تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,369 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,311 |
گفته ها و نوشته ها | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1374، شماره 166، مهر 1374 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
گفته ها و نوشته ها
دوستى خود هارون الرشید به منصور بن عمّار گفت: با رعایت اختصار مرا موعظه کن. منصور گفت: یا امیرالمؤمنین آیا نزد تو عزیزتر از خودت کسى هست؟هارون گفت: البته خیر. منصور گفت: اگر مىخواهى به شخصى که بسیار دوستش دارى بدى نکرده باشى به خودت بدى مکن!
فاتح دزدى دریایى را به حضور اسکندر آوردند، وى با غضب تمام، به دزد گفت خجالت نمىکشى که در دریا دزدى مىکنى؟ دزد پاسخ داد: من چون یک کشتى دارم دزد دریایى هستم. اگر مثل شما چندین کشتى داشتم فاتح بودم.
عشق پاینده حکیمان در کتب طبّیشان ذکر کردهاند که عشق نوعى مالیخولیا و جنون و از بیماریهاى سودآورى است. اما در کتب الهى بنوشتهاند که عشق از بزرگترین کمالات و تمامترین سعادات است. و بسا که بین این دو گفتار، خلافى گمان رود. اما این چنین گمانى واهى است چه، آنچه مذموم است عشق جسمانى، حیوانى و شهوانى است و آنچه ممدوح است عشق روحانى انسانى و نفسانى است. عشق نوع اول به وصال زوال یابد و فنا پذیرد ولى عشق دوم به هر حال تا جاودان بماند. (کشکول، شیخ بهایى، ص658)
پندهاى جاودانه اگر انسان درونش را که عالم اکبر است با جهاد اکبر به سازد مىرسد به رضوان الله اکبر. شکر نعمت از نعمت بالاتر است، چرا که نعمت فانى مىشود اما شکر نعمت باقى مىماند. از حکیمى پرسیدند چگونهاى؟ گفت: چگونه باشد حال کسى که هر روز یک منزل به مرگ نزدیکتر مىشود. از حکیمى سؤال شد روز عقبتر است یا شب؟ پاسخ داد شب، چون وقت آسایش است و آسایش از بهشت است و روز رنج است و رنج از جهنم.
غیبت شیخ شبلى را یکى غیبت کرد، براى وى طبقى رطب فرستاد و گفت: شنیدم که تو عبادت خود را براى ما هدیه فرستادهاى، من نیز خواستم تلافى کنم.(کیمیاى سعادت)
خوب زیستن امام على علیه السلام : با مردم چنان بیامیزید که اگر مردید بر شما بگریند و اگر زنده ماندید به شما مهربانى ورزند.”نهج البلاغه، کلمات قصار”
شیطان و دلالان ازشیطانپرسیدند کدام طایفه را بیشتر دوست دارى؟ گفت: دلالان را! پرسیدند چرا؟ شیطان گفت: زیرا من به سخن دروغ از ایشان خرسند بودم ایشان سوگند دروغ را نیز به آن افزودند!
سخن به کنایه عجوزى به در خانه کریمى رفت و به او گفت: موشهاى خانه من کم شده نمىدانم چکنم؟ مرد کریم گفت: چقدر خوب به کنایه گفتى و دستور داد چند بار خرما و حبوبات به خانهاش بردند. رسیده کار به جایى زضعف لاقوتى که موش خانه ما راه مىرود به عصا
گفتار نغز کسى که دوراندیش نباشد گرفتار خطاهاى نزدیک مىشود. کنفوسیوس: من با کسى که فکر کردن را نیاموخته است و در هر کار نیندیشد و از خود نپرسد آیا من این کار را چگونه باید بجا بیاورم؟ نمىخواهم سر و کارى داشته باشم. حکیمى را پرسیدند دنیا از آن کیست؟ گفت از آن کسى است که آن را ترک کند. گفتند: آخرت از آنِ کیست؟ گفت: از آن کسى که آن را به جوید.
پدر دارى مسؤول محافظان و از اعضاى دفتر امام مىگوید: سال 65 حضرت امام یک سکته کردند، حاج احمد آقا مدام در اطراف امام بودند و از ایشان مراقبت مىنمودند، یادم هست که حاج سید حسن خمینى آمده بود بالاى سر امام و حضرت امام همان جا خطاب به ایشان گفتند: “حسن آقا پدردارى را از پدرت یاد بگیر”!
ذخیره ماندنى بزرگى تمامى مال خویش به صدقه بداد. وى را گفتند: آیا چیزى بهر فرزند خویش به ذخیره ننهى؟ گفت:این مال را نزد خداوند بهر فرزندم، ذخیره نهم، چه کسى که دهانها بگشوده است، روزى نیز دهد. (کشکول،شیخ بهایى، ص658) | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 68 |