تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,398 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,342 |
قلب ماه رمضان | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1373، شماره 158، بهمن 1373 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
قلب ماه رمضان1 نجفعلى میرزائى
× شبى به از هزار ماه بىگمان، شب قدر بزرگترین، شریفترین، باشکوهترین و مرموزترینِ شبهاست؛ قرآن کریم - به شهادت خود قرآن - در شب قدر نازل گشته و تمام حوادثى که در طول سال براى انسان و عالم هستى رخ مىدهد، اعم از مرگ و زندگى، صحت و بیمارى، جراحت و التیام، ثروت و فقر، کامروایى و ناکامى، شکست و پیروزى، سعادت و شقاوت و در یک عبارت: تمام خیر و شرّ انسان و دیگر خلایق، در همین شبِ عظیم، مقدَّر مىگردد و قطعاً در آن سال، وجود حقیقى مىیابد و تمام این تقدیرات در لسان احادیث، “امور محتوم” و تخلف ناپذیر شمرده شده است. امام صادقعلیه السلام در پاسخ شخصى که از شب قدر پرسیده بود، فرمود: “شب قدر شبى است که فرشتگان و نگارندگان الهى به آسمان دنیا فرود مىآیند و تمام حوادث، سرنوشت و امور یک سال انسان را ثبت مىکنند”.2 نیز امام باقرعلیه السلام فرمود: “تمام پدیدههاى سال [تا سال بعد] اعمّ از خیر و شرّ، طاعت و معصیت، تولد و مرگ و رزق و روزى در شب قدر مقدّر و ثبت مىشود و آنچه در آن شب مقدّر و جزو قضا گشت، قطعاً واقع خواهد شد و خداوند هرچه خواهد مىکند”.3 شاملترین و جامعترین عبارتى که دراینباره گفته شده عبارت “فیها یُفْرَقُ کُلُّ اَمْرٍ حَکیم4؛ در آن شب تمام فرمانها بر حسب حکمت صادر مىشود” است. نیز چنان که در آینده بیشتر توضیح خواهیم داد، این آیه یکى از دلایل استمرار شب قدر و وجود آن در تمام ماههاى رمضان است. از بزرگترین الطاف خداوند، نسبت به انسان این است که به او اجازه داده تا در این شبها تمام حاجتهاى خویش را طلب کند و وعده اجابت نیز به او داده است. از این رو با نگاهى به کتابهاى دعا و مناجات مىبینیم که امامان بزرگوارعلیهم السلام و بزرگان دین - رضوان الله علیهم - تمام نیازهاى خویش را در این شب طلبیده و از شیعیان هم خواستهاند که در این امر مهم از آنان پیروى کنند. “یحیى بن علا” مىگوید: “امام صادقعلیه السلام سخت بیمار و در بستر افتاده بود، امر نمود، و او را در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان به مسجد بردند و تا صبح در مسجد ماند”.5 این روایت نشانگر عظمت این شب است، نیز شاید به نوعى تأکیدى باشد بر شب بیست و سوم و تقویت این احتمال که شب قدر همان شب است. قرآن کریم نیز ارزش شب قدر را بیش از هزار ماه دانسته است.6 روایات فراوانى این برترى و معناى آن را شرح دادهاند. شخصى از امام صادقعلیه السلام پرسید: “چگونه شب قدر از هزار ماه برتر و بهتر است؟ امامعلیه السلام فرمود: عمل در آن شب از عمل در هزار ماه که در آنها لیلة القدر نیست برتر است!”.7 از امام باقرعلیه السلام نیز پرسیدند: “لیلة القدر خیر من الف شهر؛ یعنى چه؟ فرمود: عمل صالح در آن، چون نماز، روزه و دیگر اعمال نیک از عمل در هزار ماه که در آنها، شب قدر نیست بهتر است”.8 تلاوت قرآن کریم به همراه تدبر در آن، مناجاتهاى ائمهعلیهم السلام و خواندن دهها دعاى وارد شده در کتابهاى دعا و بویژه “اقبالالأعمال” نوشته جمال السالکین، حضرت آیة الله سیّد بن طاووس پر أجر و ثواب است و هر کدام دردها و مصیبتهاى روحى یا مادى آدمى را التیام مىبخشند. پرداختن به دانش الهى در این لیالى نه تنها بى اشکال که بنا به عقیده برخى از بزرگان، برترینِ اعمال است. از این رو بسیارى از عالمان راستین، طرحهاى عظیمِ اسلامى خود را در این شبها و بویژه در شب بیست و سوم به پایان رساندهاند. استاد علامه طباطبایى - رضوانالله علیه - صاحب تفسیر گرانسنگ “المیزان” در پایان تفسیرش، این گونه مىنگارد: “با سپاس خداوند، کتاب به پایان رسید و پایان پذیرفتن تألیف آن با شب مبارک قدر، شب بیست و سوم از شبهاى ماه رمضان سال هزار و سیصد و دو هجرى همزمان گشت”.9 فقیه نامدار، مرحوم محمد حسن نجفى نیز کتاب ارزشمند و بى نظیر “جواهر الکلام” را در همین شب به پایان رسانیده است. وى نیز در پایان کتاب مىفرماید: “کتاب جواهر الکلام فى شرح شرایع الإسلام فى مسائل الحلال و الحرام، در شب بیست و سوم ماه رمضان، شب قدر به پایان رسید، از تقدیرهاى خداوند در این شب آن بود که بر ما تفضل نمود و این کتاب به پایان رسید”.10 حکیم ربّانى، حاج ملاّهادى سبزوارى نیز - بنابر تصریح خود وى - کتاب منظومه (بخشحکمت) را در همین شب به پایان رساندهاند.11
× شب قدر، کدام شب؟ در این باره گذشته از گروهى که شب قدر را شب خاصى از سال نمىشمارند و آن را از مقوله زمان برتر دانستهاند، روایات و اقوال به چند دسته قابل تقسیم است: 1 - شب قدر یکى از شبهاى آخرین دهه ماه مبارک است.12 2 - شب قدر یکى از لیالى مفرد دهه ماه مبارک رمضان است. “شیخ طوسى به هنگام تفسیر سوره قدر مىگوید: “بدون هیچ اختلافى در میان شیعه، شب قدر در دهه آخر ماه رمضان و از شبهاى فرد است”.13 روایاتى نیز در این باره رسیده که مجال پرداختن بدانها نیست. 3 - شب قدر یکى از شبهاى نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم ماه مبارک است. امام صادقعلیه السلام در پاسخ به یکى از طالبان شب قدر فرمود: “آن را در یکى از شبهاى نوزدهم، بیستویکم و بیست و سوم طلب کن”.14 در برخى از روایات به هر سه شب اشاره شده و لکن نه در عرض یکدیگر بلکه در طول هم؛ یعنى گویى هر کدام ویژگى خاصِ خود را دارا هستند و گویا اگر کسى چیزى بطلبد باید از همان شب نوزدهم شروع کند؛ مانند روایت زیر: زرارة - رضوان الله علیه - از امام صادقعلیه السلام نقل مىکند: “التقدیر فى لیلة تسع عشرة و الإبرام فی لیلة إحدى و عشرین و الإمضاء فی لیلة ثلاث و عشرین؛15 در شب نوزدهم [همه چیز]تقدیر و اندازهگیرى مىشود، در شب بیست و یکم بسته مىشود و در شب بیست و سوم امضاى نهایى مىگردد.” ویژگى شب قدر آن است که آنچه در آن از جانب پروردگار عالم درباره انسانها مقدَّر مىگردد، حتمى و قطعى است، با نگاهى اجمالى به کتابهاى مخصوص دعا در این ماه پر برکت عبارات زیر بسیار تکرار شده است: “اللّهم اجعل لی فیما تقضی و تقدِّر من الأمر المحتوم و ممّا تفرق من الأمر الحکیم فی هذه اللیلة، فی القضاء الذی لا یردّ و لا یبدّل... .”16 چنان که پیداست عبارتهاى “المحتوم” و “لا یردّ” و “لا یبدَّل” همه دلیل عدم تغییر این تقدیرات است. از این رو در شب بیست و سوم تقدیرات امضا مىشود و قطعیت مىیابد. در نتیجه، این روایت نیز در واقع تأکیدى بر شب بیست و سوم است. 4 - دستهاى از احادیث، شب قدر را یکى از شبهاى بیست و یکم و بیست و سوم دانستهاند: مانند احادیث زیر: امام صادقعلیه السلام فرمود: “شب قدر در شب بیست و یکم یا بیست و سوم است”.17 “عبدالواحد بن مختار انصارى” مىگوید: به امام محمد باقرعلیه السلام عرض کردم، مرا از شب قدر آگاه فرمایید. فرمود: “آن را در شب بیست و یکم یا بیست و سوم طلب نما”. عرض کردم: دقیقاً آن را برایم مشخص فرمایید، فرمود: “چه شود دو شب، سخت بکوشى [تا به چنین امر عظیمى دست یابى]“.18 با دیدن چنین روایاتى به نظر مىرسد که ائمه بزرگوارعلیهم السلام نخواستهاند که صریحاً و به صورت علنى این شب را مشخص نمایند؛ از این رو همواره خواستهاند که مردم، خود با تلاش و عبادت به چنین مرتبه برجستهاى برسند. البته بزودى چند روایت را در علّت آن ذکر خواهیم کرد. نیز هنگامى که “حسانِ بن مهران” درباره شب قدر از امام ششمعلیه السلام پرسید، امامعلیه السلام فرمود: “در شبهاى بیست و یکم و بیست و سوم به دنبال شب قدر باش”.19 اینک دایره شب قدر تنگتر شده و گویا یکى از دو شب مذکور است. البته روایت فوق اگر چه مضمون آن با روایتى که از امام باقرعلیه السلام نقل شد یکسان است، لیکن آن را مؤیّد قوىّ دیگرى بر این عقیده به حساب آوردهایم. ابو بصیر - رضوان الله علیه - نیز مىگوید: به امام صادقعلیه السلام عرض کردم: جانم به فداى شما باد، آن شبى که این همه به آن امید داریم [و در پى آن هستیم] کدام شب است؟ امامعلیه السلام فرمود: “یکى از شبهاى بیست و یکم و بیست و سوم است”. عرض کردم: اگر توان احیا و به پا داشتن هر دو شب را نداشتم چه کنم؟ امامعلیه السلام فرمود: “براستى که زنده نگاه داشتن دو شب در مقایسه با آنچه تو در پى آن هستى چقدر آسان است!”.20 جز اینها روایات دیگرى نیز مشخصاً شب قدر را در میان این دو شب دانستهاند. 5 - پارهاى از روایات صریحاً یا در لفّافه بر شب قدر بودن شب بیست و سوم دلالت دارند، از جمله: سید بن طاووس با سند خود از “سفیان بن سمط” نقل مىکند: از امام صادقعلیه السلام خواستم که شب قدر را مشخصاً برایم بازگو کند، امامعلیه السلام فرمود: “شب بیست و سوم”.21 “ضمره انصارى” از پدرش نقل نموده: از پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم شنیدم که فرمود: “شب قدر، شب بیست و سوم است”.22 حدیث بعدى حدیثى است که به “حدیث جهنى” مشهور است. نام اصلى جهنى “عبدالرحمن بن انیس انصارى” است. گویند این شخص داراى شتر و گوسفند بوده است. جهنى براى آن که دقیقاً شب قدر را بشناسد به خدمت پیامبر اسلامصلى الله علیه وآله وسلم رسیده عرض کرد: “اى پیامبر خداصلى الله علیه وآله وسلم من صاحب شتران، گوسفندان و غلامانى چند هستم، دوست دارم شبى را به من بشناسانى که در ماه مبارک رمضان باشد و من به فضیلت آن شب و نماز در آن نائل شوم”. پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم از او خواست که نزدیک شود، وقتى که جهنى به نزدیک پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم رسید، پیامبر سخنانى در گوش وى گفت. کسى از این کلمات آگاه نگشت، ولى گویند هنگامى که شب بیست و سوم ماه مبارک فرا رسید، جهنى به همراه خانواده، خویشاوندان، شتران، گوسفندان و غلامان خود وارد مدینه شد، آن گاه به هنگام صبح از مدینه خارج شد و به جایگاه اصلىاش باز گشت. مضمون این داستان را امام باقرعلیه السلام نقل کرده است23 و حدیث بسیار معتبرى است. سید بن طاووس مىگوید: “بدان که روایات صریحى در این که شب بیست و سوم شب قدر است وارد شده که بوضوح بیانگر این حقیقت است”.24 چنان که اشاره شد، امام صادقعلیه السلام سخت بیمار شد و در بستر افتاد به گونهاى که خود قادر به حرکت نبود، دستور داد که در شب بیست و سوم ماه رمضان او را به مسجد منتقل کردند و آن شب را تا صبح در مسجد زنده نگاه داشت. عدّهاى این امر را نشانه حساس بودن این شب و از علایم شب قدر مىشمارند.25 در روایت آمده است که امام صادقعلیه السلام در شب بیست و سوم دوبار غسل کرد؛ یک بار در اول شب و یک بار در آخر شب.26 عدهاى نیز این امر را که درباره دیگر شبها نرسیده نشانهاى از شب قدر شمردهاند. نیز طبق یک روایت، یکى از اصحاب پیامبر - صلى الله علیه وآله وسلم - مىگوید: “من از پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم شنیدم که: شب قدر همان شب بیست و سوم است”.27 مسأله “جهنى” به گونهاى دیگر هم ذکر شده است، زرارةرحمه الله از امام باقر و یا امام صادقعلیهما السلام نقل مىکند: “شب بیست و سوم ماه رمضان شب جهنى است، زیرا این شخص به پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم عرض کرد: منزل من از مدینه دور است دستور بدهید که در چه شبى به مدینه بیایم، پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم نیز فرمانش داد که در شب بیست و سوم به مدینه برود”.28 نکته قابل توجه درباره جهنى این است که گذشته از “عبدالرحمن” که در گذشته به آن اشاره شد نام او را “عبدالله بن أنیس انصارى” نیز گفتهاند.29 به گمان ما همین چند روایت در این که شب بیست و سوم از تمام لیالى پر اهمیتتر است کافى است. 6 - چندى از روایات، شب قدر را شب نیمه شعبان، معرفى کردهاند. عارف جلیل القدر، میرزا جواد ملکى تبریزى - رضوان الله علیه - در کتاب گرانقدر خود “المراقبات” در بخش “فضیلت شبهاى قدر” اگر چه در پیروى از روایات، شب بیست و سوم را با اهمیتتر از تمام شبها دانسته امّا به شب قدر بودن این شب نیز تصریح نموده است.30 آن گاه در سازگار کردن این شب قدر با شب قدر ماه مبارک مىگوید: “در برخى از روایات شب نیمه شعبان، شب قدر ائمه معصومعلیهم السلام و شب قدر در ماه رمضان، شب قدر رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم شمرده شده است”.31 آن گاه مىگوید: “از ارزشهاى این شب (شب نیمه شعبان) آن است که احیا گردد و اعمال و عبادات پُر ارجى که در آن سفارش شده در هیچ شب - حتّى در شبهاى قدر - بدانها سفارش نشده است”.32 سید بن طاووس نیز در کتاب گرانقدر “اقبال الأعمال” مىفرماید: “در همین کتاب و دیگر کتابها گفتهایم که در شب نیمه شعبان اَجَلها نوشته مىشود، روزیها تقسیم مىگردد و اعمال همه سال نوشته مىشود”.33 سپس براى وفق دادن این شب عزیز با دیگر شبهاى قدر احتمالاتى مىدهند که در قسمت “تعدّد شبهاى قدر” به توجیهات این عالم جلیل القدر نیز خواهیم پرداخت. به خاطر آن که این شب مبارک، شبى است که مهدى موعود - عجل الله تعالى فرجه الشریف و روحى و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء - قدم در کره خاکى نهاد تا ذخیرهاى براى پیراستن زمین از زشتیها و ناپاکیها شود، خوب است قدرى درباره ارتباط شب قدر با آن وجود ملکوتى هم سخن بگوییم. در شب قدر سرنوشت انسانها و نیز فهرستى از تمام حوادث خرد و کلان عالم هستى و مأموریتهاى سالیانه حضرتمهدىعلیه السلام به آگاهى او مىرسد. هر چند مطابق روایات بسیار معتبر در پایان هر هفته کارنامه اعمال تمام مؤمنان [و شاید تمام انسانها] به خدمت آن بزرگوار برده مىشود و اصولاً آن حضرت محضر اسم “علیم”، “سمیع”، “بصیر” و دیگر اسماى الهى است و همه هر لحظه در محضر اویند ولیکن در شب قدر در سطح بسیار گستردهاى مشخصات دقیق تمام امور و شؤون عالم هستى و جمله انسانها به محضر مبارکش ارائه مىشود؛ زیرا ولایت امر در یَدِ قدرت اوست. از این رو اگر “فرشتگان و روح اعظم در شب قدر خبر تمام امور و وقایع عالم هستى را به پایین مىآورند”34 در واقع تمام این اخبار و سرنوشتها و تقدیرات به آگاهى حجت خدا در زمین مىرسد. مرحوم کلینىرحمه الله در کتاب ارزشمند کافى از امام باقرعلیه السلام نقل مىکند: “در شب قدر تفسیر امور هر سال بر امام معصوم که ولى الأمر است فرود مىآید، در این شب به او گفته مىشود که چه باید بکند و همچنین مردم را به چه کارى فرمان دهد”.35 باز از امام باقرعلیه السلام نقل مىکند: “اى شیعیان ما! با سوره “إِنّا أَنْزَلْناهُ” با دشمنان مخاصمه کنید تا پیروز شوید. به خدا سوگند که این سوره مخصوص کسى است که پس از پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم حجّت خداى متعال بر مردم است”.36 همچنین فرمود: “در شبهاى قدر از جانب خداوند متعال به پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله وسلم و جانشینان و اوصیاى گرامىاشعلیهم السلام امر مىشود که چنین و چنان کن”.37 البته باید دانست که این فرمان خداوند وحى شمرده نمىشود و القاى این علوم و آگاهیها تنها نوعى آگاهى بخشى است. “سیدبنطاووس” در این باره مىگوید: “بدان که القاى اسرار هر سال در شب قدر به ولىّالأمرعلیه السلام در شمار وحى نیست؛ زیرا رشته وحى با وفات پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم از هم گسسته شد؛ بلکه این نوعى آگاهى بخشى است که امام معصومعلیه السلام از حقیقت آن خبر دارد؛ چنان که خداوند فرمود: “و إِذْ أَوْحَیْتُ إلى الحواریّینَ”38 یا فرمود: “و أوحینا الى أُمّ موسى”39 نیز فرمود: “و إذ أوحى ربّک إلى النّحل”40 که هر کدام تأویلى دارند که جز وحى نبوى است”.41 در هر حال با نگاهى گذرا به آیات کریمه و روایات شریفه هیچ تردیدى در پیوند عمیق و جدایى ناپذیر لیلةالقدر و امام معصومعلیه السلام باقى نمىماند، این امر هنگامى بوضوح درک مىشود که در عدم جدایى قرآن و معصوم که در روایات متواتر از خاصّه و عامّه آمده دقّت گردد آن گاه در لیلة القدر که شب نزول قرآن کریم [که از امام معصوم جدا نیست ]است نیز اندیشه شود. 7- برخى از روایات نیز فاطمه زهراعلیها السلام را حقیقت “لیلةالقدر” دانستهاند و این به خاطر آن است که “لیلةالقدر” و یوم اللّه را مراتب و مظاهر بسیار است، چنان که همه حقایق نظام هستى بدین منوالند”.42 در تفسیر شریف فرات کوفى از امام صادقعلیه السلام در تفسیر آیه اول سوره قدر روایت شده است: “منظور از “لیلة” فاطمهعلیها السلام و منظور از “قدر” خداوند متعال است، پس کسى که فاطمهعلیها السلام را چنان که شاید بشناسد، لیلةالقدر را درک کرده است فاطمه را فاطمه نامیدند؛ زیرا خلق از شناخت او “مفطوم” و عاجزند”.43 “حال با تدبّر در معناى لیلةالقدر، نازل کردن قرآن در لیلةالقدر که مُنزَلٌ فیه است دانسته مىشود”.44 امام صادق آن قرآن ناطق یکى تفسیر همچون صبح صادق بفرموده است و بشنو اى دل آگاه که لیله فاطمه است و قدر، الله45 پس از ذکر هفت دسته از احادیث باید بگوییم: شبهایى که احتمال مىرود شب قدر باشند بیش از اینهاست امّا با قرائن بسیارى به دست آمد که قطعاً شب قدر در ماه مبارک و یقیناً در ایّام فرد دهه آخر این ماه و بحتم در یکى از شبهاى سه گانه و به احتمال قریب به یقین در شب بیست و سوم ماه رمضان واقع شده است. از جمله اقوالى که به شرح و بسط آنها نخواهیم پرداخت و تنها آنها را ذکر مىکنیم، اقوال زیر است: 1- شب اول ماه رمضان. 2- شب نهم ماه رمضان. 3- شب چهاردهم ماه رمضان. 4- شب یازدهم ماه رمضان. 5- شب آخر ماه رمضان. همه این پنج شب در یک روایت نبوى احتمال داده شده است.46 6- در دهه اول ماه رمضان. 7- شب هفدهم ماه رمضان. 8- شب و روز بیست یکم، بیست و دوم و بیست و سوم ماه رمضان. 9- شب بیست و چهارم ماه رمضان. 10- در یکى از شبهاى نهم، هفتم و پنجم ماه رمضان. 11- هفت روز یا پنج روز یا سه روز مانده به آخر ماه رمضان. 12- شب بیست و هفتم ماه رمضان. 13- یکى از شبهاى بیست و پنجم، بیست و هفتم، بیست و نهم و آخرین شب ماه رمضان. 14- تمام شبهاى سال. 15- در هر سال در شب خاصى است. مرحوم سید بن طاووس تمام این اقوال را در کتابش آورده است.47 باید توجه داشت که تردیدهاى پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم و ائمهعلیهم السلام درباره شب قدر اسرارى دارد که اندکى از آنها را در آینده خواهیم آورد.
× نشانههاى شب قدر برخى از روایات، نشانه شب قدر را متعادل و لطیف بودن هواى آن ذکر کردهاند، چنان که مرحوم کلینى - رضوان الله علیه - از امام باقر [یاامام صادق]علیهما السلام نقل مىکند: “هواى شب قدر پاکیزه و دلانگیز است، اگر فصل سرما باشد، گرم و لذّت بخش است و اگر فصل گرما باشد خنک و لطیف است”.48 شیخ صدوقرحمه الله نیز این حدیث را در “کتاب من لایحضره الفقیه” نقل کرده است.49 “عبدالأعلى” هم مىگوید: به امامصادقعلیه السلام عرض کردم: آنان مىگویند: در آن شب، هیچ سگى پارس نمىکند، پس آن شب با چه علامتى شناخته مىشود؟ امامعلیه السلام فرمود: “اگر آن شب در فصل گرما باشد، سرد و خنک مىگردد و اگر در زمستان باشد، ملایم و گرم مىشود”.50 نیز امامعلیه السلام فرمود: “شب قدر، شبى درخشان است، نه گرم و نه سرد و ستارگان آن شب چون آفتاب پرتوافکنى مىکنند”.51 بىتردید این دسته از روایات داراى اسرار فراوانى هستند و در وراى الفاظ ظاهرى بسى نکتههاى باریکتر از مو نهفته است که عالمان و آشنایان با اسرار، این معارف مىدانند ولى اگر ما باشیم و همین ظاهر روایت و این نشانهها را بر ظاهر امور حمل کنیم؛ یعنى هوا، شب، سردى، گرمى، خنکى، اعتدال، ستاره، خورشید و... را بر معانى معهود در عرف عادى بشماریم نمىتوانیم به غالبى بودن آنها اعتقاد پیدا کنیم و قادر به فهم حقیقت این روایات نیستیم. علامه طباطبائى - رضوان الله علیه - در تفسیر سوره قدر در این باره مىگوید: “در برخى از روایات نشانههایى براى شب قدر ذکر شده که همیشگى و غالبى نیستند؛ مانند: در صبح آن شب خورشید بدون شعاع طلوع مىکند؛ هوا معتدل است و... که از ذکر آنها صرف نظر مىکنیم.”52
× تعدد شب قدر با بررسى روایتهاى بسیار معتبر درمىیابیم که “لیلةالقدر” بر بسیارى از شبها اطلاق شده است؛ مانند: شب نیمه شعبان، شب نوزدهم، شب بیست و یکم و شب بیست سوم ماه رمضان. هنگامى که در این روایات و سخنان دانشمندان اسلامى درباره آنها بدرستى مىاندیشیم درمىیابیم که گویا این شبها در عرض یکدیگر نیستند بلکه در طول یکدیگرند. یعنى چنین نیست که این شبها شب قدر باشد با تمام ویژگیهاى این شب عظیم، زیرا گذشته از سخن برخى که اعتقاد دارند شب قدر شب خاصى نیست و به تعبیر آنان تمام شبهاى سال شب قدر است، کسى تردید ندارد که در سال، تنها یک شب، شب قدر است، البته روح و وجود عقلانى هر وجود که در اصطلاح “ربّ النوع” افراد مثالى و طبیعى گفته مىشود مورد بحث ما نیست، نیز وجودهاى عقلى، مثالى - برزخى و طبیعى - مادى را براى “زمان” نمىتوانیم انکار کنیم.53 عبارت “شب” گویى اِشعار به “زمان” دارد و زمان در حالت عقلانى آن، بسیط و غیر قابل تعدّد است، این وجود را “دهر اعلى” هم مىگویند، ولى مقصود ما از “شب قدر” [که یک زمان است ]وجود مادى - طبیعى آن است. هنگامى که اقسام زمان را بخوبى دریابیم بسیارى از نکات پیچیده “لیلةالقدر” و مصادیق و مظاهر آن براى ما حلّ مىشود.54 لکن گذشته از این مسائل عقلى، با نگاهى به روایات مىیابیم که شب قدر، شبى است که تمام تصمیمها و تقدیرهایى که در دیگر شبها انجام شده، به امضا مىرسند و بر آنها مهر نهایى زده مىشود. در بسیارى از روایات بطور سربسته، شب قدر یکى از شبهاى سه گانه شمرده شده، اما گذشته از روایاتى که به سومین شب، تصریح نمودهاند در شمارى از آنها هر کدام از این شبها داراى ویژگى خاصى شمرده شده است؛ مانند روایت زیر: صدوق شیعه - رضوان الله علیه - از آن امام عظیمالقدرعلیه السلام نقل مىکند: “در شب نوزدهم تقدیر، در شب بیست و یکم قضا و در شب بیست و سوم تمام امور و حوادث و وقایع یک سال قطعیت مىیابد و تثبیت مىگردد و خداوند - جلّ و علا - هر چه خواهد کند”.55 در نتیجه، هر کدام از این شبها به نوعى شب قدر است و داراى ویژگى خاص خود است و راز تعدد شبهاى قدر در همین تعدّد معناى تقدیر است. آیةاللّه میرزا جواد آقاى ملکى تبریزىرحمه الله در “المراقبات” مىگوید: “گویى که اشکال تعدّد شبهاى قدر با توجّه به تعدّد معناى “تقدیر” برطرف مىشود”.56 امّا گاهى تعیین آجال و تقسیم ارزاق بدون هیچ اختلاف ظاهرى در دو شب آمده است، مثلاً هم درباره شب نیمه شعبان57 و هم درباره دیگر شبهاى قدر آمده است: “در این شبها اَجَلهاى مردم تعیین مىشود، ارزاق در میان آنان تقسیم مىگردد و دیگر امور سال نوشته مىشود”. در این باره توجیهاتى شده است، از جمله مرحوم سیّد - رضوان الله علیه - مىگوید: “ممکن است در نیمه شعبان بشارت به این حقیقت باشد که در شب نوزدهم ماه رمضان اجلها نوشته مىشود و روزیها تقسیم مىگردد، پس شب نیمه شعبان شب بشارت به وعده نیک است و شب نوزدهم ماه رمضان زمان عملى شدن این وعده است، یا این که مىتوان گفت: در شب نیمه شعبان اجلهاى گروهى نوشته مىشود و روزیهاى عدهاى تقسیم مىگردد، ولى در شب نوزدهم، اَجَل تمام مردم نوشته مىشود و روزى همه آنان تقسیم مىگردد و دیگر احتمالهایى که به آنها نمىپردازیم”.58 در هر حال با وجود همه ویژگیهاى این چهار شب، با استفاده از انبوهى از روایات معتبر به این نکته قطع پیدا مىکنیم که احتمال شب قدر بودن شب بیست سوم از شب بیست و یکم و شب بیست و یکم از شب نوزدهم و شب نوزدهم از شب نیمه شعبان قویتر است، لیکن در بخش “چگونه شب قدر را درک کنیم” توضیح خواهیم داد که باید شخصِ مشتاق و صاحب توفیق چه بکند تا به فیوضات این شب جلیل القدر نایل شود.
× چرا شب قدر ناپیداست؟ اگرچه تعمّق در روایات، ما را به فاصله بسیار نزدیکى از شب قدر مىرساند و یقین پیدا مىکنیم که این شب مبارک یکى از سه شب است و به احتمال بسیار بسیار قوى آن را شب بیست و سوم مىدانیم ولى حقیقت این است که اینها احتمال است و همان قدر که روایاتى در تصریح این امر هست، بیش از آن در دیگر مظاهر این شب نقل شده است. پس هنوز مىتوانیم شب قدر را یکى از اسرار ملکوت بدانیم و این گوهر ربوبى و آسمانى را در درون صدفى، پنهان و پوشیده از دید غیر عالمان اسرار ملکوت بشماریم. حال باید در پى راز این امر گشت. به زعم نگارنده، چنین اسرارى را با تلاش ظاهرى و حتى غور رسى در آیات و روایات نمىتوان دریافت، بلکه سهم عمده چنین اکتشافاتى - اگر این رازها قابل دسترسى انسانها باشند - در گرو پاکیزگى و تهذیب روح از پلشتیهاست. پس اگر کسى مىخواهد به این راز پى برد و بر حقیقت و ملکوت امر واقف گردد، باید در آغاز، روح خود را با نورانیّت این انوار همسنخ گرداند. یکى از دلایل پوشیدن این شب مبارک آن است که: اگر پوشیده نباشد مردم کمتر تلاش مىکنند و با توجه به عظمت این شب، همه امید خود را به آن مىبندند و دست به فساد بیشتر مىزنند. علىعلیه السلام در همین باره فرموده است: “قطعاً من از شب قدر آگاهى دارم و تردید ندارم، خداوند آن را بدین خاطر از شما پوشانیده که اگر شما را از آن آگاه مىکرد، شما به عمل کردن در آن اکتفا مىکردید و در ایام دیگر دست از عمل مىکشیدید”.59 علامه طباطبایى - رضوان الله علیه - نیز در این باره مىگوید: “از روایات چنین استفاده مىشود که شب قدر همان شب بیست و سوم است و این که تعییناً معرفى نشده براى آن است که با ارتکاب معصیت، حق آن شب ضایع نگردد و این امر باعث تعظیم آن شب باشد”.60 شیخ طوسىرحمه الله هم گفته است: “این شب مشخصاً معرفى نشده تا بندگان خدا در دیگر شبها هم به عبادت بپردازند”.61 برخى گفتهاند، جایز نیست که آدمى در پى شب قدر باشد، از این نظر است که این شب معرفى نشده است. ولى حقیقتِ عیان آن است که چنین نیست و ادراک شب قدر فیضى قدسى و ملکوتى است و دهها و صدها حدیث، مجوّز این امر است. سیدرحمه الله گفته است: “به دنبال شب قدر بودن از مهمّات هوشمندان و عاقلان است و من هیچ دلیل عقلى یا نقلى در منع پیگیرى این شب ندیدهام، بلکه ادراک آن از أَعظم سعادتهاست”.62 “براستى اگر اذن خداوند بارى تعالى در معرّفى کردن آن نبود، این همه اخبار در راهنمایى به سوى آن براى چیست؟”.63
× آیا شب قدر در هر سال تکرار مىشود؟ آیا هر شب شب قدر است؟ آیا شب قدر تنها در زمان حیات پیامبران وجود داشته است؟ آیا شب قدر تنها در حضور اماممعصومعلیه السلام وجود مىیابد؟ و آیا... . حقیقت این است که شب قدر - به معنایى که در بخشهاى گذشته به آن اشاره شد - هیچ گاه منحصر به عصر حیات پیامبر یا زمان حضور امام معصومعلیه السلام نیست. شب قدر لامحاله در هر سال یک بار پدید مىآید و در آن یک شب سرنوشت همه چیز و همه کس تا سال بعد رقم مىخورد و اخبار کائنات به اطلاع حجّت خدا بر زمین مىرسد. این حقیقت با نگاهى به روایات مستند بوضوح معلوم مىگردد. شخصى درباره همین مسأله از امامصادقعلیه السلام سؤال نمود: بقیه در صفحه 49 و 50 بقیه از قلب ماه رمضان “آیا شب قدر در گذشته وجود داشته یا اکنون نیز در هر سال پدید مىآید؟”. امام در پاسخ وى فرمود: “اگر لیلةالقدر برداشته شود قرآن برداشته شده است”.64 برخى در توضیح این ملازمت گفتهاند: “در سوره قدر آمده است: “تَنَزَّلُ” که فعل مضارع است (دقت شود) و بر استمرار تجددى نزول ملائکه و روح دلالت دارد. اگر هر سال شب قدرى نداشته باشد، گویى که قرآن منسوخ شده و این نزول منقطع گشته است، یا این که مقصود این است که اگر لیلة القدر که شب تبیین احکام هستى براى امامعلیه السلام است برداشته شود، قرآن تعطیل و بىفایده مىگردد”.65 “هشام بن حکم” نیز از امام صادقعلیه السلام نقل مىکند: “در هر سال یک شب قدر وجود دارد که روز آن نیز همانند شب، [بافضیلت و مهم] است”.66 از روایات، چنین برداشت مىشود که این شب تا یوم القیامه ادامه دارد و هر سال یک بار پدید مىآید، چنان که جناب ابوذررضى الله عنه از پیامبر مىپرسد: “اى رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم آیا شب قدر منحصر در عصر پیامبران بوده است که در آن شب، احکام عالم هستى[در قالب وحى] بر آنان نازل مىگشته است؟ و وقتى که پیامبران درگذشتند، شب قدر هم برداشته شد؟ پیامبر در پاسخ مىفرماید: “خیر، چنین نیست، شب قدر تا روز قیامت هست”.67 گذشته از این روایات، این حقیقت که شب قدر پدیدهاى مستمر و ادامهدار است، از خود قرآن کریم نیز بوضوح دریافت مىشود. آیه چهارم از سوره “دخان” این گونه است: “فیها یُفْرَقُ کلُّ أَمرٍ حیکم؛ در آن شب هر فرمانى بر اساس حکمت صادر مىشود”68 چنان که پیداست فعل “یُفْرَقُ” مستقبل است و بر تجدد در آینده دلالت دارد و این نشانهاى از عدم زوال شب قدر است. در تفسیر کبیر “المیزان” درباره این آیه چنین آمده است: “ظاهر کلام خداوند که فرمود: “فیها یفرق” دلیل بر استمرار است، البته مقصود آن است که امور هستى در این شب بتفصیل بیان مىشود ولکن معارف و احکام، استمرارى ندارند بلکه در گذشته، این امر واقع شده است، اگر مقصود این امر بود مناسبتر بود که مىفرمود: “فیها فُرِقَ”.69 پس از این آیه، سوره قدر نیز - چنان که از سیاق الفاظ و قرائن بر مىآید - بروشنى دلیل استمرار و تکرّر این شب مبارک است. البته پس از این که دریافتیم بسیارى از روایات قطعى الصّدور در تبیین این شب عبارت “فى کلّ سَنَةِ” را استعمال نمودهاند دیگر جاى هیچ شبههاى باقى نمىماند. گذشته از روش نقلى، با امعان در حقیقت شب قدر و توجّه به راز این شب بىمثال این امر ثابت است و راستى که شیوه اخیر چقدر آرامبخشتر و یقینآورتر است؛ زیرا وقتى که شخصى خود قدم در طریق نهاد و شب قدر را ادراک و احساس کرد - چنان که بسیارى چنین توفیق عظیمى را یافتهاند - دیگر تشویشى ندارد، نفس او مطمئنه شده است.
× معناى امر محتوم چیست؟ چنان که در آغاز سخن اشاره رفت، شاید این تعبیر، بویژه در اعمال و ادعیه لیالى قدر بیش از هر عبارت دیگر تکرار شده است، حال باید قدرى درباره آن توضیح دهیم. چنان که نیازى به توضیح نیست، سرنوشت مرگ و زندگى انسان و دیگر کائنات در این شب نوشته مىشود و تعیین مىگردد، و در آن سال و در آن زمانِ مشخص شده، آن سرنوشت، وجود خارجى مىیابد و هیچ امرى قادر به جلوگیرى از آن نیست و به تعبیر ادعیه، قطعى و محتوم است. در بسیارى از روایات معتبر گذشته از عبارتهاى “تقسیم الأرزاق” و “کتابة الآجال”70 به این امر نیز اشاره شده که اسامى حاجیان هر سال در همین شب نوشته مىشود و برات آنان در همین زمان داده مىشود و شب قدر “لیلة البرات” است. اگر کسى بخواهد به حج مشرّف شود باید با مقدمات فراوانى در همین شب بکوشد. در روایت آمده است: “در شب قدر نام کاروانهاى حج نوشته مىشود، کسى که نامش در این لیست وارد شد (به وسیله طلب از خداوند و تفضّل الهى) محال است که بتواند مشرّف نشود، اگرچه زار و ندار باشد و اگر کسى نامش در میان این اسامى نباشد، به هیچ روى قادر به حج نخواهد بود، اگرچه ثروتمند و سالم باشد”.71 سید بن طاووس در ذیل همین روایت، این گونه مىنگارد: “آیا سزاوار است، کسى که به اسلام ایمان آورده باشد و به سخنان ملکوتى پیامبر و عترت پاکشعلیهم السلام معتقد باشد و ایمان پیدا کرده که در یکى از سه شب، تمام امور سال تدبیر مىشود، عطایا داده مىشود، بلایا دفع مىگردد و این شب براى کسى که بتواند و بخواهد که سودى ببرد و زیانى از خود براند برترین شب است، آیا سزاوار است که باز چنین شخصى سخت فعالیت نکند و به آن اهتمام نورزد!”.72 محتوم بودن امور در این شب، از جهت اسباب و شرایط است، بدین معنى که هیچ چیز قادر به جلوگیرى از تحقق احکام صادر شده در این شب نیست. نیز باید گفته آید که مقصود از این حتمیت آن است که قدرت خداوند و اراده او به هر چه که در این شب واقع شود تعلّق مىگیرد و اگر نه اگر خدا نخواهد، اگرچه حتمى باشد واقع نمىشود، نکته بسیار مهم این است که در این امور هیچ گاه بدایى حاصل نمىشود (اگرچه محال نیست)، علامه طباطبایىرحمه الله مىگوید: “این که در روایات عبارت “و للّه فیه المشیة” آمده، مقصود اطلاق قدرت خداوند است و مشیّت خداوند مىتواند به هر چیزى تعلّق گیرد اگرچه آن چیز حتمى باشد، زیرا اگر خداوند امرى را واجب گرداند به معناى قدرت مطلقه نیست بلکه او قادر است که قضاى محتوم را هم نقض کند ولکن خداوند قطعاً هیچ گاه چنین مشیتى ندارد [و قضاى او که در شب قدر تعیین مىگردد، قطعاً و قطعاً وجود مىیابد]“.73 در روایات نیز آمده است: “هر خیر و شرّى طاعت و معصیتى، مرگ و تولّدى و هر رزق و روزىاى که در این شبِ مقدّس تقدیر شود و در قضاى الهى وارد گردد، قطعى و حتمى است و مشیّت خداوند به آن تعلّق مىگیرد”.74
× راه درک شب قدر بدون هیچ تردیدى بیدار ماندن در شبهاى قدر به تنهایى براى درک این شب کافى نیست؛ علىرغم این که در این سه شب میلونها نفر بیدارند و این شبها را زنده نگه مىدارند، ولى باید گفت، تنها عدّهاى محدود موفق به درک این شب عظیمالقدر مىشوند. البته هر کسى به قدر اخلاص و عمل خود پاداش دارد. حقیقت این است که درک شب قدر به اقدامهاى (درونى و بیرونى) بسیارى محتاج است. باید شخص با عالم معنا پیوند برقرار کند. البته مقصود از این پیوند این نیست که شخص ملکوتى باشد یا پیامبر و معصوم، بلکه هدف این است که شخص، بدون هیچ شائبهاى و با اعتقادى استوار و با پیش آگاهى از ویژگیهاى این هنگامه عزیز و با بهرهگیرى از مهمترین و اساسىترین وسیله نجاح و پیروزى؛ یعنى ادعیه ملکوتى معصومین که در این شبها وارد شده، دست نیاز به جانب خداى بىنیاز دراز کند و حاجت بطلبد. دلایل زیادى هست که مقصود از “اِحیاء” صرفاً بیدارى نیست. اگر احیاى شب قدر بدین معنا بود، چرا بزرگان دین آن قدر کوشش نمودهاند. نیز روایات فراوانى در انجام اعمالى که توفیق درک شب قدر را براى انسان به ارمغان مىآورد رسیده است. شیخ صدوقرحمه الله مىگوید: مردى به امامباقرعلیه السلام عرض کرد: چگونه هر سال شب قدر را بشناسم؟ امامعلیه السلام فرمود: “وقتى که ماه رمضان فرا رسید، هر شب صدبار سوره دخان را بخوان، وقتى که شب بیست و سوم فرا رسید، تو آنچه را که خواسته بودى مشاهده! مىکنى”.75 امام صادقعلیه السلام نیز مىفرماید: “هنگامى که ماه رمضان فرا رسید، هر شب هزار بار سوره “انا انزلناه فى لیلة القدر” را بخوان وقتى که شب بیست و سوم فرا رسید، دلت را محکم کن و گوشت را براى شنیدن شگفتیهاى فراوانى باز نگاه دار”76 سید بن طاووس - رضوان الله علیه - در “اقبال” مىگوید: “امام سجادعلیه السلام با فرا رسیدن ماه رمضان، هر روز یک درهم صدقه مىداد و مىفرمود: شاید شب قدر را درک کنم!”.77 البته با توجه به علم قطعى اماممعصومعلیه السلام به شب قدر و رابطه قطعى او با این شب، مرحوم سید پس از نقل این حدیث تأویل بسیار زیبایى کرده است. نیز در برخى از روایات که شمارى را ذکر کردیم عبارت “التمسها فى لیلة...” آمده است. و حال آن که اگر شب قدر همان شب بود و درک آن به معنى درک آن شب بود، چه نیازى به التماس و طلبیدن آن بود این که امامعلیه السلام مىفرماید: “سخت بکوش تا لیلة القدر را در آن شب بیابى” نشانه آن است که درک شب قدر و درک شب بیست و سوم دو مقوله است. گویند “حاج محمد ابراهیم کلباسىرحمه الله - که از معاصران میرزاى قمىرحمه الله بوده است - شب قدر را درک کرد؛ زیرا یک سال تمام، شب تا صبح عبادت کرد.78 و براستى که چقدر تیرهبختند کسانى که بدون هیچ مقدمه و آمادگى قبلى وارد ماه مبارک مىشوند، شبهاى قدر را هم مىگذرانند و در این لیالى یا در خوابند و یا ناکامند و باور ندارند که در این شبها - چنان که در روایت است - هیچ دعاى بىشائبهاى ردّ نمىشود! مضمون سخن مرحوم ملکى تبریزى درباره آمادگى قبلى براى درک شب قدر چنین است: “سالک باید از قبل، خود را آماده سازد و مقدمات عبادت در چنین شبى را فراهم آورد. مثلاً باید در طول سال، جاى مناسب، پوشاک مناسب و طاهر، عطر مناسب، مضامین مناسب و ادعیه خاص این شب را فراهم کند و براى سخن گفتن با مولایش کلمات پرشور و عمیقى را انتخاب کند، او باید از قبل در پى شناسایى مستحقانى باشد تا در این شب به آنان صدقه بدهد”79 بدین ترتیب اولیاى الهى و شیفتگان ملکوت با گذشت ماه مبارک با شوقى وصفناپذیر چشم به ماه مبارک آینده مىدوختند و از همان زمان در پى آماده ساختن روحىِ خود بودند تا توفیق شرفیابى چنین شب بىمانندى نصیب آنان گردد. براستى مگر این سرّ عظیم و این راز پیچیده الهى به آسانى و با اهمال و گناه و... به دست مىآید؟ هرگز! پیش از آن که سخن خود را با یک حدیث بسیار نورانى و عزیز به پایان رسانیم باید بگوییم: مقصود ما شعار “یا همه چیز یا هیچ” نیست؛ زیرا “آب دریا را اگر نتوان کشید، هم به قدر تشنگى باید چشید” لکن تشنگیها متفاوت است. کسى بر اثر عدم آمادگى روحى احساس عطش نمىکند، کس دیگر با یک جرعه و شخص دیگر با یک پیمانه سیراب مىگردد. هر کس به هر قدر که مىتواند، باید در این شبها بکوشد، حتى اگر با خواندن یک دعا و تلاوت یک جزء قرآن باشد، چنین شخصى هم به قدر خود این شب را احیا کرده است ولى براستى اگر آدمى مىتواند در این شب به اوج برسد دریغ نیست که به قدر اندک راضى شود؟! پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم مىفرماید: “موسى به خداوند عرض کرد: خدایا! نزدیکى تو را مىخواهم. خداوند فرمود: قُرب من از آنِ کسى است که شب قدر را بیدار باشد (روح و جسم)، عرض کرد: خدایا! رحمت تو را مىطلبم. فرمود: رحمت من از آنِ کسى است که در شب قدر بر بیچارگان رحم آورد. عرض کرد: خدایا! مىخواهم به سلامت از صراط بگذرم. فرمود: این توفیق نصیب کسى مىشود که در شب قدر صدقه بدهد. عرض کرد: الهى! از اشجار و میوههاى بهشت مىخواهم. فرمود: براى کسى است که در شب قدر خداى را تسبیح کند، عرض کرد: خدایا! رهایى از آتش را مىخواهم، فرمود! از آنِ کسى است که در شب قدر استغفار کند، عرض کرد: خدایا! خشنودى تو را مىخواهم. فرمود: خشنودى من شامل حال کسى مىشود که در شب قدر دو رکعت نماز بگذارد”.80
پىنویسها: 1 ) “قلب شهر رمضان، لیلة القدر” نگاه کن: الکافی، ج1، ص181. 2 ) الکافی، ج4، ص157، حدیث3. 3 ) همان، حدیث6. 4 ) دخان (44) آیه4. 5 ) سفینةالبحار، ج2، ص411. 6 ) قدر (97) آیه3. 7 ) الکافی، ج4، ص157، حدیث4. 8 ) همان، ج4، ص158، حدیث6. 9 ) المیزان، ج20، پایان کتاب. 10 ) جواهر الکلام فی شرح شرایع الإسلام، پایان کتاب. 11 ) منظومه حاج ملاّهادى سبزوارى، پایان بخش حکمت. 12 ) الکافى، ج4، ص157، حدیث6؛ اقبال الاعمال، ج1، ص155. 13 ) التبیان، ج10، ص385. 14 ) المیزان، ج20، ص333. 15 ) الکافی، ج4، ص159، حدیث8. 16 ) این عبارت در ادعیه شب قدر دهها بار تکرار شده است. 17 ) الکافی، ج4، ص157. 18 ) مجمع البیان، ج5، ص519. 19 ) سفینة البحار، ج2، ص411. 20 ) الکافی، ج4، ص156، حدیث2. 21 ) اقبال الأعمال، ج1، ص374. 22 ) همان، ص375. 23 ) تهذیب الأحکام، ج4، ص330. 24 ) اقبال الأعمال، ج1، ص374. 25 ) سفینةالبحار، ج2، ص411. 26 ) وسائل الشیعة، ج3، ص311. 27 ) المستدرک، ج7، ص473. 28 ) المیزان، ج20، ص333. 29 ) همان. 30 ) ترجمه المراقبات، ج3، ص107 و 113. 31 ) همان. 32 ) همان. 33 ) اقبال الأعمال، ج1، ص343. 34 ) اشاره به آیه سوره قدر است. 35 ) اصول کافی، ج1، ص248. 36 ) همان، ص249. 37 ) همان، ص252. 38 ) مائده )5) آیه111. 39 ) قصص )28) آیه7. 40 ) نحل )16) آیه68. 41 ) اقبال الأعمال، ج1، ص151 و 152. 42 ) هزار و یک نکته، حسن حسن زاده آملى، نکته اول، ص7. 43 ) همان، ص9. 44 ) همان. 45 ) اقبال الأعمال، ج1، ص155. 46 ) همان. 47 ) همان. 48 ) الکافی، ج4، ص157. 49 ) کتاب من لایحضره الفقیه، ج2، ص159. 50 ) اقبال الأعمال، ج1، ص152. 51 ) همان، ص153. 52 ) المیزان، ج20، ص335. 53 ) هزار و یک نکته، نکته اول، ص8. 54 ) براى توضیح بیشتر ر.ک: همان. 55 ) کتاب من لا یحضره الفقیه، ج2، ص156. 56 ) ترجمه المراقبات، ج3، ص113. 57 ) اقبال الأعمال، بخش اعمال ماه شعبان. 58 ) همان، ج1، ص343. 59 ) سفینة البحار، ج2، ص411. 60 ) المیزان، ج20، ص333. 61 ) التبیان، ج10، ص385. 62 ) اقبال الأعمال، ج1، ص148. 63 ) همان، ص149. 64 ) الکافی، ج4، ص158، حدیث 7. 65 ) مرآت العقول، در ذیل حدیث مذکور. 66 ) تهذیب الأحکام، ج4، ص331. 67 ) المیزان، ج20، ص333. 68 ) دخان (44) آیه4. 69 ) المیزان، ج18، ص132. 70 ) نگاه کنید به مفاتیح الجنان، اعمال شبهاى قدر. 71 ) بحارالأنوار، ج98، ص142. 72 ) اقبال الأعمال، ج1، ص341. 73 ) المیزان، ج334 ،20 و 335. 74 ) همان، ص334. 75 ) امالى شیخ صدوق، ص520. 76 ) همان. 77 ) اقبال الأعمال، ج1، ص150. 78 ) سیماى فرزانگان، ج3، ص167. 79 ) ترجمه المراقبات ج3، ص118. 80 ) وسائل الشیعة، ج8، ص21.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 75 |