تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,272 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,179 |
نگاهی به بحران کشمیر | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1372، شماره 147، اسفند 1372 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
نگاهی به بحران کشمیر دکتر محمدرضا حافظ نیا مدل ژئوپلتیکی متقابل همسایگان کشمیر: همانطور که متذکر شدیم همسایگان کشمیر را قدرتهای جهانی و منطقهای تشکیل میدهد که به علت فقدان قدرت و نظام سیاسی مستقل در کشمیر نسبت به یکدیگر کنش متقابل دارند وضعیت هر یک نسبت به دیگری بر رفتار او درباره کشمیر و همگرائی و واگرائی منطقهای تأثیر میگذارد. وضعیت همسایگان کشمیر و نگرش آنها نسبت به آن، مدل ژئوپلتیکی خاصی را باعث شده است که بعد از فروپاشی شوروی سابق دچار تحول گردیده است. قبل از فروپاشی شوروی خصیصه اصلی مدل را تقابل مجاورین و توافق مقابلین تشکیل میداد و از قبل این خصیصه نوعی توازن منطقهای بوجود میآمد. قبل از فروپاشی شوروی سابق اطراف کشمیر را چهار قدرت فراگرفته بود که هر یک از آنها با دو قدرت مجاور خود در حال تقابل و تضاد بودند یعنی چین با هند و شوروی- شوروی با چین و پاکستان- پاکستان با شوروی و هند- هندوستان با پاکستان و چین در حالت رقابت و تنازع قرار داشتند ولی بصورت ضربدری و در میان قدرتهای مزبور با یکدیگر تفاهم و توافق داشته و نوعی همگرائی منطقهای را باعث شده بودند، یعنی چین و پاکستان با همدیگر و شوروی با هندوستان با یکدیگر تفاهم و توافق داشتند. به عبارتی در این مدل ژئوپلتیکی واگرائی قدرتهای همسایه و مجاور هم با همگرائی قدرتهای روبروی یکدیگر با هم ترکیب شده بود. بعد از فروپاشی شوروی در واقع یکی از قدرتهای چهارگانه از صحنه رقابت خارج شد و به جای آن دو قدرت سیاسی محلی (افغانستان و تاجیکستان) ظاهر شدند که نه تنها به فکر اهداف خاصی در منطقه کشمیر نیستند بلکه خود درگیر مسائل داخلی بوده و علاوه بر آن قدرت بازیگری و تعقیب هدف را در منطقه کشمیر و در صحنه رقابت رقبا ندارند. بنابراین در مدل ژئوپلتیکی جدید بعد از فروپاشی شوروی تنها سه قدرت بازیگر باقی ماندهاند و ضلع شمالی منطقه کشمیر دچار خلأ قدرت شده و بازیگری آن در منطقه و تهدیدات ناشی از آن برای قدرتهای غرب و شرق منطقه کشمیر از بین رفته است و به عبارتی توازن قدرت در مدل بهم خورده است زیرا همگرائی قدرتهای غرب و شرق کشمیر(پاکستان و چین کاکان پابرجا پابرجا باقیمانده و همگرائی قدرتهای شمال و جنوب آن (شوروی و هند) دچار گسیختگی شده است. از طرفی تهدید مشترک علیه چین و پاکستان یعنی شوروی نیز از بین رفته است. بنابراین در مدل جدید همگرائی شرق و غرب (چین و پاکستان) از برتری ژئوپلتیکی بسیار خوبی بر خوردار شده است و هندوستان در موقعیت نامناسبتری نسبت به مدل قبلی قرار گرفته است و از ناحیه شمال احساس تهدید بیشتری را مینماید و بهمین دلیل در عرصه سیاست خارجی متوجه همگرائی با رقبا و رفقای برون منطقهای چین و پاکستان شده و در صحنه سیاست داخلی حضور خود را در منطقه کشمیر تشدید نموده و خشونت خود را علیه مردم مظلوم کشمیر افزایش داده است. همگرائی هند با امریکا (تا حد مانور مشترک نظامی) به عنوان رقیب چین و حتی پاکستان و نیز گرایش به نزدیکی آن با جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشوری که با پاکستان و چین روابط حسنه و دیرینه دارد را میتوان در چهارچوب تحول در مدل ژئوپلتیکی مزبور تحلیل نمود. مقایسه علائق هند و پاکستان نسبت به منطقه کشمیر: همانطور که قبلا بیان گردید هند و پاکستان دیدگاههای ژئوپلتیکی و به تبع علائق خاص خودرا نسبت به منطقه کشمیر دارند و هر یک از آنها برای خود در این منطقه اهدافی را تعقیب نموده و مسائل آن را در سرنوشت ملی خود مؤثر میدانند. در اینجا این سوال مطرح است که هر چند هر دو کشور به دنبال اهداف خاص خود هستند ولی کدامیک از تحولات کشمیر بیشترین تأثیر را میپذیرند که به دنبال آن ناگزیر از توجه به مسائل منطقه کشمیر هستند. برای بررسی این مسئله نگاهی به دیدگاه این کشورها درباره کشمیر نسبت به خودشان ضروری به نظر میرسد. هر دو کشور پاکستان و هند به عنوان دو قدرت رقیب، منطقه مرتفع کشمیر را مسلط بر پایتخت و شهرهای مجاور آن میدانند و از اینرو کنترل کشمیر از سوی رقیب یا قدرت ثالث به نظر آنان میتواند منبع تهدیدی برای امنیت ملی آنها محسوب شود. هر چند هر دوکشور در این رابطه وضع مشابهی دارند ولی در شرایط مساوی پاکستان نسبت به هند به مراتب آسیبپذیرتر است. زیرا اولا پایتخت پاکستان نسبت به هند خیلی به منطقه کشمیر نزدیک و آسیب پذیرتر است ثانیا شهرهای بزرگ و منطقه مهم پنجاب و قل جمعیتی و اقتصادی پاکستان در مجاورت کشمیر قرار دارد. در واقع شهرهای اسلام آباد، لاهور، راوپندی، فیصل آباد،ساهیوال، سیالکوت، پیشاور، گجرات و غیره که جزو شهرهای بزرگ پاکستان هستند از سوی قدرت رقیب حاکم بر منطقه کشمیر تهدید میشوند. بنابراین در این رابطه با عامل احساس تهدید از منطقه کشمیر، کشور پاکستان به مراتب نسبت به هندوستان آسیبپذیرتر بوده و امنیت ملی آن اقتضا میکند که نسبت به مسائل کشمیر توجه خاص معمول دارد. وابستگی پاکستان به منطقه کشمیر از حیث منابع آب مورد نیاز کاملا روشن است در صورتی که هند چنین وابستگیای به آن ندارد. این منابع آب همانطور که قبلا بیان گردید تکیهگاه پاکستان است و حیات اقتصادی و زندگی حدود 80 درصد از مردم پاکستان و شهرهای بزرگ آن به این منابع وابسته است. بروز هرگونه حادثهای که مانع از دسترسی به موقع و مطلوب به منابع آب شود میتواند حوادث اجتماعی و اقتصادی و سیاسی را برای پاکستان بهمراه داشته باشد. از اینرو حفظ امنیت و سلامت منابع آب یاد شده برای پاکستان امری ضروری و حیاتی است و کنترل آن از سوی رقیب میتواند نه تنها امنیت ملی و سلامت اقتصادی و اجتماعی را تهدید کند بلکه به عنوان اهرم فشاری میتواند استقلال سیاسی پاکستان را به خطر اندازد و آن را در مقابل رقیب منعطف و سازگار نموده و مواضع منفعلانهای را بر آن تحمیل نماید. ساختمان توپوگرافیک منطقه کشمیر که از نوعی وحدت توپوگرافیک برخوردار است با جلگه پنجاب و سند تناسب یافته و نسبت به آنها جهتیابی شده است. ساختار شبکه آبها مبین چنین واقعیتی است و به همین خاطر دسترسی به منطقه کشمیر از نواحی پنجاب و پاکستان به مراتب آسانتر از مسیر شمالی هندوستان به کشمیر است و شبکه راهها بین پاکستان و کشمیر از شبکه راههای بین هندوستان و کشمیر بیشتر است (بین پاکستان و کشمیر هفت شبکه راه و بین هند و کشمیر یک شبکه راه وجود دارد) زیرا وجود درهها و بستر رودخانههای پنجاب و سرشاخههای آن ارتباط جلگه پنجاب را با کشمیر راحتتر مینماید و امکان ایجاد و توسعه محورهای ارتباطی سهلتری در امتداد مینماید و امکان ایجاد و توسعه محورهای ارتباطی سهلتری در امتداد درهها و جهت رشتهکوهها را فراهم میآورد. در صورتیکه از سمت هندوستان محورها باید عمود بر رشتهکوهها احداث شود و از گردنهها و مسیرهای صعبالعبور بگذرد. به عبارت دیگر تناسب توپوگرافیک منطقه کشمیر با پاکستان به مراتب بیشتر از هندوستان است. از سوئی دیگر این واقعیت در شرایطی که قدرت رقیب پاکستان (مثلا هند)یا هر قدرت دیگری بر منطقه کشمیر مسلط شود امنیت ملی پاکستان را تهدید خواهد نمود زیرا جهتیابی محورهای ارتباطی و مسر درههای و بستر رودخانهها و جهت کوهها به سمت پاکستان، دستیابی قدرت تهدید کننده به مناطق و مکانهای حساس پاکستان در منطقه پنجاب را سادهتر مینماید. همچنین پاکستان با منطقه کشمیر دارای مناسبات تاریخی بوده و از تجانس فرهنگی، دینی و اجتماعی با آن برخوردار است در صورتی که هندوستان فاقد چنین تجانسی است. وجود حدود 80 درصد جمعیت مسلمان در کشمیر همراه با روابط اجتماعی و فضائی با پاکستان و منطقه پنجاب، واقعیتی است که نمیشود از آن چشمپوشی نمود و تمنای ملی پاکستان، نظام سیاسی حاکم بر آن را وادار مینماید که نسبت به مسئله کشمیر بیتفاوت نباشد و از حقوق مردم مسلمان آن دفاع نمایدو خیزش عمومی و صدای اعتراض مردم مسلمان پاکستان در شهرهای مختلف آن در سال جاری منعکسکننده این تمنای ملی میباشد. در تحلیل نهائی از مقایسه علائق دو کشور هند و پاکستان این نتیجه حاصل میشود که هندوستان جز در رابطه با مسئله رفع تهدید امنیت ملی مفروض خود نمیواند مدعی منافع خاصی در منطقه کشمیر بشود. الا اینکه بخواهد با حضور و کنترل اجباری منطقه از آن به عنوان اهرم فشاری علیه پاکستان استفاده نموده و سیاست آن کشور را منعطف کرده و تحت الشعاع خود قرار دهد. در صورتی که کشور پاکستان برای حفظ امنیت ملی خود که به مراتب نسبت به هندوستان برای آن ضروریتر است به جلوگیری از شکلگیری منبع تهدیدکننده در منطقه کشمیر نیاز ژئواستراتژیک دارد و علاوه بر آن ضرورت حفظ استقلال سیاسی و تأمین سلامت جریان آب و توجه به مردم هم دین و هم کیش منطقه و پاسخگوئی به تمنای ملی، پاکستان را ناچار به توجه به نسبت به تحولات کشمیر نموده و آن را در این رابطه محق مینماید. زیرا نسبت به هندوستان به مراتب از نطقه کشمیر آسیبپذیر است. حضرت علی(ع): «ألبیت الذی یقرأ فیه القرآن و یذکر الله عزوجل فیه تکثر برکته و تحضره الملائکة وتهجره الشیاطین و یضیئ لأهل السماء کما تضیئ الکواکب لأهل ألأرض». (اصول کافی ج4 ص 413) خانهای که در آن قرآن خوانده شود و ذکر خدای عزوجل در آن بشود، برکتش بسیار گردد، و فرشتگان در آن بیایند و شیاطین از آن دور شوند و برای اهل آسمان میدرخشد چنانچه ستارگان برای اهل زمین میدرخشند.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 151 |