تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,220 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,138 |
روسیه و مسلمانان | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1373، شماره 157، دی 1373 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
روسیه و مسلمانان دومین و آخرین قسمت غلامرضا گُلى زواره
× تهاجم روسها به ایران روسیه تزارى با وسعتى بسیار، احساس مىکرد که در چهاردیوارى محصور مانده و همچون کشورهاى اروپایى به دریاى آزاد دسترسى ندارد. زمامداران روسیه از زمانهاى گذشته درصدد آن بودند تا به نحوى این مشکل را حل کنند. البته روسیه به دریاى سیاه، دریاى ژاپن، خلیج فنلاند و سواحل اقیانوس کبیر(آرام) و اقیانوس منجمد شمالى دسترسى داشت ولى این مناطق نمىتوانست اهدافش را تأمین کند. خاندان “رومانوف” متوجه شدند که به دریاى گرم نیاز دارند، پطر کبیر10 به اهمیت این موضوع پىبرد و شهر تاریخى “پطرزبورگ” را در کنار دریاى بالتیک بدین منظور ساخت و مرکز روسیه را بدانجا انتقال داد. از زمان کاترین دوم، روسیه به فکر آن افتاد تا از طریق ایران به خلیج فارس دست یابد و از این تاریخ سیاست تجاوزکارانه روسها علیه ایران آغاز گردید. در زمان آغا محمدخان قاجار امپراتور روسیه “دربند” را تصرف کرد و با عبور از رود “ارس” وارد دشت مغان شد که با مرگ کاترین دوم قشون روس به سرزمین خود مراجعت کردند.11 دوره سیاست آرام “پل اول” در مقابل ایران با مرگ او در سال 1801م پایان گرفت و با زمامدارى فرزند او (الکساندر اول) به خشونت گرایید، وى در دومین سال سلطنت خود گرجستان را بخشى از خاک روسیه اعلام داشت و در تعقیب سیاست تجاوزکارانه خویش در دسامبر 1217( 1803ه0ق) “سیسانوف” را مأمور حمله به ایران کرد، قواى روسى بدون هیچ مانعى “گنجه” را تصرف کردند و نام آن را به “الیزابت پل” Elisabethpol تبدیل نمودند. بعد از تصرف گنجه، قواى روس متوجه “ایروان” شدند، “تسى تسى یانف” پس از غلبه بر قواى ایرانى وارد این شهر شد و مسجد شهر را لشکرگاه خود کرد و از آنجا توپها را متوجه باروى شهر نمود. پایان این تهاجم به شکست روسها منجر گردید و آنان در این واقعه، چهار هزار کشته و اسیر دادند. تا سال 1221( 1806 ه.ق) در آن سوى رود ارس شهرهایى در اثر جنگ رد و بدل مىشد، در این سال قواى روس موفق شدند باکو، دربند، شیروان، شکى و گنجه را در اختیار گیرند. از اول نوامبر 1808 (شوال 1223 ه.ق) حملات سپاه روس به سوى ایران آغاز گردید. در سال 1223 ه.ق نخجوان چندین بار میان سپاهیان ایران دست به دست شد، در این سال قواى ایرانى در جبهه “شوره گل” در مقابل روسها تلفات سنگینى دادند. بدیهى است بعد از معاهده “تیلسیت” بین روس و فرانسه، ایران با وضع دشوارى مواجه شد، زیرا روسیه آزادى عمل یافت تا مناطق مورد نظر را تصرف نماید. با معاهده صلح بخارست بین دولت عثمانى و روسیه که در جمادى الاولى 1227 ه.ق منعقد شد، ایران در مقابل روسها تنها ماند و روسیه تمام کوشش خود را براى نابودى ایران به کار برد و به شکنجه، آزار و کشتار مردم شمال غربى قفقاز دست زد، این وضع گروهى از اهالى را به شورش واداشت و گروهى را به صورت آواره روانه آذربایجان نمود. یکى از موارد تأسفبار، معاهده “گلستان” است که به طور کامل به نفع دولت روسیه به امضا رسیده و هیأت ایرانى تحت تأثیر سیاست مکارانه انگلیس هیچ گونه پیشنهاد نداشتهاند، چون مذاکرات صلح و عقد پیمان در قصبهاى به نام “گلستان” از توابع “قره باغ” صورت گرفته بدین عنوان اشتهار یافته است. با عهدنامه گلستان که در هفتم شوال 1227 ه.ق (13 اکتبر 1813م) به امضاى طرفین رسید، ایالات و شهرهاى گرجستان، داغستان، باکو، دربند، شیروان، قراباغ، شکى، گنجه، موقان و قسمت علیاى طالش به روسیه واگذار شد. این فاجعه نهایت بىکفایتى پادشاه وقت ایران یعنى فتحعلى شاه را نیز به اثبات مىرساند؛ شکست در جنگى ده ساله، خسارتهاى جانى و مالى و صدمههاى دیگر، روحیه مردم ایران را به شدت تضعیف نموده بود، اما از آن سو، روسیه تزارى با این عهدنامه به خواستهاش رسید و رضایتش جلب شده بود. روسیه طمعکار بعد از سیزده سال در تاریخ دهم ذیحجه سال 1241 ه.ق به فکر تجاوز دیگرى علیه ایران افتاد، در مرحله اول این جنگ، قواى ایران با دعوت علماى اسلامى و به عنوان جهاد وارد عمل شدند و چون با انگیزه دینى مىجنگیدند موفقیت خوبى به دست آوردند و تمام نواحى از دست رفته را دوباره تصاحب کردند، ولى مرحله دوم جنگ که یازده ماه به طول انجامید با عقبنشینى و شکست توأم گردید و در سومین مرحله حملات روسها براى از پا درآوردن ایران شدت گرفت. سرانجام با حیله انگلیس، معاهده ننگین و ذلّتبار “ترکمن چاى” بین ایران و روسیه در سال 1243 ه.ق منعقد گردید. در این جریان هرچه از جانب دولت روسیه دیکته شده بود ایران در قبول آن اجبار داشته است. امتیازاتى که در این عهدنامه به روسیه داده شد به دیگر دول اروپایى هم داده شد و سبب گردید متجاوز از یک قرن استقلال و تمامیت ارضى ایران به مخاطره بیفتد. بر اساس فصل سوم معاهده مزبور شهرهاى ایروان و نخجوان به روسیه واگذار گردید که نهایت درماندگى و خوارى را مىرساند، شاه و ولیعهد با امضاى چنین ننگى در واقع سند خیانت، بىلیاقتى و عدم صلاحیت خویش را امضا نمودند. خطوط مرزى به گونهاى مشخص شد که مناطق اشغالى ارتش روسیه در تصرف آن دولت باقى بماند.12 دولت روسیه در تهاجمى که به ترکمنستان داشت، قتل عام معروف 1297 ه.ق (1881م) را انجام داد که در جریان آن عده زیادى از عشایر به وضع فجیعى کشته شدند و با این حرکت بر ترکمنستان استیلا یافت و با سقوط مرو و سرخس، راه نفوذ به افغانستان باز شد. مرز ایران و روسیه را پیمان نه مادهاى “آخال” تعیین نمود. با بررسى مواد این عهدنامه مشخص مىشود که ایران از آن نتیجهاى به دست نیاورد ولى روسیه حداکثر استفاده را از آن کرد و سرانجام بر ترکمنستان مسلط شد و این منطقه را تصاحب کرد.
× همکارى روسها با استبداد و کشتار مبارزین ایرانى موقعیت حساس ایران، بىکفایتى زمامداران و نفوذ کامل سیاست خارجى و بىخبرى سلاطین قاجار این فرصت را فراهم مىساخت که این کشور اسلامى در معرض تجزیه قرار گیرد، همین وضع موجب گردید تا انگلیسیها و روسها موافقتنامه اوت 1907م (1286ه.ش) را در مورد تقسیم مناطق خود در ایران منعقد کنند، ائتلاف این دو قدرت رقیب، ایران را به سه منطقه تقسیم کرد: منطقه شمال تحت سلطه روسیه، نواحى جنوب تحت اختیار انگلیس و منطقه مرکز که بىطرف ماند. با این پیمان، کشورى مستقل و اسلامى توسط دو قدرت متجاوز مورد غارت رسمى قرار گرفت. مردم فریاد اعتراض خود را علیه این تجاوز بلند کردند و مجلس به مخالفت با آن قیام نمود. روسیه که با رژیم استبدادى اداره مىشد از همان ابتدا با انقلاب مشروطیت ایران و مبارزات مردم ایران علیه استبداد مخالف بود و در تشویق و تحریک محمد على شاه به قتل و تبعید آزادیخواهان نقش مؤثرى داشت. شاه تحت حمایت روسیه در 23 جمادى الاول (2 تیر 1287 ه.ش) مجلس شوراى ملى را به توپ بست و جمعى از رجال نامى را زندانى کرد و پس از بازجویى به قتل رسانید. در این فاجعه ضد انسانى قزاقها عامل اصلى بودند و “لیاخوف” روسى فرماندهى داشت، پس از این حوادث اسفناک، محمد على شاه استبداد خود را شدت بخشید و دوران استبداد صغیر آغاز گردید.13 همچنین در قیام مردم تبریز علیه استبداد محمد على شاه، روسها وارد معرکه شدند و به بهانه حفظ جان اتباع خود و در واقع براى نابودى آزادیخواهان، قواى خود را به آذربایجان روانه نمودند. نیروهاى دولت مرکزى که براى سرکوبى مبارزین به تبریز آمده بودند با ورود سربازان روسیه متفرق شدند و تبریز به تصرّف مهاجمین روس درآمد. وزیر مختار روسیه با تصرف تهران توسط مجاهدین به شدت مخالفت کرد و تهدید نمود که در صورت پیشروى آنان، قواى روس وارد پایتخت مىشوند، اما مجاهدین به این تهدیدها وقعى ننهاده و تا مرحله فتح تهران و خلع محمد على شاه پیش رفتند. محمد على شاه در روز جمعه 27 جمادى الثانى 1327 ه.ق پس از فتح تهران به دست مشروطه خواهان با اعضاى خانواده خود به سفارت روس پناهنده شد و براى اقامت در شهر “اُدسا”ى روسیه ایران را ترک گفت.14 دولت روسیه این پناهندگى را امرى موجّه و از حقوق خود شناخت. نمونه دیگرى از روحیه تجاوزکارانه روسیه تزارى، اولتیماتوم روس به دولت ایران است. بهانه روسها اقدامات “مورگان شوستر” بود، وى با تصویب مجلس براى اصلاح امور مالى و ترتیب اخذ مالیات به ایران دعوت شده بود، ادامه فعالیت شوستر منافع و امتیازات و در نتیجه نفوذ سیاسى روسها را در ایران قطع مىکرد،15 در مجلس دوم دو شخصیت مبارز بیش از دیگران در مقابل این اتمام حجت شوم به مقابله برخاستند: شهید آیة الله سید حسن مدرس و شهید شیخ محمد خیابانى. مدرس با اولتیماتوم 48 ساعته مخالفت کرد، چنانچه خود بدان اشاره کرده16 و امام خمینى قدس سره طى سخنانى این پایدارى مدرس را مورد تأیید و تمجید قرار داده است.17 روحانى نستوه دیگرى، معروف به “آقا نجفى” در مورد ننگ قبول این اولتیماتوم تلگرافى به تهران مخابره نمود و در آن فرمود: “به اسلام فروشان اطلاع بدهید که کارى نکنند که از اسلام خارج شوند.”18 شیخ محمد خیابانى همچون صاعقهاى سکوت مجلس را درهم شکست و در مخالفت با این حرکت گفت: “هیچ قدرتى حق ندارد آزادى و استقلال ما را سلب کند، امیدوارم دولت روس ملت ایران را از خود نیازارد.”19 انتشار خبر اولتیماتوم روس، تهران را تکان سختى مىدهد، مدارس تعطیل مىشود، بازاریان و کسبه از کار دست مىکشند، مردان و زنان، کوچک و بزرگ به خیابانها مىریزند، هزاران زن کفن پوش با فریاد در میان مردم دیده مىشوند.20 روسها از قدرت مجلس مىهراسند، چنانچه “مسیونوتراف” جانشین وزیر خارجه روس با مستر “اوبرون” نماینده سیاسى انگلیس در “پطرز بورگ” در این خصوص گفتگو کرده و از نیرومندى مجلس شورى رنجیدگى خود را اعلام کرده است.21 اولتیماتوم روس مردم ایران را بیش از پیش نسبت به مقاصد تجاوز کارانه تزارها عصبانى ساخت و مردم در تظاهراتى وسیع، فریاد “یا مرگ یا استقلال” سردادند. علما رأى به تحریم کالاهاى روسى دادند. اواخر سال 1329 ه.ق بود که تبریز براى بار دوم در معرض جنایات روسیه قرار گرفت، سپیده دم ذى الحجه روسها به عمارت نظمیه و استاندارى یورش برده و ارگ را محاصره نموده، مردم را غارت کردند و به هر کس که رسیدند، او را کشتند. مجاهدان تبریز در مقابل روسها به دفاع برخاسته و تلفاتى به آنان وارد کردند. در جریان محاصره تبریز، روسها “ثقة الاسلام تبریزى” را که روحانى دلاورى بود و مردم را به مقاومت در مقابل اجانب تشویق مىنمود دستگیر نموده و روز عاشورا وى را با طناب دار، به شهادت رساندند.22 در گیلان خشونت و مظالم روسها وصف ناپذیر بود. مردم رشت بنابر فتواى مراجع از خرید کالاهاى روسى امتناع کردند و از مقاومت در مقابل عمّال روس هیچ گونه هراسى به دل راه ندادند. امّا روسها این استقامت عمومى را با قتل عام مردم به شیوههاى گوناگون پاسخ مىدادند، به هنگامى که مردى نخود فروش در بازار، مقابل تحکم سرباز روسى تاب نیاورد و چهارپایه خود را بر سر او کوبید، دستور شلیک داده شد و 24 نفر از مسلمین این شهر در خاک و خون غلطیدند. در یکى از روزها جمعى را در بیرون رشت به دار کشیدند و پس از آن جسد این افراد را به چاله انداختند، بازارها تعطیل بود و روسها در پى آزادیخواهان در جستجو بودند.23
× شکستن حرمت بارگاه مقدس امام هشتم : در مشهد مقدّس یکى از عمّال روس، شورشى مصنوعى برپا ساخت، قواى روس به بهانه آن که جان اتباعشان در خطر است به مشهد وارد شدند و گنبد مرقد مطهّر امام هشتم حضرت امام رضاعلیه السلام را به توپ بستند )9 ربیع الثّانى 1330 ه.ق مطابق با نهم فروردین 1290 ه. ش). روسها بدین جنایت بسنده نکرده و تیراندازى به سوى زایرین را آغاز کردند و خزانه حضرتى را غارت نموده و به بانک روس انتقال دادند و پس از برداشتن نفایس آن، بقیه را بازگردانیده و متولّى حرم را با تهدید به مرگ وادار نمودند که قبول کند تمامى اشیاء خزانه را تحویل گرفته است.
× ایران در جنگ جهانى اول در جنگ جهانى اول دولت ایران که تحت نفوذ و سیاست شمالى و جنوبى یعنى روس و انگلیس بود، ترجیح داد بىطرف بماند. وقوع جنگ با دوره سوم مجلس و ریاست الوزرایى “مستوفى الممالک” مقارن بود، در حالى که ایران موضع بىطرفى خود را نسبت به این حادثه جهانى اعلام کرده بود قواى عثمانى از سوى شمال غرب و غرب و روسها از شمال و نیروهاى انگلیس از جنوب تقریباً تمام ایران را اشغال نمودند و این سرزمین اسلامى میدان جنگ، خونریزى و تاخت و تاز بیگانگان شد. با این حال نمایندگان مجلس و در رأس آنان شهید “مدرس” مخالف دخالت ایران در جنگ شدند و به واسطه مهاجرت برخى نمایندگان، مجلس به حال فترت و تعطیل درآمد. مهاجران در قم کمیته دفاع ملّى را تشکیل دادند، قشون روس براى درهم کوبیدن این تشکیلات مردمى عازم قم و ساوه شد، در “رباط کریم” شهریار، بین نیروهاى مردمى و قشون روس نبرد سختى در گرفت، قواى روس پس از شکست نیروهاى طرفدار مهاجرین، به جانب قم پیش رفت و این شهر را به اشغال خود درآورد، مهاجرین پس از درگیرى با مهاجمین روس، عازم غرب کشور شدند. از آن طرف به موجب عهدنامه سرى 1915م دو دولت روس و انگلیس منطقه بىطرف را به کلى برداشتند، دولت روسیه به موجب این معاهده ذلّتبار حق یافت در منطقه خود یک دیویزیون(لشکر) قزاق ترتیب دهد که فرماندهى اداره آن مستقیماً در دست روسها بود ولى هزینه آن از عواید ایران تأمین مىگردید. سرانجام انقلاب اکتبر در روسیه به وقوع پیوست و بلشویکها بر این کشور حاکم شدند و چون بر اثر این واقعه روسها در اداره امور داخلى خود دچار آشفتگى و هرج و مرج شده بودند، تا حدودى ایران از تعرّضات و تهاجمات قواى روس مصون گردید و براى مدّتى نفس راحتى کشید، با وجود این، از عوارض نامطلوب چنین آشوبى آن بود که وقتى انگلستان مشاهده کرد رقیب سرسختش در آشوب و ناامنى فرو رفته، درصدد آن برآمد تا نفوذ خود را در ایران مستحکم نماید و این کشور را به صورت منطقهاى نیمه مستعمره درآورد، بر این اساس “سرپرسى کاکس” (وزیر مختار انگلیس) با وثوق الدّوله (نخستوزیر وقت) قرار داد مذلّتبار و ضد استقلال نهم اوت 1919م (12 ذیقعده 1333 ه.ق) را منعقد نمود که شهید مدرّس با تمامى توان به مقابله با این حرکت استعمارى پرداخت. روحانى مبارز و سلحشور، میرزا کوچک خان جنگلى کسوت رزم پوشید و علیه این قراردداد قیام کرد. وثوقالدوله قوایى را به سرکردگى “استانسلسکى” روسى - که در خدمت ارتش ایران بود - همراه با قواى قزاق براى درهم کوبیدن تشکیلات میرزا به گیلان فرستاد که موفقیتى به دست نیاوردند. درباریان حیلهگر براى عقیم کردن فعالیت این مجاهد خستگى ناپذیر شایعه کردند که میرزا و یارانش لامذهب و ماتریالیست بوده و جیرهخواران بلشویک و گارد سرخ دولت روسیهاند و اگر پیروز شوند اساس دین اسلام را از این مملکت برمىاندازند که شهید مدرس با حمایت از میرزا و تأیید حرکت او، چنین شایعهاى را خنثى نمود.24
× مسلمانان روسیه در روسیه اسلام دوّمین دین بزرگ پس از مسیحیّت محسوب مىشود. این مطلب را رهبر حزب دموکراتیک اتّحادیه مسیحیان و نماینده مجلس دوماى روسیه ضمن تأکید بر اهمیّت و نقش احکام اسلامى در شرایط کنونى، بیان کرد. هفته نامه “تراویسیمایا گازتا” نوشت: اسلام براى کشورهاى غربى یک عامل خارجى محسوب مىشود در حالى که دین براى روسیه، بخش تفکیک ناپذیر از تاریخ و فرهنگ و شیوه زندگى روزمرّه میلیونها مسلمان این کشور به شمار مىرود. علاوه بر قبایل مسلمان جمهورى خودمختار داغستان و کوهنشینان چچن اینگوش، در نقاط دیگر روسیه، مسلمانان به صورت اقلّیتهاى قابل توجّهى با سنن متمایز، رفتارهاى اسلامى، فرهنگ ویژه، خود را از افراد غیر مسلمان تفکیک نمودهاند، آنان با پرهیز از تفرقه و پایدارى به اصول و ضوابط اسلامى قدرتى معنوى را به وجود آورده و در مقابل تحریکات سیاسى و فشارهاى اجتماعى دولت و اکثریّت مسیحى، مقاومت مىکنند. یکى از مقاومترین مسلمانان ساکن در روسیه تاتارها مىباشند، گروهى از آنان در جمهورى خودمختار تاتارستان ساکنند که مرکز آن “قازان” است، اکثر قریب به اتّفاق آنان سنّى و پیرو مکتب حنفىاند. گروهى از تاتارها در جمهوریهاى تازه استقلال یافته روسیه سفید و لیتوانى سکونت دارند که از اعقاب کوچ نشینهاى اردوى زرّین هستند. تاتارهاى کریمه از نسل تاتارهاى اردوى کریمه، شاخه فرعى اردوى زرّین و ترکهاى آناتولى هستند که از قرن سیزدهم به بعد در کریمه مسکن گزیدند. در طول جنگ جهانى دوم، که کریمه به اشغال قواى آلمان درآمد، تاتارهاى این منطقه در کنار روسها با آلمانیها جنگیدند و وفادارى خود را به حکومت مرکزى اعلام داشتند ولى برخلاف آن در 18 مه 1944م چند هفته پس از آزادى کریمه تمام سکنه تاتار کریمه و حتّى سربازانى که در ارتش روس خدمت مىکردند به اتهام خیانت تبعید شدند. روسها بدون هیچ اخطار قبلى تمامى آنها را در کامیونهاى حمل دام ریخته و به آسیاى میانه، قزاقستان سیبرى اورال بردند، دشواریهاى مسیر و مشکلات تبعید و سالهاى اولیه آن سبب مرگ بسیارى بویژه زنان، اطفال و سالمندان گردید. گفته مىشود از 200000 نفر تاتارى تبعید شده، نیمى از آنان جان خود را از دست دادند، با وجود آن که در سال 1967م از تاتارهاى کریمه رسماً اعاده حیثیت شد تنها گروه کوچکى توانستند به زادگاه خود مراجعت کنند.25 یادآورى مىشود که شبه جزیره کریمه در سال 1954م از سوى “خروشچف” به اوکراین بخشیده شد و هم اکنون روسیه و اوکراین در خصوص مالکیت این منطقه با هم اختلاف دارند.26 در منطقه سیبرى گروهى تاتار زندگى مىکنند که سنى مذهب و تابع مکتب حنفى مىباشند این افراد زبان و فرهنگ ویژه خود را دارند و در گویشهاى آنان نوعى قرابت با تاتارهاى ولگا دیده مىشود. گروه قومى دیگرى که اکثراً مسلمانند به “باشقیرها” معروفند که غالب آنان در جمهورى خودمختار باشقیرستان (از توابع روسیه) سکونت دارند. باشقیرها نماینده نسلى هستند که از اختلاط داخلى میان قبایل فنلاندى، اویغورى، اورالهاى جنوبى و قبایل ترک زبان به وجود آمدهاند، این افراد در قرن دهم میلادى اسلام را پذیرفتند و در زمان روسیه تزارى براى قبول آیین مسیح به شدت تحت فشار قرار گرفتند، با این حال بسیارى از آنان وفادارى خویش را به اسلام حفظ نمودند. در سال 1788م مجوز تأسیس مجمع روحانى در “اوفا” (مرکز باشقیرها) صادر گردید، جمهورى خودمختار باشقیرستان به عنوان اولین جمهورى خودمختار در داخل جمهورى فدراتیو روسیه در مارس 1919م تأسیس شد که 143600 کیلومتر مربع مساحت و هفده شهر و چهل شهرک دارد. سکنه آن به 1/5 میلیون نفر بالغ مىگردد. این جمهورى در جنوب کوههاى اورال واقع است. چوواشها Chuash که اکثراً در جمهورى خودمختار “چوواش” ساکنند از دیگر اقوام مسلمان جمهورى فدراتیو روسیه مىباشند. چوواشها از اواخر قرن نهم به تدریج اسلام آوردند. جمهورى خودمختار “چوواش” که در سال 1925م موجودیت یافت در ولگاى میانه و عمدتاً در ساحل راست آن واقع است. مساحتش به 18300 کیلومتر مربع بالغ مىگردد، نه شهر و شش شهرک دارد و مرکز حکومت آن شهر “چبوکسارى” است. بیش از 1/5 میلیون نفر جمعیت دارد.27 در شهرهاى معروف روسیه فعالیتهاى مسلمانان روند رو به رشدى به خود گرفته است؛ تعداد مسلمانان که در کرانه رود ولگا زندگى مىکنند در حال افزایش است، در شهر “ساراتف” برنامه ماهیانه مذهبى مخصوص مسلمانان از طریق تلویزیون پخش مىشود و روحانیون مسلمان این منطقه تبلیغات مذهبى و برنامههاى دینى را گسترش دادهاند. چندى قبل کنگره زنان مسلمان روسیه در این شهر تشکیل شد که در آن نقش زنان مسلمان در جامعه، تربیت و پرورش کودکان بر اساس اصول و موازین اسلامى و راههاى حفظ کانون خانواده در بین مسلمانان مورد بررسى قرار گرفت. در این شهر از طریق اردوهاى تابستانى صدها کودک را با برنامههایى آشنا نمودند که عمده آنها جهتگیرى دینى داشت. در استان “گلوگ” با وجود آن که صد هزار مسلمان از ملّیتهاى تاتار، چچن، آذرى، قزاق و عرب زندگى مىکنند تنها دو مسجد وجود دارد که البته تلاشهایى در جهت احداث چندین مسجد در این منطقه صورت گرفته است. در منطقه خودمختار “یامالونتسک” واقع در نقاط سردسیر شمالى حدود 27000 مسلمان به سر مىبرند که بر اثر سیاستهاى خشن و الحادى رژیم کمونیستى سابق بسیارى از سنتها و موازین دینى را فراموش کرده بودند که اخیراً ارزشهاى اسلامى در بین آنان احیا شده است و مسلمانان این دیار براى گسترش فرهنگ اسلامى و تقویت آموزشهاى دینى دو مرکز جمعیت اسلامى به نامهاى “مولود” و “ایمان” تأسیس کردند. مسلمانان در استان “آستراخان” براى بازسازى و احیاى مساجد خویش تلاش در خور تحسین دارند؛ در شهر “تاریمن” این استان مردم با وجود مشکلات مالى مسجدى را به کمک یکدیگر ساخته و پس از افتتاح، مورد بهرهبردارى قرار دادند. کانال یک تلویزیون مسکو در پایان هرماه میلادى برنامه ویژهاى براى مسلمانان پخش مىکند. یکى از مسلمانان به نام “حیدر جمال” مجرى این برنامه است.28 در مسکو جرایدى انتشار مىیابد که دیدگاههاى مسلمانان را مورد بررسى قرار مىدهد؛ هفته نامه “القدس” یکى از این نشریههاست که طى مقالهاى در یکى از شمارههاى آن دیدگاههاى حضرت امام خمینىقدس سره در زمینه مسائل مختلف مورد بررسى قرار گرفته بود؛ این هفتهنامه تأکید مىکند که براى نجات وطن از تقلیدهاى کورکورانه، باید از امام خمینى و وصایا و آثار این مرد بزرگ کمک گرفت. × هراس روسیه از احیاى ارزشهاى اسلامى پس از فروپاشى شوروى و ظهور جمهوریهاى جوان انتظار مىرفت که مسکو از ایفاى نقش برادر بزرگتر در خصوص این مناطق دست برداشته است، اما حقایقى مبیّن آن است که روسیه از ثبات سیاسى جمهوریهاى تازه استقلال یافته - بویژه مناطق مسلمان نشین - نگران است. روسیه مدتهاست که ایران را به دلیل گام برداشتن براى توسعه گرایشهاى اسلامى در آسیاى میانه و قفقاز، کشورى خطرناک تلقّى مىکند و با توسعه همکاریهاى فرهنگى و اقتصادى ایران با کشورهاى مزبور این نگرانى شدّت یافته است. البته در اغلب این کشورها، نظام حکومتى در برابر ارزشهاى اسلامى به مسائل ملّى گرایى توجه بیشترى نشان مىدهند و مدل توسعه به شیوه غرب را که ترکیه تجویز مىکند با ویژگیهاى خود سازگار دیدهاند ولى نمىتوان این واقعیت را انکار نمود که مسلمانان آسیاى میانه و قفقاز به سوى هویّت اسلامى پیش مىروند و خواهان احیاى ارزشهاى دینىاند. تلویزیون مسکو با هشدار نسبت به گسترش اصولگرایى در آسیاى میانه گفت: “نیروهاى اسلامى این منطقه را به عنوان پایگاه خود برگزیدهاند.”29 در اجلاس سران جمهوریهاى آسیاى میانه که در تابستان سال 1372 در مسکو برگزار شد رژیم حاکم بر مسکو مقابله با بنیادگرایى اسلامى را مهمترین هدف خود ذکر کرد، روزنامه اتریشى “استاندارد” ضمن اشاره به این نکته، تلاش روسیه را براى ایجاد جبهه متّحد جمهوریهاى مسلماننشین آسیاى مرکزى براى مقابله با موج اسلام گرایى در این منطقه ضعیف توصیف کرد.30 حضور نظامى قابل توجه افسران روسى متعاقب کمکهاى مالى که از طریق مسکو به کمونیستهاى تاجیکستان براى مقابله با مسلمانان مىرسد در راستاى جلوگیرى روسها از حرکتهاى اسلامى مىباشد. طبیعى است با استمرار حضور ارتش روسیه در این کشور و اداره آن توسّط عمّال دست نشانده مسکو، سهم مسلمانان در پیروزى، بسیار اندک خواهد بود. به خاطر این رفتار، هزاران نفر از مردم تاجیکستان آواره شده و یا به قتل رسیدهاند. تنها در منطقه “توس” کمونیستها با حمایت ارتش روسیه و استفاده از توپها و تانکهایى که مسکو در اختیار آنان قرار داده بود دوازده هزار مرد و زن و کودک را کشتند. تیپ 201 ارتش روسیه مستقر در تاجیکستان در خشونتهاى دشت “قرقان تپه” دخالت نمود همچنین به نیروهاى کمونیستى موسوم به “جبهه خلقى” کمک کرد تا شهر “دوشنبه” را به تصرف درآورند. در واقع روسیه تجربه تلخ و تأسّفبار افغانستان را در خصوص این کشور اسلامى بار دیگر به اجرا گذاشته است. با تشدید مخاصمه بین ارمنستان و آذربایجان بر سر “قره باغ” و تسرى درگیریها به خاک آذربایجان، روسیه حمایت خود را از “ایروان” افزایش داده و به هیچ رو حاضر به تغییر صحنه جغرافیایى به نفع باکو نیست، حتى از چندى پیش مسکو از طریق اشاعه مفاسد اخلاقى و تربیت زنان روسپى در جهت استحاله فرهنگى مسلمانان این ناحیه کوشید، این حرکت مبتذل، روحیه سلحشورى را در بین رزم آوران آذربایجانى کاهش داد و پیشروى افزونتر ارامنه را به داخل خاک ارمنستان شتاب بخشید. با تشدید درگیریهاى آذریها و ارمنیها فاش شد که افسران روسیه در خط مقدم نبرد، ارامنه را علیه شیعیان آذرى تهییج، تقویت و رهبرى مىکنند. اصولاً روسیه به اختلافات قفقاز دامن مىزند تا هم این منطقه روى آرامش نبیند و هم حضور نظامى - سیاسى خود را در قفقاز توجیه کند.31 روسیه از اتّحاد جماهیر مسلمان نشین منطقه قفقاز و دسترسى آنها به دریاى سیاه هراسى آشکار دارد و به همین دلیل مسکو در قفقاز نقش برادر بزرگتر را عملاً به اجرا درآورده است. بدیهى است چنین اتحادى امنیت مناطق جنوبى روسیه را به شدّت تهدید مىکند. روزنامه “گامسامولسکایا - پراودا” چاپ مسکو، ضمن اشاره به این نکته که امکان نفوذ روسیه در قفقاز هنوز از بین نرفته، یادآور شده است که حتّى تحویل کمکها و کالاها از سوى ایران و ترکیه به جمهورى آذربایجان مانع نفوذ روسیه در این کشورها نخواهد بود. بدیهى است فشار روسها بر قفقاز براى جلوگیرى از رشد ارزشهاى اسلامى در این مناطق است، اصولاً روسیه تفرقه و ناآرامى در این ناحیه را خواست قلبى خود مىداند، از سوى دیگر کشورهاى تازه استقلال یافته (جز برخى که خودگردان هستند) سخت نیازمند حمایت سیاسى و اقتصادىاند، روسیه ضمن همکاریهاى دفاعى و اقتصادى با واحدهاى سیاسى مزبور، نظرات خود را به رهبران آنها دیکته مىکند که این معضل، وابستگى آنان را به روسیه افزون مىنماید.32 یکى از معضلات سیاسى که براى جهان اسلام زخم خونچکانى را پدید آورده است فاجعه اسفناک کشتار وحشیانه مسلمانان “بوسنى هرزگوین” توسط صربهاى جنایتکار است. روسیه با کمکهاى مالى و حمایتهاى سیاسى، صربها را تقویت مىکند، روزنامه بیلدام سونتاگ به نقل از برنداشمید باور هماهنگ کننده اطلاعاتى هلموت کُهل، نوشت: روسیه سلاحهایش را پس از تخلیه از کشورهاى اروپاى شرقى به جاى انتقال به جمهوریهاى تازه استقلال یافته به صربستان فرستاده است، در واقع تزارهاى روس بر حسب پیمان “آدریا نویل”، سلطان عثمانى را وادار نمودند که خودمختارى “صربستان” را به رسمیت بشناسند و از این تاریخ صربها به انگیزه صربستان بزرگ چندین بار سرزمین مسلماننشین بوسنى هرزگوین را مورد تجاوز و قتل و غارت قرار دادند. روسها از طریق نفوذ در سازمان ملل متحد اجازه نمىدهند که تحریم تسلیحاتى مسلمانان بوسنى، لغو شود و از هرگونه فشار بر صربها جلوگیرى مىکنند. دولت روسیه باید بداند که اسلام بخشى از فرهنگ ملل تابعه این جمهورى و نواحى همسایه آن است و نگرانى مقامات مسکو از پویایى مسلمانان، به دلیل عدم شناخت صحیح آنها از اسلام است. مسلمانان در آن اختناق کمونیستها و شکنجههاى وحشیانه منادیان الحاد، سنتهاى مذهبى خود را حفظ نمودند و در تبعیدگاهها و زندانها به نشر اسلام مبادرت ورزیدند و اکنون که آزادى را در آغوش کشیدهاند با هیجان بیشترى به باورهاى دینى روى آوردهاند و باید به خواسته بر حق و منطقى آنان توجه کرد و مقابله با اسلام کارى عبث بوده و عاقبت از آن پرواپیشگان و انسانهاى با ایمان است.
پى نوشتها: 10 ) وى چهارمین تزار از سلسله “رومانوف” بود که سلطنتش با دوران پادشاهى شاه سلطان حسین صفوى مصادف بود. 11 ) تاریخ تحولات سیاسى و روابط خارجى ایران، دکتر سید جلال الدین مدنى، جاول، ص65 و 101. 12 ) ن ک: حقوق بگیران انگلیس، اسماعیل رایین، تاریخ اجتماعى سیاسى معاصر ایران، ج2، ص207 -205؛ گوشهاى از روابط خارجى ایران، ص258؛ نگاهى به ترکمنچاى - حسین حسینچى قره آغاج، ص147 تا 160؛ عهدنامه مودّت ایران و شوروى، بهرام نوازنى، ص197 تا 210. 13 ) ن ک: بمباران مجلس شوراى ملى در سال 1326 ه.ق، دکتر همایون شهیدى. 14 ) روزنامه حبل المتین شماره 17، مورخ هفدهم شوّال 1327 به نقل از روزنامه دیلى میل، داستان تبعید محمد علىشاه مخلوع را مفصل آورده است. 15 ) دو مبارز مشروطه، رحیم رئیس نیا، عبدالحسین ناهید، ص206 و 207. 16 ) مدرس، پارساى مقاوم، به قلم نگارنده. 17 ) صحیفه نور، ج اول، ص211 و 262. 18 ) حکیم نافذ آقا نجفى، ص206 و 207. 19 ) دو مبارز مشروطه، ص210 و 211. 20 ) تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، دکتر مهدى ملک زاده، ج7، ص87. 21 ) تاریخ هیجده ساله آذربایجان، کسروى، ص488. 22 ) ن ک: زندگینامه شهید نیکنام ثقةالاسلام تبریزى و بخشى از تاریخ مشروطیت ایران، نوشته: نصرت الله فتحى، و نیز تاریخ هیجده ساله آذربایجان، ج1، ص310. 23 ) تاریخ تحوّلات سیاسى و روابط خارجى ایران، ج2، ص256 و نیز تاریخ هیجده ساله آذربایجان، ج2، ص475-458. 24 ) قیام جنگل، یادداشتهاى میرزا اسماعیل جنگلى (خواهرزاده میرزا کوچک خان) ص46 و 48. 25 ) اقوام مسلمان اتحاد شوروى، ص110. 26 ) روزنامه کیهان، شماره 14791. 27 ) اقوام مسلمان اتحاد شوروى، ص87. 28 ) روزنامه کیهان، شماره 15096. 29 ) همان، شماره 14819. 30 ) روزنامه جمهورى اسلامى، شماره 4109. 31 ) اهداف روسیه در جمهوریهاى سابق شوروى، محمد تقى جنس بافى، کیهان، شماره 14768. 32 ) روزنامه جمهورى اسلامى، شماره 4180.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 123 |