
تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,408 |
تعداد مقالات | 34,617 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,341,434 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,871,560 |
آموزش دینى دختر بچگان | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1373، شماره 159، اسفند 1373 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 04 اسفند 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
آموزش دینى دختر بچگان قسمت اول میناهاشمى
مقدمه در اسلام تعلیم و تربیت، آنچنان که از آیات و روایات استفاده مىشود، اختصاص به سن خاصى ندارد. در دین آخرین، تربیت امرى است که تا پایان عمر ادامه مىیابد و انسان را تحت تأثیر قرار مىدهد؛ لیکن تربیت در سنین کودکى اهمیت ویژهاى دارد. امیرالمؤمنین على (ع) مىفرماید: “العلم مِنَ الصغَر کالنقش فى الحجر؛ فراگیرى علم در خردسالى، بسان نقش روى سنگ، پایدار است”.1 و نیز مىفرماید: “علّموا صبیانکم ما ینفعهم اللّه به لا یغلب علیهم المرجئة برأیها؛ به کودکانتان چیزى بیاموزید که خداوند آن را سودمند قرار داده است تا منحرفان با افکارشان بر آنان چیره نشوند”.2 تربیت کودکان، اکنون نیز توجه روان شناسان و دست اندرکاران تعلیم و تربیت را سخت به خود معطوف داشته است. آنان مىگویند: کودکى، دوره تکوین و پایهگذارى شخصیت است و بسیارى از خصلتهاى فرد در این دوره پدید مىآید. آنچه در این مرحله پایهگذارى مىشود یا قابل تعویض نیست یا بسختى دگرگونى مىپذیرد و بسیارى از اطلاعات و آگاهیهاى فرد نیز در این برهه شکل مىگیرند.3 دکتر هریس، روان شناس غربى، در این باره مىنویسد: “به عقیده دانشمندان، کودک نیمى از دانشهاى خود را در چهار سال اول زندگى کسب مىکند”.4 استعمارگران همبراین امر واقفند. از این رو بیشترین سرمایهگذارى را در بخش فرهنگ، به کودکان و نوجوانان اختصاص داده و با بهرهجویى تمام از ظرایف روان شناسانه، در جهت تخریب اذهان آنان و پرورششان برابر با خواستههاى خویش، عمل مىنمایند. رسالت انقلاب اسلامى و پر بها بودن و لزوم رشد تربیت دینى نسل فردا از یک سو و تهاجم ویرانگر فرهنگى غرب از سوى دیگر، ما را بر آن مىدارد تا براى آینده، بطور اصولى برنامهریزى نموده و بکوشیم، کودکانمان را با آداب اسلامى پرورش داده در برابر تبلیغات مسموم، واکسینه سازیم. در همین راستا، آموزش دینى دختر بچگان که زنان فردایند و محور اصلى چرخ خانواده و دامانشان محل پرورش نسلهاى آتى، اهمیتى ویژه مىیابد. دراین نوشتار دو موضوع ذیل، مورد بررسى قرار مىگیرد: 1 - اصول آموزش دینى دختر بچگان. 2 - روشها و ابزارهاى آموزش دینى دختر بچگان. × × × × × × × × 1 - اصول آموزش دینى دختر بچگان 1 - 1 - هدف هدف از آموزش دینى دختر بچگان، یاد دادن آداب و رفتار صحیح زندگى است که از دو بخش اعتقاد و ایمان و رابطه با آفریدگار، و رفتار و کردار و رابطه با دیگران تشکیل شده است. در بخش اول، قلبِ کودک با یاد پروردگار، انس پیدا کرده، راههاى ایجاد این انس معنوى - که آشنایى با تکالیف و عبادات است - تعلیم داده مىشود. هدف عمده و سرنوشت ساز آموزش دینى کودکان، کاشتن جوانههاى امید در فکر و ذهن آنهاست تا با اتصال و ارتباط با قدرت لایتناهى، احساس آرامش و امنیت نمایند که این از لوازم ضرورى رشد روحى و شخصیتى آنان در تمام مراحل زندگى است. در کنار اهداف یاد شده، سؤالات کودک باید پاسخ متین و مناسب خویش را بیابند. در بخش دوم، اخلاق، محور اصلى تعلیمات خواهد بود که شامل کلیه امورى است که آدمى در زندگى اجتماعى با آن مواجه است. اخلاق، آداب و رفتارهاى فردى و معاشرت با دیگران است و به کودک کمک مىکند که بر اساس آن رابطهاى معقول با افراد جامعه برقرار سازد. 1 - 2 - شروع، مراحل و محتواى آموزش تربیت دینى از روزگاران قبل از تولد و مرحله انتخاب همسر شروع مىشود و مراقبتهاى دوران حمل، آن را رنگ و صفا مىبخشد و پس از تولد، والدین بطور مستقیم به جهت دادن و پرورش کودک مىپردازند.5 شریعت مقدس اسلام، در تمام مراحل ازدواج تا تولدِ بچه، آداب و باید و نبایدهایى مقرر داشته تا در سایه عمل به آنها، نسلهاى پاک و با تربیتى شایسته، پرورش یابند. اولین دوره حیات کودک، زمان پیش از تولد و هنگام جنینى اوست. در این دوره، کمترین و جزئىترین حالات روانى مادر در جنین اثر مستقیم و فورى دارد و مىتوان گفت وضعیت جنین تابعى از متغیر روحیه مادر است.6 پس از تولد، مراحل رشد کودک به چهار مرحله تقسیم مىشوند: 1 - مرحله پرستارى 2 - مرحله کودکستانى 3 - مرحله دبستانى 4 - مرحله بلوغ و نوجوانى7 که به دلیل خارج بودن مرحله آخر از بحث حاضر، در این نوشتار تنها به بررسى خصوصیات و نیازهاى سه مرحله دیگر مىپردازیم.
1 - مرحله پرستارى (تولدتا3 سالگى) در این دوره، عمده نیازهاى کودک، آماده ساختن محیط مساعد بهداشتى و روانى، براى رشد اوست. نیاز ویژه او در این مرحله، در پناه و حمایت مادر قرار گرفتن است، طى این مرحله است که کودک با سرعت، حوادث و تصاویر اشیا و محیط را در ذهن خود ضبط و ثبت مىنماید و خود را آینه تمام نماى محیط قرار مىدهد. از آن جهت که کودک در این سنین، والدین را یگانه الگوى رفتارى خویش مىداند و پایههاى شخصیتى و رفتارى آینده خویش را بر آن مبنا استوار مىسازد، مسؤولیتى دشوار بر عهده پدران و مادران قرار مىگیرد که غفلت از آن ممکن است در یادگیرى مراحل آتى، اثرات سوء و مخربى بر جاى نهد. آموزش دینى والدین به کودک در این دوره باید کاملاً غیر مستقیم و برگرفته از اعمال و حرکات خود آنان و رفتارى که با کودکشان دارند، باشد.
2 - مرحله کودکستانى )3 تا 6 سالگى) اعتماد به نفس، حس رقابت با همگنان، نیروى تخیل، استقلال طلبى و تک روى و عدم تمایل زیاد به ارتباط با دیگران همراه قدرتنمایى، از خصوصیات این دوره سنى است. با توجه به آن که در این سنین کودک از نقش پذیرى شدیدى برخوردار است، ارائه الگوهاى نیک - در محیط و از طریق وسایل ارتباط جمعى - ، اثرات شایانى بر تربیت دینى کودک خواهد گذارد. بچه در این مرحله از محدوده استدلالى محدود و کوتاه برخوردار است. هر چه به او بگویند باور مىکند و افسانه را حقیقت مىپندارد. پرسشگرى و کنجکاوى در او اوج گرفته، هر چیز مىتواند جوانه سؤالى در ذهن او باشد. در حدود 3 تا 6 سالگى رشد کودک سریع است و در همین دوره رشد است که مىتوان به پرورشِ شخصیت او، همت گماشت. عادات نیکو و ضرورى را در او ایجاد کرد و او را وادار به رعایت اصول و مقررات زندگى فردى و اجتماعى نمود.8 به هر حال تا پایان این دوره، وضع کودک تا حد زیادى روشن مىشود، “گزل”، روان شناس شهیر غربى، مىگوید: “کودک در پنج و شش سالگى، نسخه کوچک جوانى است که بعداً خواهد شد”.9
3 - دوره دبستانى )6 تا 12 سال) این دوره را مىتوان بر اساس نحوه آموزش دینى دختران به دو مرحله: سنین 6 تا 8 سال و سنین 9 تا 12 سال تقسیم نمود. 6 تا 8 سال، سن آمادگى و ورود کودک به مدرسه و اجتماع و علاقهمندى او به ارتباط با دیگران، ماجراجویى، میل به استقلال، دخالت در کارها، علاقهمندى به داستانهاى اسرار آمیز و جنایى و وظیفه پذیرى است. بچه در این مقطع، هفت سال دوم زندگى خویش را آغاز مىکند - که در روایات به سنین اطاعت پذیرى ازوالدین تعبیر شده است - او در این دوره، کم کم قدرت انتخاب پیدا مىکند. آموزش دینى در این مرحله سنى، براى دختر بچگان از اهمیت ویژهاى برخوردار است، زیرا به مرز سن تکلیف و انجام وظایف الهى نزدیک مىشوند و باید به اندازه کافى به اطلاعات ضرورى در این زمینه مجهز گردند. گرچه کودک در این مرحله، توان پذیرش مسؤولیتها و وظایف را بتدریج کسب مىکند، اما هنوز دوران کودکى خویش را سپرى مىسازد و علایق دوره کودکى کماکان در او وجود دارد و این واقعیت باید در انتخاب و ارائه طریق آموزشى، مورد توجه خاص قرار گیرد تا در تعلیمات، حتى الامکان از روشهاى غیر مستقیم، سود جسته و از ورود به جزئیاتى که کودک، هنوز توان درک آنها را ندارد، پرهیز شود. سنین 9 تا 12 سالگى، آغاز به تکلیف رسیدن دختر بچههاست. این دوره معمولاً یکى از معنوىترین ادوار زندگى یک زن مسلمان را تشکیل مىدهد. کودکى پاک و مسلمان به انجام وظایف دینى همچون نماز، روزه، حجاب و ... قیام مىنماید و خود را مفتخر به مکلف بودن مىداند. از نظر روان شناسى، کودک در این دوره، داراى اخلاقى متعادل است، مىخواهد مطیع بزرگترها باشد، احساسات او همچون حب، بغض، غم، شادى، شرم و ... رشد کرده با انفعالات جسمى همراه مىشوند. پذیرش مسؤولیت در او قوىتر مىشود، اخلاقش تا حدودى تثبیت شده، در انجام امور اظهار نظر و مداخله مىکند. حرکات تقلیدى در او شدید شده، خود را به جاى دیگران قالب مىزند - که خود نشانگر اهمیت الگوهاى ارائه شده از طریق وسایل ارتباط جمعى، در تربیت کودکان در این مرحله است.10 فطریات در سالهاى دبستان ظاهر مىشوند و اگر کودک، از مربى لایقى برخوردار باشد و شرایط مساعد گردد، به رشد و تکامل مىرسد.11 در آموزشهاى دینى دخترانِ این سن، توجه به نیازهاى فورى آنان مد نظر بوده و بتدریج حالت مستقیم به خود مىگیرد. 1 - 3 - تفاوت آموزش دختران و پسران اگر چه کودکان بطور عموم، مشترکات روحى فراوانى دارند، ولى تفاوتها و تمایزات روحى آنان را - با توجه به تفاوت جنس - ، نمىتوان از نظر دور داشت. متأسفانه تساوى آموزش و پرورش دختران و پسران - که ناشى از فکر غلط تساوى بى قید و شرط زن با مرد است و ریشه در افکار افلاطونى دارد12 - در دنیا معمول است و موجبات بى توجهى به نیازهاى واقعى هر یک از دو جنس را فراهم آورده است. تربیت دختر و پسر باید دو گونه باشد، همان طور که وظایف و انتظارات از هر یک، دو گونه است. ادعاى این دو گانگى، ناشى از دوگانگى در آفرینش است. تفاوتهایى که در اعضاى بدن هر یک وجود دارد، نشانگر نوع کار و وظیفهاى است که براى آن آفریده شدهاند. مراحل رشد و بلوغ پسر و دختر متفاوت است و تمنیات و خواستههاى آنان و مسؤولیتهاى هر یک با دیگرى اختلافى فاحش دارند. در بعد جسمى، وزن پسران تا ده سالگى بیشتر از دختران است و بعد از آن دختران پیش مىافتند. آهنگ رشد تا بلوغ، به گونهاى است که دختران یکى دو سال پیشترند، بعد پسران سرعت بیشترى مىگیرند. دستگاه تولید مثل دختران زودتر کامل مىشود، دختران در دوره کودکى و بلوغ در مقابل ابتلا به بیمارى از پسرها مقاومترند. تفاوتهاى روانى و استعدادى، هم نشان دهنده نظر خاصى است که آفرینش از خلق هر یک از دو جنس داشته است. یکى حالت تجاوز و تعدى براى تملک دارد و دیگرى تسلیم و انقیاد براى تملیک. یکى در صدد آن است که کسى را بخواهد و دیگرى در پى آن که او را بخواهند. مراحل رشد فکرى و ذهنى پسران و دختران در سنین مختلف متفاوت است. در زمینه حافظه و یادگیرى، دختران بر پسران برترى دارند. دختران زودتر به راه مىافتند و زودتر سخن مىگویند اما در استدلال منطقى، تجسم فضایى واستعداد مکانیکى و کارهاى تکنیکى پسران برترى دارند. در هوش عمومى، پسران و دختران یکسانند ولى در هوش عملى پسران پیشى دارند، پسران در درک کلیات و دختران در درک جزئیات برترند. نتایج کار دختران در ادبیات و زبان خارجه درخشندهتر است و استدلال ریاضى پسران بهتر. پسران بیشتر به اشیا توجه دارند و دختران به اشخاص. دختران به داستانهاى احساسى بیشتر راغبند و پسران به داستانهاى حادثهاى و تاریخى، مرد روحیهاى مبارز و غوغاگر و پرخاشجو دارد و زن ساکت و آرام است.13 یک خانم روان شناس به نام “کلیودالسون” مىگوید: “چندى پیش به من مأموریت داده شد که تحقیقاتى درباره عوامل روانى زن و مرد به عمل آورم و به این نتیجه رسیدهام: 1 - تمام زنها علاقهمندند که تحت نظر شخص دیگرى، کار کنند و بطور خلاصه از مرؤوس بودن و تحت نظر رئیس کار کردن بیشتر خوششان مىآید. 2 - تمام زنها مىخواهند احساس کنند که وجودشان مؤثر و مورد نیاز است. ... به عقیده من این دو نیاز روحى زن از این واقعیت سرچشمه مىگیرد که خانمها تابع احساسات و آقایان تابع عقل هستند...”.14 با توجه به این همه اختلاف و تفاوت میان زن و مرد، بهترین نوع تربیت آن تربیتى است که در برگیرنده مقتضاى فطرت و طبیعت و ضرورتهاى سیاسى - اجتماعى و مصالح فرد و جامعه باشد وبه هر فرد آن چیزى را بدهد که: 1 - مقتضاى فطرت و خواستههاى درونى او است. 2 - به آن نیاز طبیعى، غریزى و اجتماعى دارد. 3 - قادر به بهرهبردارى از آن است. 4 - مصالح حیات فردى و اجتماعى او در آن ملحوظ است. 5 - ارتباط حال و گذشته و آینده انسان، در آن مورد توجه قرار گیرد. بر این اساس است که تربیت باید دوجنسى باشد و نوع تعلیمات و حدود آن و حتى روش و کیفیت ارزیابى و فرم اجراى برنامه براى پسر و دختر متفاوت گردد.15 اسلام نیز به این تفاوتها کاملاً نظر داشته، وظایف و تکالیف را با توجه به آنها وضع نموده است. از اینرو در شریعت مقدس اسلام، دختران در نُه سالگى مکلف مىشوند، در حالى که پسران شش سال دیرتر و در پانزده سالگى به سن تکلیف مىرسند. این اختلاف، نشان دهنده آمادگى و استعداد دختران براى پذیرش تکالیف الهى است. نقش اجتماعیى که دختران در آینده بر عهده مىگیرند با پسران تفاوتهاى بسیار دارد. مسؤولیت مادرى و همسرى و نقش عظیم و سرنوشت ساز آن در جامعه و آمادگیهایى که لازم است دختران بتدریج براى انجام آنها پیدا نمایند، نیز پایینتر بودن سن ازدواج آنان نسبت به پسران موجب آن مىگردد که فرصت یادگیرى و آموزش دختران را محدودتر سازد و بالاخره مفاد آموزش دینى دختر بچهها چه از نظر محتوا و چه از حیث روش با پسران کاملاً متفاوت است و باید در اعمال طرق آموزشى مد نظر قرار گیرد.
1 - 4 - آموزش دینى کودکان و انقلاب پیش از پیروزى انقلاب اسلامى ایران، بخشهایى از حوزههاى علمیه، ضرورت توجه به آموزش دینى کودکان را احساس نمودند و در این راستا شخصیتهاى متعهدى همچون شهید بهشتى و شهید باهنر در تدوین کتب تعلیمات دینى، براى مقاطع مختلف تحصیلى - به رغم تضاد بنیادین با اهداف و خط مشى نظام حاکم - شرکت جستند. چاپ مجله پیام شادى و برخى کتب دینى مخصوص کودکان، مانند داستان راستان، از این قبیل اقدامها بود که در این گونه کتب و مجلهها معمولاً کودکان گروه سنى ج (سالهاى پایان دبستان) به بعد مورد خطاب بوده و پیامها به روش مستقیم عرضه مىشد. به عبارتى دیگر کودکان گروههاى سنى پایینتر، از آموزشهاى دینى، تقریباً محروم بودند. در مقابل، جو طاغوتى و نقش مخرب رادیو تلویزیون شاهنشاهى در افکار عمومى، اذهان جامعه بویژه کودکان و نوجوانان را در جهتى مغایر با تعالیم دینى سوق مىداد و آنان را به غفلت و بىخبرى و دورى از دین و خدا فرا مىخواند. آنچه که رادیو و تلویزیون آن زمان به کودکان عرضه مىکرد درست بر عکس فرامین دینى بود؛ بیشتر برنامههاى این دو رسانه گروهى مهم، در زمینه عشق و عاشق و معشوق مجازى و امثال آن بود که با فرهنگ، اخلاق و مذهب جامعه تناسبى نداشتند. فیلم و سینما به گونهاى بود که براى کودکان، تا هفت سالگى جنبه وهمى و تخیلى داشت و براى اطفال کمتر از دوازدهسال، به زحمت قابل درک و شنیعتر از آن، اغلب سکسى و جنایى بود. مطبوعات هم در این میدان کمک کار رسانههاى یاد شده بوده، بیش از آن که رسالتى فرهنگى را بر دوش خود احساس کنند، مأمور تبلیغ فحشا و اجناس خارجى بودند.16 پس از پیروزى انقلاب، معارف اسلامى با تکیه بر قرآن و اهل بیت (ع) جایگاه ویژهاى در مفاد آموزشى مدارس و وسایل ارتباط جمعى پیدا نمود. در محتواى کتب درسى دینى و قرآن مدارس، تحولات چشمگیرى به وجود آمد. جذب و گزینش معلمان و دبیران دینى و قرآن، با حساسیت صورت مىگرفت و معمولاً متدین و متعهدترینها را براى تدریس این امر مهم گزینش نموده و مىنمایند. امور تربیتى که به ابتکار شهیدان رجایى و باهنر به سامان رسید، نقش عمدهاى در تربیت دینى نسل جوان پس از انقلاب ایفا نموده؛ گرچه عموماً حجم فعالیتهاى تبلیغى در این واحد، گستردهتر از اقدامهاى محتوایى آن بوده است. در بررسى رسانههاى گروهى نیز باید خاطرنشان ساخت که در صداى جمهورى اسلامى، برنامهسازان خردسالان و بچههاى انقلاب، معمولاً به آموزش معیارهاى اخلاقى اکتفا مىکنند و در آموزش معارف دین، اغلب از شیوه مستقیم بهره مىجویند، گرچه میزانِ همان، هم نسبت به کل برنامهها بسیار اندک است. در سیما نیز، این مشکل وجود دارد؛ افزون بر آن که قسمت زیادى از برنامهها را تولیدات کشورهاى غیر اسلامى تشکیل مىدهند که اگر چه سرگرم کننده و گاه اخلاقى مىنمایند، لیکن از بار مذهبى و اعتقادى تهى و حتى تبلیغ کننده ضد آنهایند و از نمونههاى بارز اثرات ضد دینى این برنامهها اختلاط بى حد و حصر زنان و مردان نا محرم و زندگى با سگها، تبلیغ مسیحیت و ... است! کتابها، روزنامهها و مجلات هم در این جهت، سیرى کُند و بطئى دارند؛ یا اصلاً تهى از آموزش اعتقادات و معارف دینند یا با پیام مستقیم آن را عرضه مىنمایند و یا حداکثر به آموزش اخلاقیات اکتفا مىکنند. اکثر قریب به اتفاق مجلههاى مخصوص کودکان و خردسالان هدف عمده خویش را سرگرمى کودکان قرار داده و آموزش معارف اسلامى را به بوته فراموشى سپرده و جز اختصاص یکى دو صفحه - به ترجمه دعا و یا حدیث - که حامل پیام مستقیم - است در جهت آموزش دینى کودکان اقدام دیگرى ندارند.
1 - 5 - تکنولوژى آموزشى و آموزش دینى دختران تکنولوژى آموزشى عبارت است از روش منظم systematic، طراحى Designing، اجرا Carrying out و ارزیابى کل فرآیند process تدریس و یادگیرى، با استفاده از هدفهاى بخصوص و بهرهگیرى از یافتههاى پژوهش در روان شناسى و ارتباط انسانى و به کار گیرى ترکیبى از منابع انسانى و غیر انسانى به منظور ایجاد یادگیرى مؤثرتر، عمیقتر و پایدارتر.17 با بهرهجویى صحیح و به موقع از روشها و ابزار آموزشى، مىتوان کودکان را به طور مطلوب تحت پوشش آموزش دینى قرار داد، لکن پیش از پرداختن به بررسى روشها و ابزارهاى کارآمد در این باب، ذکر دو نکته اساسى لازم است: 1 - براى آن که آموزنده خوبى باشیم، لازم است مطالب را ساده و صریح و بدون ابهام به کودک عرضه نماییم تا به راحتى پیام اصلى را دریابد، خصوصاً در مقام پاسخ به سؤالات او، همواره این اصل را در نظر داشته باشیم که لازم و شایسته نیست هر آنچه در مورد پرسش مىدانیم به او منتقل نماییم، بلکه کافى است کوتاهترین و روشنترین جواب را به کودک ارائه دهیم. 2 - احساسى که انسان در قلمرو حیات و در سایه برداشتهاى ذهنى، نسبت به پدیدههاى مختلف پیدا مىکند، متضمن دو حالت “خوشایند” و یا “ناخوشایند” است. هر گاه شناختى که انسان نسبت به پدیدهها و وسایل مختلف پیدا مىکند توأم با احساسات ناخوشایند و نامطلوب باشد، نتیجهاى جز به وجودآمدن نگرش یا آمادگى روانى منفى و باز دارنده به همراه نخواهد داشت که تغییر چنین نگرشى نیز مستلزم تلاش بسیار خواهد بود. بدیهى است، زمانى که برداشت ذهنى انسان، از یک موضوع همراه با احساس خوشایند و مطلوب باشد، زمینه ایجاد نگرش و آمادگى روانى مثبت و مولد فراهم مىآید و تقویت چنین نگرشى نیز بسیار آسان خواهد بود.18 در این راستا - براى آموزش مؤثر دینى به کودک - باید از آموزش در حالات گرسنگى، تشنگى و یا خستگى و دیگر حالات که ممکن است از آموزش، خاطرى نا مطلوب در ذهنش نقش بندد اجتناب نمود. ادامه دارد
پاورقیها: 1) بحار الانوار، ج1، ص224، ح13. 2) همان، ج2، ص17، ح39. 3) رک: على قائمى، خانواده و تربیت کودک، چاپ نهم، انتشارات امیرى، تابستان 1370، ص249 - 248. 4) امى. ب. هریس،تامس.ا. هریس، ماندن در وضعیت آخر،ترجمه اسماعیل فصیح، چاپ هفتم، نشر فاخته، 1372، ص351. 5) ر ک: على قائمى، همان کتاب، ص131. 6) ر ک: محمد رضا شرفى، با فرزند خود چگونه رفتار کنیم؟، چاپ اول، انتشارات جهاد دانشگاهى دانشگاه تهران، بهار 1371، ص57. 7) ر ک: موریس دبس، مراحل تربیت، ترجمه کاروان، انتشارات دانشگاه تهران. 8) ر ک: على قائمى، همان کتاب، ص70. 9) ر ک: غلامعلى افروز، روشهاى پرورش احساس مذهبى “نماز” در کودکان و نوجوانان، چاپ دوم، انتشارات انجمن اولیا و مربیان جمهورى اسلامى ایران، زمستان 1371، ص13. 10) ر ک: على قائمى، همان کتاب، ص361 - 358. 11) ر ک: محمد رضا شرفى، همان کتاب، ص84. 12) ر ک: شهید مرتضى مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام، چاپ چهاردهم، پائیز 69، ص203 - 202. 13) ر ک: على قائمى، اسلام و تربیت دختران، چاپ سوم، انتشارات امیرى، تابستان 1363، ص46 - 38. 14) ر ک: شهید مرتضى مطهرى، همان کتاب، ص216 - 215. 15) ر ک: اسلام و تربیت دختران، پیشین، ص41. 16) خانواده و تربیت کودک، پیشین، ص230 - 227. 17) ر ک: جیمز براون و دیگران، تکنولوژى رسانهها و روشها، ص2، به نقل از مقدمات تکنولوژى آموزشى، ص11. 18) ر ک: غلامعلى افروز، همان کتاب، ص11. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 160 |