تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,808 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,977 |
غربت مسلمانان در سرزمین هاى غربى | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1389، شماره 180، اردیبهشت 1389 | ||
نویسنده | ||
العاملى حسن حطیط | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
##ترجمه مهدى اسدى## هرگاه که انسان مسلمان به سرزمینى از سرزمین هاى غربى پاى مى گذارد, با دشوارىهاى متعدد و سختى هاى فراوانى در زندگى روزانه و در محیطهاى عمومى و خصوصى و در دو بعد فردى و اجتماعى, رو به رو مى گردد. بدگمانى ها و دودلى ها اندک اندک او را فرا مى گیرد; پرسش ها, نادانسته ها و دیدگاه هاى پرسشگر او را از هر طرف محاصره مى کنند و به تدریج وى را در چنبره شکاکیت, ناامنى, بى اعتمادى و بیم و هراس گرفتار مى سازد. پس از آن و بى درنگ خود را در زنجیره اى از تبعیض نژادى, نکوهش, تحقیر, پایمالى حقوق و ستم هاى گوناگون دیگر مى بیند, سپس کوشش هایى را در دفاع از الگوها و ارزش هاى خود آغاز مى کند, و براى این کار, مى کوشد تا شرح دهد, قانع کند, بفهماند, اعتراض کند و توجیه نماید. اما بیش تر مواقع در برابر غربیان نتیجه اى جز تنگ تر شدن حصار و افزون گشتن رنج ها و مشقت هایش به دست نمىآورد. هرگاه که شخص مهاجر یا مسلمان فریفته مى کوشد تا از این زنجیره رهایى یابد, بیش تر گرفتار مى شود; و هرگاه که مى کوشد از فراز این موانع و دشوارىها بگذرد دشوارىها و موانع دیگرى را در پیش روى خود مى بیند, چرا که غرب حتى بر آنان که چشم به رحمت وى دوخته اند, رحم نمى کند, آنان هم با تخلى از فرهنگ و آداب و رسوم و عقاید خود عهد مى بندند که همسو با سیاست ((انحلالى)) غرب در آن حل شوند. مسلمان, همواره ((خارجى)) مى ماند و رفتارى بیگانه با وى در پیش گرفته مى شود. هرگاه بخواهد این را از یاد ببرد, هرچند که به ((تابعیت)) آن کشور نیز درآمده باشد, آن را به او یادآورى مى کنند; حتى اگر در آن سرزمین ذوب شده و به تمام عادت ها و رسوم آن, خو کرده باشد. مسلمان همواره در معرض این تهدید مى ماند که ممکن است هر لحظه از آن کشور رانده شود. این برخورد پایه رفتار با او مى شود و هر از چند گاه به آن یادآورى مى شود. اگر چه ((برگ هاى اقامت)) وى قانونى, کامل و بى عیب و نقص باشند. مسلمان هم چنین ـ همواره ـ سبب اصلى بى کارى, ازدیاد جرایم, داد و ستدهاى مواد مخدر, رکود اقتصادى و سایر آفات اقتصادى و اجتماعى غرب قلمداد مى شود.(1) این سفر پر رنج, در بعد فردى وقتى آغاز مى شود که فرد مسلمان هویت و نام خود را براى طرف مقابل ذکر مى کند و مى کوشد تا اولین پله هاى اجتماعى را به آن طرف امتداد دهد. آن گاه درهاى مشکلات متعدد به روى او باز مى شوند و دو طرف در زنجیره اى از حلقه هاى تو در تو و گره خورده با اشکال هاى پیچیده فرو مى روند, که ما بدین گونه مهمترین عناصر آن را بررسى مى کنیم: الف ـ هویت آن گاه که یک غربى به هویت فرد مسلمان مهاجر پى مى برد نگاهش عوض مى شود, چین هاى چهره اش ناگهان دگرگون مى گردد, عقل, فکر, قلب و تمام احساس هاى درونى و بیرونى او به سرعت به کار مى افتند و بر اساس ((برنامه)) رسانه هاى خبرى و فرهنگى سرزمینش, که از زمان کودکى او را پرورده(2) و مفاهیم و اهداف انسانى او را بر اساس آن شکل داده است, به برنامه سازى و نتیجه گیرى مى پردازد. در آن صورت, انسان مسلمان ((انسانى درجه سوم یا چهارم است)) یا انسان مسلمان ((انسانى نامتمدن, بى اخلاق و فاقد اندیشه است)) یا این که ((انسانى است داراى سرشتى وحشى و عوامانه)) یا انسان مسلمان کسى است که ((در مصالح عمومى و اهداف والا اختلال ایجاد مى کند)) یا انسانى است که در دیگر تعریف هاى استحکام یافته در عقول شهروندان غرب به تصویر کشیده شده است.(3) دومین عاملى که جلب توجه مى کند, نادانى فراوان غربیان به وجود قومیت ها یا فرهنگ هاى خاصى است که هر منطقه و هر کشور و هر سرزمین از سرزمین هاى اسلامى از آن برخوردارند. تعداد اندکى از شهروندان معمولى غرب مى توانند یک ترک یا عرب, ایرانى, هندى, پاکستانى, بنگالى و یا افغانى را از هم باز شناسند, اکثر آنان همه این قومیت ها, فرهنگ ها, عادت ها و تقلیدها را یکسان مى دانند. بیش تر آنان حتى قادر به درک اختلاف موجود در آب و هوا و طبیعت محلى سرزمین هاى گوناگون اسلامى نیستند; چه بسا باور نکنند که در ایران یا افغانستان یا ترکیه یا لبنان کوهستان هاى پربرف وجود دارد. تصویرى که از دنیاى اسلام در باورهاى آنان نقش بسته همان ((صحراى بىآب و علف و سوزانى است که قبایل صحرانشین به همراه شتران خود در آنها مى زیند)), و نیز تصویر ((چادرهاى نصب شده میان نخلستان ها که بزها و گوسفندان و مردان نقاب زده در آن میان مى لولند)), هم چنین تصاویر دیگرى که با دیدن آنها از طریق دستگاه هاى تبلیغى و فرهنگى خود رشد کردند و تربیت یافتند. عامل سومى که در این میانه رخ مى نماید, واکنش هاى سخت و تنگناهایى است که انسان مسلمان در تمام کشورهاى غربى از نظام هاى حاکم مى بیند. هنگام اجراى هرگونه کار رسمى, شک ها, اشکال ها و پرسش هاى گوناگون درباره جزء جزء زندگى و هستى او آغاز مى گردد, چرا که مسلمان, ویرانگر و تروریست و براى امنیت عمومى ((عنصرى خطرناک)) است, از این رو باید بر او تنگ گرفت و به دنبال او بود, و انواع و اقسام موانع و گرفتارىها را برایش ایجاد کرد تا همواره سرگردان, نگران, گرفتار و خسته بماند و رنگ آرامش و سکون را نبیند. ب ـ پیوندهاى اجتماعى هنگامى که معاشرت هاى اجتماعى میان فرد مسلمان و شهروندان, موسسه ها و دستگاه هاى غرب آغاز مى گردد دلالت هاى حاکم بر این روابط اندک اندک آشکار مى گردند. فرد غربى بنابر اندیشه ها و پیش داورىهاى خود درباره مسلمانان عدم اعتماد و ناخوشایندى خود را نسبت به آنان و حتى تنفر خود را نسبت به اعتقادها و فرهنگ فرد مسلمان ابراز مى کند و تمام درها را به روى او مى بندد. بنابراین دیگر مجال تهیه مسکن, یافتن کار و یا ادامه تحصیل و یا برآوردن نیازهاى ضرورى نخواهد بود. على رغم تمامى ادعاهاى غربیان براى رعایت حقوق بشر و برابرى و عدالت, بسیارى از آنان, مهاجران مسلمان را به رستوران ها, مجتمع هاى مسکونى, ادارات و حتى زبانکده ها راه نمى دهند.(4) هنگامى که فرد مسلمان مى کوشد تا از میان این موانع و دست اندازها راه خود را بگشاید, تازه از سوى رسانه هاى تبلیغى و اداره هاى رسمى با هجومى سهمگین به آیین و فرهنگ ملى خود, روبه رو مى گردد; براى نمونه تحقیر و استهزاى نام ((محمد)) در تمامى جوامع غربى فراگیر شده است و استفاده از ترکیب ها و نام هاى کمدى ساخته شده از این نام, گوش و دل هر مسلمانى را مىآزارد. استهزاى آداب و رسوم و فرهنگ مسلمانان در تمامى سرزمین هاى غربى شایع است, شاید آشناترین نمونه آن, لطیفه ها و نکته هاى خندهآورى باشد که راجع به سجود مسلمانان در نماز گفته مى شود;(5) یا داستان هاى خیالى درباره ((حرمسراها)), ((کنیزکان)), ((تعدد زوجات)), ((ختنه)) و مسائلى از این قبیل که برگرفته از حال و هواهاى شرقى ((هزار و یک شب)) گونه است. ج ـ رویارویى فرهنگى و عقیدتى هنگامى که فرد مسلمان این موانع و دیوارها را مى شکافد و از تمام سختى ها و دست اندازها مى گذرد و شروع به ساختن پل هاى اجتماعى براى تعریف خود و فرهنگ و آداب خویش مى کند و مى کوشد تا عقاید و رسوم خود را براى طرف دیگر شرح دهد, با موجى از انتقادها, اتهام ها و محکومیت هایى مواجه مى شود که رو در روى هر آنچه با فرهنگ و عقاید غربى متفاوت است, مى ایستد. مهمترین این مسائل که دامنه آن تاکنون نیز بر جاى مانده قضیه ((حجاب)) با همه نمودها و شاخه هاى آن است. غرب حجاب را در رویارویى و تعدى شدیدى با اصول[ به اصطلاح] ((آزادمنشانه)) خود مى داند و آن را کوششى ((واپس گرایانه)) براى اثبات وجود و پاسبانى از جامعه تلقى مى کند و نیز ((سلاحى)) اسلامى براى محافظت از اصالت و مقدسات. از این رو غرب تمامى رسانه هاى تبلیغى خود را براى مبارزه با حجاب و ریشه کن ساختن آن به کار مى گیرد. چه از طریق ناپسند نمایى تبلیغاتى و آفرینش داستان ها, گزارش ها و برنامه هایى درباره بهره کشى از زن و در فشار بودن وى در اسلام و سپس فراخوانى مخاطبان به آزاد سازى زن از بندهایش, و چه از طریق ((کار مستقیم)) یعنى منع حجاب و کوشش در عدم ترویج آن; یعنى همان کارى که چند سال پیش در فرانسه رخ داد و طى آن مدارس, دانش آموزان باحجاب را از حضور سر کلاس ها باز داشتند. مسإله دیگرى که خشم غرب را برمى انگیزد ((تحریم شراب)) است. که غربیان تحریم آن را علاوه بر ((متحجرانه و واپس گرایانه)) بودن, اهانتى به نظام پیش گیرى بهداشتى و اجتماعى خود مى دانند! در همان هنگام که غرب مى کوشد تا نتایج و پیامدهاى مشروبات الکلى و زیان هاى آن را محدود سازد, مسلمانان را مى بیند که با تحریم آن در کمال سادگى مشکلات خود را در این زمینه از سر راه برداشته اند.(6) مسإله ((تحریم مصافحه)) میان زن و مرد نامحرم از دیگر مواردى است که شدیدا آن را تقبیح مى کنند. غربیان این کار را تحقیر و استهزاى عرف هاى اجتماعى متداول خود مى دانند, چرا که بر اساس هنجارهاى رفتارى آنان, مرد و زن تنها به مصافحه اکتفا نمى کنند و هر چه احترام متقابل بالاتر باشد آنان به بوسیدن همدیگر مى پردازند و احساسات و عواطف خود را بدون هیچ قید و بندى با دیگرى قسمت مى کنند. (7) تحریم گوشت خوک و دیگر گوشت هاى تحریم شده نیز از مسائلى است که انتقاد و یورش هاى فراوان غربیان را متوجه مسلمانان ساخته است. غربیان این دستورها را بر اساس[ به اصطلاح] فرهنگ پیشرفته غذایى و محصولات کشاورزى گوناگون خود و نیز سرپیچى از اعمال اندیشه ها و عادت هاى خاص مى دانند. از جنبه اجتماعى نیز هرگاه غرب گروهى از مسلمانان را مى بیند که پیمان هاى دینى و برادرى و آشنایى, آنها را گردهم آورده است و مى کوشند با همیارى مصلحت خود را بجویند و عقاید خود را پایدارتر کنند, با روش هاى گوناگون و به صورت مستقیم و غیر مستقیم آنها را زیر نظر مى گیرد. اولین کارى که در این راه صورت مى گیرد مراقبت و پى گیرى کارها و فعالیت هاى آنان است; به خصوص اگر این گروه ها از رنگ و بویى عقیدتى و فرهنگى برخوردار باشند, غرب با تمام توان خویش مى کوشد تا موانعى براى جلوگیرى از انجام فعالیت هاى این گروه قرار دهد. براى رسیدن بدین هدف, غرب به تمام وسایل دستگاه بوروکراتیک خود دست مى یازد و شرطهایى مى گذارد, باید و نبایدهایى وضع مى کند, ضمانت ها و کفالت هایى مى طلبد و دستاویزهاى نومیدکننده دیگرى در پیش پاى این گروه ها مى گذارد. این اشکال هاى همیشگى و متداوم میان غرب و گروه هاى مسلمانى که مى کوشند در برابر شکوه و چیرگى غرب سرشت و اصالت خود را حفظ کنند, در سه گستره به طور آشکار و روز افزون رخ مى نماید; که در این جا به شرح این سه مى پردازیم: 1ـ گستره کارگرى کارگران مسلمان در سرزمین هاى غربى با موانع متعدد و دشوارىهاى گوناگونى دست به گریبانند از آن میان بهره کشى و محرومیت کارگران مهاجرى را که ((کارگران ارزان)) لقب گرفته اند مى توان مثال زد. ((کارگران ارزان)) در غرب از تمامى گونه هاى ستم و بهره کشى رنج مى برند. آنها در تمام کارهاى شاق و خطرآفرینى که شهروندان معمولى غرب بدان تن در نمى دهند به کار گرفته مى شوند(8) و در این میان در معرض حوادث گوناگون ناشى از کار و توهین هاى روحى و اجتماعى نیز قرار مى گیرند. در مقابل تمام این کوشش ها و سختى ها, بى هیچ ضمانت اجتماعى یا بیمه معیشتى تنها مزدهاى ناچیزى دریافت مى کنند. سرانجام نیز از سوى همه افراد مسوول و غیر مسوول, عامل افزایش بى کارى در جوامع غربى قلمداد مى شوند.(9) اما بازرگانان مسلمان ناچار به پرداخت مبالغ هنگفتى در کفالت ها, داد و ستدها و مالیات هاى رسمى به شهردارىها و حکومت ها مى گردند; آن هم براى انجام معامله هایى تجارى که در بیش تر مواقع سودى کمتر از آنچه سرمایه گذارى کرده اند بدان ها مى رساند. احساس نگرانى و ترس از گره افکنى و سودجویى دستگاه هاى غربى رسمى و غیررسمى به تدریج بر آنها سایه مى اندازد و توانایى, استقامت و امکانات آنان را کم کم تحلیل مى برد تا آن که جز اندکى, که غرب وفادارى کاملى را در آنها نسبت به مصالح و اهدافش مى بیند, همه توانایى خود را در برپا ماندن از دست مى دهند و یک به یک سقوط مى کنند. 2 ـ گستره دانشجویى دانشجویان مسلمان در غرب عموما از دشوارىهاى گوناگون در رنجند: یکى از آنها یافتن کار است, چون آنان در بیش تر مواقع براى تإمین نیازهاى مادى مجبورند که کار کنند. مشکل دیگر, تهیه مسکن است. هم چنین بى اعتمادى آنان به رستوران هاى دانشگاهى به علت نبود گوشت هاى حلال و نیز دشوارى تهیه غذا در منزل ـ البته اگر قدرت خریدشان اجازه دهد ـ است. دشوارى دیگر, ناتوانى آنان در هماهنگى روزانه با درس هاى دانشگاهى به علت ضعف زبان یا اجبار به کار است. از اشکال هاى دیگر, معاشرت دانشجویان مسلمان با دوستان غربى خود در دانشگاه هاست که همواره زبان به انتقاد و یورش و شبهه انگیزى و نیز تعدى به معتقدات دانشجویان مسلمان دارند. در این میان ستیز دانشجوى مسلمان با درون خود مزید بر علت است. انگیزش هاى مادى به طور عام و انگیزش هاى جنسى به طور خاص فراوان و پراکنده است و او را در میان خود محاصره کرده اند. و دست آخر ـ که این خود نیز مشکل پایانى نیست ـ احساس پى گرد دائمى از سوى سازمان هاى امنیتى حاکم و اجبار آنان براى تجدید برگ اقامت که با تحقیرها و سختى هاى گوناگونى قرین است. 3ـ دشوارىهاى دعوت هنگامى که مسلمانان در غرب مى کوشند تا به صورت گروهى و سازمان یافته به دعوت به دین اسلام و گسترش فرهنگ اسلامى بپردازند, غرب گام هاى سریع و مصممى براى رویارویى با این امر برمى دارد و براى این کار به شیوه ها و وسیله هاى گوناگون دست مى یازد. دانش غربى به طور کلى دیگر آنچه را که در اوایل سده بیستم در اسلام مى دید نمى بیند. اسلام دیگر دینى نیست که همچون کیش هاى برادروارش نظیر مسیحیت, یهودیت و بودیسم هر آنچه از نکات مثبت و منفى ـ از دید غربیان ـ دارد, درون خود داشته باشد. غرب و جنبش هاى موسیقایى, ادبى و هنرىاش آنچه را که در دهه هاى پنجاه و شصت از اندیشه ها و احساسات ((صوفیانه)) و زیبایى شناختى ((شرقى)) در اسلام مى دید و خوش مى داشت دیگر نمى بیند.(10) غرب در این دوران وسایلى را در اسلام نمى یابد که او را در رویارویى با خطر کمونیسم در سرزمین هاى اسلامى ـ که تهدیدگر امنیت و آرامش و نفوذ غربیان در آن مناطق است ـ یارى رساند,(11) بلکه به عکس در اسلام تحدى شدیدى براى غرب و سازمان هاى سیاسى و نظامى اش مى بیند و اسلام را در همه زمینه هاى فرهنگى, تبلیغى و اقتصادى هماوردى نیرومند براى خود مى داند. اسلام براى آنان خطرى عظیم است, چون مصالح استراتژیکى آنان را در سرزمین هاى تحت سلطه به مخاطره مى اندازد. از آغاز دهه هفتاد میلادى, غرب بر همین اساس, سیاست و برخوردهاى دیپلماتیک خود را با این عقیده تغییر داد و تمام نیروها و سلاح هاى تبلیغى, فرهنگى, اقتصادى و سیاسى خود را سازمان دهى کرد, و علاوه بر این کوشید تا به مناطقى که تن به سلطه استکبارى او نمى دهند ضرباتى وارد کند و در آنها توطئه هاى نظامى به وجود آورد. (12) غرب هم چنین سعى دارد با یارى جستن از برنامه هاى تبلیغى, تربیتى و فرهنگى سازمان یافته, غربیان را ((شست و شوى مغزى)) دهد و آنان را تا حد امکان از هر آنچه به نوعى با اسلام مرتبط است دور و دورتر سازد. از این روست که کتاب هاو رمان هاى تشویش برانگیزى چون ((آیات شیطانى)), که زیربنایى ترین ارکان اسلام را به باد ریشخند گرفت, افزایش مى یابند; هم چنین آن دسته از کتاب هاى تاریخى که با مقارنه و یکسان سازى بیدادگرى اسلامى با جنبش هاى تاریخى مبهمى همچون جنبش ((حشیشیون[ ((فدائیان اسماعیلى] به فرماندهى حسن صباح(13) و دیگر جنبش هاى نژاد پرستانه مسیحى, یهودى, فاشیستى و نازیسمى مى پردازد. فزونى یافتن فیلم هاى سینمایى و برنامه هاى تلویزیونى عهده دار کاشتن اندیشه هاى سیاه درباره مسلمانان ((متعهد)) از دیگر پیامدهاى این ستیزه جویى است. نمونه بارز آن فیلم ((بدون دخترم هرگز)) است که در غرب, تإثیر گسترده اى به جاى نهاده است,(14) و دیگر برنامه هاى مستندى که با بهره جویى از رخدادهاى گوناگون ـ همچون قضیه گروگان هاى غربى در لبنان ـ مى کوشند ((اصول گرایى)) اسلامى را وحشیانه و عوامانه جلوه دهند. این گونه است که غرب, این چنین مفاهیمى را در تمام رسانه هاى روزانه تبلیغاتى خود به طور مستقیم و غیر مستقیم وارد کرده و در انواع برنامه هاى خود بر تمامى طبقات جامعه اسلامى تعمیم داده است. در این اواخر غرب به این اکتفا نکرده و به طور رسمى و بوروکراتیک گام هایى را براى بستن راه هاى تکوین یافتن هر نوع تجمع اسلامى ـ فرهنگى یا موسسه هاى دعوت گر اسلامى و یا هر نوع فعالیت اسلامى آشکار در سرزمین هاى خود برداشته است. در این گیر و دار و در بعضى از مواقع ابراز رضامندى خود را از بعضى از مذاهب اسلامى هوادار غرب, به فراموشى نمى سپارد و تبعیض آشکارى را در برخورد با این گروه ها و گروه هاى ((مسإله دار)) و دشمن بروز مى دهد. غرب تمامى شرطهاى لازم و ضرورى را در به انجام رسیدن هرگونه فعالیت اسلامى اعمال مى کند و با بهره جویى از وسایل گوناگون به متوقف ساختن هرگونه فعالیتى که احتمال خطرى در آن ببیند مى پردازد. به خصوص اگر این کار داخل مرزهاى فرهنگى و سیاسى او و مخاطبان آن, ملت خودش باشند. هرگاه هم که یکى از شهروندان غربى جرإت کند و با پى بردن به ماهیت دین اسلام به آغوش آن روى آرد, همان رفتارها را خواهد دید و همان نتایج در انتظار او خواهد بود.(15) پایان سخن هدف از این بررسى گذرا و سریع این بود که خوانندگان به این جنبه از پیوند با غرب در حال حاضر و در دو بعد فردى و جمعى توجه کنند و پژوهش گران براى بررسى همه جانبه و دقیق این مسإله با دیدگاه معاصر تشویق و ترغیب شوند تا زیربناى لازم و اساسى براى تعیین و توضیح مسیر و مشخصات آینده این پدیده نهاده شود. به خصوص پس از دگرگونى هاى اخیر جهانى و فروپاشى بلوک شرق و رونمودن ((نظم نوین جهانى)) که در سایه آن کشتارهاى هولناکى همچون حوادث بوسنى و سلب حق مسلمانان بى گناه براى دفاع از خویشتن ـ با زمینه چینى هاى غرب و نظارت ها و همیارىهایش ـ روا و موجه جلوه مى نماید. پاورقی ها:پى نوشت ها: 1 ) وزارت کشور اسپانیا مدتى پیش تحقیقى رسمى را درباره عوامل جنایت و به هم خوردن امنیت عمومى در اسپانیا و به خصوص در مادرید منتشر کرد که در آن, دلیل اصلى را ازدیاد تعداد بیگانگان و مهاجران مى داند. این تحقیق در اشاره اى آشکار مهاجران شمال آفریقا را مورد بحث قرار داده است. ((روزنامه ال موندو , شنبه نوزدهم سپتامبر 1993م.)) 2 ) تصویر شکل یافته در ذهنیت انسان غربى از اسلام و مسلمانان به راستى تصویر ((وحشتناکى)) است. به ندرت دیده مى شود که در نوشته ها یا فیلم هاى سینمایى یا برنامه هاى تلویزیونى غرب, فرد مسلمان خائن, دزد, فرومایه یا وحشى معرفى نشود. آشکارترین نمونه, ((اسپیلبرگ)) و ((بروکس)) کارگردانان یهودى و نیز رمان هاى ((کیپلینگ)) انگلیسى است که در آنها ماجراجویى هاى مستعمران انگلیسى را در هند و آسیاى شرقى بازگو مى کند. خواننده هم چنین هنگام خواندن بسیارى از آثار برجسته دنیا از دیدن عبارت هاى مذموم و سفیه درباره مسلمانان شگفت زده مى شود. 3 ) بسیار دشوار است که یک شهروند غربى را پیدا کنید که چنین ((رسوباتى)) در عقل و قلب خود نداشته باشد. چه دانشگاهى باشد, چه روشنفکر و چه حتى کارشناس امور اسلامى, چرا که تصویر ((ترکیب یافته)) از مسلمانان در ذهن آنان سخت استوار گشته است و نه دانش هاى اکتسابى و نه بحث هاى واقع گرایانه هیچ یک ـ مگر در حالت هاى استثنایى ـ توانایى دگرگون ساختن آن را ندارند. 4 ) غرب براى محروم ساختن مهاجران مسلمان از تحصیل, کار و زندگى رضایتمند, شیوه هاى گوناگونى را به کار مى گیرد: از آن میان گذاشتن شرطهاى سخت هنگام درخواست کار مانند ((سند)) یا ((کفالت نامه))هاى دور از دسترس, یا خواستن ((اجازه)) رسمى یا کفالتى بانکى با مبلغى هنگفت هنگام درخواست ادامه تحصیل در مقاطع عالى و تخصص ها, یا درخواست ((تعهدنامه))هایى خاص یا تضمین هاى مادى و رسمى پیش از اجاره آپارتمان و دیگر شرطهاى ناامیدکننده و ناممکن. 5 ) لطیفه هایى که عمل ((سجود)) را به باد ریشخند مى گیرند فراوانند و این رکن از ارکان نماز بیش از سایر ارکان به سخره گرفته مى شود; براى مثال ((هورژیه)) گرافیست داستان هاى معروف و پر تیراژ ماجراهاى ((تن تن)) ـ که علاوه بر غرب در کشورهاى اسلامى نیز پراکندگى و شهرت فراوانى دارند ـ در یکى از این داستان هاى مصور یکى از شخصیت هاى داستان را در حالى به تصویر کشیده است ـ که در فضایى طنزآمیز مسلمانى در حال سجود را ((تیپا)) مى زند. 6 ) اتفاقى که در دوره ریاست جمهورى ((کندى)) در آمریکا اتفاق افتاد فراموش نمى شود که پس از منع شدن مشروبات الکلى و شکست خوردن این قانون, جنگ هایى معروف به جنگ هاى مشروب یا جنگ هاى الکل میان پلیس, مافیا و تجار درگرفت. تا این که قانون مذکور ملغى شد و امور به روال سابق بازگشت. 7 ) قابل ذکر است که در میان آنان بوسیدن جز در میان زن و مرد متداول نیست. آنان بوسیدن همدیگر دو مرد یا دو زن را امرى عجیب و سوال برانگیز مى بینند. و چه بسا که در فرودگاه ها یا ایستگاه هاى قطار, شهروندان غربى به مسلمانانى که یکدیگر را در آغوش مى گیرند یا مى بوسند با دیدگانى متعجب, پرسش گر و مشکوک مى نگرند. 8 ) همچون کارهاى ساختمانى, کار در معدن و کارهاى شهردارى مانند جمعآورى زباله و دیگر کارهاى شاق در کارخانه ها, مزارع, بندرها, فرودگاه ها و ایستگاه هاى قطار. 9 ) با استناد به این ادعا که مهاجرین جاى کار آنان را اشغال کرده اند. این در حالى است که این شهروندان غربى, از دولت, حقوقى به عنوان بیمه بى کارى دریافت مى کنند که بسیار بالاتر از دستمزدهاى ناچیز کارگران مسلمان است. شایان ذکر است که علت اصلى آدم کشى و سوزاندن مهاجران ترک در آلمان به دست نازىها و کشتارکارگران مغربى در اسپانیا, فرانسه و ایتالیا به دست فاشیست ها, همین بهانه افزایش بى کارى است که دولت ها به مدد آن مهاجران را از کشورهاى خود مى رانند. 10 ) در این جا اشاره اى داریم به اسلام بعضى از موسیقى دانان و آوازه خوانان آن دوره همچون ((کات استیونس)) (یوسف اسلام) و اسلام مورد اعتراف رقاص مشهور فرانسوى ((موریس بژار)) و نیز اهتمامى که بعضى از گروه هاى موسیقى معروف به ((صوفى گرى)) و ادبیات شرقى اسلامگون, و نیز اهتمام ادباى آنان به تاریخ و فلسفه اسلامى. 11 ) این امر در بعضى از مواقع نوعى آسان گیرى را در غربیان ایجاد مى کرد که روزنه اى براى گسترش گروه هاى اسلامى مى گشودند تا از این راه فعالیت هاى کمونیستى را محدود کرده باشند, نمونه بارز آن, کشور افغانستان است. 12 ) همان گونه که در رفتار غرب با جمهورى اسلامى ایران و نهضت هاى اسلامى در لبنان, فلسطین و الجزایر مشهود است. 13 ) کتاب هایى که به این گونه مواضع مى پردازند بسیارند که در هر یک مولفین به مقارنه و یکسان بینى این موضوع ها با ((اصولى گرى)) اسلامى پرداخته اند. بعضى نیز بر شخصیت دینى ((حسن صباح)) تإکید و گفتارهاى دینى ((شیعى)) اسماعیلى وى را با سخنان دینى حضرت امام خمینى(ره) مقایسه کرده اند. 14 ) فیلم مذکور در اسرائیل تهیه شد و بازیگرانى آمریکایى, اسرائیلى و ایرانى (از دشمنان انقلاب) در آن به ایفاى نقش پرداخته اند. این فیلم داستان زنى آمریکایى را به نام ((بتى محمودى)) به تصویر مى کشد که مى کوشد دختر خود را از چنگ همسر ایرانى خود نجات دهد, همسرى که پس از بازگشت به ایران ـ بعد از انقلاب ـ و آشنایى با تعهد دینى, با خلق و خوى وحشى و بربرگونه و با کینه اى بر انسانیت و زن و دخترش به آمریکا باز مى گردد! پس از گره خوردن قضیه گروگان ها اکران فیلم موقتا متوقف شد و نویسنده اصلى رمان ((بتى محمودى)) در فضایى آکنده از تبلیغات پر سر و صدا به اکثر کشورهایى که فیلم در آنها اکران شده بود رفت و مشکل انسانى خود و ابعاد آن را در مجامع گوناگون با روشى ستیزه جو به هر آنچه به نوعى با اسلام مرتبط است شرح داد. 15 ) مسلمانان ((غربى)) علاوه بر تمامى فشارها و تنگناهایى که مسلمانان ((خارجى)) مشاهده مى کنند, سختى هاى فراوانى را نیز در محیط خانواده, دوستان و جامعه خود مى بینند و در بعضى از مواقع ناچار به جدایى و کناره گرفتن تدریجى از دایره خانواده و اجتماع خود مى شوند. این تنها به علت فشار و حقارتى است که در میان جامعه خود حس مى کنند; آن گاه که غرب, تصویر و جایگاه اجتماعى آنان را از طریق دستگاه هاى تبلیغى خود و در قالب مفاهیم اجتماعى سازمان یافته, نمود بدى مى بخشد و از آنان با نام هاى ((دیوانه)), ((بیماران روانى)) یا ((انسان هاى داراى عقده هاى اجتماعى)) یاد مى کند. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 105 |