تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,344 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,295 |
گفتار ماه | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1373، شماره 154، مهر 1373 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
گفتار ماه تأمین عدالت اجتماعى
براى ارزیابى سیاستگذاریها، سیستمهاى حکومتى و مسلکهاى فکرى، توجه به دو نکته اساسى، ضرورى مىنماید: نخست، هماهنگى و مرتبط بودن جهت گیریهاى مختلف آنهاست؛ فى المثل یک مرام فکرى آن گاه در قالب یک سیستم، قابل طرح و پذیرش است که ابعاد سیاسى، عقیدتى، فرهنگى و اقتصادى آن نه تنها نافى یکدیگر نباشند، بل هماهنگ و مکمل هم به شمار آیند. دوم آن که براى تحلیل هر پدیده ارزشى، بایسته است از معیارها و میزان سنجش متناسب با آن بهرهگیرى شود. برنامههاى اول و دوم توسعه دولت جمهورى اسلامى ایران نیز از این قانون برکنار نیستند؛ یعنى اولاً: میزان درستى سیاستهاى توسعه در هماهنگى جهت گیریهاى کلى آنهاست؛ در مثل اگر توسعه اقتصادى فربهتر از رشد فرهنگى به حساب آید، نمایانگر ضعیف بودن برنامهها و غفلت ورزیدن از پارهاى محورهاى تعیین کننده است. رهبر فرزانه انقلاب، در دیدار با هیأت دولت جمهورى اسلامى، با درک درست این نکته، حکیمانه خاطر نشان ساختند که:”در مسائل فرهنگى، که خیلى مهم است، محاسبه اقتصادى را خیلى راه ندهید. من گاهى مىبینم که در مورد بعضى از طرحهاى اقتصادى و خدماتى مىگویند: آیا این کار توأم با صرفه هست یا نه؟ یا به تعبیر غلط رایج، اقتصادى هست یا نه؟ یعنى صرفه مالى دارد یا نه؟ در مورد طرحهاى فرهنگى هم همین طور برخورد مىکنند؛ مثلاً مىگویند: آیا فلان کار فرهنگى، صرفه دارد و اقتصادى هست یا نه؟ در حالى که نمىتوان در کار فرهنگى این بحث را مطرح کرد که آیا اقتصادى هست یا نیست. به یک معنا خیلى از کارهاى فرهنگى اقتصادى نیست، اما اگر آن را انجام ندادید پایه همه کارهاى اقتصادى به هم خواهد ریخت”. نکته دوم آن است که معیار درست بودن سیاستگذاریهاى اقتصادى، در تأمین عدالت اجتماعى است، زیرا توده مردم از پایههاى اساسى نظامند و به گفته امام راحل - قدس سره - ولى نعمتان ما هستند، از این رو تأمین حداقل معاش براى آنان و کوشش در تقسیم عادلانه ثروت از وظایف اصولى دولت اسلامى است. سیاست خصوصى سازى، بطور مطلق، و بدون توجه به بخش دولتى و تعاونى، گذشته از آن که مغایر اصل چهل و چهارم قانون اساسى است - که با صراحت اعلام مىدارد: “نظام اقتصادى جمهورى اسلامى ایران بر پایه سه بخش دولتى، تعاونى و خصوصى با برنامه ریزى منظم و صحیح استوار است” - برخلاف عدالت اجتماعى نیز هست. تجربه کشورهاى سرمایهدارى که بر اساس تئورى اصالة الفرد، منافع جمع را نادیده انگاشته و در نتیجه، زمینه به وجود آمدن کارتلها و تراستها را فراهم ساختهاند، پیش روى ماست. آنان از این رهگذر اکنون دستخوش بحرانهاى اجتماعىاند. بیل کلینتون در اوایل ریاست جمهورىاش اعلام کرد: 1% جمعیت کشور آمریکا 70% از ثروت ملى را مصروف خود داشتهاند و یکى از جوانب اصلى این تباهى، ارجح قرار دادن احتکار بر تولیدات و محصولات است. طبیعى است هنگامى که بخش خصوصى، مکانیزم بازار را بىرقیب در اختیار بگیرد، دست کم در دراز مدت، واقعیت خود را بر دولتها تحمیل خواهد کرد. مهمتر از آن این که در چنین روندى، فاصلهاى ژرف و ناپیمودنى میان دو قشر توانگر و تهیدست، در جامعه پدید خواهد آمد که خود خطرى بزرگ براى هر انقلابى است که با داعیه عدالت اجتماعى، تکون یافته. رهبر هوشمند و آیندهنگر انقلاب با تلقّى درست از این مقوله، فرمودند: “ما اساساً مبارزات و تلاشمان قبل و بعد از تشکیل جمهورى اسلامى و تلاشهایى که مسؤولین این کشور کردهاند براى چه بوده است؟ ما براى تأمین عدالت اجتماعى این کارها را کردیم. ما فقط براى این که کشور به رشد مادى برسد که این کارها را نکردیم. الآن شما آمارهاى دنیا را نگاه کنید. آمار مىدهند رشد اقتصادى فلان کشور، فلان درصد است و یک رقم خیلى بالا را ارائه مىدهند یا؛ مثلاً تولید ناخالص، نسبت به سال گذشته این قدر افزایش پیدا کرده اما توزیع ثروت و درآمد چگونه است؟!” معظمله پیشتر نیز در بیاناتى میزان درست بودن سیاستهاى اقتصادى را در تأمین عدالت اجتماعى ارزیابى کرده بودند. پیداست که فراموش کردن بخش دولتى و تعاونى و سبقت گرفتن کارگزاران امور در تعریف و تمجید و حمایت از خصوصى سازى - حتى در عرصه فرهنگ - نمىتواند تأمین کننده عدالت اجتماعى باشد. ممکن است در نظام سرمایهدارى، پذیرفتنى باشد که همه چیز را در ترازوى توسعه اقتصادى سنجید، ولى در یک نظام الهى - که جوانان این مرز و بوم براى به ثمر رساندن و دفاع از آن، جان باختهاند - معیار نخست، باید فرهنگ و عدالت اجتماعى باشد و همه چیز را از این زاویه بررسى کرد. سیاستهایى که گروه اندکى را یک شبه میلیاردر مىکنند و قشر آسیب پذیر را دچار مشکل، کجا مىتوانند تأمین کننده عدالت اجتماعى باشند. و شگفت آن که پارهاى از اقدامهاى نسنجیده، به نام عدالت اجتماعى تفسیر مىشود. بارى ولى فقیه زمان با طرح دیدگاههاى خویش، حجت را بر همگان تمام کرده و رسالت سنگینى را بر دوش هیأت دولت و مجلس شوراى اسلامى نهادهاند که بىشک تمکین و تلاش در این راستا، خشنودى خداوند و خرسندى مردم را به همراه دارد و مسامحه در آن، پذیرفتنى نیست! والسلام على من اتبع الهدى سردبیر | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 54 |