تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,405 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,356 |
شرح زیارت امین الله علیه السلام | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1373، شماره 150، خرداد 1373 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
شرح زیارت امین الله(ع) آیت الله محمدی گیلانی زاویه دید اشخاص در اهداف متفاوت است اهداف غیرالهی از آلایش ماده منزه نیست از دیدگاه رجال الهی، فروغ وارستگی ساطع است. در همه موارد احترام و ارزش انسانیت از آن مشهود است. مطلوب امام زین العابدین در این فقره، محب و محبوب بودن است. محب اصفیاء و محبوب در ارض و سماء. قوله علیه السلام: «محبة لصفوة اولیائک، محبوبة فی أرضک و سمائک» نفس و روحم را دوستدار اولیاء گزیده خویش گردان و محبوب در زمین و آسمانت ساز. زاویه دید رجال غیر الهی اگر چه در مناعت، تحسین برانگیز باشند با دیدگاه مردان الهی طرف قیاس نیست. زاویه دید رجال غیرالهی نیز یکسان نیست؛ یکی در همه احوال دوستدار مال و ثروت است و همه کوشش خویش را در راه محبوبیت خویش در چنین گستره ای مصرف می نماید و دیگری دوستدار نام و شهرت و همه مساعی خود را در تحصیل نام، انفاق می کند و احیانا برای کسب نام، حاضر می شود که چاه زمزم را ملوث کند تا صیت این عمل ننگین، گوش خراش مردم شود و بدین وسیله نامور و شهیر گردد چنان که از برادر حاتم طائی نقل شده است. یکی در زندگی خویش پول را وسیله می انگارد و آن دیگری آن را بدعت. و اسف انگیز آن که کثیری از این افراد در دید و نظر خویش، از خود راضی و در رأی خویش متصلبند، در صورتی که تقلب کورکورانه در رأی و نظر، جمود و رکود به بار می آورد و حجاب ضخیمی است که انسان از خود راضی را از دیدن افق های تازه باز می دارد و این انانیت ابلیسی، موجب بسی مصائب در امور دینی و سیاسی و علمی در تاریخ بشر گردیده است. و رسواخیزتر آن که صنفی در این راه با نفیس ترین متاع یعنی علم و فقه دام می گسترانند، ابله سازی و جهل آفرینی می کنند، و با دعوای علم و فقاهت، جهل و سفاهت می آفرینند و مردم را در شک و تردید می افکنند، در باب النوادر از کتاب افضل العلم اصول کافی آمده که امام صادق(ع) فرمودند: «طلبة العلم ثلثة: صنف یطلبه للجهل و المراء و صنف یطلبه للاستطالة و الختل ...» طالبان علم سه صنفند: صنفی هدف آنها در جستجوی علم، جهل است که بدین وسیله قشر عوام را بی تفاوت بار می آورند و مبادی تفکری در آنها می آفرینند که فقط منافع حیوانی و مادی این صنف را نتیجه دهد و تعهد و مسئولیت را در آنها می میرانند. و صنفی دیگر هدفشان در طلب علم، ترفع و خود برتر بینی است و در تهیه و تدارک این هدف از هیچ دغلکاری باکی ندارند. عمده مشکلاتی که برای زعماء اصلاح و رهبران بزرگ پدید آمده به دست این دو صنف بوده است، این دو صنف با هیئت علم و فقاهت و لباس اعتبار مصیبت ها آفریده اند و عقبات صعب العبوری در مسیر انقلاب و اصلاح ایجاد کرده اند که اگر امدادهای الهی نمی رسید، زعماء اصلاح در ورطه نومیدی گرفتار می شدند. و اما دیدگاه مردان الهی در همه حال، فروغ وارستگی و عشق و حب از آنها می جهد و روح بلند پروازشان از هر الودگی، منزه و مطهر است و در اوج و حضیض گفتارشان، نور استغناء و زیبائی و وارستگی و عرفان و عشق می درخشد، و در همه جا و همه موارد، احترام و ارزش نفس انسانی از آن مشهود است. در این فقره امام زین العابدین(ع) از خدای تعالی مسئلت می نماید که به وی حب صفوه اولیاء خویش را موهبت فرماید. محبتی که از آلایشهای مادی منزه است، محبتی که معراج وصول به محبوب مطلق است، چنان که محبت اشرار و حب فسقه کانال لحوق به شیاطین است و امام علیه السلام در صحیفه سجادیه نسبت به آن این گونه از خداوند متعال مسئلت دارد: «والبس قلبی الوحشة م شرار خلقک و هب لی الانس بک و باولیائک و اهل طاعتک و لاتجعل لفاجر و لا لکافر علی منة و لا له عندی یدا و لا بی الیهم حاجة بل اجعل سکون قلبی و انس نفسی و استغنائی و کفایتی بک و بخیار خلقک» (الدعاء 21) خداوندا قلبم را از شرار خلقت، پوشش وحشت ده، و انس به خود و به اولیاء و اهل طاعتت به من موهبت فرما و منت و نعمتی از فاجر وکافر بر من قرار مده، بلکه آرامش قلب و انس نفس و بی نیازی و کفایتم را فقط به خود و اصفیاء خویش قرار ده. و در دعاء مأثور از رسول الله(ص) آمده است: «اللهم لاتجعل لفاجر علی یدا فیحبه قلبی» خداوندا به دست فاجر نعمتی بهره ام مکن که قلبم دوستدار وی شود. این روایت مأثور دلالت روشنی دارد بر اینکه محبت به نعم و محسن یک امر فطری و اضطراری است، و مبرهن است که هر نعمت و احسانی مآلا به خدای تعالی منتهی می شود و او تبارک و تعالی ولی نعمت مطلق است و ناچار او محبوب مطلق می باشد چنانکه معبود مطلق نیز او است و هر موجودی که مورد پرستش قرار می گیرد به این پندار است که در وی الوهیت است، پس معبود و محبوب حقیقی، جز خدایتعالی احدی نیست. نکته ظریف که آگاهی بر آن لازم است آن که محبت به خدای تعالی، خاستگاه حول و قوت ربوبی در انصراف از معصیت حضرت او است که در مناجات شعبانیه بدان تصریح فرموده اند: «الهی لم یکن لی حول فانتقل به عن معصیتک الا فی وقت ایقظتنی لمحبتک». الهی قدرت و توانی که بدان ازنافرمانیت بازگردم ندارم مگر در هنگامی که از بهره برداری از حب خویش بیدارم ساختی. این تعبیر به راز شگفتی اشارت دارد و آن اینکه افتتاح ابواب حب حضرتش ابتداء از جانب حضرت اوست و با ایقاظ خدای سبحان که خود حب او به بندگان است، عبد به خدای تعالی احساس محبت می نماید و به عبارتی: ایقاظ الهی که موهبت محبت از سوی حضرتش به عبد است به دنبال خویش پدید آور محبت عبد به خدای عزوجل است و همین محبت به خدای تعالی، لازمه اش متابعت از سول الله(ص) که پاداش این متابعت، محبت ثانوی از خداوند رحیم است: «قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله». (ال عمران 31) بگو یا رسول الله اگر شما خدای عزوجل را دوست دارید پس مرا پیروی کنید تا خدا دوستتان دارد. و بنابراین، محبت عبد به خدای عزیز متعال، محفوف به دو محبت از جانب خدای تعالی است: 1- محبت ابتدائی که همان ایقاظ است. 2- محبت جزائیکه مترتب بر پیروی از رسول الله است. در میان این دو محبت «ابتدائی و جزائی» محبت عبد به خدای عزوجل واقع گردیده است مانند توبه عبد که محفوف به دو توبه از خدای سبحان است: 1- توبه ابتدائی. 2- توبه جزائی یعنی قبول توبه عبد: «ثم تاب علیهم لیتوبوا» (التوبه 118) آیه مذکوره دارای مدلول گسرتده و عمیقی است، زیرا محبوبیت هر بنده سالکی را عندالله تعالی مشروط به اتباع از رسول الله(ص) اعلام فرموده است و سیاق «فاتبعونی یحببکم الله» ظاهر در حصر است و مفاد آن چنین می شود که هر صفتی را که حق تعالی به جهت آن صاحبش را محبوب خود اعلان فرموده است، ناگزیر حصول آن صفت، از طریق متابعت از رسول الله(ص) و اصناف محبوبین عندالل تعالی با ذکر صفاتشان در قرآن مجید آمده اند. مانند: «ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین» و «یحب المحسنین» و «یحب الصابرین» و «یحب المتقین» و «یحب المتوکلین» و «یحب الشاکرین» و غیر اینها آیات دیگری که در آنها محامد صفات أحباء الله تعالی بیان گردیده، و جملگی از وحی الهی تلقی شده است چه آن حضرت هیچ گاه به هوای نفسانی سخنی نمی فرموده: «ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی» و چنان که خود مطاع در همه امور برای امت است، خود نیز مطیع وحی الهی بوده است، و این حقیقتی است روشن که متکررا در سوره هائی از قرآن کریم اعلان شده است: «ان أتبع الا ما یوحی الی» (انعام، اعراف، یونس) و در سوره احقاف آیه9: «ما أدری ما یفعل بی ولا بکم ان اتبع الا ما یوحی الی» مأمور شدند که موقعیت خویش را اجهار کنند و علی روؤس الاشهاد اعلان نمایند که به آنچه درباره او و امت انجام می گیرد، علمی از خود ندارد، و همه فرائض و سنن «ما یفعل ...» از جانب وحی است و او پیرو و مطیع وحی است و نتیجه این تبیعیت تام از وحی الهی، ظهور آیات و کرامات به دست پیرو و مطیع است و به عبارتی: تبعیت تام از افعال و آداب تشریعی، منتج مظهریت برخی از فعل الله تکوینی می گردد، و حبیب الله تعالی چنان که خدای تعالی سمع و بصرش در قرب نافله ای می گردد، او نیز سمع الله تعالی و عی الله الناظره در قرب فریضه ای می شود! ادامه دارد
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 94 |