
تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,408 |
تعداد مقالات | 34,617 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,341,234 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,871,541 |
غدیر روز اکمال دین | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1373، شماره 150، خرداد 1373 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 04 اسفند 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
غدیر روز اکمال دین الحمدالله الذی جعلنا منم المتمسکین بولایه علی بن ابیطالب والائمة المعصومین علیهم السلام حمد و ستایش مختص پروردگاری است که ما را از متمسکین و چنگ زنندگان به ولایت و دوستی حضرت علی و ائمه معصومین علهیم السلام قرار داد «الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم واخشون، الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا» (سوره مائده آیه 3) امروز کافران از زوال آئین شما مأیوس شدند، بنابراین از آنان نترسید و از مخالفت من بترسید. امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم و اسلام را به عنوان آئین جاویدان شما پذیرفتم. این آیه، هم از نظر محلی که قرار گرفته و هم از نظر دلالتی که دارد حائز اهمیت است و باید مورد بحث و بررسی قرار گیرد. صدر و ذیل آیه اشاره به حرام بودن گوشت بعضی از چهارپایان است و این قسمت از آیه که مورد بحث ماست جمله معترضهای است که با هنگام جمعآوری و تألیف قرآن کریم در اینجای بخصوص قرار گرفته و یا پیامبر گرامی اسلام به کتاب وحی دستور دادهاند که این جمله در بین این آیه قرار داده شود. بنابراین هنگامی که اصل آیه نازل شده این جملات «الیوم ...» همراه آن نبوده است. و این قسمت از آیه در روزی خاص و به مناسبتی خاص بر حضرت نازل شده است و ربطی به صدر و ذیل آیه ندارد. و مرا از «الیوم» در [الیوم یئس الذین کفروا] و در [الیوم اکملت لکم دینکم] یک روز است که در ان روز، کفار مأیوس گشته و دین کامل شده است. مقصود از یوم چیست منظور از «الیوم» که در این آیه کریمه دو بار تکرار شده چیست؟ و کدام روز است که این چهار جهت در آن جمع شده است: 1- کافران در آن مأیوس شدهاند 2- دین کامل شده است. 3- نعمت خدا تکامل یافته است. 4- خداوند اسلام را به عنوان آئین نهائی مردم جهان پذیرفته است. در بین مفسران بحثهای فراوانیشده و هر کدام احتمالی را بیان و اظهار کردهاند و ما باید از روی قرائن و نشانهها و تاریخ نزول این آیه و این سوره و تاریخ زندگانی پیامبر اکرم (ص) و روایاتی که از منابع مختلف اسلامی به دست ما رسیده، این روز مهم را پیدا کنیم. احتمال اول مراد، زمان ظهور اسلام وبعثت نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و دعوت آن حضرت است و آیه به آن روز نظر دارد. این احتمال را نمیتوانیم بپذیریم، زیرا ظاهر سیاق آیه این است که مردم دینی داشتهاند که کفار، در باطل کردن و یا تغییر دادن آن طمع میورزیدند و مسلمین درباره دینشان از ایشان می تراشیدهاند و خدا کفار را ناامید کرده و به مسلمانان امنیت داد. و باز سیاق آیه حاکی است که دین مردم ناقص بوده و خداوند دین آنان را کامل کرده و نعمتش را بر آنان تمام کرده است در حالی که مردم قبل از اسلام دینی نداشتند تا خداوند کاملش کند. احتمال دوم مقصود از «الیوم» روزگار بعد از فتح مکه است خداوند در این فتح، کید و مکر مشرکین قریش را باطل ساخت و شوکتشان را از بین برد و بنیان دینشان را ویران کرد و بتهایشان را شکست و این امید را که بتوانند روی پای خود بایستند و با اسلام به ضدیت بپردازند و از نفوذ سیطره اسلام جلوگیری کنند، قطع نمود. این نظریه را هم نمی توانیم قبول کنیم زیرا ایه دلالت دارد که دین، کامل و نعمت تمام شده، در حالی که با فتح مکه که در سال هشتم هجری اتفاق افتاد هنوز دین کامل نشده بود و واجبات زیادی پس از فتح مکه تشریع شد. به علاوه، جمله «الذین کفروا» شامل همه مشرکین عرب میشود در حالیکه در فتح مکه همگی آنان از دین مسلمین مأیوس نشده بودند و هنوز رسوم جاهلیت در میان آنان ابطال نشده بود و زنان اعمال حج را برهنه انجام میدادند. احتمال سوم منظور از «الیوم» زمان بعد از نزول سوره برائت است که تقریبا اسلام بر تمام جزیرة العرب گسترش یافته و آثار شرک از میان رفته و راه و رسمهای جاهلیت مرده بود و مسلمانان در مراکز دینی و مناسک حج یک نفر مشرک نمیدیدند و خداوند امنیتی به آنان عطا فرمود که خدا را بپرستند و چیزی را با او شریک قرار ندهند. این نظر هم مورد تأیید نیست زیرا گرچه مشرکین عرب بعد از نزول آیات سوره برائت و برچیده شدن بساط شرک از جزیرة العرب و از بین بردن رسوم جاهلیت از دین مسلمانها مأیوس شده بودند ولی دین هنوز کامل نشده بود زیرا بعد از این آیه فرائض و احکام دیگری بر رسول اکرم نازل شد که در همین سوره مائده آمده است. احتمال چهارم جمی از مفسران احتمال داده اند که مقصود از «الیوم» روز عرفه حجة الوداع است. که با نازل شدن بقیه آیات حلال و حرام در این روز (عرفه) در سوره مائده که دیگر بعد از این سوره حلال و حرامی باقی نمانده و به واسطه کامل کردن دین نومیدی بر دلهای کفار مسلط شده است. این احتمال نیز قابل خدشه است، زیرا در روزعرفه حادثه خاصی که باعث یأس کفار بشود واقع نشد به علاوه روایات زیادی داریم که میرساند بعضی از احکام مانند حکم کلاله و آیات ریا بعد از روز عرفه نازل شده است. در این زمینه بحثهای مفصل مفسرین انجام دادهاند که برای توضیح بیشتر باید به تفاسیر مراجعه شود. احتمال دیگر احتمال دیگری در اینجا مطرح استکه تمام مفسران شیعه آن را در کتب خود نقل کردهاند و روایات متعددی آن را تأیید میکند و با سیاق آیه کاملا سازگار است و مرحوم علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه در تفسیر المیزان، مفصلا پیرامون آن بحث کرده که نقل تمامی آن، در این مختصر نمیگنجد و قسمت کوتاهی از آن را یادآور میشویم و آن احتمال این است که آیه در روز غدیرخم روز هیجدهم ذی الحجه سال دهم هجری درباره ولایت علی علیه السلام نازل شده است به این تقریر که: آخرین چیزی که کفار امید بدان داشتند و امیدوار بودند که با آن، دین از بین برود و دعوت مقرون به حق پیغمبر؛ بمیرد این بود که عنقریب دین با وفات این شخصی که این دین را بپا داشته و فرزند ذکوری در پی ندارد میمیرد. زیرا به نظر ایشان این ماجرا سلطنتی در لباس دعوت و رسالت بود و بنابراین؛ اگر آن کسی که پرچمدار این دعوت است بمیرد و یا کشته شود، اثرش از بین خواهد رفت و نام او و نام دین او خواهد مرد، به طوری که عادتا حال سلاطین و جبابره و ستمکاران این است که کارشان بهر اندازه بالا گیرد و زور گویند و برگردن مردم سوار شوند ولی وقتی که مردند، هم نامشان و هم رسوم و قوانینی که بین مردم حکومت میکرد و بر خود آنان نیز حاکم بود از بین میرود و به همراهشان در خاک دفن میشود. این مطلب وامثال آن آرزوهائی بود که امید را در دل آنان جای میداد و آنان را به طمع خاموش کردن نور دین میانداخت و اوهام آنان را چنین میآراست که این دعوت پاک، تنها احدوثه (دروغ تازه) ای است که تقدیر، عنقریب آن را تکذیب خواهد کرد و گذشت روزها و شبها بر آن حاکم خواهد شد و اثرش را محو خواهد کرد. ولی اسلام تدریجا بر هر دین و صاحب دینی که با او به پیکار برخاست، غالب شد و آوازاه آن منتشر گشت و کلمه اسلام با شوکت و نیرومندی بلندی یافت و برهمه این آرزوها، حکومت کرد و در نتیجه از این که بتوانند در پارهای از تصمیماتی که پیغمبر میگیرد، عزیمت و تصمیم او را فاسد کنند و جلو همتش را بگیرند و او را با مال و جاه تطمیع کنند ناامید شده بودند. قوت و شوکت اسلام،آنها را از همه دین اسباب یعنی همه عواملی که موجب امیدواریشان بود، ناامید کرده بود به استثنای یک مطلب و آن این بود که پیغمبر(ص) مقطوع العقب است وفرزندی که به جای او بنشیند و به همان ترتیبی که او قیام به کار دعوت دینی کرد، او هم قیام کند. ندارد و به همین دلیل، دین او با مردن خودش میمیرد زیرا بدیهی است که هر چند دینی از نظر احکام و معارف، به کمال رسد به خودی خود، قادر نیست خودش را حفظ کند و هیچ آئین تازه و دین متبع و مطاعی نیست که به خودی خود بر حال خرمی و صفای اولی باقی بماند. پخش شدن آوازه و تعداد زیاد وابستگان و معتقدین به آن دین هم نمیتواند نگاهداریش کند کما این که به قهر و جبر و تهدید و فتنه انگیزی و شکنجه وامثال آن هم از بین نمیرود مگر آنکه دارندگان و پاسداران و آنان که به تدبیر امر آن قیام کردهاند، بمیرند. پس تمام ناامیدی کفار هنگامی محقق میشود که خدا برای این دین کسی را منصوب کند که در پاسداری و تدبیر امر دین و ارشاد و هدایت کردن امتی که بر اثر همین دین سرپا ایستادهاند، قائم مقام پیغمبر(ص) باشد دنباله این کار، ناامیدی کفار از دین مسلمانان است زیرا مشاهده میکردند که دین از این مرحله خارج شده که با یک عهدهدار «شخصی» سرپا بایستد و به مرحلهای رسیده که عهدهدار و حامل نوعی دارد و این، کامل ساختن دین است که دین را از حالت حدوث و زوال پذیر بودن، به حالت دوام و بقاء بگرداند این تمام کردن نعمت دین است. برای تحقق این امر بزرگترین حادثه تاریخ اسلام واقع میشود و میبینیم خداوند حکیم در روز غدیر خم هیجده ذی الحجه سال دهم هجری به پیامبر رحمت حضرت ختمی مرتبت دستور میدهد که «بلغ ما انزل الیک من ربک فان لم تفعل فما بلغت رسالته...» رسول خدا هم در جمعی که تا آن روز این چنین جمعیتی از مسلمین یکجا جمع نشده بودند برخاست و پس از ایراد خطبه ای غرا، امیرمؤمنان را رسما برای جانشینی خود تعیین کرد. آن روز بود که کفار در میان امواج یأس فرو رفتند، زیرا انتظار داشتند که آئین اسلام قائم به شخص باشد و با از میان رفتن پیغمبر اوضاع به حال سابق برگردد و اسلام تدریجا برچیده شود، اما هنگامی که مشاهده کردند مردی که از نظر علم و تقوی و قدرت و عدالت و شجاعت بعد از پیامبر در میان مسلمانان بی نظیر بود به عنوان جانشینی پیامبر انتخاب شد و رسول خدا (ص) از مردم برای او بیعت گرفت، یأس و نومیدی نسبت به آینده اسلام آنها را فرا گرفت و فهمیدند که اسلام آئینی است ریشه دار و پایدار. در این روز بود که آئین اسلام به تکامل نهائی رسید [الیوم اکملت لکم دینکم] زیرا بدون تعیین جانشین برای پیامبر و بدون روشن بودن آینده مسلمانان این آئین به تکامل نمی رسید و آن روز بود که نعمت خدا با تعیین رهبری لایق همچون علی(ع) برای آینده مردم کامل شد. (و اتممت علیکم نعمتی] و آن روز بود که اسلام با تکمیل برنامه هایش به عنوان آئین نهائی از طرف اسلام پذیرفته شد [و رضیت لکم الاسلام دینا] در اینجا بود که حسان بن ثابت شاعر معروف با کسب اجازه از پیامبر عظیم الشأن بپا می خیزد و قصیده معروف خود را چنین آغاز می کند: ینادیهم یوم الغدیر نبیهم بخم و أسمع بالرسول منادیا فقال فمن مولاکم و نبیکم؟ فقالوا ولم یبدوا هناک التعامیا الهک مولانا و انت نبینا ولم تلق منا فی الولایة عاصیا فقال له قم یا علی فاننی رضیتک من بعدی اماما و هادیا فمن کنت مولاه فهذا ولیه فکونوا له اتباع صدق موالیا هناک دعا اللهم وال ولیه وکن للذی عادا علیا معادیا که ترجمه اش چنین است: پیامبرشان در روز غدیر، در سرزمین خم به آنها نداداد، و چه ندا دهنده گرانقدری، پس فرمود: مولای شما و پیامبر شما چه کیست؟ و آنها بدون چشم پوشی و اغماض صریحا پاسخ گفتند: خدای تو مولای ماست و تو پیامبر مائی و ما از پذیرش ولایت تو سرپیچی نخواهیم کرد. پیامبر خدا به علی علیه السلام فرمود: برخیز، زیرا من تو را بعد از خودم امام و رهبرانتخاب کردم. سپس فرمود: هر کس من مولا و رهبر اویم، این مرد مولا و رهبر اوست، پس شما همه از سر صدق و راستی از او پیروی کنید. در این هنگام پیامبر عرض کرد بارالها دوست او را دوست بدار و دشمن او را دشمن بدار. و چه خوش سروده شاعر شیرین سخن مرحوم محیط قمی: گرفت عهد زاشیا دو روز رب قدیر یکی به روز الست و یکی به روز غدیر گرفت عهد ز ذرات بر خدایی خویش نخست روز، دوم روز بر خلافت میر شه سریر ولایت علی عمرانی که از فزونی نتوان فضایلش تقریر نخست روز، الست بربکم فرمود بدون واسطه بعثت رسول و سفیر الست اولی بالمؤمنین من انفسهم سرود روز دوم ز امر حق رسول بشیر ولی به روز دوم یافت دین حق تکمیل به نص آیه اکمال و بینات کثیر گشای گوش حقیقت نیوش تا بر تو ز شرح روز دوم شمه یی کنم تقریر به حکم نصر صریح و تواتر و اجماع ثبوت یافته در نزد عالمان خبیر که روز ثامن عشر دوم ز ذی حجه که از الست به عید غدیر گشته شهیر پس از فراغت اعمال حج باز پسین رسید خواجه لولاک چون به خم غدیر بدند ملتزم موکب شرف زایش ز سرفرازان جمعی کثیر و جم غفیر به حضرت نبوی جبرئیل شد نازل به امر بار خدا ایزد سمیع و بصیر بخواند آیه یا ایهاالرسول بر او که هست امر به نصب امیر خیبر گیر مفاد آیه که اصلی غرض رسالت را بود رساندن و تبلیغ این مهم خطیر نکرده یی تو رسالت خویش را تبلیغ گر این رسالت ماند به پرده تستیر مدار ییم زمردم که حفظ یزدانت نگاه دارد از شر منکران شریر رسول اکرم ابلاغ امر یزدان را فرود آمد در آن مقام، بی تأخیر نمود انجمنی آنچنان که مانندش ندیده است و نبیند دگر سپهر اثیر شمار خلق ز سبعین الف افزون بود سخن کنم زکمی، درگذشتم از تکثیر برای آنکه تمامی خلق بینندش که کس نگوید تبلیغ را شده تقصیر نمود منبری آماده از جهاز شتر فراز عرشه برآمد رسول عرش سریر بخواند آیت تبلیغ را به صوت بلند پس از ستایش یزدان بی شریک و نظیر بلی به پاسخ گفتند اهل انجمنش تمام متفق القول از کبیر و صغیر گرفت عهد از ایشان چو بررسالت خویش نمود آمدن جبرئیل را تقریر گرفت دست علی را به دست و کرد بلند چنانکه در نظر ناظران نماند ستیر بگفت هر که منش مقتدا و مولایم علیست او را مولا، علی بر اوست امیر چنانکه هارون از بهر موسی عمران علی مراست وصی و، علی مراست وزیر نموداز پی اتمام حجت و تبلیغ مر این کلام فرحبخش جانفزا تقریر سپس سرود که یا رب وال من والاه هیر و ناصر او را ظهیرباش و نصیر نخست تابع او را عزیز دار مدام حسود و منکر او را نمای خوار و حقیر نزول آیه الیوم را پس از این امر بگفت از پی تکمیل امر حق تکبیر سه روز کرد در آنجا وقوف و از مردم گرفت بیعت بهر امیر خیبر گیر ربان به خب بخ گشود بن خطاب برای تهنیت میر بی عدیل و نظیر که بد منافق و کافر دل و خبیث و شریر بر رسول خدا آمد و زبان گشود ز روی کینه خصمانه برکشیدنفیر به خشم گفت که ما را بهر چه کردی امر به ظاهر از تو شنیدیم چون نبود گزیر کنون بگویی: باشد علی پسر عم من امیر بر همه خلق از صغیر و کبیر خدای گفته چنین یا تو خویش می گویی؟ رسول اکرم فرمود: گفته حی قدیر سرود حرث: خدایا گراین سخن صدق است بمن فرست عذابی در آن مکن تأخیر فرود آمد سنگی از آسمان به سرش زخشم ایزد و، شد رهسپار سوی سعیر «محیط» را خط بطلان کشیده شد به گناه به دست شوق چو کرد این حدیث را تحریر روایتی در این زمینه ابوسعید خدری صحابی معروف می گوید: «پیامبر(ص) در غدیر خم علی (ع) را به عنوان ولایت به مردم معرفی کرد و مردم متفرق نشده بودند که آیه «الیوم اکملت لکم دینکم ...» نازل شد، در این موقع رسول خدا(ص) فرمود: «الله اکبر علی اکمال الدین و اتمام النعمته و رضی الرب برسالتی و بالولایة لعلی (ع) من بعدی ثم قال م کنت مولاه، فعلی مولا، اللهم وال من ولاه و عاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله.» الله اکبر بر تکمیل دین و اتمام نعمت پروردگار و خشنودی خداوند از رسالت من و ولایت علی بعد از من، سپس فرمود: هر کس من مولای اویم علی مولای اوست، خداوندا آن کس که او را دوست دارد دوست بدار و آن کس که او را دشمن دارد دشمن بدار هر کس او را یاری کند یاری کن و هر کس دست از یاریش بردارد دست از او بردار. روایات زیادی را مرحوم علامه امینی در کتاب الغدیرش جمع آوری نموده که مؤید این نظر است که آیه کریمه [الیوم اکملت لکم دینکم ...] پس از اعلام ولایت امیرمؤمنان علی علیه السلام نازل شده است. امیدواریم خداوند منان همه ما را از متمسکین به ولایتش قرار دهد و از فیوضات این روز عزیز همه را بهره مند گرداند. فرا رسیدن عید سعید غدیر را به ولی الله الاعظم ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف مقام معظم رهبری و پیروان آن حضرت در اقصی نقاط جهان بالخصوص ملت سرفراز ایران اسلامی که افتخار پیروی از حضرتش را دارند تبریک و تهنیت عرض نموده و از همگان می خواهیم خاطره این عید ولایت را که به فرموده امام صادق (ع) بزرگترین عید است؛ زنده نگهدارند.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 201 |