تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,338 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,290 |
سینما در خدمت اندیشه دینى | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1374، شماره 162، خرداد 1374 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
سینما در خدمت اندیشه دینى آخرینقسمت حجة الاسلام سید کاظم علوى
س - شما در نشست قبلى اشاره کردید که در سینما و تلویزیون ما از نظر محتوا مشکل نداریم، مشکل ما در فرم و سبک است، سؤال این است که آیا سبک هم اسلامى و غیر اسلامى دارد؟ مثلاً نظام پارلمانى در همه دنیا یکى است ولى هر ملتى بر اساس منافع ملى یا عقاید مذهبى در آن پارلمان قوانینى را تصویب مىکند! به عبارت دیگر، شکل یکى است ولى محتوا، برگرفته از عقاید خودشان است، حالا آیا سینما هم این گونه نیست و سبک و سیاق آن هم اسلامى و غیر اسلامى دارد و یا فقط محتوا باید اسلامى باشد که به ذهن نزدیکتر است؟ ج : در پاسخ باید عرض کنم اولاً: قیاس معالفارق است. فیلم را با ساختمان و سینما را با پارلمان نمىتوان مقایسه کرد. سینما یک زبان است نوعى برقرارى ارتباط است که از حاصل جمع فرم و محتوا شکل مىگیرد. بله ساختمان واحد ما که شما آن را به پارلمان قیاس کردید همان خانه تاریکى است که در آن فیلم به نمایش درمىآید و نه این که سینما به معناى کلمه شبیه پارلمان باشد. حال در همان مثال شما در پارلمانها آیا همه کشورها که داراى پارلمانند با زبان همان کشورى که اوّل بار در آن پارلمان به وجود آمد صحبت مىکنند و قوانین را مطرح مىکنند؟! قطعاً نه. سینما یک زبان است که ما باید آن را با فرهنگ خودمان ترجمه کنیم. شما نمىتوانید از ماشین تایپى که حروفش مثلاً به زبان چینى است مقالهاى را با محتواى اسلامى براى مردم عرب زبان منتشر کنید. این به این معنا نیست که از ماشین تایپ استفاده نکنیم باید استفاده کنیم ولى پس از این که حروفش را به عربى تغییر دادیم. در سینما هم باید ابتدا زبان آن را تغییر بدهیم بعد محتواى خودمان را در قالب آن بریزیم وقتى زبانش اسلامى شد دیگر شما هر حرفى که با آن بزنید مخاطب مىفهمد این اسلامى است. دقیقاً مثل همان مثال ماشین تایپ که شما لفظ “امریکایى” یا واژه “انگلیسى” را وقتى به فارسى نوشتید هرگز خواننده در مخیّلهاش نمىگنجد این یک متن انگلیسى یا امریکایى است گرچه معناى کلمه انگلیسى است. در سینما هم وقتى سبک و ساختار اسلامى شد فیلم مستند هم که تهیّه کنند مثلاً از حیات وحش باز مخاطبتان مىفهمد که این فیلم یک فیلم اسلامى است. س - آنچه تاکنون گفته شد راجع به سینما بود و از تلویزیون صحبتى به میان نیامد، لطفاًتلویزیون را هم توضیح دهید، بویژه این که مىدانید اخیراً هم سمینارى تحت عنوان “بررسى روشهاى اجرایى رهنمودهاى مقام معظم رهبرى به صدا و سیما” انجام شد. ج : بله، در سمینار شرکت کردم، البته به عنوان مخاطب نه سخنران. قرار بود که مقالهاى بنویسم که متأسفانه گرفتاریها اجازه نداد. پس از شرکت در سمینار احساس کردم که لازم بود من هم حرفهایى را مىزدم و از دبیر سمینار هم این تقاضا را کردم ولى برنامهها بسته شده بود و وقت براى سخنرانان برنامهریزى شده هم کم بود بدیهى است که این تقاضا جامه عمل نپوشد. در مورد سمینار باید بگویم که اولاً: نفس برگزارى چنین سمینارهایى جاى تشکّر دارد و امیدوارم که به همین یک بار بسنده نشود و تداوم یابد. پیگیرى ریاست سازمان هم که یا مستقیم در جلسات شرکت مىکردند و یا - بنا به نقل - سخنرانیهایى را که حضور نداشتند از نوار مىدیدند، بسیار ارزشمند بود امّا در سمینار بحثها بسیار کلّى بود و متأسفانه از عنوان خود سمینار که بررسى روشهاى اجرایى بود شاید اصلاً بحث نشد. لااقل به صورت کاربردى بحث نشد. سخنرانان سمینار را مىتوان در یک تقسیم ابتدایى دو قسم کرد: عدهاى که مدیران تلویزیون بودند و در حقیقت سخنرانى آنان گزارش کار آنها بود و دستهاى که مباحث نظرى را مطرح مىکردند. که چنانچه گفتیم عمدتاً بحثهاى نظرى کلّى که آن هم به جهت وقت کم معمولاً ابتر مىماند. صحبتهاى آقایان: دکتر داورى و قاضى زاده نمونه آنهاست؛ مثلاً بحث اسلام و هنر یا موسیقى، گرچه بسیار ارزشمند بود امّا به وجه کاربردى آن کمتر توجّه شده بود. بله بالأخره باید تکلیف هنر در تفکّر اسلامى روشن شود امّا نه در این سمینار، در این جا باید نتیجه این بحث و شیوه اجراى برنامههایى با عطر و رنگ هنر اسلامى عنوان شود در بحث موسیقى باید نظر نهایى غنا بودن یا نبودن آن مطرح مىشد و نه عنوان کردن نظرات مختلف فقهاى عظام. ما اکنون با این موسیقیهایى که روى تصاویر، میان پردهها و تیتراژها پخش مىشود سر و کار داریم. ما باید تکلیفمان را با موسیقى پاپ و کلاسیک روشن کنیم، باید مشخص کنیم موسیقى سنّتى و مقامى ما آیا مصداق موسیقى لهوى قرار مىگیرند یا نه؟ ما با این مصادیق کار داریم. ببینید خود آقا ( آیة الله العظمى خامنهاى ) چقدر دقیق در حکمشان به آقاى دکتر لاریجانى به این نکته اشاره مىکنند: “از پخش موسیقى لهوى بویژه آنچه در این رشته هنرى، فاقد هویت ملّى و اصالت ایرانى است پرهیز شود، موسیقى ابزارى است که مىتواند حرام و مىتواند حلال باشد نوع حلال آن به درستى شناسایى و برابر نظرات روشنگر امام راحل - طاب ثراه - در معرض استفاده قرار گیرد و در این باره بیشتر از هنر اصیل ایرانى که با ساخت روحى و عاطفى مردم ما همخوان و همنواست کار گرفته شود”. مىبینید که چقدر کاربردى است، همه فرازهاى آن با مصادیق عینى و عملى سر و کار دارد حتى آن جا که اشاره به حلال و حرام آن کردهاند فرمودهاند: نوع حلال آن شناسایى شود نه این که نظرات فقهاى بزرگوار را بیان کنیم که مثلاً مرحوم شیخ چنین فرموده و مرحوم فیض چنان. بله این بحث باید انجام شود با حوصله و دقت هم و در امثال این سمینار، حاصل آن پژوهشها و بحث و فحصها که در جهت رهنمود رهبرى است مطرح گردد. صحبتى را هم که من قصد داشتم آن جا بکنم در مورد همان سبک و ساختار بود امّا براى تلویزیون. سخن من که مورد سؤال شما هم هست این است، که ما باید اولاً: نوع برقرارى ارتباطمان را به وسیله تلویزیون با مخاطبمان روشن کنیم. آیا این ارتباط باز به همان گونه است که در غرب هست یا به گونهاى دیگر و مبتنى بر فرهنگمان. مسلّم است جواب از نوع دوم است؛ مثلاً غربیها به جهت سردمزاجى حاکم بر فرهنگشان ارتباط تلویزیونشان هم از همان سنخ است، معمولاً شبکههاى خارجى مجرى پخش ندارند در اول هر ماه یا هفته برنامههاى شبکه در روزنامهها اعلام مىشود در ابتداى هر روز هم اعلام برنامه به صورت مکتوب بر صفحه تلویزیون مىنشیند و سپس برنامهها یکى پس از دیگرى در ساعت و دقیقه مقرر به دنبال هم مىآید تا پایان کار شبکه در آن روز یا شب. حال آیا ما هم مىتوانیم به همین روش عمل کنیم؟ یا بعکس به جهت سلوک ویژهاى که در فرهنگ عامّهمان هست مىباید مجرى داشته باشیم و بسیار هم قوى و قدرتمند. فرد یا افرادى که بتوانند با مخاطب رابطهاى کاملاً صمیمى برقرار کنند، احوالشان را بپرسند، از مشکلاتشان جویا شوند، شماره تلفنى بدهند که مخاطبین بتوانند با آنها تماس بگیرند و درد دلهایشان را بگویند (نه شماره تلفن روابط عمومى که شماره تماس با شخص مجرى) و... و تجربه هم ثابت کرده که برنامههایى که مجرى صمیمى داشتهاند موفقتر بودهاند، چرا که مشى و سلوک ما شرقیها با غربیها تفاوت عمده دارد. ما براى خوردن یک استکان چایى مدّتى به هم تعارف مىکنیم، ما براى ورود به یک اتاق یا خانه مدّتها اصرار مىکنیم تا همراهمان قبل از ما وارد شود و نمونههایى از این قبیل فراوان. به همین ترتیب تلویزیون را هم عضوى از خانواده تلقّى مىکنیم و اگر ارتباط از نوع شرقى نتوانیم با آن برقرار کنیم دل به آن نمىدهیم، اروپایى فقط براى پرکردن وقت از آن استفاده مىکند. براى آنها تلویزیون و توپ فوتبال چندان تفاوتى ندارد ولى ما تلویزیون را یک موجود زنده مىبینیم حال اگر ما به شیوه آنها برنامهسازى کنیم و همان سبک و سیاق را در پیش بگیریم آیا موفقیّت آمیز خواهد بود؟ مثال دیگر: غربیها روزهاى یکشنبه را تعطیل مىکنند و شبکههاى تلویزیونى از این فرصت استفاده کرده و شبهاى تعطیل را تا دیر وقت به پخش برنامه مىپردازند چون مطمئنند که تلافى بیدارى شب را مخاطبینشان در روز در خواهند آورد حال آیا ما هم در شبهاى جمعه که شب تعطیل ماست مىتوانیم همان تقلید را انجام دهیم یا نه؟ شب جمعه براى ما داراى معناست، شب “یادائم الفضل على البریّه” است، شب دعاى کمیل است، شب عبادت و ارتباط با خداست، و صبحش روز خواب نیست بلکه روز “ندبه” است، روز “سمات” است و پخش برنامه در شب و تا دیر وقت، اقلّ مضرّاتش قضا شدن نماز صبح است. خوب، ما کمّیت برنامه را براى مبارزه با ماهواره بالا مىبریم. مگر ماهواره چه مىکند؟ ماهواره جوان ما را از اعتقادش خالى مىکند، وقتى اعتقاد سست شد دست از سیره عملى دینش برمىدارد، نماز نمىخواند، خوب ما هم ناخواسته در راستاى همان سیاست عمل کردهایم و با پخش برنامه تا نیمه شب کارى کردیم که اهمیت نماز صبح نزدمخاطبمتدیّن ماهم ازبینبرود،اینجاست که عرض مىکنم باید روش و سبک و سیاقى متناسب با فرهنگ خودمان تدوین کنیم. س - این مطالب که شما مىفرمایید مربوط به برنامهریزى است نه سبک و ساختار! ج : بسیار خوب، درباره سبک و ساختار در ساخت فیلم مفصّل بحث کردم، آن مطلب که فرق نمىکند در فیلم سینما باشد یا نوار ویدیویى تلویزیون همه آن مطالب که آن جا گفته شد این جا هم جارى است من مىخواهم بگویم که کشف و استخراج شیوه برنامهسازى و تولید حتّى در این جزئیات و اجرائیات هم سارى و جارى است. این مثالها را براى تقریب زدم و بدیهى است که اگر به جهتى مقرّب است به جهاتى مبعّد باشد، مىخواهم بگویم نوع استفاده ما از موسیقى از مونتاژ از کنار هم قرار دادن برنامهها و حتّى از شکل پخش و نوع برخورد مجرى هم مىباید با توجه به فرهنگمان اتخاذ شود وگرنه ناخواسته ما را در مسیر خواسته دشمن قرار مىدهد، مونتاژ، خشن و سریع یک فریم یک فریم با فرهنگ آرام ما سازگار نیست، موسیقىهاى سرسامآور، متناسب با روحیه شرقى نیست (که این هر دو را در شروع برنامههاى ورزشى یا سیاسى یا ... به کرّات دیده و مىبینیم) بیدارى تا پس از نیمه شب و خواب صبح رسم و سنّت ما نیست. اگر ما بیاییم برنامه جالب و دیدنى و پرمخاطبمان را صبح زود پخش کنیم متناسبتر نیست؟ البته اینها همه فرضیه است و به این معنا نیست که باید این چنین باشد فقط طرح سؤال است. آیا لااقل نمىتوان درباره آن فکر کرد؟ و افراد دانشمند، جامعهشناس، روانشناس و دین شناس را گردهم جمع کرد، تا راجع به آن بحث کنند؟ آیا نمىشود از مردم نظرخواهى کرد؟ و سؤالهاى دیگرى که مىتوان در این خصوص اندیشید و مطرح کرد که منجر به نتیجهاى مثبت شده و فرآیند تأثیر صدا و سیما را تا حدّى مطلوب ارتقا دهد که قطعاً هم مورد نظر مسؤولین است و هم مورد علاقه ما. امیدواریم ان شاء اللّه به جایى برسیم که صدا و سیماى ما کاملاً مطلوب و مورد رضاى مقام معظم ولایت باشد. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 60 |