تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,215 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,135 |
فضایل زهرا (س) | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1374، شماره 166، مهر 1374 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
گوشههایى از فضایل زهرا (س)
“ جلوه سرمد “ فاطمه اى همسر شیر خدا دُخت نبى، شافع روز جزا اى که تو بر آلِ کسا محورى بر سر زنهاى جهان افسرى جان جهان نفس مسیحاى توست نون و قلم نطق شکر خاى توست مبدأ قانون شریعت تویى نیّر مشکات حقیقت تویى بضعه پاک تن احمد تویى طور لقا، جلوه سرمد تویى شأن تو این بس که تو را داده أَب امّ ابیها لقب اى منتخب نخل نبوّت زتو شد بارور باغ امامت زتو شد پرشجر مهر تو رخشان زبلنداى عرش سفره تو گستره عرش و فرش علّت غایى به دو عالم تویى جوهره عالم و آدم تویى أُنس پیمبر به وجود تو بود سینه او طور شهود تو بود شمعى و خوبان همه پروانهات کعبه دلها، رخ جانانهات پردگیان حرم کبریا بسته کمر خدمت امر تو را کوثرى و چشمه فیض خدا از تو زند جوش زلال بقا دور فلک تابع فرمان تو خیل ملائک همه دربان تو زهره و انسیّه حورا تویى نور دل سیّد بطحا تویى صبر و رضا طفل دبستان توست ریزهخور سفره احسان توست دهر ندیده است چو تو دخترى هر چه بدیده است تو زان بهترى گرتو نمىآمدى اندر وجود کى اثر از عالم ایجاد بود گشت نهان بر همه کس تربتت تابشناسند غم غربتت “محمد جان قدسى”
قبر غریب! تو اى زهرا (س) تو اى زخم مُعطَّر تو اى شأن نُزولِ سبزِ کوثر نشانى نیست از قبرِ غریبت شهید عشق، اى گُلزخمِ پرپر! “رضا اسماعیلى”
“ شفیعه محشر “ شاه رُسُل چو فاطمه گر دخترى نداشت بىشبهه آسمان حیا اخترى نداشت گرخلقت بتول نمىکرد کردگار در روزگار شیر خدا همسرى نداشت از این دو گر یکى نه به هستى قدم زدى این یک براستى زنى، آن شوهرى نداشت بىدختر پیمبر ما، عرصه حیا مانند امّتى است که پیغمبرى نداشت بىدختر پیمبر ما، نوعروس دهر خوش دلفریب بود؛ ولى زیورى نداشت خاتون هفت پرده که در هشت باغ خلد عصمت هرآنچه گشت چو او خواهرى نداشت الاّ که آن شفیعه محشر براستى تاب سخا و فقر على دیگرى نداشت جانها فداى او و دو پور گرامى اش و آن شوى تاجدار وى و باب نامىاش اى بانوى حریم شهنشاه لافتى اى معجر تو عصمت و اى حجلهات حیا اى گوشواره تو دُر اشک بىکَسان گلگونه تو خون شهیدان کربلا اى مریم دو عیسى و چرخ دو آفتاب اى معدن دو گوهر و مام دو مقتدا کابین تو فرات و عیال تو تشنه لب میراث تو فدک حسنین تو بینوا (وصال شیرازى)
“ عالمه روزگار “ اى حرم خاص خداوندگار دست خداوند تو را پرده دار مهره جبین، زهره زهرا تویى روشنى ماه و ثریّا تویى از همه زنهاى جهان برترى آن همگان دیگر و تو دیگرى همسر محبوب امیر عرب خلقت پیدا و نهان را سبب خوانده خدا عصمت کبرى تو را گفته نبى امّ أبیها تو را ابن و أَبَت تاج سر عالمند نسل تو سادات بنىآدمند مادرِ تو اشرف زنهاستى دختر تو زینب کبراستى چیست حیا؟ ریشه دامان تو کیست ادب؟ بنده فرمان تو پاک بود دامنت از هر گناه آیه تطهیر ز قرآن گواه عالمه و نابغه روزگار هاجر و مریم را، آموزگار مانده ز علم تو على در شگفت آن که کمالش همه عالم گرفت شرم و ادب از ادبت شرمسار گوش تو را عقل و خرد گوشوار وقت خوشت وقت مناجاتِ تو شاد پیمبر زملاقات تو کس نبرد راه به سامان تو جز پدر و شوهر و یزدان تو هم زپى عرض ادب گاه گاه یافته جبریل در آن خانه راه خانه تو گلشن مهر و وفا مکتب تو مکتب صدق و صفا نیست عجب گر به چنین مکتبى تربیت آموخته چون زینبى با همه شوکت و اجلال تو بعد نبى تیره شد اقبال تو دوره عزّت سپرى شد تو را امّت بىرحم جرى شد تو را قدر تو یا فاطمه نشناختند بر حرم حرمت تو تاختند... اى شده محروم ز ارث پدر عالم وآدم ز غمت خون جگر عصمت یزدانى و معصومهاى زوج تو مظلوم و تو مظلومهاى داغ غمت بر دل رنجور ماند قدر تو و قبر تو مستور ماند “سید رضا مؤیّد”
تابوت بر دوش ببین تابوت بر دوش است، حیدر(ع) عَزادار و سیه پوش است، حیدر گُلِ باغِ محمد(ص) گشته پرپر که با غُربت هماغوش است، حیدر! “رضا اسماعیلى”
“ مناقب فاطمى (س) “ اى افتخار عالم هستى لقاى تو پاینده چون بقاى حقیقت بقاى تو اسلام سرفراز به ایمانت از نخست خورشید پرتوى زفروزنده راى تو من هیچ کس دگر نشناسم به روزگار بانوى خاندانِ فضیلت، سواى تو الحق که هر چه فخر و شرف بود در جهان مىخواست خاصِ شخص تو باشد خداى تو فرزند مصطفایى و زهراى پاکدل اى مصطفاى تو همه محو صفاى تو شوى تو مرتضى و رضایت رضاى او زین رو بود رضاى خدا در رضاى تو دخت خدیجه بودى و در خانه على چشم زمانه خیره بماند از وفاى تو فرزند، چون حسین و حسن خود که آورد؟ آوردهاى تو جان دو عالم فداى تو حلم حسن که پایه دین استوار داشت کرد آشکار تربیت جانفزاى تو در خانه تو درس شهامت فرا گرفت آن پاکباز خسرو گلگون قباى تو پروردهاى چو زینب کبرى تو دخترى دختر نه، بلکه ضیغم دختر نماى تو هر کس تو را شناخت به حق اعتراف کرد بیگانه با خدا نشود آشناى تو “دکتر ناظر زاده کرمانى”
“ نماز قُرب “ “میراحمد ثاراللهى، قرن چهارم هجرى”
“ نماز على (ع) “
“حکیم سنایى، قرن پنجم هجرى قمرى”
“ عشق صادق “ کاشکى در عشق، صادق مىشدم عاشق چشمان صادق(ع) مىشدم تا بگردم داغدار چشم او کاشکى باغ شقایق مىشدم مىنهادم سر به پاى عشق او وارث یک جان عاشق مىشدم مىزدم یک جُرعه از دریاى او تا که سیراب حقایق مىشدم فصل اعجاز نزول صادق(ع) است فهم او را، کاش لایق مىشدم عشق، سهم حضرت چشمان اوست کاشکى در عشق، صادق مىشدم (رضا اسماعیلى)
در تهنیّت ولادت حضرت زهرا(س) خداى اکبر و اعظم نکرده خلق به عالم زنسل حضرت آدم زنى به شوکتِ زهرا بجز خدیجه کبرا که هست مظهر عصمت نزاد مادر دیگر زنى به عصمت زهرا بخوان حدیث کسا و ببین که خالق یکتا نموده خلقت دنیا براى خلقت زهرا نهاده ساره سر بندگى به پاى سریرش ستادههاجر چون خادمان به خدمت زهرا چو اوست نور حق و حق در او نموده تجلّى بغیر حق نشناسد کسى حقیقت زهرا ولى چه سود که با این همه جلالت و شوکت زمانه بود مدام از پى اذیّت زهرا چنان به درد و مصیبت نمود صبر و تحمّل که صبر شد متحیّر ز صبر و طاقت زهرا “سید عباس جوهرى (ذاکر)”
فاطمه (ع) بانوى بانوان جهان بود، فاطمه کنز العفاف و مظهر آن بود، فاطمه در مکتب مقدّس تقوا و قدس دین شاگرد بىنظیر زمان بود، فاطمه بین زنان نمونه چو شویش که در رجال آرى سزاى مردِ چنان بود، فاطمه آنکو به بحر صدق و صفا و عفاف قدس خود گوهرى به قدر، گران بود فاطمه کفو على ولىّ خدا شیر کردگار زینت فزاى کون و مکان بود، فاطمه شام زفاف جامه خود داد بر فقیر ایثار را حقیقت و کان بود، فاطمه زان پیشتر که خلقت حوّا شود به خلد مسندنشین باغ جنان بود، فاطمه دردا که بعد مرگ پدر شد غریب و زار اشکش بسان ژاله روان بود، فاطمه آماج تیر جور زمان گشت سینهاش زین رو قدش ز غصّه کمان بود، فاطمه رخسارهاش زسیلى دشمن کبود بود وز این ستم به آه و فغان بود، فاطمه از پهلوى شکسته و از محسن شهید تا گاهِ مرگ، ناله کنان بود، فاطمه خوشدل، به خاک رفتن در تیره شام او مظلومىاش عیان به جهان بود فاطمه (خوشدل تهرانى) در مناقب و مصائب صدیقه طاهره حوراء انسیه فاطمه زهرا(ع)
تابوتِ گل شب و تابوتِ گُل، بر دوشِ حیدر رداى غم شده، تنبوشِ حیدر شب و پیمانهاى لبریز غُربت به دستانِ مُصیبت نوشِ حیدر
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 123 |