
تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,408 |
تعداد مقالات | 34,617 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,341,247 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,871,541 |
خورشید فقاهت | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1373، شماره 157، دی 1373 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 04 اسفند 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
خورشید فقاهت ابوالفضل طریقهدار
بار دیگر از خیل فقیهان شیعى، دانشورى پارسا و مرجعى عظیمالقدر، دیده از جهان فرو بست و عالم تشیّع را غرق ماتم ساخت. آرى، فقیه کهنسال، حضرت آیة الله العظمى حاج شیخ محمد على اراکى، پس از یک قرن تلاشِ پربرکت و کارنامهاى درخشان از زهد و تقوا و دانش، دامن از عالم خاک برچید و به ملکوت اعلى پیوست. بدین مناسبت مرورى کوتاه بر زندگانى آن عالم ربانى، بایسته است.
تولد حضرت آیة الله العظمى اراکى به سال 1312 قمرى در شهر “اراک” (سلطان آباد قدیم) در خانواده علم و تقوا پا به عرصه وجود نهاد. پدرش - آیة الله حاج میرزا آقاى فراهانى - از علماى بزرگ روزگار خود بود. مادرش نیز از فرزندان “آقا سید حسن واقف” - که اکنون در اطراف شهرستان “نطنز” بارگاه وسیعى دارد - بود. خود ایشان در این باره مىفرماید: پدرم یکى از بزرگترین نعمات الهیّه به بنده بوده است. ایشان، دستپرورده مرحوم آخوند ملاّ محمد ابراهیم الانجدانى بود که از اوتاد عصر و دستپرورده شیخ اصفهانى و مورد علاقه خاص آن مرحوم بوده است. از پدرم شنیدم که مىگفت: آخوند به من مکرر مىفرمود که: "تو استوانه مسجد ما هستى"، چون هر وقت که آخوند به مسجد مىرفته، پدرم را در آن جا در حال قیام و سجود مىدیده است. [در قرآن آیهاى هست که خداوند متعال مىفرماید:] “أمن هو قانت آناء اللیل ساجداً و قائماً یحذر الآخرة و یرجوا رحمة ربّه قل هل یستوى...؛1 آیا آن کسى که در همه ساعات شب به عبادت پرداخته یا در سجود است یا در قیام و از آخرت بیمناک است و به رحمت پروردگارش امیدوار است، با آن که چنین نیست، یکسان است... .”، من مصداق این آیه را در پدرم مىدیدم. امّا مادرم از اولاد “سید حسن واقف” مىباشد که اکنون در اطراف نظنز، بارگاهى دارد بسیار مجلل. پدرِ مادرم [که “سید عقیل” نام داشته نیز داراى کراماتى بوده است، به طورى که] مىگویند: [در بیابانى با پلنگى رو به رو مىشود ]فاصله او با پلنگ، یک ذرع و نیم بوده است، امّا یک قدم نه پلنگ نزدیکتر مىشده و نه سید عقیل، [آن دو با رعایت همین فاصله جاده بیابانى را طى مىکردند] هر زمان که سید عقیل مىنشسته، پلنگ هم مىنشسته و هر زمان که راه مىرفته او هم همراه مىشده، هیچ کدام تعرّض نمىکردهاند، همین طور مىآیند تا به نزدیکى ده مىرسند [در آن جا دو راهى بوده که] یک راه به ده مىرفته و راه دیگر به کوهستان. این جا سیّد عقیل رو به پلنگ مىکند و مىگوید: حیوان، این راه به ده مىرود و در ده، جاى تو نیست، موجب اذیّت نشو، باید از این راه کوهستانى بروى، برو. پلنگ هم مىشنود و مستقیم مىرود.2
دوران تحصیل یازده سال از عمر شریفش مىگذشت که به تحصیل علوم دینى همّت گماشت. کتابهاى صمدیه، سیوطى، معالم، رسائل و مکاسب را نزد “آقا سید جعفر” خواند. پس از اتمام سطح به محضر، مرحوم آیةاللّه العظمى آقا شیخ محمّد سلطان العلما (صاحب حاشیه معروف کفایه) حاضر شد و همزمان با آن به درس آیة اللّه العظمى حاج شیخ عبدالکریم حائرى راه یافت و از خرمن دانش او خوشهها چید. آن مرحوم از آغاز تحصیلات خود، این چنین یاد مىکند: “شوهر همشیرهاى داشتم به نام آقاى “عمادى”، ایشان مرا در سن یازده یا دوازده سالگى به درس و تحصیل علوم الهیه واداشت. شاید از همان اوان کودکى بود که شوق عجیبى به کتاب و نوشتن داشتم. یادم مىآید که پدرم [کتابى به نام] پنج الحمد3 [داشت] و من در حالى که چیزى از خواندن و نوشتن نمىدانستم و نمىفهمیدم مرتّب این کتاب دستم بود و ورق مىزدم و براى خودم چیزهایى مىخواندم... .”4
رمز پیشرفت علمى این فقیه پارسا، مراتب علمى را یکى پس از دیگرى با موفقیّت پیمود. رمز این پیشرفت آن بود که به تقیدات دنیوى و تشریفات دست و پا گیر، بىاعتنا بود و جز تحصیل و تدریس علم و تهذیب روح، اندیشهاى نداشت، خود ایشان در این باره مىفرماید: “حاج شیخ [عبدالکریم حائرى یزدى] مىفرمودند: طلبه باید “اعمى مذهب” [بىقید و ساده زیست] باشد. اگر [طلبه] مىخواهد ملاّ بشود باید تقیدات را ول کند، عالم طلبگى این طور نیست که از در و دیوار، ملایمات پیدا شود و زندگانى و امرار معاش به خوشى اداره شود. یک وقت هم هست که زندگى، سخت و تنگ مىشود. باید بر سختیها مقاومت کند و تقیدات را از بین ببرد و “اعمى مذهب” باشد.”5
انس با قرآن قرآن، منبع اصلى معارف الهى است. در مبانى اجتهاد فقه شیعه، این کتاب عظیم، نخستین دلیل استنباط احکام است، ولى متأسفانه در برههاى از زمان، نفوذ اندیشه اخباریگرى و تحجّر و خشک فکرى آنان از یک سو و مقابله افراطى با این مشرب و در نتیجه، فربهى علم اصول از سوى دیگر، مانع از آن شد تا علوم قرآنى و از جمله تفسیر، مورد بحث و بررسى قرار گیرد. چندى به همین منوال گذشت تا این که فقیهانى آگاه با دلیرى و ستبر اندیشگى آن فضا را شکستند و راه جدیدى را براى رسیدن به آستان قرآن گشودند؛ درسهاى تفسیرى مراجع تقلید بزرگ - که قبلاً خلاف شأن آنان شمرده مىشد! - برپا گردید و کتابهاى گوناگونى در این باره پدید آمد و بدین سان، یک بار دیگر، نسیم روح انگیز قرآن بر جسم و جان فقه، وزیدن گرفت. آیة اللّه العظمى اراکى از جمله فقیهانى است که مىکوشید تا در حوزههاى علمیه، فضاى فراختر و مناسبترى براى تأمّلات قرآنى باز شود، از این رو دائماً طلاّب را به انس با قرآن توصیه مىفرمود: “ [طلاب باید] به خواندن قرآن با فکر و تأمل [اهتمام ورزند، چون ]این، کلامِ خالق آسمان و زمین و خالق بشر، خالق انبیا و مسلمین، خالق محمّد، سیّد المرسلین، خالق امیرالمؤمنین، خالق یک یک ائمه، خالق حضرت حجّت - سلام اللّه علیهم - و خالق همه است. این کلام، مال اوست، ببینید چه کلامى است! کلامى که خالق تمام انس و جن و شمس و قمر و مایرى و ما لایرى است. او این کلام را ترتیل کرده. این کلام، چقدر جامع است، مثل جامعیت خودش. اگر کسى فکر و تدبّر در او بکند، حالش منقلب مىشود و از کسالت و بىتوفیقىِ روحى، نجات پیدا مىکند.”6 اخلاق عملى برخى از مدّعیان سیر و سلوک، در هنگام تبیین مراحل شریعت، طریقت و حقیقت، بر فقیهان، طعن زدهاند که آنان معلم و نگهبانِ پوسته و ظاهر دین (یعنى شریعت) هستند و با مغز و باطن احکام، کارى ندارند. این سخن، نشان بىخبرى آنان از جریان عرفان واقعى در حوزههاست، چون در میان مرزداران شریعت، فقیهان بسیارى را مىبینیم که عرفان واقعى را بر اساس احکام شریعت پى افکندهاند، از این رو، قلبهایشان صیقلى گردیده و چشمانشان به سوى غیب گشوده شده است. اشعار نغز و پر رمز و راز برخى از مراجع تقلید، انس با شب، مأنوس بودن با ادعیه و مناجاتهاى عرفانى ائمّهمعصومانعلیهم السلام، معراج در نماز و نالههاى العفو، العفو آنان در دل شب، هر سالکى را به غبطه وامىدارد. اگر فقیهان، صوفیه را طرد کردهاند، بیشتر خود آنان مقصّر بودهاند، چون بىمحابا بر احکام تاختند، شطحیات بافتند و یافتههاى درونى و تجربههاى شخصى خود را یقینى پنداشتند و به عنوان اصل مسلّمِ در سیر و سلوک انگاشتند و با این کار خود، متشرعان و فقیهان را سخت ترساندند. شیخ الفقها آیة اللّه العظمى اراکى، فقیه توانایى بود که با دورى از زینتهاى دنیوى و مبارزه با هواهاى نفسانى، گردنههاى صعبالعبور اخلاق و عرفان عملى را پیروزمندانه پشت سرگذاشت؛ در این جا به چند نمونه از ویژگیهاى اخلاقى ایشان، اشاره مىکنیم: × دورى از مقام و شهوت: وى با این که سالیان سال، صلاحیّت افتا و مرجعیّت داشت، ولى همواره از آن دورى مىجست و از مطرح کردن خود، پرهیز مىکرد. رفتارهایش هم به گونهاى بود که نشانه کوچکى از گرایش به مرجعیّت در آنها دیده نمىشد، نقل است که روزى کسى به او گفته بود: شما با این وضع سادهاى که رفت و آمد مىکنید، هیچ گاه مرجع نخواهید شد. ایشان در پاسخ فرموده بودند: “من عباى خود را همیشه از گَرد مرجعیّت تکاندهام.” امّا از آن جا که تمامى کردارهاى این قلهسانان معرفت و فقاهت از سر تکلیف بود، هنگامى که وظیفه تشخیص داد در کهنسالى بار سنگین مرجعیّت را پذیرفت. × تواضع و فروتنى: این فقیه پارسا بسیار فروتن بود، به طورى که در درس داماد و هم مباحثهاى خود؛ یعنى مرحوم آیةاللّه العظمى سید محمد تقى خوانسارى حاضر مىشد و تا وقتى که ایشان زنده بود، حلقه درسى تشکیل نداد و همیشه در هنگام راه رفتن، یک قدم عقبتر از ایشان حرکت مىکرد، چون به سادات بسیار احترام مىگذاشت و حرمت اساتید خود را پاس مىداشت. با این که ده سال از امام خمینى قدس سره بزرگتر بودند، ولى پیوسته با تکریم از ایشان یاد مىکردند و وقتى به دیدن امام در جماران رفته بودند، خطاب به معظّمله مىگویند: “السّلام علیک یابن رسول اللّه”.7 × توجه و خشوع در نماز: ایشان حدود چهل سال در مدرسه فیضیّه و حرم مطهّر حضرت معصومهعلیها السلام، اقامه جماعت مىکردند و سالیان درازى نیز نمازجمعه را در قم برگزار مىنمودند و دانشمندان و طلاّب حوزه با شور و اشتیاق در نمازشان شرکت مىکردند. در هنگام اقامه جماعت، نماز را بسیار طول مىداد، تازه این نماز مختصر ایشان بوده امّا در خانه، نمازهاى طولانى داشتند که انجامش واقعاً براى دیگران، قابل تحمّل نبود.
بینش سیاسى آن مرجع فقید، در طول سالیان قبل و بعد از انقلاب، با حمایتهاى صریح و قاطع خود از امام خمینىقدس سره و نهضت اسلامى، آرزوهاى دشمنان را به یأس مبدّل ساخت؛ این پشتیبانیهاى ایشان براى هر مسلمان دلسوز و متعهّدى، شوقانگیز و دلگرم کننده بود، چنان که خود ایشان در روزهاى اوج جنگ تحمیلى فرمودند: “امروز [دوران جنگ تحمیلى عراق علیه ایران] روز موتِ احمر است، جوانان بریز [به جبهه] مىروند. جماعت دنیا - که رئیسشان آمریکا و شوروى است - و سایرین هم که دست بسته آنان هستند، همگى در یک طرف هستند و آقاى خمینى تنها، چه مىشود کرد؟ امتحان بزرگى است. آقاى خمینى، شخص نیک نفسى است، جاى شک نیست، قسم مىشود خورد بواللّه که این مرد، نیک نفس آدمى است و هیچ غرضى در او جز ترویج دین نیست.”8 پس از رحلت امام خمینىقدس سره ، از رهبریهاى حضرت آیة اللّه خامنهاى قاطعانه حمایت کرد و در مقاطع حسّاس با پیامهاى هدایتگرانه خویش، مردم مسلمان کشور را به صحنه فرا مىخواندند. سه پیام مهم ایشان از رهبرى حضرت آیة اللّه خامنهاى و شرکت در انتخابات ریاستجمهورى و همهپرسى اصلاح قانون اساسى در سال 1368 و نیز شرکت در انتخابات مجلس شوراى اسلامى در سال 1371 از آن جمله است.
تدریس و تألیف شیخ الفقها در تدریس و تألیف، بسیار کوشا بود، به طورى که شاگردان زیادى تربیت کرد و آثار گرانبهایى از خود به جاى گذاشت. در درس، متواضعانه برخورد مىکرد و همواره جانب انصاف را نگه مىداشت، از اطناب مىپرهیخت و شیوه گزیدهگویى داشت. وى در طول 75 سال تحصیل و تدریس، این آثار را از خود به یادگار گذاشت: 1 7 - تقریرات بحث مرحوم آیةاللّه سلطان العلماء. 2 - تقریرات فقه آیةاللّه العظمى حائرى، شامل طهارت و ارث، 3 - تقریرات اصول آیةاللّه العظمى حائرى (سه دوره). 4 - رسالة فى الإجتهاد و التّقلید؛ تقریر بحث مرحوم آقاى حائرى که در ضمن “درر الفوائد” استادش به چاپ رسیده است. 5 - رسالة فى الولایه. 6 - رساله استفتائات. 7 - حاشیه بر عروة الوثقى. 8 - توضیح المسائل. 9 - مناسک حج. 10 - المکاسب المحرّمه. 11 - کتاب الخیارات. 12 - رسالتان فى الإرث و نفقة الزّوجه. 13 - کتاب النّکاح و الطّلاق. 14 - کتاب البیع. 15 - شرح مفصّل عروة الوثقى، باب طهارت. 16 - کتاب الطّهاره، تقریرات آیةاللّه العظمى سیّد محمّد تقى خوانسارى.
رحلت سرانجام این اسوه تقوا و فقاهت، پس از یک قرن تلاش برکتخیز، در سهشنبه هشتم آذر 1373، در بیمارستان شهیدرجایى تهران، دیده از جهان فرو بست. در سوگ این عزیز، شیعیان جهان، یکپارچه به ماتم نشستند و پیکر پاکش با حضور مقام معظّم ولایت، در تهران و قم، با عظمت فراوان، تشییع گردید و در جوار مرقد حضرتمعصومهعلیها السلام به خاک سپرده شد. روحش شاد و سلوکش جاودان باد.
پینوشتها: 1 ) زمر (39) آیه9. 2 ) روزنامه کیهان، چهارشنبه، 9 آذر 1373. 3 ) عم جزء را در اطراف اراک پنج الحمد مىگویند. 4 ) روزنامه کیهان، همان. 5 ) مصاحبه با آیة اللّه اراکى، مجله حوزه، شماره12، دى 1364. 6 ) همان. 7 ) رک: روزنامه رسالت، پنج شنبه، 10 آذر 1373، گفت و گو با آقاى مصلحى فرزند ارشد آیةالله العظمى اراکى. 8 ) مصاحبه با آیة الله اراکى، مجله حوزه، همان. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 89 |