آمار
| تعداد نشریات | 54 |
| تعداد شماره‌ها | 2,499 |
| تعداد مقالات | 35,584 |
| تعداد مشاهده مقاله | 14,638,099 |
| تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 6,589,549 |
حدیث هجران | ||
| پاسدار اسلام | ||
| مقاله 1، دوره 1374، شماره 161، اردیبهشت 1374 | ||
| تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 01 شهریور 1404، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
| اصل مقاله | ||
|
حدیث هجران
رنگ غم بار دیگر زین سپهر کج مدار شد غمى عظما به عالم آشکار چهره خورشید رنگ غم گرفت عارض مه گشت پنهان در غبار رخت بگرفت از جهان عاریت هاشمى خو سیّدى احمد تبار عارفى آگاه و سردارى وزین دین و قرآن را معین و غمگسار آن یگانه پور فرزند خمین آن امام عارفان را یادگار مرغ روحش سوى رضوان پر گرفت چون خمینى با دلى امیدوار رهبر اسلام زین سوگ عظیم با دلى سوزان و قلبى داغدار سیل اشک از دیده بر دامان فشاند خواست غفرانش زلطف کردگار (محمد على مردانى)
دست گلچین قضا تسلیت بر رهبر اسلام زین داغ جدید تسلیت بر خاندان و دوستان آن فقید تسلیت بر پیروان صادق خط امام تسلیت بر هرکه محزون شد چو این ماتم شنید دست گلچین قضا بار دگر از آستین شد برون و یک گل از بستان علم و حوزه چید رفت از دار فنا سوى بقا مردى بزرگ آن که در مهر و وفا مانند او را کس ندید آن که دائم بود همراه پدر ثابت قدم بعد مرگ مصطفى آن آیت الله شهید در حیات قائد و بعد از وفاتش دائماً هر چه پیش آمد شدائد را به جان و دل خرید از اَوانِ کودکى تا آخرین روز حیات با صداقت بار سنگین امانت را کشید سیل اشک از دیده صاحب دلان گشتى روان خار غم از این مصیبت بر دل ملت خلید مرغ روحش از جهان سوى جنان پرواز کرد با نِداى ارجعى از سوى خلاق مجید بعد عمرى پایمردى در مسیر انقلاب در بهشت فاطمه پهلوى رهبر آرمید (عباس احمدى)
دردانه دامان خمینى احمد جگرم سوخت که رفتى زبر ما دیگر زخمینى که بماند به سر ما مىکرد سفارش پدر پیر به امت یعنى نگذارید غریب این پسر ما اى نوگل بستان خمینى زچه آخر رفتى و نکردى چو شهیدان خبر ما از طاق جماران نرود تا به قیامت احمد گُل روى تو زباغ نظر ما افسوس که رفت از پى بابا به دل خون دُردانه دامان خمینى زبر ما بنگر که شکست از غمت اى پور خمینى مانند ستونهاى جماران کمر ما برخیز و بزن سینه عزادار خمینى! چون خاک جماران شده از نوبه سر ما اى خامنهاى تسلیت این داغ جگرسوز وى مهدى صاحب بنگر چشم تر ما بگذار درین داغ به ایوان جماران چون احمد گریان بگذارد جگر ما (احمد عزیزى)
چلچراغ محفل اى یادگار رهبر ذوالمجد و اقتدار اى مایه تسلّى دلهاى بىقرار اى تکیهگاه مطمئن رنجدیدگان یار و امین رهبر و باب بزرگوار تو یار دین و حامى شرع محمدى بهر علىّ خامنهاى همچو ذوالفقار اندر میان موج گرفتارى و بلا بودى چو کوه محکم و بر جا و استوار تو چلچراغ محفل ما بودى اى عزیز شد روز ما ز رفتن تو همچو شام تار پور نبى سلاله زهراء کمیل عصر بهر پدر تو محرم اسرار و رازدار اى نفس مطمئنّه عروج تو زود بود محبوب ما نشسته به غم چهره بهار تو تاب دورى گل و گلشن نداشتى زین روى پرکشیدى و رفتى کنار یار آندم که قلبت از حرکت باز ایستاد شد چشم آسمان به عزاى تو اشکبار تا ارجعى زحضرت حق آمدت به گوش عزم سفر نمودى و رفتى ازین دیار (سید رضا امامى)
| ||
|
آمار تعداد مشاهده مقاله: 81 |
||