تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,438 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,380 |
نگاهى به مسأله تبلیغ | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1373، شماره 158، بهمن 1373 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
نگاهى به مسأله تبلیغ حجةالاسلام والمسلمین محمد تقى رهبر
“تبلیغ” و “ابلاغ”؛ یعنى رسانیدن “پیام” با شیوهها و ابزارهاى گوناگون براى رسیدن به اهدافى مشخص و از پیش تعیین شده. تبلیغ، با تاریخ حیات انسان پیوند خورده است چرا که انسان، همواره آرمان، هدف و پیامى داشته و بر آن بوده تا افکار و عقاید خویش را بگستراند و دیگران را تحت تأثیر قرار دهد. علاوه بر تبلیغ دینى که حامل پیام آسمانى است، گسترش سایر اهداف و پیامها نیز به تبلیغ نیاز داشته است. شیوه و ابزار تبلیغ نیز در هر زمان، متناسب با امکانات بشر بوده است، ابتدا از زنگها، رنگها، صداى طبل و شیپور، جارچیها و سایر وسایل ابتدایى و نیز از گفتار و نوشتار آغاز گردید، روند پیشرفت شیوههاى تبلیغ همواره ادامه داشته و امروز براى این امر از تکنولوژى فوق مدرن و بسیار پیشرفته چون ماهواره و دیگر ابزار سرّى استفاده مىشود.
× نقش استراتژیک تبلیغ هر چند “تبلیغ” در طول تاریخ، بویژه در دوران مدنیت انسان با اهمیّت تلقّى شده است اما در عصر اخیر بیش از هر زمان دیگر مورد توجه قرار گرفته و با داشتن بعد استراتژیک در اهداف و حرکتهاى سیاسى، فرهنگى، اقتصادى و نظامى به کار گرفته شده است. و عناوینى چون: “جنگ سرد” “جنگ روانى” و “بزرگترین عامل فشار اجتماعى” در فرهنگ و عرف قرن اخیر بیانگر این مطلب است. تبلیغات مخصوصاً در خلال جنگهاى جهانى اول و دوم از قدرت و کارایى فوق العادهاى برخوردار بوده است. هیتلر مىگفت: “تبلیغات، یک قدرت بىنظیر نظامى است” پس از جنگ جهانى دوم “آیزنهاور” رئیس جمهور آمریکا اعلام کرد: “بزرگترین جنگى که در پیش داریم جنگ تسخیر اذهان انسانهاست” پس از جنگ جهانى اول نیز یکى از فرماندهان عالیرتبه آلمان گفت: “ما مقدار زیادى از بمبهاى خود را نابود مىکنیم تا یک توپ را که در دست یک نظامى است منهدم کنیم آیا باصرفهتر نیست کارى کنیم که دست آن نظامى که بر ماشه توپ نهاده شده بلرزد و از شلیک کردن خوددارى کند؟”. لنین معتقد بود: “تبلیغات بزرگترین قدرت دولت است”. ناپلئون نیز مىگفت: “از صداى قلم روزنامه نگاران بیشتر مىترسم تا صفیر گلولهها”. کارتر عقیده داشت: “یک دلار براى تبلیغات بهتر از ده دلار براى تسلیحات است”. × تبلیغ در خدمت استعمار از این جا معلوم مىشود که چرا قرن بیستم را “قرن تبلیغات” و “عصر ارتباطات” مىنامند و چرا بودجههاى تبلیغى در کنار بودجههاى نظامى رقم قابل ملاحظهاى را در بر مىگیرند؟ در حال حاضر بخش عمدهاى از سرمایههاى مادى و معنوى کشورهاى پیشرفته جهان صرف فعالیتهاى تبلیغاتى مىشود. این تبلیغات، سازمانهاى خبرى، اطلاعاتى، نشریات، کتاب، سینما، رادیو، تلویزیون، ماهواره و... را شامل مىشود. دُوَل استعمارگر جهان به جاى این که از تجربه نه چندان موفق مداخله و برخورد مستقیم با کشورها استفاده کنند، ترجیح مىدهند تا آن جا که ممکن است از عامل دخالت و نفوذ در افکار، اخلاق، فرهنگ و بینش جامعهها و هدایت سرنوشت سیاسى و اجتماعى انسان یارى جویند. هزاران نظریه پرداز، متفکّر، کارشناس اجتماعى و متخصص روان شناسى، مردم شناسى و کارشناس جنگ روانى، شب و روز در کار تهیه طرح و اجراى این سیاستند، بویژه جهان استکبارى با در دست داشتن نود درصد امواج خبررسانى و تبلیغاتى، میلیاردها انسان را در اطراف و اکناف جهان، تغذیه فکرى و اطلاعاتى مىکند.
× تبلیغ و حرکتهاى تبشیرى در سده اخیر، تبلیغات تبشیرى نیز به منظور ترویج آیین منسوخ مسیحیت در کنار فعالیتهاى استعمارى گسترش چشمگیرى داشته است به عنوان نمونه مواردى را مىنگریم: طبق آمارى که چندى پیش تهیه شد، مدارسى که از طرف مسیحیان در دنیا ساخته شده به 36450 مدرسه ابتدایى، 11154 مدرسه متوسطه و 10738 کودکستان مىرسد. تنها در آفریقا 16 هزار مدرسه و 5000 مدرسه لاهوتى (مذهبى)، 600 بیمارستان، 120 اردوگاه آوارگان و 511 درمانگاه تأسیس شده است. و بیش از 14 هزار میسیونر مسیحى به عنوان مبلّغ، طبیب، پرستار و... فعالیت تبلیغاتى دارند، جمعیت مبلِّغان مسیحى در سطح جهان به 220 هزار نفر مىرسد که نیمى از این جمعیت در آفریقا و آمریکاى لاتین فعالیت دارند. رادیو واتیکان با 36 زبان تبلیغ مىکند و 5000 نوع مجله و روزنامه در سراسر جهان منتشر مىکند، و تنها یک نشریه به نام “مراقبت” به هشتاد زبان انتشار مىیابد و مجلهاى به نام “حقیقت” در 20 میلیون نسخه پخش مىشود و انجیل به 1200 زبان ترجمه و منتشر شده است، شایان ذکر آن که: تبلیغات تبشیرى هر چند عنوان انسانى و الهى دارد!، اما هیچ کس نیست که نداند دستگاه تبشیر، ابزارى است در دست استعمار، و مبلغان مسیحى هیچ فرصتى را در این چهار چوپ از دست نمىدهند و از هر ابزارى بهره مىجویند. براى مثال: کتاب “مارکسیسم روح مسیحیت”، عنوان “الهیات رهایى بخش” و عقیده سفیر پاپ در ترکیه که: “لائیک ایدئولوژى خوبى است”، حضور کشیش در معبد عورَت پرستان هند و آویختن صلیب بر معبود آنان و امثال اینها گویاى این واقعیت مىباشد.
× فقر تبلیغاتى ما با توجه به روندى که تبلیغات در جهان دارد و نقشى که امپریالیسم خبرى در تحقق اهداف استکبارى ایفا مىکند و نیز پروپاگانداى وسیع تبشیرى در اقطار مختلف جهان با استفاده از فنون و ابزارهاى مختلف و همچنین فعالیت برخى از گروهها به اسم “اسلام” نظیر “وهابیت” که مسخ کننده چهره اصیل اسلام است و نیز تلاشهاى احزاب و گروههاى منحرف که با تحرکات وسیعى مىکوشند افکار و عقاید انحرافى خویش را به نام اسلام!! به مردم ناآگاه تزریق کنند، مسؤولیت خطیر ما در این مسأله مهم اسلامى ملموس مىگردد. با این که بنیادهاى فرهنگى و زمینههاى مادى و معنوى تبلیغى و پشتوانه افکار عمومى از آرمانهاى الهى ما نه تنها در داخل مرزها بلکه در میان تودههاى سراسر جهان بیش از هر مذهب، مکتب و تفکر دیگرى است، اما متأسفانه به دلیل نداشتن طرح و برنامه حساب شده و تشکیلات تبلیغى کافى و متکى به اصول علمى، در امر تبلیغ از همه مذاهب و گروهها، عقب ماندهایم... و این به قصور، تسامح، تساهل و بىتوجهى از یک سو و توطئههاى استکبارى از سوى دیگر، باز مىگردد. چرا که شرایط زمان را نشناخته و یا به آنها توجه ننموده و تبلیغات را تنها در شیوههاى سنّتى و در چهار چوب محدود و گروههاى کوچک و اهداف تنگ نظرانه زندانى کردهایم و از هنر، فن، دانش، تکنیک، ابزار روز، سیاستهاى زمان، رسالت جهانى خویش و تلاش و تحرک لازم غافل ماندهایم. این در حالى است که دشمنان اسلام کارایى مکتب انقلابى ما را در زمینههاى جهانى اسلام تحلیل و ارزیابى کرده و به طور آشکار از نفوذ آن در دیگر جوامع ابراز نگرانى مىکنند. هفته نامه آمریکایى “اسکرو” پس از ماجراى سلمانرشدى نوشت: “ما در یک جهان در حال جنگ به سر مىبریم. این بار، جنگ جهانى سوم بر سر تصرف زمینى صورت نمىگیرد. این جنگ براى کنترل افکار و روحیات بشر آغاز خواهد شد و عرصه آن دهکده جهانى عقاید و اطلاعات است”. یک نشریه آلمانى، در تحلیل حضور و نفوذ اسلام در افکار جهانى پس از رحلت حضرت امامقدس سره نوشت: “هنوز روح امام خمینى در کشورهاى خاورمیانه و همچنین آن سوى آن به فعالیت مشغول است. تفکرات جدید اسلامى داراى دلایل و انگیزههایى است که با شخص [امام] خمینى و یا میراث او به تنهایى قابل توجیه نیست و از این رو داراى نفوذى پایدار است”. بارى این نفوذ و پایدارى، مرهون مکتب پویا و آیین جاودانه اسلام است که حضرت امام آن را متجلى ساخت و انقلاب اسلامى پیام رسان آن بود. آثار این تحوّل عظیم، خصوصاً در کشورهاى اسلامى که تحت سلطه غرب یا شرقند بیشتر ملموس است و کشورهاى اسلامگرا، موفقیتهاى گروههاى اسلامى، موج توفنده ضد استکبارى در کشورهایى چون الجزایر، مصر، فلسطیناشغالى، لبنان، افغانستان، کشمیر، بوسنى و کشورهاى استقلال یافته پس از فروپاشى مارکسیسم و گسترش اندیشه اسلامى حتى در کشورهاى غربى که کم و بیش علایم و نشانههایش به چشم مىخورد، نشانه رشد اسلامخواهى جدید است که در رهگذر انقلاب اسلامى و اندیشههاى طلایهدار آن امام راحلقدس سره به وجود آمد و به قول خبرگزارى فرانسه: این، ابرى است که از آسمان ایران برخاسته است”. این خبرگزارى طى گزارشى که چندى قبل در خصوص رشد اسلامگرایى تهیه کرده بود چنین نوشت: “ده سال بعد از ظهور جمهورى اسلامى ایران که جان تازهاى به کالبد بنیادگرایى اسلامى بخشید، سال 1989 شاهد گستردگى رشد این جنبش در جهان عرب است”. چنان که مىبینیم، این جنبش از جهان عرب فراتر رفته و رو به گسترش فزاینده است تا بدان جا که برخى از تحلیلگران غربى، قرن بیست و یکم را “قرن اسلام” نامیدهاند. با توجه بدانچه به اجمال گفتیم، بر طلایه داران اندیشه اسلامى است که به رسالت الهى خود بیشتر بیندیشند و امکانات مادى و معنوى را براى سرپا نگهداشتن پرچم بلند اسلام، به کار گیرند و شرایط زمان و مکان و نیازهاى عصر و آتیه درخشانى را که خداوند در جهانشمولى آیین خود نوید داده است توجه کنند.
× تبلیغ اسلامى و سرنوشت آن تبلیغ، در اسلام جایگاه ویژهاى دارد و “کتاب” و “سنت” بر آن تأکید کردهاند آیه کریمه: “کنتم خیر أمة أخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر”1 بیانگر این حقیقت است که برترى امّت اسلامى بر سایر امم در ابلاغ پیام امر و نهى الهى است و واژه “للناس” رسالت جهانى مسلمین را جهت هدایت عموم انسانها مورد تأکید قرار داده که بنا به دلالت مفهومى آن، هر گاه امت از خصلت هدایتگرى و پیام رسانى بىبهره گردد، شایستگى عنوان “بهترین امت” را نخواهد داشت. با این حال، باید اعتراف کرد، تبلیغات اسلامى در حد نیاز و انتظار و با شیوهها و ابزارهاى لازم نبوده است، و با وجود موانع مختلف، اسلام پیشرفت خود را مدیون حقانیت خویش است و این که خداوندگار، اراده کرده، آیین خود را به گستره گیتى برساند، هر چند کافران و مفسدان از آن کراهت داشته باشند. “و یأبَى اللّه الا ان یتمّ نوره و لو کره الکافرون”.2 توضیح این که: اسلام پس از عصر درخشان رسالت، در پرده مهجورى افتاد و طلایه داران رسالت محمدىصلى الله علیه وآله وسلم و امانتداران وحى و وارثان نبوّت و دودمان ولایت، از صحنه اجتماع و دسترسى کامل مردم دور افتادند و بویژه در عصر امویان و عباسیان، پیوند مردم با خاندان وحى با مشکل جدّیترى روبهرو شد و کمتر ممکن بود که تشنه کامان زلال وحى، آب صافى دین را از سرچشمه اصلىاش بردارند و رعد و برق خلافت جهل و جور، چشمها و گوشها را پر کرده و محدثان و مبلغان و خطیبان دست نشانده و جیرهخوار از تریبونهاى اسلام و منبرها و مسجدهایش به مسخ و تحریف حقایق پرداختند و مغزها را شستشو داده، در جهت اهداف حاکمان غاصب به خدمت گرفتند. قرنها بدین منوال گذشت و دردناکترین غمنامه تاریخى را به نمایش گذاشت که مصایب و مشکلات جهان اسلام را در این تراژدى (غمنامه) باید کاوید. یکى از غربیها گفته بود: “ما باید مجسمه معاویه را از طلا بسازیم و در میادین اروپا نصب کنیم؛ چرا که اگر معاویه نبود اسلام غرب را تسخیر کرده بود”! براستى اگر اسلامِ نبوت و امامت، عرصه ظهور و تجلى کامل مىیافت و مردم جهان در شناخت معارف ناب و ابعاد مختلف آیین حنیف، مجال یافته بودند چهره کنونى جهان وضع دیگرى داشت. با این حال باید اعتراف کرد: آنچه از میراث وحى به صورت خالص و بى غل و غش بر افکار و اندیشهها عرضه شده از برکات مکتب اهل بیتعلیهم السلام است. کسانى که در علم و عمل، نقش هدایتگر خویش را ایفا کردند و دلها و دیدهها را از لابهلاى ابرهاى تیره با اشعه تابناک آشنا ساختند و خود و یاران مخلص و آزادهشان در راه این هدف مقدس بهاى سنگینى را پرداختند و زندانها و تبعیدگاهها و چوبههاى دار تفسیرى است بر این مظلومیت و غربت. اما از آن جا که پشتوانه این مکتب، خونهاى مقدس و رنگ خدایى گرفتهاى است که براى حراست از اسلام ناب محمدىصلى الله علیه وآله وسلم فدا شدند و نیز تضمینى که خداوند در حفظ آیین خود داده و سنت آفرینش است که حق بماند و باطل، رخت بربندد، لذا به بقاى اسلام و حیات جاودانه آن و حاکم شدن ارزشهاى اصلیش در پهنه جهان مىتوان چشم امید داشت.
× بنیادهاى تبلیغ عناصر و بنیادهاى تبلیغ که در آثار برجاى مانده از مکتب اهل بیت و کتب روایى همچون: “نهج البلاغه”، “صحیفهسجادیه”، “کتب اربعه” و دیگر منابع حدیث منعکس است و سیره عملى آن چهرههاى الهى و تربیت یافتهگان آن مکتب که پشتوانه عملى آن اسوههاى فضیلت بوده است. مجاهدات خالصانهاى که ترسیمگر خط دفاعى از ارزشهاى اسلامى است و طلایه دارانش امامان معصوم و رهپویان طریق حق و الهام گرفتگان از مکتب جهاد و شهادت و صبر و ایثار آنان، این سه عنصر بنیادین، (علم، عمل، جهاد) خطوط کلى استراتژى تبلیغ اسلامى را در چهره اصلىاش ترسیم مىکند و بر مبلغان ما که امروز رسالت سنگین تبلیغ را بر دوش دارند لازم است بر آن تکیه کنند و در تحصیل و تحقق آن بکوشند.
1 - سرمایه علمى تبلیغ تأمین سرمایه علمى مبلّغ امروز از هر زمان دیگر دقیقتر و حساستر است و تعلیم و تربیتى خاص مىطلبد و این رسالتى است بر دوش حوزهها و فضلا و مدرسین و سیاستگذاران تعلیم و تربیت اسلامى. تبلیغ - بویژه در جهان کنونى - یک تخصص است در کنار دیگر تخصصهاى علوم انسانى و ارتباطات. این رشته نیز در مجامع علمى جهان اصول، مبانى، روشها و تاکتیکهاى ویژهاى دارد. و بدون تردید، ما نیز با الهام از سرچشمه وحى و تبلیغ در منابع اسلامى و کتاب و سنّت و سیره و تجارب عملى و عینى مىتوانیم به راه و روشهاى مستحکم و مستندى دست یابیم که خوشبختانه جاى آن در متون اسلامى خالى نیست. بعلاوه آن که: شناخت تخصصهاى زمان از نیازهاى ضرورى مبلّغ است، عنوان “عالماً بِزَمَانِهِ” که در روایات مادرزمرهویژگیهاىرسالتداراندین آمده در برگیرنده این نکته نیز هست. در هر حال، دانش تبلیغات با تکیه بر مبانى اسلامى و پیشرفتهاى زمان، نخستین عنصر تبلیغ است، بویژه براى ما که در پرتو تشیّع و ولایت زمینههاى اعتقادى و اجتماعى ویژهاى داریم و مناسبتهاى زندهاى چون “عاشورا”، “ماه رمضان”، “ایامفاطمیه” و سایر ایام اللّه را در روند تاریخ داریم و هر روز جلوه و جمال آن فروزندهتر شده است و ارتباطات مردمى در این رهگذر چندان هزینهاى نمىطلبد.
2- سیره عملى تبلیغ انسان، بیش از آن که از گفتار متأثر گردد، از کردار تأثیر مىپذیرد. بویژه کردارى که از ایمان برخیزد و سخنى که از قلب سرچشمه گیرد. سخن خیزد گر از اعماق جانى به فریاد آورد جان جهانى سخن کز دل برآید آتش است آن که مىسوزد تو را تا پرده جان از این رو در روایات معصومین به اتخاذ شیوه عملى تأکید فراوان شده: امام صادق (ع) مىفرماید: “کونوا دعاة للناس بالخیر بغیر ألسنتکم لیروا منکم الجد و الإجتهاد و العمل؛ مردم را با غیر زبانتان به نیکى فرا خوانید تا از شما تلاش و کوشش و عمل ببینند [و به آن رغبت کنند]“. بنابراین، مبلِّغان ما باید اسوه تقوى و اخلاص و نمونه عمل به تعالیم حیاتبخش اسلام باشند و خاطره درخشان امامان دین را در اخلاق فردى و اجتماعى تداعى کنند. و زىّ طلبگى را به کنار ننهند. و از تجمل و دنیا طلبى که به فرموده امام راحل: “دون شأن روحانیت است” بپرهیزند و عملاً اثبات کنند، اکنون که الحمدللّه روحانیت در اداره اجتماع نقش اساسى و نخست را ایفا مىکند به دنیا، رفاه و تجمل، آلوده نخواهند شد و به آرمان الهى مىاندیشند و با مردم، پیوند همیشگى دارند و باید مسؤولان نیز در هر مرتبهاى که هستند همین سیره و شیوه را ملحوظ دارند؛ زیرا هر چه در این نظام صورت پذیرد به حساب روحانیت و اسلام است و اگر چهره نامطلوب یا مسخ شدهاى از اسلام ارائه شود، در پیشگاه خداوند مسؤول خواهیم بود و عواقب آن براى نسلهاى بعدى نیز جبران ناپذیر است.
3- مجاهده در تبلیغ تبلیغ، روشنگرى است و خصلت روشنگرى سوختن است، تا شمع نسوزد نمىتواند محفل تاریک و خاموشى را روشنى بخشد. از این رو توفیق پیام رسانان توحید و طلایهداران هدایت در زدودن و برداشتن تاریکى جهل، ضلالت، کفر، شرک و عصیان از حیات انسانى به خاطر آن است که درد، رنج، سوختن و افروختن را تا سر حدّ شهادت با دل و جان پذیرا شدند و با صبر و تحمل به پیکار با مشکلات پرداختند. تاریخ دعوت پیامبر گرامى اسلامصلى الله علیه وآله وسلم و امامان دینعلیهم السلام و پیروان صدیقشان و شهداى راه فضیلت، فقیهان، محدثان، شاعران و مبلّغان در دوران اختناق، بازگو کننده این واقعیت است که در راه “ابلاغ” رسالت، بهاى سنگینى پرداخته شده و کشتى اسلام بر دریاى خون حرکت کرده تا به این ساحل رسیده است. خاطره این درد و رنجها و حبسها و اسارتها و شهادتها را نمىتوان از تاریخ اسلام و تشیّع جدا کرد. آنان که امروز رهپوى طریق عشق و سالک سبیل هدایت و پیام آور حق و عدالت براى انسانهاى دربندند و از هجوم دیو استکبارى و طاغوتهاى زمان، احساس خطر مىکنند و چنگ و دندانهاى خصم ددمنش را بر پیکر اسلام تهدیدى جدّى مىدانند، باید باب راحت طلبى و رفاه خواهى و آرامش جویى و آسودگى تن را بر خود ببندند و آلام روح را بر خود هموار کنند تا نوع خود را از رنج برهانند، اسلام را حراست و صیانت کننده، از این آزمایش الهى سربلند درآیند و وعده الهى را نیرو بخش جانهایشان بدانند که: “آنان که در راه ما جهاد کنند خداوند طرق هدایت را بدانها خواهد نمود” و “آنان که خدا را یارى کنند خدا یار و مددکارشان خواهد بود”.
پاورقیها: 1 ) آل عمران (3) آیه 110. 2 ) توبه (9) آیه 32. × تذکر: آماروارقام این مقاله از کتاب “پژوهشى در تبلیغ” اثر نگارنده، اخذ شده است. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 72 |