تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,205 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,131 |
پاسخ به نامه ها | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1373، شماره 153، شهریور 1373 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
پرسشها و پاسخها
سؤال: 1- در اقتدا به امام جماعت، تا چه حدّ ملزم به تحقیق و تجسّس هستیم و همچنین جهت شنیدن صداى قرائت امام جماعت، چقدر باید سعى کنیم؟ 2- روزه نذرى و روزه قضاى ماه مبارک رمضان - که هر دو واجب مىباشند - کدامیک حق تقدم دارند؟ 3- ظاهراً در مورد نجس بودن منى انسان، در رساله چیزى نوشته نشده است فقط منى حیوان که خون جهنده دارد نوشته شده است، پس آیا منى انسان پاک است یا نجس؟ (ب. م. ب) پاسخ: 1- در امام جماعت عدالت شرط است و عدالت صفتى است نفسانى که انسان را از گناه باز مىدارد. دقت کنید! تنها گناه نکردن نیست بلکه داشتن آن ملکه و صفت نفسانى شرط است. ولى براى اطلاع از عدالت انسان، حسن ظاهر کافى است؛ یعنى اگر کسى به حسب ظاهر، انسان باتقوایى است که از گناه اجتناب مىکند و در اداى تکالیف سستى نمىورزد، این حالت دلیل بر عدالت اوست، مگر این که بدانیم این یک تظاهر و ریا است. پس اگر کسى را بشناسیم که چنین حالتى به حسب ظاهرِ حال، دارد مىتوانیم به او اقتدا کنیم و همچنین اگر کسى از سوى دو نفر به عنوان عادل معرفى شود که خود آنها عادلند یا ببینیم که دو نفر عادل به او اقتدا مىکنند، اینها دلیل عدالت آن شخص است. و همچنین کسى که در میان جامعه معروف به عدالت باشد، به طورى که انسان اطمینان به عدالت او پیدا کند، بلکه از هر راهى انسان اطمینان به عدالت امام جماعت پیدا کند، کافى است؛ مثلاً از اقتداى چند نفر از متدینینِ مسأله دان، ممکن است اطمینان به عدالت شخص پیدا شود و همین کافى است. و اما کسى که از رفتار او هیچ اطلاعى نداریم و اقتدا کنندگان او را هم به هیچ عنوان نمىشناسیم نمىتوان به او اقتدا کرد. و اما صداى قرائت لازم نیست شنیده شود ولى اگر قابل شنیدن بود، مستحب بلکه احتیاط مستحب است که به آن گوش دهید. 2- فرق نمىکند و هر کدام را مىتواند مقدم بدارد. 3- انسان هم حیوانى است که خون جهنده دارد؛ حیوان یعنى موجود زنده. 4- آن آب پاک است و غسل ندارد و حالت شما طبیعى است. در مورد سردرد به پزشک مراجعه کنید. × × × سؤال: 1- وقتى که وضو مىگیرم - چند ماهى است - احساس مىکنم بادى از معده خارج شده و شک دارم، چون اصلاً آن حالت را ندارد و براى یک نماز دو الى سه بار وضو مىگیرم. لطفاً در مورد شک آن توضیح دهید. 2- پس از استبرا رطوبتى خارج مىشود و به احتمال زیاد، آن بول است و بعضى وقتها شک مىکنم و لباس زیر خود را براى نماز تعویض مىکنم و این کار شاید چند بار در روز تکرار مىشود. لطفاً در مورد این سؤال نیز توضیح دهید. (فارس: م. ا) پاسخ: 1- این وسوسه شیطان است و نباید به آن اعتنا کنید. اعتنا کردن به وسوسههاى شیطان گناه است، وسواسى بیچاره، گناه مىکند به قصد قربت! 2- پس از استبرا هر رطوبت مشکوکى خارج شود پاک است هر چند احتمال زیاد بدهید که بول است. به شک خود اعتنا نکنید. تعویض لباس در این صورت براى شما جایز نیست زیرا اطاعت از شیطان است. در روایت است که پس از استبرا اگر رطوبتى خارج شود که تا کف پاى انسان برسد نباید به آن اعتنا کند. × × × سؤال: 1- پولى که شخص در زندگى به آن نیاز دارد، ولى بنا به این دلیل که در آینده بیشتر مورد نیاز خواهد بود، آن را در بانک مىگذارد، آیا به این پول خمس تعلق مىگیرد؟ 2- کسى که از اولِ تکلیف، خمس نداده و نمىداند، پولها و وسایلى که در زندگى استفاده کرده است چه مقدار بوده، چگونه خمس آن اموال را حساب بکند؟ 3- کسى که از ابتداى تکلیف به علت کوتاهى کردن پدر و مادر در امر عبادت او، نماز و روزه و اعمال دیگر از واجبات را انجام نداده، تکلیف نماز و روزهاش چیست؟ و اگر روزهها را باید قضا کند، براى هر روزه چند روز باید روزه بگیرد - حتى پدر و مادر یک بار هم به او نگفته باشند که نماز بخوان، یا روزه بگیر. 4- انساناز طریق تحقیق باید به توحید، عدل و معاداعتقادپیداکند،اینتحقیقراچگونهانجامدهد؟ 5- اگر پدر و مادر از رفتن فرزندشان به جلسات دینى جلوگیرى کنند، آیا فرزند آنها مىتواند متوسل به دروغ شود (مثلاً بگوید مىخواهم به مدرسه بروم) تا بتواند به آن جلسات برود؟ و علت جلوگیرى پدر و مادر هم از جهالت آنها باشد و بگویند که به این گونه جاها پیران مىروند و جوانان را چکار به این کارها؟ 6- در مورد سایر شمارههاى مجله که فرموده بودید بصورت سالنامه در 9 جلد موجود مىباشد آیا مىتوانیم این سالنامهها را به صورت جدا (تک جلدى) دریافت کنیم (به صورت جزئى باشد، نه کلى).(زنجان: ف. م) پاسخ: 1- اگر پول از درآمد یا حقوق باشد و سال بر آن بگذرد خمس دارد. 2- کسى که خمس بر او واجب شده و نپرداخته است، تصرف او در آن مال باطل است و باید براى صحّت تصرفات گذشته از حاکم شرع اجازه بگیرد و در مورد مقدار خمس که بر ذمه او هست نیز مصالحه کند. منظور از حاکم شرع، مرجع تقلید یا نماینده اوست که بدانید از او اجازه این گونه تصرفات را دارد. 3- نماز و روزهاى را که پس از تکلیف انجام نداده یا باطل انجام داده است باید قضا کند. کفاره در چنین مورد با شرایطى که نوشتهاید به دلیل ندانستن مسأله و عدم التفات به آن واجب نیست. 4- در زمینه عقاید، کتابهاى بسیارى نوشته شده است بخوانید و اعتقاداتتان را از راه دلیل و برهان محکم نمایید. 5- دروغ در مورد ضرورت جایز است و در چنین مواردى دروغ ضرورت ندارد. پدر و مادر حق ندارند با این گونه عذرها فرزند را از حضور در مجالس مذهبى و تحصیل علم و معرفت به امور دینى و احکام شرع که واجب عینى هر مکلف است باز دارند. اطاعت در این زمینه واجب نیست بلکه جایز نیست ولى سعى کنید آنها اذیت نشوند و مانعى ندارد طورى سخنبگوییدکهدروغ هم نباشد و آنها هم متوجه حقیقت نشوند. البته اگر ممکن است آنها را روشن کنید تا به طیب خاطر موافقت نمایند. 6- سالنامهها هر کدام جدا مىباشد و 12 شماره مجله در یک جلد به صورت سالنامه و صحافى شده موجود مىباشد. به هر سالنامه یا مجلات هر سال که نیاز دارید مکاتبه نمایید تا راهنمایى به عمل آید. × × × سؤال: 1- آیا احضار روح حقیقت دارد؟ اگر بلى آیا کراهتى ندارد؟ 2- تکلیف بچههاى تازه به تکلیف رسیده در مورد مسائلى مانند شطرنج که مراجع آنها را حرام کردهاند چیست، با توجه به اینکه بزرگترها به دلیل تقلید از حضرت امام بازى مىکنند؟ 3- آیا قبل از حضرت آدم انسانهایى نیز وجود داشتهاند؟(قم: ع . ى) پاسخ: 1- طبق نقلهایى که مىشود و مورد اعتماد است احضار روح حقیقت دارد و این خود بزرگترین دلیل بر تجرد روح و بقاى آن است و ثابت مىکند که انسان نه تنها با مردن از بین نمىرود بلکه قدرت بیشتر و دید وسیعترى پیدا مىکند و حقایق عظیم جهان خلقت براى او روشن مىشود. ولى از نظر فقهى به فتواى حضرت امام(ره) و بسیارى از فقها ملحق به سحر و حرام است. 2- هرکس باید طبق فتواى مرجع خود عمل کند. البته فتواى حضرت امام هم چنین نبود که بدون قید و شرط شطرنج حلال است، بلکه فرمودند: اگر اکنون به عنوان قمار مطرح نیست و فرض بر این باشد که در این بازى شرطى بسته نشود اشکال ندارد ولى معلوم نیست چنین باشد و احتمالاً هنوز هم به عنوان قمار مطرح است هر چند فواید دیگرى نیز بر آن مترتب باشد بنابراین اگر به عنوان قمار مطرح باشد نمىتوان آن را به فتواى حضرت امام حلال دانست. 3- شواهد علمى بر وجود انسانهایى بسیار قدیم وجود دارد. هر چند تاریخى که تعیین مىشود قطعى نیست. و اگر فرض بر این باشد که تاریخ هبوط حضرت آدم - علیه السلام - ؛ مثلاً در حدود ده هزار سال پیش باشد با وجود این شواهد، باید گفت: انسانهایى یا موجوداتى شبیه انسان، قبل از حضرت آدم بودهاند ولى هیچ دلیلى که تاریخ هبوط حضرت آدم را معین کند وجود ندارد و آنچه معروف شده که ایشان به عنوان اولین انسان ده هزار سال پیش به جهان طبیعت قدم گذاشته است از ساخته و پرداختههاى تورات محرّف است و نویسندگانى در کتب اسلامى هم از آن پیروى کردهاند ولى روایت اصیل اسلامى در این زمینه وجود ندارد. بنابراین حتى اگر ثابت شود که انسان چند میلیون سال پیش از این بر کره زمین بوده است،نمىتوان آن را دلیل بر وجود انسانى قبل از حضرت آدم - علیه السلام - دانست.
سؤال: علت و فلسفه احکام شرعى مانند نماز، روزه، خمس و... چیست؟ و آیا بدون دانستن علت این احکام، به جا آوردن آنها، فایدهاى دارد؟ (تهران، ک. سعادتمند) پاسخ: فلسفه و علت قطعى احکام شریعت، بسى دشوار است، زیرا این احکام از طرف خداوند - که احاطه کامل به انسان و نیازهاى مادى و معنوى و فردى و اجتماعى او دارد - جعل شدهاند. بنابراین چه بسا یک حکم شرعى مانند وجوب نماز یا حجاب و... از علل و انگیزههاى فراوانى سرچشمه گرفته باشد که علوم اندک بشر نتواند به درک آن برسند. چه این که دستاورد پژوهشهاى دانشمندان رشتههاى مختلف انسان شناسى در مرحلهاى است که مىگوید: “علومى که از موجودات زنده بطور عموم و از فرد آدمى بخصوص، بحث مىکند، هنوز در مرحله توصیفى باقى ماندهاند، و نمىتوانند آدمى را به آسانى بشناسانند.” بارى دانشمندان اسلامى ثابت کردهاند که یا در جعل احکام شرعى، مصلحت هست یا احکام بر پایه مصالح و مفاسد واقعى جعل شدهاند، گرچه ما این مصالح را درک نکنیم. البته علت اساسى در همه احکام الهى، ایجاد روح تعبد و بندگى در انسان است، بنابراین اگر حکمت خداوند را پذیرفتهایم که بیهوده، هیچ کارى را انجام نمىدهد و عدالتش را باور دارید که هر چیز را در جایگاهش مىنشاند، و به مصالح و مفاسد بندگانش کاملاً آگاه است، پس همه احکام او، از روى مصلحت و صلاح بندگان است. به فرموده قرآن: “چه بسا انسان به علت عدم شناخت کافى به امورى، راغب گردد که به زیان اوست و چه بسا از چیزهایى روىگردان و متنفر باشد؛ در حالى که سعادت و نیک بختى او، در گروه آنهاست.” (بقره / 216). و شاید چیزى را کراهت داشته باشد، ولى خداوند در آن خیر بسیار قرار داده باشد(نساء / 19). ناگفته نماند حکمتهایى در آیات و روایات براى برخى از احکام ذکر شده، که موجب شناخت بیشتر ماست و اگر هم ذکر نمىشد، باز ما بطور تعبّدى قبول مىکردیم. و چه دلیل بالاتر از این که خداوند فرموده است که عمل به آن موجب سعادت است. انشاءالله در فرصتى دیگر، مفصلتر در این باره صحبت خواهد شد. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 64 |