تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,327 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,287 |
مسؤولیت معلم | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1374، شماره 166، مهر 1374 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
مسؤولیت معلم
با فرا رسیدن بهار تحصیل، شکوفه گلهاى امید مىشکفد و دگرباره ترنم گلواژههاى تعلیم و تربیت، از سوى پاکباختگان ایثارگر، گوش جان تشنگان حقیقت را مىنوازد و فریاد عرشیان که “من تعلّم العلم و عمل به و علّم للّه دُعِىَ فى ملکوت السمّاوات عظیماً؛1 آن که براى خشنودى خدا، علم آموزد و به کار ببندد و به دیگران تعلیم دهد، در مقامهاى بلند آسمانها، عظیمش خوانند.” آن سان آتش شور و شورى در دل زمینیان مىافکند که با پذیرش همه مشکلات به سوى فراگیرى دانش مىشتابند. گویى جبرئیل را بر فراز آسمان مىبینى که براى القاى پیام الهى مىآید و برمىخواند: “آن کس که جان و دل مردهاى را با دانش و حکمت، زنده کند، به مثابه آن است که عالَمى را زنده کرده است.”2 و بدین سان معلمى، همتراز شغل انبیاست و معلم بودن؛ نه شغلى بسان مشاغل معمولى، که رسالت و مسؤولیت است. رسالت هدایت و سازندگى نسل امروز و فردا و مسؤولیت تعلیم و تربیت نسلى که باید به پیشباز مصلح کل و نجات بخش عالم بشریت (عج) برود. نسلى که باید الگوى نسل سرخورده و سر سپرده نیهیلیسم، فاشیسم و نژادپرستى امروز جهان باشد، نسلى که رسالت ابلاغ پیام خون شهیدان و مقتداى بىبدیلشان را بر دوش دارد. از این روست که نهال بازیافت هویت انسان امروز با دستهاى پر از مهربانى معلم کاشته مىشود. خانوادههایى در ایران اسلامى مىزیند که فرهنگ بیگانه تا اندرون خانههایشان رخنه کرده و استحاله فرهنگى، ماهیتشان را دگرگون ساخته و به هر دلیل و بهانهاى، درِ خانه را به روى فرهنگ انقلاب بستهاند و در حصار عناد و لجاج یا جهل و بىخبرى گرفتار آمدهاند. اندوهگنانه باید گفت، اینان نه اهل مسجد و موعظهاند تا از اصحاب منبر و محراب بیاموزند، نه با مطبوعات انقلابى آشنایند تا از این رهگذر، فروغ هدایت جویند و نه اهل پیکار و رزمند تا از همقطارانشان، درس ایثار و تقوا بیاموزند، و نه همبزمانشان اهل دیانت و معرفتند تا با رهنمود آنان ره پویند، تنها روزنه نجاتشان، “مدرسه” است و آواى از جان برخاسته فرهیختگان فرزانهاى که در این جبهه سنگر گرفتهاند. چه کس غیر از معلم، مىتواند با دستهاى مهربانش، بذر هدایت در قلب این نوجوانان بنشاند و زمینههاى هدایت قوم اینان را فراهم آورد؟ چه کس جز معلمى مهربان، بر غفلت و خودفراموشى این کسان اندوه خواهد برد؟ چه کس جز او، که رسالت انبیا را بر دوش دارد، قادر است در این سد تسخیر ناپذیر غرب زدگى نفوذ کند و آتش عشق در این خرمن شدادى بیفکند و افق دیگرى را به سوى اینان بگشاید؟ اگر زنده کردن یک نفر، به مثابه حیات دادن به عالَم است، چه کسى جز معلّم و مربّى مىتواند این دلهاى مرده از بىایمانى و دلبسته به حبابهاى فریبنده را زنده کند؟ آرى، اینک چشم شهیدان به کلاسهاى درس دوخته شده تا تو معلّمِ مسؤولیت پذیر، چسان از “سلاح” بر زمین افتادهشان - که اکنون در “قلم” تجلى یافته است - بهرهمىبرى و چگونه فرهنگ اسلامى و عفاف و حجاب و حیا را به دختران و پسران این مرز و بوم مىآموزى تا مایه آرامش خاطر شهیدان گردى. یقین بدان، اگر چنین کنى، عرشیان در آسمانهاى بالا، از تو به بزرگى یاد خواهند کرد و نیک مردمان، بر این انقلابت، غبطه خواهند خورد و درود خواهند فرستاد. والسلام سردبیر
پىنویسها: 1 ) اصول کافى، ج1، ص35. 2 ) مائده (5)، آیه 32.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 334 |