تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,174 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,095 |
آفتاب سامرا | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1374، شماره 165، شهریور 1374 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
“ آفتاب سامرا “ “ آینه حسن “ اى که خورشید فلک محو لقاى تو بود ماه را روشنى از نور ضیاى تو بود تویى آن آینه حُسن خداوند کریم که عیان نور الهى زلقاى تو بود معدن جود و سخایى تو که از فرط کرم دو جهان ریزهخور خوان عطاى تو بود ولى حق حسن العسکرى اى آن که قضا مُجرى امر تو و بنده رأى تو بود حجّت یازدهم نور خداوند جلى اى که ایجاد دو عالم ز براى تو بود من کجا مدح و ثناى تو توانم گفتن که به قرآن خدا مدح و ثناى تو بود نه همین جاى تو در سامره تنها باشد که به دلهاى محبان تو جاى تو بود بىولاى تو عبادت زکسى نیست قبول شرط مقبولى طاعات ولاى تو بود نسبت قامت سرو تو به طوبى ندهم زآن که طوبى خجل از قد رساى تو بود چه غم از تابش خورشید قیامت دارد آن که در روز جزا زیر لواى تو بود همه شب قرب جوارت زخدا مىطلبم که مرا در سر شوریده هواى تو بود در جوار تو زحق خواهش جنت نکنم جنت ما به خدا صحن و سراى تو بود دیده گریان نشود روز جزا در محشر هر که گریان به جهان بهر عزاى تو بود تو ظهور پسر خویش طلب کن زخدا چون که مقبول خداوند دعاى تو بود تا ابد بر تو و اجداد کرام تو درود غیر از این هر چه بگویم نه سزاى تو بود “سید محمد خسرو نژاد” تبریک میلاد خورشید سپهر رهبرى پیدا شد احیاگر فقه جعفرى پیدا شد تبریک به مهدى که به عالم امشب رخسار امام عسکرى پیدا شد “سید رضا مؤید”
“ مظهر حُسن “ ده مژده که ازهاتف غیبى خبر آمد این تازه خبر با سند معتبر آمد شب بار سفر بست و همایون سحر آمد نازل ز سما آیه فتح و ظفر آمد احیاگر و روشنگر شمس و قمر آمد بر منتظرین گو پدر منتظر آمد کز مقدم او وقت نزول برکات است خواهم صلواتى که بهار صلوات است امشب ز شرف دین خدا زیب و فرى یافت از رحمت حق نخل ولایت ثمرى یافت گلزار جهان نوگل فرّخ سپرى یافت غواص صفت بحر عنایت گهرى یافت دَهم پسر ساقى کوثر پسرى یافت امشب سر سوداگر ما تاج سرى یافت زیرا که شب کسب مقام و درجات است خواهم صلواتى که بهار صلوات است تا جلوه نما روى دل آراى حسن شد روشن دل ما از رخ زیباى حسن شد خورشید جهان محو تماشاى حسن شد شرمنده شب از زلف چلیپاى حسن شد نوروز ز در آمد و شیداى حسن شد گل شیفته نرگس شهلاى حسن شد کو حجت حق مظهر حسن حسنات است خواهم صلواتى که بهار صلوات است چون ختم رسل رهبر جن و بشر است او چون شیر خدا بر سر ما تاج سر است او چون فاطمه دریاى حیا را گهر است او در صبر و شجاعت چو شبیر و شبر است او سجاد صفت تیر دعا را اثر است او چون باقر و صادق به همه راهبر است او شرمنده ز عقد سخنش نقل و نبات است خواهم صلواتى که بهار صلوات است او حامى دین حافظ قرآن مبین است چون موسى جعفر به همه یار و معین است فرزند تقىهادى دین حصن حصین است کز مقدم او خلد برین روى زمین است او چشمه فیض و کرم و آب حیات است خواهم صلواتى که بهار صلوات است “ژولیده نیشابورى”
“ مبشر پیام حق “
باز بر آن سرم که رو به قبله دعا کنم رهى زتوبه و دعا به درگه خدا کنم زدرگه خدا طلب طواف کربلا کنم پس از طواف کربلا روى به سامرا کنم که چون فرشتگان حق دهم سلام عسکرى
دست زنم به دامن لطف امام عسکرى
به درگه کریم او جبهه نهاده در زنم به خلوت حریم او که خلوت است پر زنم گهى بشوق بوسهها به قبر آن پسر زنم گهى گلاب اشک بر مزار این پدر زنم دو آفتاب جلوهگر در آسمان رهبرى یکى على النّقى یکى امام عسکرى مدینه را نظر کن و جلوه ذوالکرام بین قرآن مهر و ماه را، در این خجسته شام بین باب امام عصر را، فراز دست مام بین دهم امام را ببر، یازدهم امام بین چشم على منوّر از، جمال ماهپارهاش فاطمه کو؟ که بنگرد، بر حَسنِ دوبارهاش نور ولایتش به رُخ، رِداى خُلَّتش به بر لواى عصمتش به کَف، تاج شفاعتش به سر بر همه هستیش نظر، در همه عالمَش گذر امامهادیش پدر، حضرت مهدیش پسر خلائقند چاکرش، ملائکند عَسکرش هیچ کسى نمىرود، به ناامیدى از دَرَش رسالت پیمبران، تکیه زده بدوش او درس هدایت بشر، زمزمه سروش او وضع جهان و چشم او، راز نهان و گوش او حصار ظلم ظالمان، شکسته از خروش او به دورهاى که معتمد کرد فزون نفاق را به هم درید سعى او، پرده اختناق را بهشتعلم پرورد، آب و هواى گلشنش اهل کمال خوشه چین، زگوشههاىخرمنش کلیم مانده از سخن، به وقت درس گفتنش امام عصر تربیت، یافته روى دامنش نهال عصمتى چنان، برآورد چنین ثمر درود ما بر آن پدر، سلام ما بر این پسر سُلاله پیمبر و، مبَشّر پیام حَقّ که دیده بس شکنجه تا، زنده شود مَرامحقّ مُبیّن اصول دین، مفسّر کلام حقّ داده به دست مهدیش، رسالت قیام حقّ که بعد من، امام بر جوامع بشر تویى مهدى مُنتَقِم تویى، امام منتَظَر تویى اى جَلَوات کبریا، جلوهگر از جمال تو کتاب تفسیر تو خود، آیتى از کمالِ تو منکه زپا نشستهام، به درگه جلال تو امید رحمتم بود، زلطف بىزوال تو “مؤیدم”گداى تو بر آستان مهدیت امید آن که خوانیم زدوستان مهدیت “سید رضا مؤید”
“ عشق صادق “ کاشکى در عشق، صادق مىشدم عاشق چشمان صادق(ع) مىشدم تا بگردم داغدار چشم او کاشکى باغ شقایق مىشدم مىنهادم سر به پاى عشق او وارث یک جان عاشق مىشدم مىزدم یک جُرعه از دریاى او تا که سیراب حقایق مىشدم فصل اعجاز نزول صادق(ع) است فهم او را، کاش لایق مىشدم عشق، سهم حضرت چشمان اوست کاشکى در عشق، صادق مىشدم (رضا اسماعیلى)
در تهنیّت ولادت حضرت زهرا(س) خداى اکبر و اعظم نکرده خلق به عالم زنسل حضرت آدم زنى به شوکتِ زهرا بجز خدیجه کبرا که هست مظهر عصمت نزاد مادر دیگر زنى به عصمت زهرا بخوان حدیث کسا و ببین که خالق یکتا نموده خلقت دنیا براى خلقت زهرا نهاده ساره سر بندگى به پاى سریرش ستادههاجر چون خادمان به خدمت زهرا چو اوست نور حق و حق در او نموده تجلّى بغیر حق نشناسد کسى حقیقت زهرا ولى چه سود که با این همه جلالت و شوکت زمانه بود مدام از پى اذیّت زهرا چنان به درد و مصیبت نمود صبر و تحمّل که صبر شد متحیّر ز صبر و طاقت زهرا “سید عباس جوهرى (ذاکر)”
فاطمه (ع) بانوى بانوان جهان بود، فاطمه کنز العفاف و مظهر آن بود، فاطمه در مکتب مقدّس تقوا و قدس دین شاگرد بىنظیر زمان بود، فاطمه بین زنان نمونه چو شویش که در رجال آرى سزاى مردِ چنان بود، فاطمه آنکو به بحر صدق و صفا و عفاف قدس خود گوهرى به قدر، گران بود فاطمه کفو على ولىّ خدا شیر کردگار زینت فزاى کون و مکان بود، فاطمه شام زفاف جامه خود داد بر فقیر ایثار را حقیقت و کان بود، فاطمه زان پیشتر که خلقت حوّا شود به خلد مسندنشین باغ جنان بود، فاطمه دردا که بعد مرگ پدر شد غریب و زار اشکش بسان ژاله روان بود، فاطمه آماج تیر جور زمان گشت سینهاش زین رو قدش ز غصّه کمان بود، فاطمه رخسارهاش زسیلى دشمن کبود بود وز این ستم به آه و فغان بود، فاطمه از پهلوى شکسته و از محسن شهید تا گاهِ مرگ، ناله کنان بود، فاطمه خوشدل، به خاک رفتن در تیره شام او مظلومىاش عیان به جهان بود فاطمه (خوشدل تهرانى) در مناقب و مصائب صدیقه طاهره حوراء انسیه فاطمه زهرا(ع)
تابوتِ گل شب و تابوتِ گُل، بر دوشِ حیدر رداى غم شده، تنبوشِ حیدر شب و پیمانهاى لبریز غُربت به دستانِ مُصیبت نوشِ حیدر
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 93 |