تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,253 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,164 |
شیوه برخورد با گناهان | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1374، شماره 165، شهریور 1374 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
شیوه برخورد با گناهان “ از دیدگاه قرآن “ آیة الله محمد تقى مصباح یزدى
1- صبر و شکیبایى یک دسته از آیات داریم که مؤمنین را مدح مىکند بر این که در مقابل سختیهایى که، بخصوص از ناحیه کفار، متوجه آنها مىشود صبورند، در آیه 186 سوره آل عمران مىفرماید: “لَتُبْلَوُنَّ فى أَمْوالِکُمْ وَ اَنْفُسِکُمْ وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذینَ اوُتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُم وَ مِنَ الَّذینَ أَشْرَکُوا أَذَىً کَثیرَاً” خداوند متعال در این آیه چند دسته از حقوق را ذکر کرده است: “لتبلون فى أموالکم و انفسکم ولتسمعن اذى کثیراً” شما نسبت به اموالتان و جانتان و اعراضتان در معرض آزمایش هستید و به بلاها و سختیهایى مبتلا مىشوید و بخصوص از ناحیه کفار چه اهل کتاب و چه مشرکین ایذاهاى لفظى به شما زیاد مىشود. “ولتسمعن من الّذین اوتواالکتاب من قبلکم و من الّذین أشرکوا أذىً کثیراً” مسخرهتان مىکنند، توهین مىکنند، بدگویى مىکنند، فحش مىدهند، شما در معرض این اذیتهایید. “و ان تصبروا و تتقوا فان ذلک من عزم الأمور” اگر در مقابل سختیهایى که متوجه جان و مال و شخصیت و عِرْضتان مىشود شکیبا باشید این از امور بسیار ارزشمندى است. پیداست که آیه تشویق مىکند مؤمنین را به اینکه در مقابل این گونه سختیها و اذیتها خویشتندار باشند و از کوره در نروند. از طرف دیگر کسانى را که وقتى اذیتى از دشمنانشان مىبینند حالت انفعالى پیدا مىکنند و سست مىشوند مذمت مىکند، در آیه 10 از سوره عنکبوت مىفرماید: “و من الناس من یقول آمنا باللّه فاذا اوذى فى الله جعل فتنة الناس کعذاب الله” بعضى از مردم، افراد ضعیف النفس و زبونىاند، مىگویند ایمان آوردیم. این تعبیر “یقول آمنا باللّه” نشان مىدهد که آنان یک کار سطحى انجام مىدهند و چنان نیست که واقعاً تحقیق کرده باشند و تصمیمى سنجیده گرفته باشند بلکه مصلحت خودشان را در این مىبینند و اگر منکر و منافق هم نباشند ولى ایمانشان عمقى ندارد. “فاذا اوذى فى اللّه” وقتى ایمان آورد ممکن است از ناحیه دشمنان مسلمین مورد ایذا قرار بگیرد. “فاذا اوذى فى اللّه جعل فتنة الناس کعذاب اللّه” این فتنهاى که از ناحیه مردم متوجه او مىشود و مورد ایذا قرار مىگیرد مثل عذاب خدا تلقّى مىکند؛ یعنى آن طور که باید از عذاب خدا بترسد از ایذا مردم فرار مىکند و نمىتواند تحمل کند، ولى اگر ایذایى در کار نبود و مؤمنین به پیروزیهایى رسیدند مىگوید ما هم جزو شما بودیم. “و لئن جاء نصر من ربّک لیقولنّ انّا کنّا معکم” ما گفتیم ایمان داریم و با شما هستیم پس ما هم در این پیروزى شما سهیم و شریکیم. “أو لیس الله باعلم بما فى صدور العالمین” اینان چه کسى را گول مىزنند؟ آیا خدا آگاهتر نیست به این که در سینههاى مردم چیست؟ از این آیه شریفه پیداست که مؤمن باید طورى باشد که ایذاهاى در راه خدا را تحمل بکند و طورى نباشد که ایذاى مردم را مثل عذاب خدا تلقى بکند، این روح صبر و شکیبایى و خویشتندارى، ارزش بزرگى است که انسان مىبایست به دست آورد.
2- گفتار و رفتار بزرگوارانه یک سلسله آیاتى داریم که مؤمنین وقتى با اهل معصیت و مرتکبین گناه مواجه مىشوند باید چگونه رفتار کنند؛ از جمله در سوره فرقان آیه 72 در وصف عبادالرحمن مىفرماید: “و اذا مرّوا باللغو مرّوا کراماً” معناى متعارف “لغو”، کار پوچ و بیهوده و بىفایده است ولى مفسرین تصریح فرمودهاند که لغو در این جا شامل معاصى هم مىشود. تعبیر آیه شریفه این است که “اذا مرّوا باللغو” این خود نشان مىدهد که عبادالرحمن خودشان اهل لغو نیستند و ممکن است، بطور اتفاقى با عمل لغو و یا با کسانى که اهل لغوند، مواجه بشوند؛ مثلاً کسى براى دیدن دوستش به منزل او آمد وقتى وارد شد دید مجلس لهوى برپاست. عبادالرحمن وقتى با اهل لغو مواجه مىشوند یا در کوچه و بازار یا در مجالس و مجامعى با لغو برخورد مىکنند “مرّوا کراماً” از ایشان کریمانه و بزرگوارانه مىگذرند. اجمالاً از این آیه شریفه استفاده مىشود که نسبت به اهل معصیت یا کسانى که مرتکب کارهاى غیر اخلاقى مىشوند باید برخورد کریمانه و بزرگوارانه کرد. گاهى هست که یک فرد با گروهى که مشغول معصیتى هستند روبه رو مىشود و اگر بخواهد با ایشان کلنجار برود بر تعصبشان افزوده مىشود و بیشتر لجاجت مىکنند و چارهاى ندارد جز این که فقط خودش را بیابد که آلودگى پیدا نکند و لذا بعضى از مفسران فرمودهاند که منظور از این مرور کریمانه این است که دامن خودش را جمع کند که به این گناهان و آلودگیها مبتلا نشود. ولى ممکن است که معناى “مرّوا کراماً” بیش از این باشد، زیرا گاهى زمینه مساعدى هست که آنها را موعظه و ارشاد کند. این هم یک رفتار کریمانهاى است و حتى گاهى ممکن است مراتب دیگرى از امربه معروف و نهى از منکر را اجرا بکند. عمده این است که شخص رفتار صحیح و شایستهاى داشته باشد و رفتارش طورى نباشد که آنها را به گناه تشویق بکند یا لجوج بکند و یا این که برخورد نامطلوبى با آنها داشته باشد. آیات دیگرى هست که شاید بتوانند مفاد این آیه را کمى روشنتر کنند، در همین سوره شریفه در آیه 63 مىفرماید: “و إذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاماً” در اوصاف عبادالرحمن است که وقتى با اهل جهالت - یعنى کسانى که جهلشان منشأ رفتارهاى جاهلانهاى مىشود و از جمله در سخن گفتن با مؤمنین سخنان جاهلانهاى مىگویند - مواجه مىشوند، عکس العملشان این است که کلامى سلیمانه مىگویند: “قالوا سلاما” منظور سلام لفظى نیست که اگر کسى به او فحش بدهد در جواب بگوید “سلام” منظور کلام سالم و برخورد سالم است اما روشن نیست که چگونه جوابى مىتواند جواب سالمى باشد. شاید از آیه دیگرى بتوانیم توضیح بیشترى استفاده کنیم و آن آیه 55 سوره قصص است که مىفرماید: “و اذا سمعوا اللغو اعرضوا عنه و قالوا لنا اعمالنا و لکم اعمالکم سلام علیکم لانبتغى الجاهلین” در اوصاف مؤمنین است که وقتى سخن لغوى مىشنوند (مقایسه کنید با “اذا خاطبهم الجاهلون” در آیه قبلى) اعراض مىکنند و به آن دامن نمىزنند. توجه داشته باشید که مىفرماید “از آن سخن اعراض مىکنند” نه “از آن شخص”، و به ایشان مىگویند: ما رفتارى داریم براى خودمان و شما هم رفتارى دارید براى خودتان؛ یعنى ما با شما در رفتارتان شریک نمىشویم، ما اهل این کارهایى که شما مىکنید و این سخنانى که مىگویید نیستیم، ما مشى دیگرى داریم “سلام علیکم”، این سلام ممکن است در مقام وداع و جدا شدن از آنان باشد و ممکن است کنایه از گفتار و رفتار مسالمت آمیز و تامین دادن باشد؛ یعنى ما در مقام اذیّت شما نیستیم. “لانبتغى الجاهلین” و از جمله در تفسیر المیزان فرمودهاند که منظور لسان حال است نه این که این جمله را به زبان بیاورند چون خود این تعبیر، نوعى بدگویى است، یعنى برخوردى که مىکنند طورى است که این برداشت از آن مىشود که ما با شما که جاهل هستید کارى نداریم و با شما همراه و همگام نمىشویم. حاصل آن که عبادالرحمن این وصف را دارند که هنگام برخورد با نابخردان عمل جاهلانهاى انجام نمىدهند، اگر آنان یک حرف پوچ و جاهلانهاى زدند اینها برنمىگردند آن حرف را تکرار کنند بلکه گفتار و رفتار ایشان متین و بزرگوارانه است. از این آیات چند نکته استفاده مىشود: یکى این که خود شخص با جاهلان همکارى و همگامى نداشته باشد و در جمعشان شرکت نکند بلکه بزرگوارانه بگذرد. دیگر آن که کارى نکند که فتنه بزرگترى ایجاد بشود یا آنان لجوجتر شوند و بیشتر به کار خودشان اصرار ورزند و یا مفسده دیگرى به وجود بیاید. و نکته سوم آن که سخن جاهلانه و مسخره و توهینآمیز ایشان را با سخن عاقلانه و متین و برخورد سالم پاسخ بدهد. اما آیا معنایش این است که امر به معروف هم نکنید و اگر موقعیت ایجاب مىکند موعظه و راهنمایى هم نکنید؟ آیه در چنین مقامى نیست. بعضى از فرقههاى متصوّفه از این آیات چنین برداشتهایى مىکنند که مؤمن نباید کارى به اهل معصیت داشته باشد و اگر با ایشان برخورد کرد سلام و علیکى بکند و بگذرد و بدین ترتیب شانه از زیر بار تکلیف واجب امر به معروف و نهى از منکر تهى مىکنند باید توجه داشته باشیم که این آیات در چنین مقامى نیست و آیات امر به معروف و نهى از منکر با این آیات نسخ نشده است.
3- عمل نیک یک دسته از آیات داریم که مىفرماید شما با کار خوب، جلو بد را بگیرید؛ یکى آیه 96 سوره مؤمنون است: “ادفع بالتى هى أحسن السیئه” جلو کار بد دیگران را با کار خوب بگیرید. و در آیه 52 سوره قصص در وصف مؤمنین مىفرماید: “و یدرئون بالحسنة السیئة”، “درء” هم به همان معناى دفع است. مؤمنین کسانىاند که کار بد را با کار خوب “درء” و جلوگیرى مىکنند. و در سوره فصلت آیات 34 و 35 مىفرماید: “و لاتستوى الحسنة و لاالسیئة ادفع بالّتى هى أحسن فاذا الذى بینک و بینه عداوة کانّه ولى حمیم × و ما یلقّیها الاّ الّذین صبروا و ما یلقّیها الاّ ذو حظٍّ عظیم” این آیه کاملاً گویا و روشنگر آیات قبلى است که چرا این دستور داده شده و چه فوایدى دارد. مىفرماید: به نحو احسن جلو سیئه را بگیرید. جلو سیئه گرفتن راههاى مختلفى دارد ممکن است با خشونت جلو آن را بگیرید ولى شما سعى کنید که به صورت احسن جلو سیئه را بگیرید؛ یعنى با انجام دادن کار خوب چنان که در دو آیه دیگر ذکر شده بود و نکتهاش این است که کسى که در مقام ایذاى شما باشد اگر رفتار صمیمانه و دوستانهاى از شما ببیند کم کم تحت تأثیر رفتار شما قرار مىگیرد و این چیزى است که نمونههاى فراوانى در رفتار ائمه معصومینعلیهم السلام و اولیاى خدا دارد که خوانده و شنیدهاید. این مسأله خیلى مهمى است که انسان براى تربیت دیگران سعى کند از این راه وارد بشود و به جاى این که خشک برخورد بکند که این شخص مرتکب گناه شده من هم باید امر به معروفش بکنم و مثلاً یک سیلى هم به گوشش بزند و به او فحش بدهد که چرا مرتکب گناه شدى و چه بسا این رفتار بهانهاى باشد براى انتقامگیرى خودش، سعى کند او را اصلاح کند و نه تنها او را اذیّت نکند بلکه رفتار دوستانهاى هم با او داشته باشد. “فاذا الّذى بینک و بینه عداوة کانّه ولى حمیم” در این صورت او دوست صمیمى براى شما خواهد شد. اما این کار مشکلى است و همه کس قدرت ندارد که این کار را انجام بدهند. براى این که انسان بتواند چنین کارى را بکند باید اهل صبر باشد تمرین کرده باشد شکیبا باشد سختیها را تحمل بکند تا بتواند خودش را در مقابل ایذا و اهانت کنترل کند و درصدد اصلاح طرف بربیاید به این صورت که رفتار خوبى با او انجام دهد او را از کارش منفعل و خجل کند “و ما یلقیها الاّ ذو حظٍّ عظیم” کسانى چنین رفتارى را تلقّى مىکنند که داراى بهرهاى بزرگ باشند و این کار ارزش اخلاقى خیلى زیادى دارد.
4 - عفو یک دسته از آیات هست که مطلقا از عفو و صفح تعریف کرده و تشویق فرموده که از گناه دیگران صرف نظر کنید. از جمله آیه 237 سوره بقره مىفرماید: “و ان تعفوا أقرب للتقوى” و درآیه 134 سوره آلعمران مىفرماید: “والکاظمین الغیظ و العافین عن الناس” مدح کسانى است که خشم خودشان را فرو مىخورند و از دیگران عفو مىکنند و در آیه 149 سوره نساء مىفرماید: “ان تبدوا خیراً أو تخفوه أو تعفوا عن سوء فانّ اللّه کان عفوّاً قدیراً” اگر شما یک کار خوبى را علناً انجام بدهید یا مخفیانه انجام بدهید و یا از کار بدى عفو کنید. در واقع شما صفتى از صفات الهى را در خودتان تحقق بخشیدهاید براى این که خدا عفو قدیر است و با این که قدرت دارد عفو مىکند. این یکى از مدحهاى بسیار رساست که قرآن کریم از افعال اخلاقى و ارزشى مىفرماید و شاید از این گونه آیات است که مضمون “تخلقوا باخلاق الله” گرفته شده است. در آیه 126 سوره نحل ابتدا مىفرماید اگر شما مورد ایذایى قرار گرفتید مىتوانید مقابله به مثل کنید و در همان حدّى که به شما اذیّت کردهاند شما هم قصاص کنید “و ان عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به” بعد مىفرماید: “و لئن صبرتم لهو خیر للصابرین” اما اگر صبر کنید و صرف نظر کنید براى شکیبایان بهتر است. و در آیه 22 سوره نور مىفرماید: “ولیعفوا ولیصفحوا الا تحبّون ان یغفر اللّه لکم و اللّه غفور رحیم” مؤمنین باید اهل عفو و صفح باشند مگر دوست نمىدارید که خدا شما را ببخشد. این لسان دیگرى است یعنى همان طور که شما این توقع را دارید که خدا از گناهانتان صرف نظر کند شما هم باید از گناه دیگران صرف نظر کنید. و این یک رابطه مهمى است که قرآن کریم به آن توجه داده است که بسیارى از رفتارهایى که در آخرت با انسان مىشود نتیجه رفتارهایى است که انسان در دنیا با دیگران داشته است؛ مثلاً کسى که در حسابش نسبت به دیگران سختگیر باشد خدا هم در روز قیامت نسبت به او سخت مىگیرد، اما کسانى که سهلگیر هستند و در معامله و حسابهاى مالى و چیزهاى دیگر سختگیرى نمىکنند خدا هم در روز قیامت حساب را از آنها سهل مىگیرد. و همین طور کسانى که در دنیا از دیگران مىگذرند و عفو مىکنند خدا هم در روز قیامت از گناه ایشان چشمپوشى خواهد کرد. در آیه 40 سوره شورى مىفرماید: “و جزاء سیئة سیئة مثلها” این نظیر “و ان عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به” است. اگر کسى کار بدى کرد شما هم مىتوانید کار بدى نسبت به او به همان اندازه انجام بدهید البته این کار بدى که شما انجام مىدهید بد اخلاقى نخواهد بود سیئه بودنش به اعتبار این است که براى آن طرف ناخوشایند است و اذیتى به او مىرساند. بعد مىفرماید: “فمن عفى واصلح فاجره على الله” اگر عفو بکنید و کار شایسته انجام بدهید اجرتان بر خداست. باز در آیه 43 همین سوره مىفرماید: “و لمن صبر و غفر ان ذلک من عزم الأمور” شکیبایى و بخشش از کارهاى بسیار ارزشمند است. و در آیه 37 همین سوره در وصف مؤمنین مىفرماید: “و اذا ما غضبوا هم یغفرون” وقتى خشمگین مىشوند، مىبخشند و صرف نظر مىکنند. و در آیه14 سوره تغابن مىفرماید: “و ان تعفوا و تصفحوا و تغفروا فان اللّه غفور رحیم” این آیه در مورد برخورد با نزدیکان است و قبل از آن مىفرماید: “یا ایها الّذین آمنوا ان من أزواجکم و اولادکم عدواً لکم فاحذروهم و ان تعفوا و تصفحوا و تغفروا فانّ اللّه غفور رحیم” در ابتداى ظهور اسلام که یک عده مسلمان شده بودند مسلمانان و کفار با هم آمیخته بودند. این سوره از سورههاى مکى است و ناظر به وضعى است که مسلمانان در آن زمان داشتند؛ مثلاً پدرى ایمان آورده بود ولى فرزندش هنوز کافر بود یا همسرش هنوز کافر بود، یا بالعکس زنى ایمان آورده بود و شوهرش و بچههایش کافر بودند، یا پسرى ایمان آورده بود و پدر و مادرش کافر بودند و با هم معاشرت داشتند، طبعاً در چنین جوّى که ارزشهاى متناقض حاکم هست برخوردها هم زیاد پیش مىآید و هر کدام سعى مىکنند که دیگرى را به طرف خودشان بکشانند. فرض کنید پدر و مادرى مؤمن هستند و بچههایشان کافرند، بچهها مىخواهند اولاً پدر و مادر را به طرف خودشان جلب کنند و ثانیاً رفتارهایشان ناهماهنگ است آنها مىخواهند مرتکب گناه بشوند؛ مثلاً شرب خمر بکنند و مىخواهند پدر و مادر را هم وادار کنند که با آنان شریک بشوند یا مأکولات حرامى را تناول کنند و گاهى عواطف پدر و مادر موجب این مىشود که دل فرزندانشان را نشکنند در چنین جوّى تأثیر و تأثّر از ناحیه پدر و مادر و فرزند یا شوهر و همسر یا سایر نزدیکان خیلى زیاد است این است که مؤمن خیلى باید مواظب خودش باشد که تحت تأثیر واقع نشود. مىفرماید: “ان من أزواجکم و أولادکم عدواً لکم فأحذروهم” خودتان را بپایید و مواظف باشید که آنها روى شما اثر نگذارند و شما را به معصیت یا کفر نکشانند. مسأله دیگر این است که وقتى شما بخواهید خودتان را در مقابل ایشان حفظ کنید مسائلى پیش مىآید و ممکن است برخوردهاى خشنى پیش بیاید و آنان به شما توهین یا بىادبى کنند و رفتار نادرستى انجام بدهند، در مقابل اینگونه رفتارها باید خویشتن دارى کنید و آرام برخورد کنید.
× فرق میان عفو، صفح و غفران در اینجا سه لفظ داریم در آیات دیگرى هم عفو و صفح با هم ذکر شده است در مقام فرق بین آنها گفته شده که هر کدام از معناى قبلىاش کاملتر است؛ صفح، عفو کاملترى است و غفران از آن هم کاملتر است. براى تقریب به ذهن مىتوان چنین تصور کنیم: اگر کسى به انسان ظلم بکند مثلاً به او سیلى بزند یک وقت است که به جاى یک سیلى دو سیلى به وى مىزند این ظلم است و مذموم، و گاهى است که قصاص و مقابله به مثل مىکند این کار، عیبى ندارد ولى کار اخلاقى هم انجام نداده است و یک وقت است که صرف نظر مىکند و او را نمىزند. اما ترک قصاص صورتهاى مختلفى دارد: گاهى او را نمىزند ولى ملامتش مىکند و با ترش رویى با او برخورد مىکند این عفو است ولى صفح نیست، صفح این است که رفتار تندى هم با او نداشته باشد با ملایمت با او برخورد بکند ولى ممکن است باز ته دلش کدورت داشته باشد و از او ناراحت باشد. غفران آن است که حتى در دلش هم کدورت نداشته باشد و با او مثل یک دوست صمیمى برخورد کند و اصلاً به رویش نیاورد که تو چنین کارى کردهاى و در دلش هم نسبت به او کدورتى نداشته باشد. این نهایت گذشت و آقایى است و مؤمن باید سعى کند که چنین باشد؛ یعنى اولاً قصاص نکند (عفو) ثانیاً صفح داشته باشد و برخوردش برخورد ملایمى باشد و ثالثاً در دلش هم نسبت به او کدورتى نداشته باشد. این از نظر خودسازى خیلى اهمیت دارد، چون مواردى هست که عملاً انسان مىتواند خودش را کنترل بکند ولى ته دلش کدورت دارد و همین کم کم موجب حقد و کینهتوزى مىشود. یکى دیگر از آیات عفو و صفح، آیه 109 سوره بقره است که درباره کفار و یهود مىباشد: “ودّ کثیر من أهل الکتاب لو یردّونکم من بعد ایمانکم کفاراً حسداً من عند أنفسهم من بعد ما تبیّن لهم الحق” صدر این آیه را یک بار دیگر هنگام بحث درباره حسد ذکر کردیم به دنبال آن مىفرماید: “فاعفوا واصفحوا حتّى یأتى اللّه بأمره” آنها تلاش مىکنند که شما را دوباره کافر کنند ولى شما از این کار ایشان فعلاً چشم پوشى کنید “فاعفوا واصفحوا حتّى یأتى اللّه بأمره”. احتمال دارد که مضمون این جمله بر یکى از اقسام عفو منطبق شود که آن را “عفو تاکتیکى” نامیدیم، زیرا نمىفرماید مطلقا صرف نظر بکنید بلکه جمله “حتى یأتى اللّه بأمره” اشاره دارد به این که یک وقت فرمان خدا صادر مىشود که به ایشان حمله کنید. این چشم پوشى مربوط بود به یک زمان خاص و شرایط خاص، و در آن وقت این کار مطلوب بود ولى وقتى مؤمنین قدرت پیدا کردند فرمان مبارزه با کفار صادر شد.
× نکتههایى درباره عفو درباره عفو و گذشت نکاتى هست که به اختصار اشاره مىکنیم: یکى این که کسانى که عفو مىکنند باید مواظب باشند که ارزش این کار خود را ضایع نکنند، ممکن است کسى عفو بکند ولى بعد منّت بگذارد و ارزش و پاداش کار خود را از بین ببرد، در آیه 176 سوره بقره بعد از ذکر قصاص مىفرماید: “فمن عفى له من أخیه شىء فاتباع بالمعروف و اداء الیه بإحسان” اگر کسى از حق خودش صرف نظر کرد و دیهاى را بخشید یا قصاصى را بخشید باید آن را با احسان دنبال کند نه این که بعد اذیتش کند و بر او منت بگذارد نظیر منت گذاشتن در صدقه که موجب حَبط آن مىشود. نکته دیگر مربوط به رهبران جامعه نسبت به مردم است، چند آیه درباره پیغمبر اکرمصلى الله علیه وآله وسلم هست که خطاب به آن حضرت مىفرماید: از مردم صرف نظر بکن مانند آیات 159 سوره آل عمران و 13 سوره مائده. از این آیات مىتوانیم استیناس بکنیم که کسانى که داراى مقام اجتماعىاند نسبت به کسانى که به آنها مراجعه مىکنند باید خیلى شرح صدر داشته باشند و شکیبا باشند. طبعاً مراجعین ناراحتیهایى دارند و گاهى هم حرفهاى نامربوطى مىزنند ولى کسانى که شاغل مقامى هستند باید با نرمى با ایشان برخورد کنند و خشونت به خرج ندهند. و بالأخره مطلب دیگرى است درباره رفتار غیراخلاقى که بر اساس دشمنى با مکتب و دین انجام مىگیرد و در برابر آن باید موضعى را اتّخاذ کرد که به نفع دین و اهداف اسلام باشد و در اینجا فرصت تفصیل نیست. “والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته”
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 76 |