تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,462 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,414 |
چشمه اشک در کویر غم | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1374، شماره 164، مرداد 1374 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
چشمه اشک در کویر غم آخرین قسمت غلامرضا گُلى زواره
× نظرى گذرا به شبیهخوانى تعزیه خوانان براى تصویر و ترسیم فاجعه کربلا و سایر مصایبى که به اهلبیت و حتّى انبیا رفته در دو جبهه اولیا و اشقیا به ایفاى نقش خود مىپردازند و در این جهت از لباسهاى رنگارنگ، ادوات موسیقى، صوت، حرکات بدنى، اشیاء سمبلیک و مضامین سوزناک کمک مىگیرند. جنبههاى هنرى تعزیه بسیار جالب و دیدنى است و این نمایش در صورتى که از خرافات و امور غیر واقعى دور باشد مىتواند به شکل جالبى صحنههاى کربلا را به نمایش گذارده و تماشاگران را متأثّر کند. در تعزیه، تماشاگران نیز حضورى فعّال دارند و گاهى به دعوت شبیهخوانان به سینهزنى پرداخته و صحنه تعزیه را کاملاً به مجلس سوگوارى تبدیل مىکنند. رفتارهاى افراد در تعزیه مىتواند براى افراد - بویژه کودکان و نوجوانان - جنبه تربیتى و آموزشى داشته باشد. سبک اشعار و مضامین تعزیه به گونهاى است که تماشاگران بخوبى آنها را درک مىکنند و حتى افراد بىسواد با تماشاى مکرّر مجالس تعزیه، بسیارى از اشعار تعزیه را در خاطر دارند و در موقعیتهاى مقتضى آنها را با خود نجوا مىکنند. شرکت عاشقانه و پرهیجان مردم در این مراسم و نیز رونق پرشکوه آن در برخى اعصار از این واقعیّت حکایت مىکند که مردم مشارکت در این امر را ثواب مىدانند و محبّت به اهلبیت موجب شده تا آنان از نان و آب خود مایه گذاشته تا بر رواج و رونق این گونه مجالس بیفزایند. تعزیه صرفاً به تشریح واقعه کربلا نمىپردازد بلکه طیف وسیعى از صحنههاى تاریخى صدر اسلام و حتّى حوادث عصر پیامبران را در بر مىگیرد ولى کربلا کانون اصلى این نمایش است و در هر مجلس تعزیه گریزى به کربلا زده مىشود. در تعزیه، بازیگر و تماشاگر حالت نمایشى را از یاد مىبرند و همه جا را کربلا و همه روزها را عاشورا تصوّر مىنمایند و همه خونهاى به ناحق ریخته را گواه ستم اشقیاء و استمرار خون سید الشهدا تلقّى مىکنند. ترکیبى از باورهاى مذهبى و خواستهاى اجتماعى در پدید آمدن این نمایش، دخالت عمدهاى دارد. صرف نظر از محاسن تعزیه و این که این نمایش مذهبى در زمینههایى چند، موفقیتهایى داشته است، نمىتوان از این واقعیت غیرقابل اغماض گذشت که در شبیهخوانى صحنههایى دیده مىشود که با واقعیتهاى تاریخى کربلا سازگارى ندارد و در مواردى علفهاى هرزى این گلستان را فرا گرفته است. تعزیه همانند دیگر سنتهاى مذهبى باید پاسدار ارزشهاى معنوى باشد و در آن احکام الهى رعایت شود و فضایل را در مردم احیا کند و هنگامى این مراسم موجبات خشنودى خداوند و اهلبیت را فراهم مىکند که در حدّ بندگى خداى تعالى و اطاعت اوامر الهى و دستورات ائمه به انجام برسد و مشتمل بر دروغ و حرامى نباشد. ما نباید این تصوّر باطل را داشته باشیم که هر کارى قیافه مذهبى دارد دیگر به هر صورتى برگزار شود اشکالى ندارد، حتى اگر رهبران الهى از آن نفرت داشته باشند، ما اجازه نداریم در مجالس سوگوارى براى گریانیدن مردم از هر وسیلهاى بهره بگیریم؛ به فرمایش مقام معظم رهبرى: “نوحه، سینهزنى خواندن هم شرایط دارد، باید کسانى که اینها را تهیه مىکنند مىسرایند و مىخوانند مواظب باشند که درست بر طبق معارف اسلامى حرف بزنند تا این سینه زنى و روضه خوانى و نوحهخوانى قدمى باشد در راه عروج مردم به قله افکار اسلامى، این امروز براى ما لازم است.1 تعزیه به دلیل آن که برخى مضامین آن از اسطورههاى قبل از اسلام الهام گرفته و اشعار آن از منابعى چون روضة الشهداى ملاّحسین کاشفى و منابع احیاناً سست و نادرست گرفته شده و نمایشهاى قرون وسطى در آن راه یافته و دست اندرکاران آن در قرون گذشته بویژه در عصر قاجاریه سلاطین و حکام و خوانین بودهاند و نیز به دلیل راه یافتن افکار عوامانه در پارهاى از سرودههاى آن کاستىهایى دارد که دست اندرکاران باید نسبت به پالایش و پیرایش این اشعار اقدام کنند و نسخههاى آن را از مطالب وهنانگیز، جعلى، بدعتزا و نقلهاى نادرست و متباین با وقایع تاریخ صدر اسلام، پاک سازند. ما اجازه نداریم به بهانه گریانیدن مردم به عنوان زبان حال اهل بیت مطالبى را بر زبان جارى کنیم که با شأن و شوکت خاندان عصمت و طهارت مطابقت ندارد. گاهى پیام برخى اشعار تعزیه با هدف امام حسینعلیه السلام خیلى فاصله دارد و احیاناً در تضادّ است. صحنههایى در برخى شبیهنامهها مشاهده مىشود که زندگى اهل بیت را به شکل موهنى ترسیم مىکند ضمن آن که صحنههاى جالب و حماسى هم در بعضى تعزیهها دیده مىشود. پدیده جبرگرایى چون تارهاى عنکبوتى بر بعضى اشعار تعزیه تنیده شده و این عقیده باطل را که بنىامیّه ناشر و حامى آن بودند گروهى ناآگاهانه به صحنههاى تعزیه وارد کردهاند. در تعزیه به عنوان زبان حال امام به چرخ و فلک و روزگار دشنام داده مىشود که فلسفه اسلامى و باورها و اندیشههاى اعتقادى تشیّع آن را تأیید نمىکند. نکته دیگر این که بعضى مضامین که متأسفانه از زبان اهل بیت در تعزیه نقل مىشود، متضمن این تصور باطل است که تمام مصایبى که بر خاندان عصمت و طهارت رفت براى این بود که گنهکاران از آتش دوزخ رهایى یافته و به بهشت برین گام نهند و این عقیده باطل از باورهاى مسیحیت تحریف شده است. دکتر محمد ابراهیم آیتى مىگوید: “نعوذ باللّه این توجیه و طرز فکر که شاید مورد پسند عوام باشد درست نقطه مقابل واقعى ]نظر[ امام در این نهضت است؛ یعنى او قیام کرد تا مردم بیشتر از خدا بترسند، بیشتر از آثار گناه که در دنیا و آخرت دامنگیر گناهکاران مىشود، برحذر باشند.”2 راستى آیا این گناهکاران این قدر عزیزند که باید عزیزترین و پاکترین انسانها آن هم با آن وضع المناک و اسفبار فداى آنها شود و گروهى از خاندان عصمت و طهارت که آراسته به فضایل و مکارم بودند جانشان را براى اینها قربانى کنند، البته این که حضرت امام حسینعلیه السلام کشتى نجات است و شفاعت عظمایى که خداوند بر آن بزرگوار عنایت فرموده، حقیقتى مسلم و محتوم است اما این مطالب از آن جداست که سیّدالشّهدا کشته شد تا گناهکاران را نجات دهد. او کشتى نجات است اما نه براى افرادى چون پسر نوح که عمرى را در عصیان و نافرمانى اوامر الهى و دستورات ائمه به سر بردهاند، گناه آن وقت بخشیده مىشود که روح ما با حماسه حسینى پیوند بخورد و علامت بخشیده شدنش این است که دیگر گرد آن نگردیم. برخى شبیهنامهها حالت افسانه را دارد و وقتى در تاریخ دنبال آن مىگردیم هیچ گونه واقعیتى ندارد، مجلس تعزیه عروسى قاسم، داستان زعفر جنى و داستان متوکّل عباسى و پیرزنى که مىخواهد به کربلا برود از این گونه دروغها و تحریفات عاشوراست. در شبیهنامههایى که براى کربلا ساختهاند گاهى اشعار به خاطر آن که از منابعى مخدوش گرفته شده از ماجراى واقعى حادثه دور شده است و حتى نامها و اسامى افراد جعلى است، صحنههایى اتفاق مىافتد که تاریخهاى مستند نقل نکردهاند. حضرت آیة الله العظمى خامنهاى طىّ بیاناتى مىفرمایند: “بعضى از افراد اشعارى را مىخوانند که آدم دلش نمىخواهد حتّى براى پدر و مادر و یا پسر او هم این شعرها خوانده شوند؛ یعنى تعبیراتى مىکنند که در آنها نوعى استهجان وجود دارد، نباید بوى ذلّت و خاکسارى نسبت به ائمهعلیهم السلام و به شجاعان کربلا در اشعار استشمام بشود؛ براى مثال، روضه دامادى حضرت قاسم چیزى است که یا قطعاً یا به احتمال زیاد رد آن ثابت شده است، عبداللّه پسر امام حسنعلیه السلام در کربلا بود بعد مجروح شد و نجات داده شد و رفت. این مسلّم است دختر امام حسینعلیه السلام به نام فاطمه مشخص است که چه کسى است، چند سال عمر کرده، چند فرزند داشته و پدرش هم مشخص بود سادات ابن حسن هم هستند و چیز مبهمى در تاریخ وجود ندارد، حال ما بیاییم پسر 13 ساله امام حسن را در کربلا داماد کنیم، این چیزى است که کمى غیرقابل قبول است، چه لزومى دارد آدم این را بخواند.”3 نگارنده وقتى یکى از نسخههاى تعزیه حضرت علىاکبرعلیه السلام را مورد بررسى قرار مىداد به اشعارى برخورد که واقعاً با شؤون اهل بیت مغایر است؛ به عنوان نمونه، در این نسخه از زبان امام خطاب به زینب گفته مىشود: شده وقتى که گردى خوار و رسوا میان کوچهها اى جان خواهر! در این شبیهنامه بین علىاکبر و پدر گفتگوهاى زیادى رد و بدل مىشود و امام حاضر نمىگردد که علىاکبر روانه میدان شود در حالى که طبق پژوهشهاى تاریخى، امام به هنگام عزیمت علىاکبر به سوى میدان جنگ به فرزندش بدون هیچ درنگى اذن داد ولى در تعزیه از زبان علىاکبر مىخوانند: نمىدهى زچه اى باب اذن میدانم فتاده آتش غیرت زمهر بر جانم! و بعد هم برخوردهاى احساسى و عاطفى بین لیلى و علىاکبر بخش مهمى از تعزیه را در برمىگیرد که طبق مستندات تاریخى امّلیلا در کربلا نبوده است. در دنباله تعزیه طى مکالمهاى بین امام و فرزندش علىاکبر خونبهاى پسرى این چنین پاک و طاهر، بخشش گناهان امت عاصى مطرح مىشود!! همچنین در این تعزیه، علىاکبر جوانى مجرّد و هیجده ساله معرفى شده که نعوذ باللّه پدر از انتخاب همسر براى وى کوتاهى کرده است و چنین مسائلى مخالف سیره و سنّت اهل بیت است و از سویى على اکبر در کربلا 27 یا 28 ساله بوده و ازدواج کرده و فرزندى هم داشته است. امید آن که با منقّح شدن متون تعزیه، هنر شبیهخوانى بتواند بیش از پیش در جهت بزرگداشت شعائر اسلامى گام بردارد.
پى نوشتها:
1) به نقل از روزنامه اطلاعات، شماره 19938. 2) محمد آیتى، بررسى تاریخ عاشورا، ص123 و124. 3) غلامعلى رجایى، مصائب امام حسین، ص15 و 16.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 72 |