
تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,408 |
تعداد مقالات | 34,617 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,341,259 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,871,545 |
تحلیل ژئوپلتیکى بحران افغانستان | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1389، شماره 182، اردیبهشت 1389 | ||
نویسنده | ||
نیا محمدرضا حافظ | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 04 اسفند 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
افغانستان کشورى است با مساحت 647497 کیلومتر مربع(1) که در منطقه جنوب غرب آسیا واقع شده و از حیث توپوگرافى, بخش شرقى فلات ایران را تشکیل مى دهد. این کشور از شمال به کشورهاى ترکمنستان, ازبکستان و تاجیکستان, از غرب به کشور ایران, از جنوب به کشور پاکستان و از شرق به کشورهاى پاکستان, چین و تاجیکستان محدود مى گردد. افغانستان از حیث موقعیت ژئوپلتیکى, اولا: داراى موقعیت برى بوده و از دسترسى به آب هاى آزاد جهان محروم است, و از این جهت شدیدا دچار مشکل مى باشد. ثانیا: در مسیر ارتباط آسیاى میانه به اقیانوس هند قرار گرفته است که این موقعیت ژئوپلتیکى در دوران جنگ سرد, افغانستان را در سیکل رقابت قدرت هاى جهانى (آمریکا و شوروى) وارد کرده بود و تجاوز ارتش سرخ شوروى در سال 1979م و واکنش هاى متقابل آمریکا را به دنبال داشت. پس از دوران جنگ سرد, و در حال حاضر نیز افغانستان از سوى قدرت هاى منطقه اى و جهانى فاقد امکان دسترسى به آسیاى میانه, به عنوان پل ارتباط نگریسته مى شود که مى تواند راهى را از اقیانوس هند به آسیاى میانه بگشاید. ثالثا: مجاورت افغانستان با جمهورى اسلامى ایران به عنوان کشورى که با آمریکا در تضاد مى باشد از دید آن کشور از دو جهت داراى اهمیت ویژه است: اول آن که مى تواند به عنوان اهرم فشار علیه جمهورى اسلامى ایران به کار گرفته شود, دوم این که جلوگیرى از حضور و نفوذ ایران در افغانستان مى تواند از حضور جمهورى اسلامى ایران در آسیاى میانه و کشورهاى فارسى زبان و نیز اتصال ارضى بین ایران و چین به عنوان مخالفین مشترک آمریکا در سطح جهانى ممانعت به عمل آورد. از حیث توپوگرافى افغانستان سرزمینى است که بخش عمده آن را ارتفاعات و کوهستان هاى بلند, به ویژه در بخش جنوبى, مرکزى, شمالى و شرقى در بر گرفته است و بخش شرقى آن به فلات پامیر که به بام جهان شهرت دارد متصل مى گردد. بخش غربى و جنوب غربى و حاشیه شمالى آن را سرزمین هاى پست و کم ارتفاع تشکیل مى دهد که از غرب به کویرهاى داخلى فلات ایران و از شمال به دشت ها و صحارى آسیاى میانه مى پیوندد. وضعیت توپوگرافى افغانستان بر شکل گیرى موزائیک اقوام و شکل ارتباط با پیرامون و نحوه همگرایى و واگرایى ملى تإثیر گذاشته و بستر مناسبى را براى شکل گیرى نوع خاصى از عملیات نظامى فراهم آورده که تجلى آن را در شکل مبارزه گروه هاى مبارز افغانى در برابر ارتش سرخ شوروى مى توان یافت. جمعیت افغانستان در سال 1995 در حدود 20/1 میلیون نفر برآورد شده است که 20 درصد آنها در مکان هاى شهرى و 80 درصد در مناطق روستایى و عشایرى سکونت دارند. مردم افغانستان در زمره فقیرترین مردم جهان محسوب گردیده و از نظر شاخص هاى جمعیتى و رفاه اجتماعى در وضعیت نامطلوبى قرار دارند. به عنوان مثال میزان مرگ و میر جمعیت 22 در هزار, و میزان دسترسى به آب آشامیدنى بهداشتى 21 درصد مى باشد. میزان مرگ و میر کودکان 154 در هزار و امید زندگى براى مردان, 45 سال و براى زنان 46 سال برآورد شده است.(2) درآمد سرانه مردم افغانستان در حدود 200 دلار و میزان باسوادى در کشور 29 درصد بوده و یک تخت بیمارستانى براى 2054 نفر و یک پزشک براى 6866 نفر قابل تإمین است.(3) این شاخص ها موید وجود فقر و مصیبت در بین مردم افغانستان است. ساختمان ملت در افغانستان ترکیبى است و داراى موزائیک قومى و مذهبى خاصى است. این ترکیب نشان مى دهد که از حیث قومى, اکثریت را پشتون ها با نسبت 38درصد از کل جمعیت کشور تشکیل مى دهند. در رده هاى بعدى به ترتیب تاجیک ها با 25 درصد و هزاره ها با 19 درصد و ازبک ها با 6 درصد قرار دارند. سایر اقوام را بلوچ ها ترکمن ها و غیره تشکیل مى دهند. از حیث زبانى 35 درصد جمعیت با زبان پشتو تکلم مى کنند و 50 درصد شامل تاجیک ها و هزاره ها به زبان فارسى درى و 11 درصد نیز به زبان هاى ترکى شامل ازبکى و ترکمنى صحبت مى نمایند. از حیث دینى حدود 99 درصد جمعیت افغانستان را مسلمانان تشکیل مى دهند که 84 درصد آنان سنى و 15 درصد شیعه مذهب اند.(4) الگوى پخش ملت در پهنه سرزمین, بیانگر وجود آرایش فضایى خاص همراه با تمایز سرزمینى است, به طورى که عرصه هاى پخش و استقرار اقوام و مذاهب با یکدیگر متفاوت است. پشتون ها که اکثریت را تشکیل مى دهند در مناطق جنوب شرق, جنوب, مرکز و غرب کشور پراکنده اند و مکان هاى جغرافیایى عمده اى چون کابل, جلال آباد و قندهار را در خود جاى داده اند. دنباله ناحیه پشتون (پتان) به داخل کشور پاکستان کشیده شده و ایالت سر حد (پیشاور) و بخشى از ایالت بلوچستان را شامل مى گردد. تاجیک هادرمناطق شمال شرقى,شمال کابل و شمال غرب کشور پراکنده اند و شهرهاى بزرگ فیض آباد و هرات را در بر مى گیرند. دنباله منطقه تاجیک نشین به داخل خاک کشور تاجیکستان کشیده مى شود. ازبک ها در بخش مرکزى منطقه شمال افغانستان پراکنده اند و در واقع بخشى از ناحیه ازبک نشین آسیاى میانه به حساب مىآیند که به وسیله دالان ارتباطى باریکى با کشور ازبکستان مرتبط مى گردند. هزاره ها در منطقه مرکزى افغانستان و غرب کابل و قسمتى از شرق کشور پراکنده اند و تا حدى منطقه حایل بین مناطق پخش سه قوم پشتون, تاجیک و ازبک را در بر مى گیرند. بلوچ ها در منطقه جنوب غربى پراکنده بوده که دامنه آنها به مناطق بلوچ نشین ایران و پاکستان کشیده مى شود. ترکمن ها در حاشیه شمال غرب و شمال کشور استقرار داشته و دامنه آنها به خاک کشور ترکمنستان کشیده مى شود.(5) موزائیک اقوام در افغانستان بیانگر این نکته است که به جز قوم هزاره بقیه اقوام بخشى از ناحیه بزرگ تر مربوط به خود هستند که زبانه هاى آن به داخل خاک افغانستان کشیده شده است و در مورد قوم پشتون به نظر مى رسد که پخش اکثریت آن در داخل افغانستان قرار دارد. موزائیک پخش گروه هاى مذهبى افغانستان بیانگر این نکته است که شیعیان عمدتا در بخش مرکزى این کشور پراکنده اند(6) و الگوى پخش آنها تا اندازه اى بر الگوى پخش قوم هزاره تطبیق مى نماید. در بخش هاى شمال شرقى و جنوبى و جنوب غربى و تا اندازه اى غرب کشور اهل سنت پراکنده اند. در واقع تا اندازه اى مى توان گفت که الگوى پخش شیعیان عمدتا بر قلمروهاى هزاره نشین و الگوى پخش اهل سنت عمدتا بر قلمروهاى پشتون نشین, تاجیک نشین, ازبک نشین و بلوچ نشین تطبیق مى نماید. هرچند اقلیت هاى شیعه در هر یک از قلمروهاى مزبور مشاهده مى شوند. از نظر تاریخى افغانستان کنونى گاهى اوقات پاره اى از قدرت سیاسى حاکم بر فلات ایران محسوب مى شده است ولى در شرایطى که قدرت سیاسى داخل فلات تضعیف مى گردیده, این منطقه به صورت یک واحد خودمختار سوداى استقلال داشته است. تحت شرایطى نیز از محدوده جغرافیایى افغانستان کنونى قدرت هاى سیاسى بزرگى پا به عرصه وجود گذاشته که به سوى جنوب (شبه قاره و پنجاب) و غرب (ایران) به توسعه طلبى پرداخته اند; به عنوان مثال مى توان به قدرت سلطان محمود غزنوى در اوایل قرن یازدهم میلادى و لشکرکشى او به شبه قاره هند اشاره کرد.(7) هم چنین سلسله هاى بعدى که قرن ها بر شبه قاره و پنجاب فرمانروایى کردند عمدتا منشإ افغانى داشتند که براى نمونه مى توان از سلسله غوریان, خلجى ها و سلاطین لودهى(8) نام برد. پس از استقرار امپراتورى بزرگ تیموریان شبه قاره در سال 1526م که به وسیله ظهیرالدین بابر انجام پذیرفت, کسى که توانست این امپراتورى را براى مدتى ساقط نماید ((شیرشاه سورى)) بود که قیافه قهرمان ملى افغانان را به خود داده بود و ((همایون شاه)) را از سلطنت خلع و مجددا حکومت افغانان را بر شبه قاره برقرار نمود.(9) افاغنه به رهبرى اشرف افغان, هم چنین در اواخر سلطنت صفویه به سوى غرب گسترش یافته و این امپراتورى را در اصفهان ساقط نمودند. پس از حمله نادر به دهلى و بازگشت او و پیدایش خلا قدرت در شبه قاره, مجددا حکومت نوع افغانى به رهبرى ((احمد خان ابدالى)) در پنجاب و شبه قاره برقرار گردید.(10) در مجموع تاریخ شبه قاره بیانگر این نکته است که این منطقه بارها به وسیله نیروهاى سیاسى گسترش یابنده اى که یا منشإ افغانى داشته و یا با منشإ آسیاى میانه از افغانستان کنونى گذر کرده اند به تصرف درآمده و براى قرن ها بر آن حکومت رانده اند. پس از پیدایش انگلیسى ها در شبه قاره و تصرف سند و پنجاب در اواسط قرن نوزدهم, قدرت گسترش یابندگى افاغنه از بین رفت و کشور افغانستان کنونى نیز با جدایى از ایران شکل گرفت که انگلستان در این زمینه نقش موثرى داشت; و به نظر مى رسد هدف آنها, ایجاد یک واحد سیاسى حایل در مسیر دستیابى روسیه رو به گسترش به شبه قاره بود. دولت ایران نیز به دلیل ضعف و ناتوانى در مقابل قدرت روزافزون انگلیسى ها در منطقه, به ناچار تن به امضاى قراردادى در سال 1231 هـ.ش داد که به موجب آن استقلال افغانستان و جدایى هرات از ایران را به رسمیت مى شناخت.(11) بدین ترتیب دولت ملى براى سال هاى بعد در افغانستان بر سر کار آمد. ولى افغانستان به لحاظ مجاورت با شوروى سابق مورد توجه آن کشور قرار داشت و به همین دلیل در اوایل سال 1357هـ.ش با انجام کودتایى میدان براى حاکمیت کمونیست ها و حضور ارتش سرخ در این کشور فراهم شد.(12) عدم تناسب حکومت کمونیست ها با فرهنگ مردم مسلمان افغانستان, باعث شکل گیرى نهضت مقاومت اسلامى در آن گردید و تشکل هاى مبارز تحت عنوان کلى مجاهدین افغان به وجود آمدند. مبارزه جدى و سخت کوشانه آنها منجر به عقب نشینى ارتش سرخ و سقوط دولت دست نشانده و به قدرت رسیدن مجاهدین مسلمان در افغانستان گردید. ولى متإسفانه بروز اختلافات فرقه اى بین گروه ها و سازمان هاى جهادى منجر به پیدایش تراژدى جنگ داخلى گردید که به بهاى تضعیف قوه ملى کشور افغانستان و فقر مضاعف و درماندگى مردم مظلوم این کشور تمام شد و ابعاد آوارگى این ملت را در داخل و خارج از افغانستان توسعه داد. ادامه دارد پاورقی ها:پانوشت ها: 1 ) اطلس کامل گیتاشناسى, سازمان جغرافیایى و کارتوگرافى گیتاشناسى (چاپ ششم, تهران, 1374) ص12. World Population, 1995,UNFPA,P.64. World Population Data Sheet 1995,prb. The State of (2 canamlA dlrow ehT Newjersey, P.737. 6991, (3 I bid, p.737 (4 5 ) شالیان, ژرار ـ پیرراژو, ژان, اطلس استراتژیک جهان, ترجمه دکتر ابراهیم جعفرى (تهران, انتشارات اطلاعات, 1366) ص134. 6 ) لاکست, ایو; مسائل ژئوپلتیک, ترجمه دکتر عباس آگاهى (تهران, دفتر نشر فرهنگ اسلامى, 1368) ص68. 7 ) مجموعه مقالات پیرامون افغانستان, مرکز تحقیقات افغانستان (تهران, 1370) ص144. ycatS ,natsikaP International, London, 1977, P.90. (8 9 ) آفتاب اصغر, تاریخ نویسى فارسى در هند و پاکستان, خانه فرهنگ جمهورى اسلامى ایران (لاهور, 1364) ص330. 10 ) مجموعه مقالات پیرامون افغانستان, همان, ص145. 11 ) تاریخ معاصر ایران, وزارت آموزش و پرورش (تهران, 1365) ص42. 12 ) مجموعه مقالات پیرامون افغانستان, همان, ص176. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 103 |