالحتر باشد. و این بسیار نادر است و معمولا منحرف میشود و شک نیست که پدر در این زمینه مقصر اصلی به حساب میآید. البته منظور از وادار ساختن این نیست که همیشه با فشار و تندی و اجبار و کتک به نماز وادارد بلکه مانند هر کار دیگر از راههای مختلف باید او را وادار ساخت و اگر نماز را سبک بشمارد و اهمیت نداد همانگونه که در کارهای مهم دیگر نیز به خاطر بد عمل کردن کودک دربعضی مراحل کتک در حدی که موجب قرمز شدن یا کبود شدن نباشد آخرین وسیله است اینجا نیز همانگونه است. یعنی نماز را باید جزء مهمترین وظائف انسان شمرد که اگر کودک به آن اهمیت ندهد در سنین نزدیک تکلیف باید او را شدیدا مورد انتقاد قرار داد و حتی در بعضی مراحل مستحق تأدیب با کتک است. و باید در این امر نیز دقت شودکه تأدیب کودک با کتک در هر مودر نباید به طوری باشد که موجب ناراحتی جسمی او شود و اگر بدان او با این کتک قرمز یا کبود یا سبز و اگر بدن او با این کتک قرمز یا کبود یا سبز شود یا خون از بدنش جاری شود دیه بر زننده حتی اگر پدر باشد واجب است. و اصولا اینگونه تأدیب اگر اثر منفی نداشته باشد اثر مثبت ندارد. منظور از کتک، به درد آوردن کودک نیست بلکه اعلام نهایت تنفر و انزجار از عمل کودک است. کودکی که باید همیشه توقع محبت و مهربانی و نوازش داشته باشد طبعا از کتک شدیدا متأثر میشود حتی اگر بسیار مختصر باشد و همین منظور است. و نباید هم به آن ادامه داد بلکه نباید به سرزنش هم ادامه داد. همیشه باید همراه با آن یا بعد از آن از راههای دیگر مانند تشویق و نصیحت استفاده شود. به هر حال واداشتن به نماز و روزه و رعایت مسائل طهارت و نجاست و سایر مسائل مذهبی مانند هر امردیگری که باید در تربیت کودک مورد توجه باشد نیاز به رعایت همه مراحل فهماندن و تعلیم و تشویق و تهدید و توبیخ و در آخر اعلام نهایت انزجار دارد و در مورد نماز که از همه امور مهمتر است نیز باید همین مراتب رعایت شود. البته همان گونه که نوشتهاید نمازی که با تهدید و ارعاب و یا با تشویق به امور مادی خوانده شود مقصود اصلی نیست و نماز باید به قصد قربت وامتثال امر الهی خوانده شود ولی اینگونه نیت که در واقع روح نماز است بعد از بزرگ شدن و درک مسائل خداشناسی و قیامت شناسی برای انسان میسر است و آنهم تدریجا رشد میکند. انسان در اوایل تکلیف برداشت بسیار ساده لوحانهای از خدا و جهان و قیامت دارد و بعضی از مردم تا آخر هم بر آن تصور ساده لوحانه باقی میمانند ولی تدریجا افرادی که درصدد فهم مطالب و تحصیل معارف هستند به درجاتی از معرفت میرسند و بعضی هم به کمال آن نزدیک میشوند و همراه با این تکامل نیت و انگیزه انسان متوحل و متکامل میشود. و هرگز نمیتوان گفت انسان نباید نماز بخواند تا آنگاه که درک او از خدا و قیامت به حید برسد که نماز را به قصد امتثال قربت و تحصیل رضای الهی بخواند و اگر چنین گفته شود در بعضی موارد اصلا نماز واجب نخواهد شد زیرا درک انسان گاهی همچنان به همان حالت ساده لوحانه کودکانه باقی میماند. بنابراین باید انسان را از همان دوران کودکی به نماز واداشت تا پس از بلوغ بر اساس تفکر صحیح الهی نماز متکاملی بخواند. و تجربه نشان میدهد که خانوادههائی که در انها تربیت اسلامی نیست فرزندان آنها با همه تبلیغ و ارشادی که در محیط مدرسه و رسانههای گروهی مشاهده میشود کمتر به نماز و احکام اسلام روی میآورند و فشار فزاینده روحی یا استعداد و صلاحیت خارق العادهای لازم است تا اینگونه انسانها در مسیر صحیح و صراط مستقیم قرار گیرند. و اما افرادی که به سن تکلیف رسیدهاند آنها را باید با ارشاد و راهنمایی و امر به معروف و نهی از منکر به نماز واداشت چه با انسان ارتباط نزدیکی داشته باشد مانند فرزند یا برادر و خواهر و چه از انسان بیگانه باشند. و مراتب امر به معروف را باید در نظر داشت. و میدانیم در مراتب نهائی امر به معروف کار به تعزیر شرعی و اقامه حدود میرسد. که البته آن مراتب به وسیله حاکم شرع انجام میگیرد ولی وظیفه پدر و مادر و سایر افرادی که با فرد خاطی در ارتباطند در صرف تبلیغ و راهنمائی منحصر نمیشود بلکه باید از راه تشویق و سپس تهدید و ارعاب و اظهار تنفر و انزجار و حتی اگر لازم شد ضربی که منتهی به جرح و قتل نشود براو فشار وارد آورند تا تکالیف الهی را انجام دهد. و اگر باز هم مفید واقع نشد با اجازه حاکم شرع یا به امر او ضربی که منتهی به جرح است نیز مجاز است. واضح است که هدف از اینها واداشتن او به نمازی است که مقصود اصلی نماز نمیباشد ولی این هم مانند سایر مواردی که انسان نیاز به تأدیب و تربیت دارد تا راه صحیح و درست را بیاموزد مقدمهای خواهد بود برای رسیدن به آن هدف نهائی وگرنه شکی نیست که نماز شخص مکلف اگر بدون قصد قربت و فقط برای کسب رضای پدر و مادر یا سایر افراد باشد ارزشی ندارد ولی ممکن است تدریجا موجب جذب او به سوی مراکز تربیتی و مساجد و محافل مذهبی شود و به هدف اصلی برسد. البته در این امر باید جهات دیگر را نیز در نظر داشت و نباید پدر و سایر اطرافیان جوانی را که مکلف شده است تعقیب کنند و نسبت به او بدبین باشند و این بدبینی را اظهار نمایند بلکه باید طوری وانمود کنند که او حتما نماز خود را میخواند. وسوسه بیمورد بعضی از پدران مؤمن و متقی گاهی موجب عکس العمل نامطلوبی میشود. در این رابطه نامه جالبی در مجله شماره 146 آوردیم خوب است ملاحظه شود. 2- آنچه به آن تصریح شده است در رساله حضرت امام «ره» جواز استفاده از غنا در آنگونه مجالس با آن شرائط که ذکر شد و البته آن هم خلاف احتیاط مستحب است و بهتر ترک آن است نه اینکه یک امر مطلوب و پسندیدهای باشد. افراد مؤمن و صالح که درصدد کسب کمالات معنوی هستند خوب است که خود را از این گونه امور به کلی دور نگه دارند. و اما اینکه آواز از نوار باشد یا از فرد خواننده مباشرتا، ظاهرا فرقی ندارد ولی نباید به شعرهای باطل که موجب تحریک به گناه و تشویق به انحرافات اخلاقی است تغنی کنند. ترانهها فقط از جهت صدا حرام نیستند بلکه از دو جهت: صدا و مضمون شعر و گاهی از چند جهت حراماند مانند حضور زن اجنبیه در محفل مردان نامحرم یا شنیدن صدای شهوتانگیز زن نامحرم و امثال آن. و اما در غیر آن مجالسی که ذکر شد با همان شرایط تغنی و آواز مطرب جایز نیست، حتی در مجالس عروسی مردانه و حتی در مجالس عقد زنانه و سایر مجالسی که در رابطه با عروسی قبل یا بعد از آن گرفته میشود. آنچه تجویز شده است فقط هنگام بردن عروس به خانه شوهر و مجلسی که قبل از بردن در خانه عروس(مثلا) برقرار میشود یا بعد از بردن در خانه داماد برقرار میشود. و اما شبهای قبل یا بعد و همچنین مجلس عقد و مجلس روز سوم و امثال آن از این مجالسی که سنتهای نادرست بر جامعه ما تحمیل کرده است مورد تجویز غنا نیست. واما اینکه چرا ترانه در مجلس عروسی زنانه تجویز شده ست این یک مسأله فقهی و مورد اختلاف فقها است و یک حکم قطعی شرعی نیست. هم اکنون حضرت آیت الله العظمی اراکی آن را جایز نمیدانند. به هر حال تجویز این امر به دلیل بعضی روایات است که در این زمینه وارد شده است و بعضی از فقها مانند حضرت امام به آن استناد میکنند و بعضی سند یا دلالت آن را نمیپذیرند. و اما اگر منظور فلسفه و حکمت آن است باید گفت فرق میان این مجالس و سایر مجالس بسیار واضح است ولی ما چندان به اینگونه حکمتها معتقد نیستیم و پیروی از احکام شرع را منوط به دانستن مصالح و مفاسد نمیدانیم و اصولا احکام شرع یک امور تعبدی است که باید بدون چون و چرا پذیرفت. 3- رقص به نظر حضرت امام قدس الله روحه و حضرت آیت الله العظمی اراکی دام ظله به احتیاط واجب جایز نیست و فرقی بین مجلس عروسی و غیرعروسی نمیباشد و فقط یک مورد استثناء شده است و آن رقص زن است برای شوهر خود.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 209 |