تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,405 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,356 |
نگاهی به بحران کشمیر | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1373، شماره 148، فروردین 1373 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
نگاهی به بحران کشمیر قسمت پنجم دکتر محمدرضا حافظنیا چاره چیست؟ همانطور که مشاهده گردید موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک کشمیر و خلأ قدرت و نظام سیاسی، نقش اساسی را در بروز و تداوم بحران منطقه دارد. تداوم بحران نیز عواقب نامطلوبی را در پی دارد. نتیجه محلی بحران مزبور تداوم و تشدید توسعه نیافتگی اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی منطقه کشمیر است که دوش به چشم مردم مسلمان و محروم کشمیر میرود. از سوی دیگر صدای اعتراض مردم کشمیر نسبت به وضعیت موجود نیز با خشونت و سرکوب از ناحیه قدرت حاکم بر منطقه همراه است و آرمان سیاسی مردم کشمیر نه تنها بیپاسخ باقی میماندب لکه در حذف آن از زندگی سیاسی مردم تلاش میشود و مردم محروم کشمیر بخاطر منافع همسایگان خود بویژه از ناحیه جنوب رنج زیادی را تحمل مینمایند و دولت هند بخاطر اهداف غیر منطقی و فاقد توجیه جغرافیائی سعی بر تداوم و توسعه مظالم خود و سرکوب آرمان سیاسی مردم کشمیر دارد. بعضی از مقامات هندی بجای تجدید نظر در سیاست نادرست دولت هند نسبت به بحران کشمیر، تقلای مردم کشمیر در تعقیب آرمان سیاسی خود که کاملا بر منطق ژئوپلتیک استوار است را به کشورها و دولتهای دیگری نظیر پاکستان و ایران منتسب میدانند در صورتی که خود میدانند که نه این ادعا پایه و اساسی دارد، و نه تداوم حضور آنها در منطقه کشمیر. البته یک نکته در اینجا قابل توجه است و آن اینکه مردم کشمیر از رنج دولت هند ممکن است به سایر همسایگان خود بویژه پاکستان پاه ببرند و این حق طبیعی آنهاست، زیرا چارهای ندارند. اساسا یک ملت تحت فشار آنهم از سوی قدرتی که با وی تجانس ندارد، خود بخود پناهگاهی را جستجو میکند و چنانچه با همسایگان دیگر خود تجانس داشته باشد بطور طبیعی به سوی آن کشیده میشود و این امر واکنش طبیعی آنست و تقصیری متوجه وی نیست بلکه تقصیر به عهده قدرت مسلط مزاحم میباشد. در مورد مردم کشمیر نیز چنین واقعیتی وجود دارد. از یک سو با فشار قدرت حاکمی که با وی تجانس فرهنگی ندارد یعنی دولت هند، روبروست و از سوی دیگر با همسایهای که با وی تجانس فرهنگی دارد یعنی پاکستان مواجه میباشد. بنابراین گرایش به سوی پاکستان بعنوان ناحیه جغرافیائی متجانس با آنها واکنش و حق طبیعی آنهاست و اشکالی بر آنها وارد نیست و کشور پاکستان نیز با توجه به سنخیت فرهنگی و جغرافیائی با منطقه کشمیر نمیتواند به تمنای کمک آنها پاسخ ندهد. بویژه اینکه دو متغیر دیگر نیز چنین واکنشی از سوی پاکستان را توصیه و تشدید مینماید. یکی متغیر تمنای ملی پاکستان و درخواست پاکستانیها و احساس همدردی آنها با مردم مظلوم کشمیر که منبعث از همان تجانس یاد شده میباشد، دیگری متغیر نارضایتی پاکستان از حضور هندوستان بعنوان رقیب منطقهای آن در منطقه کشمیر و احساس تهدیدی که علیه امنیت ملی خود مینماید. بنابرانی اگر پاکستان با مردم آواره و ستمدیده کشمیر با روی گشاده برخورد نماید دقیقا وظیفه انسانی خود را انجام داده است و این اقدا مغایرت ژئوپلتیکی نیز ندارد. بلکه بر عکس حضور هندوستان که خود باعث پیدایش این وضعیت میشود توجیه ژئوپلتیکی ندارد و از سوی دیگر به حادتر شدن بحران نیز کمک میکند. من تصور نمیکنم مقامات هندی و صاحبنظران این امور ندانند که منشاء تداوم تشدید بحران، حضور هندوستان در منطقه کشمیر است. همچنین یقینا میدانند که استمرار بلند مدت حاکمیت آنها بر کشمیر و منطقه و مردمی که فاقد تجانس فرهنگی و جغرافیائی لازم با آنهاست به هیچ وجه امکان پذیر نیست مگر اینکه به نابودی مردم کشمیر بیانجامد که این امر غیر ممکن است. تداوم بحران کشمیر برای مردم و کشور هندوستان نیز به مصلحت نیست زیرا تحمل ضرری است که نهایتاً فاقد سود و منفعت است و از این بابت بر اقتصاد ملی هند لطمه وارد مینماید. زیرا حضور سیصد هزار نظامی هند در منطقه همراه با اعمال و رفتارهای خشونتآمیز با مردم کشمیر، هم هزینههای اقتصادی زیادی را بهمراه دار و هم از نظر سیاسی بر حیثیت ملی و اعتبار بینالمللی هندوستان لطمه وارد میُازد. بنابراین خروج هند از کشمیر به نفع خود آن کشور میباشد. تداوم بحران کشمیر نتایج منفی منطقهای نیز دارد. بدین معنی که تغییر وضعیت آن بر روابط دو کشور پاکستان و هند و حتی چین تأثیر گذاشته و آنرا تحت الشعاع قرار میدهد و خر درگیری نظامی را بین آنها امکان پذیر مینماید. نظیر تجارب سالهای 1947 و 1965 و 1971 م که درگیری نظامی بین آنهار ا باعث گردید. چنین برخوردهایی میتواند امنیتمنطقه پر جمعیت جنوب و جنوب غرب آسیا را به خطر اندازد. از سوئی دیگر جنگ جز در به دری و ضرر اقتصادی و تخریب تأسیسات و نهادهای تولید و کشتار مردم چیزی را بهمراه ندارد. بروز پدیده جنگ در جنوب آسیا که یکی از مناطق مهم فقیر جهان است و حجم فقرا درآن بالاست، میتواند باعث تشدید فقر و عقب ماندگی اقتصادی و اجتماعی شده و نتایج زیانباری را از این حث در کل جهان خود بجا گذارد. جنگ بین دو کشور هند و پاکستان قوه اقتصادی آنها را کاهش میدهد و گرسنگی و مرگ و میر و بیماری را بهمراه دارد. آنهم برای دو کشوری که در مرحله جوانی و آغازین فرآیند توسعه اقتصادی ـ اجتماعی و تکنولوژیکی قرار دارند و بصورت بالقوه و بالفعل در زمره قدرتهای درجه 1 و 2 جهانی محسوب میشوند و جنگ میتواند فرآیند توسعه را دهها سال به عقب اندازد. همچنین تداوم بحران کشمیر میتواند خطر جهانی را بهمراه داشته باشد و امنیت و صلح جهانی را تهدید کند زیرا همانطور که قبلا ذکر شد؛ یکی از ویژگیهای بحران کشمیر این است که همسایگان و رقبای پیرامون آن جزو قدرتهای درجه 1 و 2 جهانی محسوب شده و همگی مسلح به سلاح اتمی هستند. چین و هند و پاکستان، هر سه دارای امکانات و قابلیتهای اتمی هستند و آنچه ک باعث تکامل توان تسلیحات اتمی آنها شده و میشود وجود برحان کشمیر و رقابتهای منطقهای میباشد. هند و پاکستان که بیشتر در معرض درگیری مستقیم نظامی قرار دارند دچار مقابله اتمی هستند و اگر درگیری اتمی انجام پذیرد که در شرایط اوجگیری جنگ هیچ تضمینی برای ممانعت از آن وجود ندارد، یقینا باعث گسترده شدن ابعاد آن شده و در مرحله اول بر امنیت جنوب و جنوب غرب آسیا و در مرتبه بعد بر امنیت کل آسیا و جهان اثر گذاشته و صلح و امنیت بینالمللی را به خطر میاندازد. نکته قابل توجه اینکه مجهز بودن یک طرف درگیری به سلاح اتمی، طرف دیگر را خود بخود وادار به تجهیز شدن به چنین سلاحی میکند و مجهز بودن هندوستان به سلاح اتمی، پاکستان را نیز وادار به دستیابی به امکانات هستهای و سلاح اتمی مینماید. بنابراین، وجود اسلحه اتمی در دست هند و تداوم و تکامل فعالیتهای اتمی آن، توجیهی قوی برای تداوم فعلایتهای پاکستان برای دستیبای به توانائیهای هستهای و اتمی ارائه میدهد. و اساسا پاکستان چارهای جز این ندارد که این فعالیتها را ادامه دهد. زیرا ضرورت حفظ امنیت ملی و تمامیت ارضی آن اقتضا می کند که خود را در مقابل رقیب مجهز به سلاح اتمی، تجهیز نماید. بنابراین توصیه به پاکستان و اجبار آن برای دست برداشتن از فعالیتهای اتمیاش مستلزم خلع سلام اتمی هند و سایرین و ممانعت از تداوم آن میباشد. اینک با توجه به مباحث مطرح شده در زمینه نتایج منفی تداوم بحران کشمیر از حیث محلی و تأثیر آن بر فقر و محرومیت مردم آن سامان و تداوم عقبافتادگی اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و نیز آثار منفی بحران بر امنیت منطقهای و صلح جهانی لازمست هر چه زودتر بحران کشمیر خاتمه یابد. به نظر نگارنده تنها راه حل بحران مزبور، استقلال سیاسی منطقه کشمیر و استقرار نظام سیاسی مستقل در آن میباشد که ویژگیهای آن با توجه به خصیههای فرهنگی و محیطی منطقه کشمیر و با مراجعه به آراء عمومی مشخص خواهد شد. تحقق این امر در گرو اقتدام مشترک منطقهای و بیناللملی است یعنی اینکه تفاهم منطقهای همسایگان کشمیر و شناسائی استقلال سیاسی آن از یک طرف و اقدام جدی سازمان ملل متحد برای تحقق این امر و پیگیری فرآیند استقرار و تثبیت نظام سیاسی متکی به آراء عمومی از طرف دیگر، لازمه تحقق این راه حل است. در هر صورت نقش سازمان ملل متحد و جامعه جهانی و کشورهای اسلامی در این امر بسیار تعیین کنده است و کوتاهی و بیتوجهی آن میتواند به تداوم رنج جانگاه مردم مظلم کمشیر از یک سو و تهدید امنیت و صلح جهانی از سوی دیگر کمک نماید. تحقق این راه حل میتواند در سایه یک تفاهم منطقهای به پدیده رقابت بر سر مسئله کشمیر از سوی همسایگان و تلقِهای گوناگون از حضور دیگری در آن نسبت به امنیت ملی خود پایان دهد و صلح و امنیت را برای قاره آسیا بویژه جنوب و جنوب غرب آن همراه داشتهب اشد و مردم کشمیر نیز روی آسایش و تعیین سرنوشت توسط خود را مشاهده نمایند. بدیهی است برای شروع بکار و اقدامات اولیه، عقبنشینی نیروها از مطقه کشمیر، امری ضروری است. سپس برای ادامه کار حضور رسمی سازمان ملل متحد و سازمان کنفرانس اسلامی و احیانا نمایندگان کشورهای همسایه منطقه کمشیر برای تحقق فرآیند استقلال و استمرار نظام سیاسی متکی به آراء عمومی در منطقه کشمیر را طلب مینماید. نکته قابل توجه اینکه نظام سیاسی جدید به عنوان یکی از شرایط کاهش تنش بین همسایگان کشمیر میبایست در روابط خارجی خود تعادل و توازن لازم را با همسایگان رعایت نماید تا در طرز تلقی آنها در رابطه با احساس تهدید نسبت به امنیت ملی خود تغییری ایجاد نگردد. تحقق این راه حل به نفع مردم کشمیر و هم به نفع کشورهای هند و پاکستان و چین و سایر همسایگان و هم به نفع امنیت و صلح منطقهای و جهانی است.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 116 |