تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,470 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,414 |
موانع اتحاد آسیا | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1373، شماره 154، مهر 1373 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
نظریه اتحاد آسیایى موانع اتحاد آسیا قسمت سوم دکتر محمد رضا حافظ نیا
در مقالههاى پیشین، در خصوص ویژگیهاى عمده قاره آسیا بحث شد و ضرورتها و دلایلِ توجیهى تشکیل اتحاد آسیایى بیان گردید. اینک به ذکر موانع و عوامل بازدارنده شکلگیرى آن پرداخته مىشود.
بر سر راه پیدایش و تکامل اتحاد آسیایى سه مشکل عمده وجود دارد که در صورت عزم قطعى تعدادى از کشورهاى عمده آسیا یا اکثر آنها مىتوان بر آن فایق آمد، بنابراین، مشکلات لاینحلى نیستند که ایده اتحاد آسیایى را خنثى سازند ولى در صورت فقدان عزم آنها و عدم اهتمام بر تشکیل اتحادیه یاد شده، عوامل مزبور مىتوانند مانع جدّى بر سر راه تحقق آن به شمار آیند.
الف - بزرگى قاره آسیا و تفکیک ناحیهاى آن: قاره آسیا از وسعت جغرافیایى بالایى نسبت به قارههاى دیگر برخوردار است و بین وسعت جغرافیایى و میزان تجانس و یکپارچگىِ خصیصههاى طبیعى و انسانى، رابطه معکوس وجود دارد؛ یعنى هرچه فضاى جغرافیایى کوچکتر باشد تجانس خصیصههاى آن بیشتر و برعکس هر چه فضا بزرگتر و وسیعتر باشد میزان تجانس کمتر است. از سوى دیگر، فضاى جغرافیایى آسیا در اثر عوامل طبیعى نظیر رشته کوههاى بزرگ، کویرها، دریاها، دریاچهها، خلیجها، گذرگاهها، فلاتها، یخچالها و جنگلها گسسته شده و یکپارچگى فضایى خود را از دست داده است. علاوه بر آن از مناطق اقلیمى سه گانه استوایى، معتدله و قطبى همراه با مناطق فرعیتر فى ما بین نیز برخوردار است. بنابراین، سه عامل جغرافیایىِ فضا، عوارض و اقلیم در قاره آسیا با یکدیگر ترکیب شده و با کنش هماهنگ خود بر درجه گسستگى و میزان تفاوت خصیصههاى ناحیهاى آن افزوده است. در واقع این عوامل رابطه معکوس با میزان تجانس خصیصهها دارند. از این رو قاره آسیا را مىتوان در تقسیمبندى ناحیهاى به چند بخش تقسیم کرد که هر بخش ضمن برخوردارى از خصیصههاى مشترک عمومى آسیا، واجد خصیصههاى منطقهاى مشترک نیز مىباشد، که بر همین اساس هر کدام از آنها یک ناحیه ژئوپلیتیکى و یک زیر سیستم را در نظام قارهاى و بینالمللى به وجود مىآورد. در تقسیم بندى اولیه، قاره آسیا به نواحى جغرافیایى و ژئوپلیتیکى زیر تقسیم مىشود: 1- آسیاى شرقى بحرى (دریایى): شامل ژاپن، کره جنوبى، تایوان، فیلیپین، برونئى، هونگ کونک و سنگاپور است که در این ناحیه، ژاپن از منزلت ژئوپلیتیکى و موقعیت قطبى برخوردار است. این ناحیه به سوى تشکلى دیگر تحت عنوان جامعه اقیانوس آرام که متشکل از سواحل غربى و شرقى این اقیانوس است گرایش پیدا کرده و هویت آسیایى خود را کم کم از دست مىدهد. رهبرى و موقعیت قطبى جامعه اقیانوس آرام را آمریکا عهدهدار شده است. 2- آسیاى شرقى برى (خشکى): شامل چین و کره شمالى و مغولستان است که در این ناحیه، چین داراى منزلت ژئوپلیتیکى است. این ناحیه و ناحیه قبلى (در قالب جامعه اقیانوس آرام) در حال کشمکش و رقابتند و نزاع بین آنها در سطح استراتژیک در مسائل اقتصادى، نظامى و سیاسى ادامه دارد و ظاهراً ناحیه اقیانوس آرام از ابزارهاى قویترى براى اعمال فشار علیه این ناحیه برخوردار است. 3- ناحیه آسیاى جنوب شرقى: شامل اندونزى، مالزى، ویتنام، کامبوج، تایلند، لائوس و برمه است که در این ناحیه، اندونزى و سپس تایلند، منزلت ژئوپلیتیکى بیشترى دارند. این ناحیه در صحنه کشاکش و رقابت نواحى آسیاى شرقى برى و آسیاى شرقى بحرى و اقیانوس آرام گرفتار آمده و دچار نزاعهاى محلى است. 4- ناحیه آسیاى جنوبى: شامل هند، پاکستان، بنگلادش، سریلانکا، بوتان، نپال و مالدیو است که در آن هندوستان و سپس پاکستان از وزن و منزلت ژئوپلیتیکى بیشتر برخوردارند. این منطقه در شمال اقیانوس هند قرار داشته و داراى اهمیت زیادى است و درگیر نزاعهاى محلى و میان ناحیهاى پیرامون خود است که در یک طرفِ این نزاعها هندوستان قرار دارد. 5- ناحیه آسیاى جنوب غربى: شامل ایران، افغانستان، عمان، امارات متحده عربى، عراق، قطر، بحرین، کویت، عربستان و یمن است که در این ناحیه ایران از منزلت ژئوپلیتیکى بالاتر برخوردار است. این ناحیه ژئوپلیتیکى به دلیل برخوردار بودن از بزرگترین مخزن انرژى جهان (خلیج فارس) کانون حضور و رقابت قدرتهاى جهانى (انگلیس، آمریکا، شوروى سابق) گردیده و بدین لحاظ از گسستگى قدرت و نزاعِ درون منطقهاى برخوردار شده است. 6- آسیاى غربى: شامل سوریه، لبنان، فلسطین، ترکیه، ارمنستان، آذربایجان و گرجستان است که در بین آنها ترکیه و سپس سوریه، منزلت ژئوپلیتیکى بالاترى دارند. این ناحیه، فاقد همبستگى جغرافیایى است و خود به سه خرده ناحیه قفقاز، ترکیه و شرق مدیترانه تقسیم مىشود که ناحیه قفقاز و شرق مدیترانه دچار نزاعهاى محلى است و به نظر مىرسد تظاهر رقابتهاى بینالمللى با اهداف سیاسى و فرهنگى باشد. 7- ناحیه آسیاى شمال غربى: این ناحیه همان است که به غلط آسیاى مرکزى یا میانه خوانده مىشود، زیرا این ناحیه از نظر جغرافیایى در مرکز آسیا یا میانه آن قرار ندارد، بلکه در حاشیه شمال غرب قاره آسیا واقع است و شامل قزاقستان، ازبکستان، تاجیکستان، ترکمنستان و قرقیزستان مىباشد که قزاقستان و سپس ازبکستان از منزلت ژئوپلیتیکى بالاترى برخوردارند. پس از فروپاشى شوروى سابق این منطقه آزاد گردید و دچار خلأ ژئوپلیتیکى شد و رقابتهاى جهانى و منطقهاى در آن اوج گرفت و احتمالاً در آینده، نزاعهاى محلى بیشترى خواهد داشت. 8- آسیاى شمالى و شمال شرقى: این ناحیه تقریباً یکپارچه، بر قلمرو منطقه سرد و قطبى شمال آسیا نیز تطبیق مىکند. ناحیهاى است بسیار بزرگ که در قلمرو و نفوذ کشور روسیه قرار دارد. در واقع بخشى از آسیاست که هنوز روسیه به عنوان یک دولت اروپایى آن را در استعمار مستقیم خود دارد. این ناحیه به دلیل فقر شدید جمعیت و دور بودن از صحنه رقابت قدرتهاى بزرگ و سختیهاى محیط طبیعى، در حال حاضر فاقد بحران است. همان طور که مشاهده مىشود آسیا به هشت ناحیه جغرافیایى و ژئوپلیتیکى تقسیم مىگردد، که بجز مورد اخیر در بقیه موارد هر کدام قادرند یک تشکل و نظام منطقهاى و یا زیر سیستمى را در چهارچوب نظام قارهاى تشکیل دهند و علىرغم برخوردارى از خصیصههاى منطقهاى داراى خصیصههاى مشترک و کلیترى نیز مىباشند که مىتواند مبنایى براى سازماندهى، تشکل و نطام قارهاى باشد. نظیر خصیصههاى تعلق به قاره آسیا، فرهنگ مشترک شرقى، تجارب و درد تاریخى مشترک، همزیستى تاریخى در قالب تمدنها و ملتها و دولتها، احساس تهدید مشترک از قدرتهاى برون قارهاى (اروپا و آمریکا)، داشتن نیاز متقابل به یکدیگر و قابلیت خوداتکایى خانواده آسیا. ضمن این که توسعه شبکه ارتباطى مشترک عینى (مسیرهاى حمل و نقل) و غیر عینى (رسانهها)، مىتواند پیوندهاى خانواده آسیا و مشترکات و میزان تجانس آنها را افزایش دهد که در حال حاضر چنین شبکه ارتباطى مشترکى وجود ندارد. نکته دیگرى که باید مد نظر فرار گیرد این است که قارههاى دیگر نیز به نواحى جغرافیایى همراه با خصیصههاى خاص خود تقسیم مىشوند و حتى بعضى نواحى به خرده نواحى کوچکتر. ولى این عامل نتوانسته است مانعى بر سر راه ایجاد تشکل قارهاى باشد. قارههاى آفریقا، اروپا و آمریکاى شمالى هر یک به نواحى جغرافیایى کوچکتر تقسیم مىشوند ولى توانستهاند بر اساس خصیصههاى مشترک و کلیتر گردهم آیند و اتحاد قارهاى را تشکیل دهند.
ب - نزاعهاى محلى و منطقهاى میان کشورها: اختلاف و نزاع در نقطه مقابل همگرایى و اتحاد قرار دارد و بنابراین به عنوان مانعى بر سر راه اتحاد، تجلى مىنماید. در قاره آسیا نیز همانند سایر قارهها اختلافات و کنشهاى خصمانه بین تعدادى از کشورها وجود دارد که عوامل ارضى، ایدئولوژیکى، انسانى، سیاسى و اقتصادى در پیدایش آن مؤثرند. ولى این اختلافات فراگیر نیست و اکثر کشورها از چنین ویژگى برکنارند. علاوه بر آن تعدادى از بحرانهاى آسیا داخلى هستند و ربطى به رابطه بین دو یا چند کشور ندارند؛ مانند افغانستان، تاجیکستان، یمن، ترکیه و فیلیپین. اما تعدادى از آنها میان کشورىاند و دو یا چند کشور در آن دخالت دارند؛ مانند هند و پاکستان بر سر مسأله کشمیر، چین و هند، هند و سریلانکا، کامبوج و ویتنام، برمه و بنگلادش، چین و تایوان، کره جنوبى و کره شمالى، عراق و ایران، ارمنستان و آذربایجان. این اختلافات به گونهاى نیستند که غیرقابل حل باشند ولى تحت شرایطى امکان توسعه آنها وجود دارد. اما نکته این است که اولاً عامل اختلافات یاد شده در قارههاى دیگر نیز وجود دارد و اختصاص به آسیا ندارد، زیرا عموماً ماهیتى دو جانبه دارند و لذا نمىتوانند مانع یک تشکل چند جانبه و فراگیر شوند. کما این که در خصوص یکى از حادترین آنها که شامل سه مورد اختلاف نسبتاً بزرگ مىباشد ما شاهد وجود اتحاد و تشکل منطقهاى هستیم و این مورد ناحیه جغرافیایى جنوب آسیاست که پیمان سارک (آتاات) را متشکل از کشورهاى جنوب آسیا - بویژه هند و پاکستان - به وجود آورده است. ثانیاً سازمانهاى بینالمللى و یا منطقهاى وجود دارند که تعدادى از اعضاى آنها با یکدیگر نزاع داشته و در عین حال عضو آن سازمانند. (نمونه اوپک). ثالثاً با نگاه دیگرى به مسأله مىتوان ادعا کرد که نه تنها نزاعها مانع شکلگیرى اتحادها نیستند بلکه اتحادها و تشکلهاى چند جانبه قادرند در درون خود نهادهاى رفع منازعه دو جانبه را بین اعضا به وجود آورند تا به اختلافات فى ما بین رسیدگى و آن را در درون تشکل حل و فصل کرده و مانع از حضور بیگانگان شوند. طبیعى است که حضور بیگانگان راه را براى تحصیل اهداف آنها در منطقه باز مىنماید. بنابراین انتظار مىرود اتحاد آسیایى در درون خود نهاد رفع منازعه را به وجود آورد تا بتواند به اختلافات دو جانبه که بعضاً چندان اهمیتى ندارند رسیدگى و آن را حل و فصل کند.
ج - واکنش قدرتهاى برون قارهاى (اروپا و آمریکا): قدرتهاى اروپایى و آمریکایى در قرون اخیر سلطه خود را بر آسیا گسترش دادند و از ضعف قدرت دولتهاى آسیایى استفاده نموده و حضور مستقیم و غیرمستقیم خود را در آسیا تثبیت کردند. آنها خوب مىدانند که آسیا امروزه داراى وزن ژئوپلیتیکى بالایى در جهان است که اگر عوامل ژنوپلیتیکى آسیا، که در قالب کشورهاى منفرد و فاقد قدرت یکپارچه و نیرومند است، روزى با یکدیگر ترکیب شوند خواه ناخواه کانون جغرافیایى تصمیمگیرى و رهبرى جهان از اروپا و آمریکا و به عبارتى از بخش شمالى اقیانوس اطلس، به آسیا منتقل خواهد شد و تمام مناسبات جهانى و نظام بینالملل را متحول و دگرگون خواهد ساخت. طبیعى است که تحقق این امر به قیمت از دست دادن موقعیت سرورى و رهبرى جهان براى آنها، تمام مىشود. از این رو هیچ گاه موافق بروز چنین واقعهاى نخواهند بود. بنابراین اهتمام خود را براى جلوگیرى از پیدایش اتحاد معنادار آسیایى به کار خواهند گرفت1 انتظار مىرود در آغاز با تجزیه و تحلیلهاى نظرى در خصوص امکان سنجى تشکیل این اتحاد، مانع از تقویت این طرز تفکر و نزدیک شدن آن به مرحله اجرا شوند و تحقق آن را بسادگى غیر عملى جلوه دهند.2 و اگر آسیاییها مصمم به تشکیل آن گردند انتظار مىرود قدرتهاى اروپایى و آمریکایى تلاش گستردهاى براى رایزنى با کشورهاى آسیایى - بویژه طرفداران خود - جهت ممانعت از آن آغاز کنند و تدابیر لازم را براى به کارگیرى اهرمهاى سیاسى، اقتصادى و فرهنگى در جهت خنثى کردن تلاش کشورهاى آسیایى اتخاذ نمایند. بدیهى است هوشیارى و تصمیم جدى آسیاییها مىتواند مانع تلاشها و تدابیر قدرتهاى اروپایى و آمریکایى گردد.
پاورقیها: 1. کیهان هوائى، 1372/7/28، ص 5 2. روزنامه خبرین پاکستان، شماره 28، ص 1994 | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 65 |