
تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,408 |
تعداد مقالات | 34,617 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,341,378 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,871,553 |
شعر و شعور | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1373، شماره 157، دی 1373 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 04 اسفند 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
شعر و شعور
قال علىٌ علیه السلام : “إنَّ المَوْتَ طالبٌ حَثیْثٌ لایَفُوتُهُ الْمُقیمُ وَ لایُعْجِزُهُ الْهارِبُ؛ براستى مرگ جویندهاى شتابان است که ایستاده را وا نمىگذارد و فرار کننده او را ناتوان نمىسازد.”1 مرگ چون سایه بود در پى تو را تو گریزى تا از او گردى جدا او شتابان جویدت در کوه و دشت تا به پایان آورد، این سرگذشت از قفا خواند تو را هر دم به نام که به سوى من بیا، بشنو کلام باز گرد و سوى وى چالاک رو حرف حق از ناى حق، آنگه شنو او رسول است و زحق دارد پیام گوش کن پند رسول اى نیک نام روز و شب مرگ عزیزان دیدهاى اى عجب کاین پند را نشنیدهاى با تو مىگوید سخنها، مرگ دوست جان من، فردا چو آید وقت توست تا درخت عمر تو ناورده برگ ناگهان پیدا شود دهقان مرگ تا بچیند حاصل امیال تو تا چه رویانده زخود اعمال تو کشتزار آرزو گردد تباه آن دروگر چون رسد از گرد راه × × × × × × × × ×
قال علىٌ علیه السلام : “الدّنیا سوق الخُسران؛ جهان بازار زیان است.”2 طُرفه بازارى است دنیا اى پسر بر طریق کاروانهاى بشر که همى آیند از دشت عدم شادمانه، سوى هستى دمبدم هر کسى را حق، چو بازرگان خُرد از کرم، سرمایه و کالا سپُرد تا رود او سوى بازار جهان سود گردد این تجارت یا زیان برده داران، اندر این بازار گاه در کمین هر غریب بىپناه چون رسد از راه مسکینى غریب تا بیاساید در این دارِ فریب گِرد او گیرند، دلالان سُوق کس نباشد ایمن از شیطان سُوق جمله ابلیسیان بر وى تنند همچو انبوهى مگس، بر روى قند صد هزاران دام و دانه گسترند گوهر جانش به صد حیلت خرند پس ورا بخشند زیورهاى خاک چونکه روحى برده شد از وى چه باک او هم ابلیسى شود، انسان نما راه گیرد زان سپس بر اولیا عاقلى چون پا در این دنیا نهاد از چنین بازارگه، راهش فتاد برده داران سوى وى آرند رو تا که برده گردد او، بىگفتگو لیک آن فرزانه بخشد سیم و زر تا که جان خود رهاند از خطر هر چه حق دادش، ببخشد رایگان تا که جان سالم بَرد سوى جنان
پاورقیها: 1) نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبه شماره:123. 2) غررالحکم، ج1، شماره450، ص17.”اثر : محمد رضا مالک”
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 77 |