تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,194 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,119 |
فردوس درون | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1374، شماره 162، خرداد 1374 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
تفسیر سوره رعد فردوس درون آیة اللَّه جوادى آملى
اً “مثل الجنّة الّتى وُعد المتّقون تجرى من تحتها الأنهار أُکُلُها دائم و ظلّها تلک عقبى الّذین اتّقوا و عقبى الکافرین النّار”.1 مَثَل بهشتى که به تقواپیشگان وعده داده شده آنچنان است که رودها در زیر آن روان است؛ خوردنیها و سایهاش، همیشگى است، این است سرانجام پرهیزگاران و اما کافران، سرانجامشان دوزخ است. × × × × لذتهاى روحانى در قرآن کریم، گذشته از نعمتهاى ظاهرى و جسمانى، لذتهاى دیگرى را هم بیان کرده که روایات هم آن معانى را به صورت مَثَل بیان نمودهاند. در این جا که مىفرماید: “میوههاى بهشت دایمى است که هر میوهاى را بچینى، فوراً جایش میوهاى دیگر مىروید”، در روایت به چراغى تشبیه شده است که همواره روشنایى مىدهد و اگر شعلهاى از چراغ، ساطع شد، به جایش شعله دیگرى مىتابد و همواره نور وجود دارد. در روایت دیگر، نعمتهاى دائمى بهشت را به عالمى تشبیه کرده است که همواره ثمرات علمىاش، نمایان گشته و مردم از آن بهره مىبرند. بهر حال، در این جا چند مطلب نهفته است: 1- هر نعمتى را که انسان بخواهد و هر چه را نفس انسان بطلبد، در بهشت وجود دارد. 2- هرگاه انسان بهشتى، اراده کند که به نعمتهاى بهشت برسد، بدون این که خود را به زحمت بیندازد، به آن نعمت مىرسد و میوههاى بهشتى را مىچیند؛ یعنى اراده، همان و حصول مراد، همان. 3- در بهشت، لذایذى وجود دارد که برتر از آرزوى بهشتیها است. انسان آرزوى چیزى را مىکند که به آن علم دارد و چیزى را که نمىداند و خارج از منطقه ادراکش است، آرزویش را هم ندارد. در قرآن کریم به این معنا اشاره شده است که: نه تنها هر چه نفس، اشتهایش دارد، در بهشت هست بلکه در بهشت چیزهایى وجود دارد که مؤمن نمىداند چیست تا آرزویش را بکند. فوق آنچه که او مىطلبد در بهشت، یافت مىشود.
× پاداش اعمال نیک مطلب دیگرى که باید بحث شود این است که: آیا عقاید، اعمال صالحه و ملکات فاضله انسان است که در بهشت تبدیل به باغ و نهر روان مىشود و به صورت “جزا” در مىآید یا این که خود انسان هم، یک بهشت است؟! خداوند در سوره زمر، مقام پاداش عمل صالح را بیان مىکند و مىفرماید: “فنعم أجر العاملین”2 یعنى: پس از این که، گروه گروه بهشتیان را به بهشت روانه مىکنند و درهاى بهشت بر روى آنان باز مىشود، آنها در مقابل صدق وعده الهى مىگویند: “ألحمد لله الذّی صدّقنا وعده و أورثنا الأرض نتبوّأ من الجنّة حیث نشاء؛ خداى را سپاس که به وعده خویش عمل کرد و زمین بهشت را میراث ما قرار داد، چنان که در هر جاى این زمین بهشت، بخواهیم بیارمیم، مىتوانیم.” در آخر آیه، خداوند مىفرماید: و این است مقام پاداش عمل صالح مؤمنان. در سوره زخرف، چنین مىفرماید: “ادخلوا الجنّة أنتم و أزواجکم تحبرون × یطاف علیهم بصحاف من ذهب و اکوابٍ و فیها ما تشتهیه الأنفس و تلذّ الأعین و أنتم فیها خالدون”3 همراه با همسرانتان، خوشحال و خرسند به بهشت وارد شوید. در آن جا با ظرفهاى زرّین و لیوانها، از آنان پذیرایى مىشود. و در آن جا آنچه دل بخواهد و دیده، لذّت برد، یافت مىشود و جاودانه در بهشتبرین خواهند ماند. خداوند در این جمله کوتاه “فیها ما تشتهیه الأنفس و تلذّ الأعین”، عصاره بهشت و تمام نعمتهاى بهشتى را بیان کرده است. بنابراین، هرچه اهل بهشت بخواهند، برایشان میسّر مىشود و در مشیتشان خلاف راه ندارد: “لهم ما یشاؤون فیها”.4 امّا آنچه جاى بحث است، این است که در آن جا چیزهایى وجود دارد که خارج از منطقه ادراک انسان است و اصلاً بهشتیان نمىدانند در بهشت چه خبر است تا آرزویش را بکنند، ولى نخواسته، خداوند، به آنها مىدهد. لذا در یک جا مىفرماید: آنچه او مىخواهد هست و بالاتر. و در جاى دیگرى، عبارت، چنین آمده است: “فلاتعلم نفسٌ ما أخفی لهم من قرّة أعین جزاءً بما کانوا یعملون؛5 هیچ کس نمىداند چه لذّتها و نعمتهایى که مایه روشنى دیدهاش است و جزاى نیکوکاریش است، در آن جهان براى او ذخیره شده است.” بسیارى از این خواستهها در آیات قرآن و ادعیه آمده است ولى یک سلسله اصول کلى هم هست که گفتهاند: پاداش شبزندهدارها است و شما آنها را نمىدانید که آرزو و درخواست نمایید.
× معجزه تسبیح موضوع دیگرى که در این جا مطرح است، این است که اهل بهشت اگر اراده میوه یا نعمتهاى دیگر بهشتى کردند، چگونه آن نعمت را به دست مىآورد؟ و به عبارت دیگر: انسان بهشتى اگر اراده میوهاى کرد، آیا باید به کنار باغ برود و آن را بچیند یا با همان اراده، حاصل مىشود؟ در سوره یونس مىفرماید: “دعویهم فیها سبحانک اللَّهمّ و تحیّتهم فیها سلامٌ × و آخر دعویهم أن الحمد للّه ربّ العالمین”.6 مرحوم فیض روایتى را در “علم الیقین” نقل کرده که: دعواى آنها، تسبیح است؛ یعنى اگر خواستند آبى بنوشند یا میوهاى میل کنند، این چنین نیست که خودشان بروند، آن را به دست آورند یا از کسى درخواست کنند، بلکه با گفتن “سبحان اللّه”، خواسته آنها محقّق و حاصل مىگردد. با تسبیح به خواستههایشان نایل مىآیند نه با تلاش و کوشش. بنابراین، براى رسیدن به خواستهها نه درخواست لازم است و نه تلاش، بلکه با صرف اراده و یک تسبیح، و آخرین سخن ایشان، پس از رسیدن به نعمت،سپاس وحمد خداوند است که مىگویند: “الحمد للّه رب العالمین”. در روایت دیگرى آمده است که مىگویند: “سبّوحٌ قدّوسٌ”، و این ذکر تسبیح را بر زبان جارى مىکنند. البته ذکر، یک تعبیر است و دعوا، تعبیر دیگرى است. اگر مىفرمود: ذکرشان تسبیح است، این مطلب استفاده نمىشد، امّا چون مىفرماید: دعواى اینها تسبیح است؛ این آیه ظهور دارد و آن روایت هم، این مطلب را بخوبى، تبیین مىنماید. اهل تقوا همواره مىگویند: خدایا، آنچه نعمت داریم، از توست. “ما بنا من نعمة فمنک”، و همین بیان را امام رضاعلیه السلام دارد که مىفرماید: “ما أصابنی من حسنةٍ فمنک، لاصنع لی و لا لغیری فی إحسانک؛ هر نعمتى را که به من عطا کردى، از تو بود؛ نه من نقش داشتم و نه دیگرى در آن احسان، بلکه همه مجارى فیض تو بود.” این خاصیت توحید است که همه نعمتها را از خداى سبحان مىداند و همه تقصیرها را از خودش. به هر حال، این مؤمنى که در بهشت است، آیا یک انسان تُهى دل است که از نعمتهاى بیرون استفاده مىکند، یا در کنار این نعمتهاى بیرون، یک بهشتى هم در درون او است. سوره مبارکه واقعه را ملاحظه فرمایید، چنین تعبیرى دارد: “فأمّا إن کان من المقرّبین، فروحٌ و ریحانٌ و جنّة نعیم؛ اگر کسى جزء مقرّبین بود، خود او روح و ریحان در بهشت برین است.” اگر دلیل عقلى داشتیم به این که ممکن نیست، انسان در درونش، بهشت باشد، آن وقت مىگفتیم: حتماً مقصود این است که “له روح و ریحان و جنة نعیم”، و اگر دلیل عقلى بر خلاف نیست، بلکه ادلّه عقلى نیز تأیید مىکند، پس خود ظاهر را اخذ مىکنیم. در آن روایت که حضرت رسولصلى الله علیه وآله وسلم به علىعلیه السلام مىفرماید: “یا علی، أنا مدینة الحکمة - و هی الجنة - و انت یا علی بابها؛ من شهر حکمتم و این حکمت، بهشت است، و تو درِ آن شهرى”، و دیگر آیات نیز کم و بیش این مطلب را تأیید مىکند، پس هیچ ضرورتى نیست که بگوییم معناى “فروحٌ و ریحانٌ و جنّة نعیم”، این است که : “فله روحٌ و ریحانٌ... .” این دو امر را قبلاً در بحث آیه سوره آل عمران و سوره انفال ملاحظه فرمودید. در سوره انفال مىفرماید: مؤمنینى که داراى این اوصاف هستند، “لهم درجات عند ربهم”؛7 ولى در سوره آلعمران، سخن از “لهم” نیست، بلکه مىفرماید: “هم درجاتٌ”؛8 خود این ذوات، درجات هستند. تمام این اوصاف مربوط به مقربین است. و اما فرق بین مقربین و ابرار، هر چند قبلاً تا اندازهاى بحث شد، در آینده نیز تا اندازهاى مطرح خواهد شد. “والحمد للّه رب العالمین”
پاورقیها: 1 ) رعد (13) آیه35. 2 ) زمر (39) آیه73. 3 ) زخرف (43) آیات 70 و 71. 4 ) ق (50) آیه35. 5 ) سجده (32) آیه17. 6 ) یونس (10) آیه10. 7 ) انفال (8) آیه4. 8 ) آل عمران (3) آیه163. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 79 |