تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,777 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,971 |
اعتقاد به معاد و موانع گسترش آن | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1389، شماره 188، اردیبهشت 1389 | ||
نویسنده | ||
مهدی نوید | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
قسمت دوم 3ـ زنده نگهداشتن ((یاد مرگ)) در جامعه یکى از روش هاى بسیار موثر در گسترش اعتقاد به معاد, زنده نگه داشتن ((یاد مرگ)) در جامعه است. پذیرش این پدیده طبیعى و قبول حتمى بودن مرگ قبل از فرا رسیدن آن, زمینه را براى پذیرش تعالیم آسمانى و زندگى در راستاى اهداف و برنامه هاى دینى آماده مى سازد. به همین دلیل, در آیات و روایات به زنده نگه داشتن یاد مرگ و اثرات سازنده و تعالى بخش آن تإکید فراوان شده و احادیثى همانند ((اکثروا ذکر الموت)) و ((استعدوا بالموت)) احادیث فراوان و متواترى در این زمینه وارد شده است.(1) تإکید بر قابل دسترس بودن قبرستان مسلمین و پیش بینى اجر اخروى براى زیارت اهل قبور, محترم بودن جنازه مسلمین و اصرار بر کفن و دفن مناسب, تشییع جنازه و اذکار مربوط به آنها, برپایى مراسم ویژه و برگزارى مجالس تذکار, وعده ثواب هاى فراوان اخروى براى آنها, همه و همه در این راستا قابل توجیه و تفسیر مى باشد که ((یاد مرگ)) و موقت بودن زندگى دنیوى و پایدارى زندگى اخروى باید در جامعه زنده باشد و به صورت مشهود و ملموس ارائه شود. خوشبختانه در دو دهه گذشته, نمود عینى و بارز این تحول آفرینى را در تشییع جنازه مطهر شهداى گران قدر انقلاب اسلامى شاهد بوده ایم که پیکر مقدس آن ((زندگان جاوید)) نیز طراوت و شادابى خاصى در زندگى ((مردگان زنده)) به وجود مىآورده است و عطر روح بخش پویایى و تعالى را در فضاى جامعه مى پراکنده است. نکته قابل تإمل آن است که زندگى براساس فرهنگ غرب مى تواند این اثر بخشى را از پدیده ((مرگ)) و آثار مترقب بر آن بگیرد. چنان که در شهرهاى بزرگ و در زندگى آپارتمان نشینى و شهر نشینى مواردى از آن, هر چند اندک اما قابل توجه, به چشم مى خورد که قبرستان ها به دلایل قابل قبول یا غیر قابل قبول از شهر دور شده اند و مردگان نیز با سفارش تلفنى به خاک سپرده مى شوند! زنده بودن یاد مرگ, اشتیاق به زندگى اخروى را ایجاد مى کند و این اشتیاق زمینه رشد فضایل اخلاقى و دورى از رذایل نفسانى را موجب مى شود. قرآن کریم با نداى ((فتمنوا الموت ان کنتم صادقین))(2) مومنان واقعى را از غیر مومنان با ملاک اشتیاق به مرگ تمییز مى دهد و حضرت على(ع) با فریاد ((والله لابن ابى طالب آنس بالموت من الطفل بثدى ا(3)مه)) رمز خداجویى و کمال یابى خویش را تبیین مى کند. امام صادق ـ علیه السلام ـ در اثرهاى زنده نگه داشتن ((یادمرگ)) مى فرماید: ((ذکرالموت یمیت الشهوات و یقلع منابت الغفله و یقوى القلب بمواعدالله و یرق الطبع و یکسر اعلام الهدى و یطفىء فارالحرص و یحقر الدنیا;(4) یاد مرگ شهوت ها را مى میراند و ریشه هاى غفلت را از بین مى برد و قلب انسان را با وعده هاى الهى محکم مى گرداند و روحیه انسان را رقیق و لطیف مى سازد و نشانه هاى هوا و هوس را مى شکند و آتش حرص را خاموش و دنیا را در چشم انسان کوچک مى سازد.)) پیامبر اکرم(ص) در تإثیر تشییع جنازه بر یاد مرگ و اعتقاد به آخرت فرمودند: ((واتبعوا الجنائز تذکرکم الاخره;(5) مردگان را تشییع نمایید که این امر شما را به یاد آخرت مى اندازد.)) با عنایت به نکات فوق, ضرورت دارد با برنامه ریزى دقیق نسبت به زنده نگه داشتن ((یاد مرگ)) در جامعه اقدام شود. نزدیک و سهل الوصول کردن قبرستان ها, زنده داشتن یاد شهدا و بزرگان با استفاده از برنامه هاى هنرى و فرهنگى, استفاده از نمودها و سمبل هاى هشدار دهنده و آموزنده در معمارى شهرى, تسهیل و آموزنده نمودن برگزارى مراسم کفن و دفن و تشییع جنازه و مجالس یادبود متوفیان, جلوگیرى از انتشار و پخش برنامه هاى لغو و لهو و لعب در رسانه هاى گروهى و ارتباط جمعى, آموزش دقیق و کارشناسانه اثرهاى یاد مرگ به جوانان و نوجوانان, تبلیغ شوق انگیز و نشاط آور یاد مرگ در مجالس و محافل فرهنگى و تبلیغى و... از جمله راه کارهایى است که در صورت اجراى دقیق, به دست معتقدان واقعى به قیامت و زندگى اخروى مى تواند آثار مطلوبى در جامعه بر جاى گذارد. 4 ـ پالایش فرد و جامعه از وسوسه هاى شیطانى فرد آلوده به گناه و اسیر هواهاى نفسانى نمى تواند اعتقاد به معاد را در خود رشد دهد و جامعه مبتلا به وسوسه هاى شیطانى نمى تواند بستر مناسب براى تعمیق باورهاى دینى و ایمان به قیامت باشد. پس باید نسبت به تهذیب فرد و پالایش جامعه از گناه و فساد اقدام نمود. بهترین زمان براى تهذیب و تزکیه افراد, سنین کودکى و نوجوانى است, زیرا کودکان و نوجوانان در مناسب ترین دوران یادگیرى قرار دارند و تلاش براى تربیت و تهذیب آنان همانند حکاکى بر روى سنگ است که پایدار و ماندگار خواهد بود; العلم فى الصغر کالنقش فى الحجر. آموزش و پرورش پویا و موفق مى تواند زمینه تربیت انسان هاى دین باور و معتقد به قیامت را فراهم آورد. لذا سرمایه گذارى در این نهاد اجتماعى و به کارگیرى نیروهاى توانمند و مجرب در آن, زمینه ساز تربیت انسان هاى مطلوب خواهد بود. در پالایش و پیرایش جامعه از آلودگى ها و کژىها فعالیت هاى تبلیغى و هنرى نقش موثر و سازنده دارد. نکته قابل تإمل در این زمینه آن است که: هر چند در اصلاح جامعه, اصالت با ایجاد ((مصونیت)) است و باید با فعالیت هاى آموزشى و تربیتى صحیح, افراد جامعه را در برابر گناهان و وسوسه هاى شیطانى مصون ساخت, لیکن ایجاد ((محدودیت)) براى سالم سازى جامعه ضرورى و اجتناب ناپذیر است. اگر در جامعه اى فیلم هاى ضد اخلاقى به راحتى رد و بدل شود, مجلات و عکس هاى مبتذل و نامناسب تولید و توزیع شود, رمان هاى سکولاریستى به سهولت منتشر گردد, مواد مخدر به راحتى مبادله شود و... آسیب پذیرى شدت خواهد یافت و تربیت دینى به سختى گسترش مى یابد. به همین دلیل, مولاى متقیان حضرت على(ع), الگوى حاکمان اسلامى, براى تحکیم حکومت دینى در یک دست ((نهج البلاغه)) و در دست دیگر ((ذوالفقار)) داشت تا با گسترش ((مصونیت)) و ایجاد ((محدودیت)) زمینه را براى رشد باورهاى دینى و اعتقاد به قیامت فراهم آورد. 5 ـ تبیین دقیق زهد و آخرت گرایى و توسعه اقتصادى از دیدگاه اسلام همان گونه که در جزء دوم بخش موانع گذشت, عدم پاسخ گویى روشن و جامع به سوالات مطروحه در زمینه دنیاپرستى, دنیا خواهى, آخرت گرایى, مال اندوزى, توسعه اقتصادى, عدالت اجتماعى و... از دیدگاه مکتب توحید, سبب مى شود افراد جامعه پاسخ خویش را در مکاتب اقتصادى رایج جستجو کنند که این مکاتب نیز بر اساس اندیشه هاى اومانیستى و سکولاریستى, انسان را ((این دنیایى)) مى دانند و میل به آخرت و آخرت گرایى را در او ضعیف و نابود مى سازند. از مجموعه آیات و روایات مى توان نکات زیر را در زمینه نگرش اسلام به دنیا و آخرت و روابط بین آنها برداشت نمود:(6) در اندیشه اسلامى, دنیا و آخرت دو امر جدا از هم و رو در روى یکدیگر نیستند, بلکه هر یک مرحله اى از مراحل هستى محسوب مى شوند. ارتباط این دو جهان; همانند ارتباط ظاهر و باطن شىء واحد است که با عبور موفقیتآمیز از دنیا مى توان به سعادت اخروى دست یافت. رسول اکرم(ص) مى فرماید: ((الدنیا مزرعه الاخره.)) و امام على(ع) فرمودند: ((الدنیا دار مجاز لا دار قرار فخذوا من ممرکم لمقرکم.))(7) رهبانیت و اعراض از دنیا با جهان بینى و فلسفه خوش بینانه اسلام درباره هستى ناسازگار است و این نوع آخرت گرایى انحرافى در بینش اسلامى مطرود است. پیامبر اکرم(ص) صریحا فرمودند: ((لا رهبانیه فى الاسلام.))(8) در نتیجه, کاهلى, تنبلى, سربار دیگران بودن, در تهیدستى خودساخته فرو رفتن در این مکتب مذموم است. زهد اسلامى بیانگر انتخاب زندگى ساده و بى تکلف و پرهیز از تجمل و لذت گرایى است. زاهد واقعى سعى مى کند ملاک ها و ارزش هاى آن جهانى را وارد زندگى این جهانى کند و مسوولیت هاى اجتماعى را به نحو مطلوب انجام دهد. تضاد دنیا و آخرت و دشمنى آنها با یکدیگر و به منزله مشرق و مغرب بودن آنها نسبت به هم(9) همه مربوط به جهان دل و ضمیر انسان و دلبستگى ها و وابستگى هاست. به بیان دیگر, دنیاپرستى و ماده گرایى و در اسارت وابستگى و علائق دنیوى بودن قبیح و مذموم است; ((حب الدنیا رإس کل خطیئه.)) توسعه در اندیشه دینى منحصر در بعد اقتصادى نیست, بلکه شامل تمام ابعاد زندگى فردى و اجتماعى مى شود. در نتیجه, جامعه اسلامى باید نسبت به بهره ورى مطلوب از مواهب الهى و دستیابى به توسعه همه جانبه تلاش نماید. و فقر و تهیدستى را از بین ببرد. آبادانى و سازندگى جامعه باید در راستاى تحقق اهداف اجتماعى اسلام که همان برقرارى عدالت و قسط اجتماعى است, ساماندهى شود که هدف ارسال پیامبر الهى نیز دستیابى به قسط و عدالت اجتماعى است; ((لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب والمیزان لیقوم الناس بالقسط.))(10) با عنایت به نکات فوق, مى توان نتیجه گرفت که در مکتب حیات بخش اسلام, انسان ها موظف اند با کار و تلاش, زمینه سازندگى دنیا و آخرت خود را فراهم آورند, لیکن وابسته و اسیر علایق دنیوى نباشند. دنیا را معبر و خانه موقت زندگى براى دستیابى موفق به آخرت و سراى جاویدان بدانند. هر مسلمان وظیفه دارد با تمام توان کار کند و از راه حلال سرمایه و ثروت به دست آورد, لیکن وابسته به ثروت خود نباشد و تمام مال و ثروت را براى خود و خانواده خود نخواهد, بلکه با مال خود آخرت خویش را آباد سازد. چنان که امام مجتبى(ع) در وصایاى خود مى فرمایند: ((کن لدنیاک کانک تعیش ابدا و کن لاخرتک کانک تموت غدا.))(11) هم چنین امام کاظم (ع) در سفینه البحار به نقل از تحف العقول مى فرمایند: ((لیس منا من ترک دنیاه لدینه إو ترک دینه لدنیاه.))(12) بنابراین, اگر کلیه مراکز و نهادهاى تبلیغى و فرهنگى تلاش نمایند تا تصویرى منطبق بر برداشت هاى فوق از دنیا و آخرت و رابطه بین آنها در جامعه ارائه نمایند, این ذهنیت ضمن ایجاد پویایى و تحرک و سازندگى, از غفلت نسبت به آخرت و معاد جلوگیرى مى کند و یاد مرگ را زنده نگه مى دارد. علاوه بر این, اگر کلیه فعالیت هاى اقتصادى و اجتماعى و قانونمندىها و ساماندهى ها بر اساس برداشت هاى مزبور صورت پذیرد, زمینه ایجاد فقر و تهیدستى و یا استغنا و ثروت اندوزى در افکار فردى و جمعى از بین مى رود. این برداشت از پیدایش فاصله طبقاتى و جنگ فقر و غنا در جامعه جلوگیرى مى کند و بستر اجتماعى را براى اجراى احکام الهى و رویش شکوفه هاى دین باورى مستعد مى سازد. در غیر این صورت, تقویت معرفت دینى و روحیه آخرت گرایى با سختى مواجه خواهد شد که امام على(ع) آن شهید عدل و عدالت فرموده اند: ((العدل حیاه الاحکام.))(13) این گونه برداشت ها که به صورت پراکنده در کتب متعدد وجود دارد, باید به دست دین شناسان آشنا با دنیا و صاحب نظران دین باور به صورت یک ((نظام فکرى و علمى)) تدوین و عرضه شود و سرلوحه کلیه برنامه ریزىها و سیاست گذارىها قرار گیرد تا برنامه هاى توسعه و برنامه هاى آینده نگر (مانند برنامه 1400 و یا برنامه فقرزدایى) مبتنى بر این نظام فکرى تدوین و اجرا شوند. پاورقی ها:پى نوشت ها: 1 ) ر. ک : میزان الحکمه, باب الموت 499, اجل 4, برزخ ;35 بحارالانوار ج6 و 81. 2 ) بقره(2) آیه94 و سوره جمعه (62) آیه 6 و 7. پس تمناى مرگ کنید اگر راست مى گویید. 3 ) محمد عبده, نهج البلاغه, ص41, خطبه5. به خدا قسم فرزند ابى طالب به مرگ مإنوس تر است از فرزند به شیر مادر. 4 ) بحارالانوار, ج6, ص;133 میزان الحکمه, ج9, ص245. 5 ) نهج الفصاحه, کلام1993. 6 ) در تدوین برداشت هاى مذکور, از کتب شهید مرتضى مطهرى به ویژه مقدمه اى بر جهان بینى اسلامى و سیرى در نهج البلاغه استفاده فراوان شده است. 7 ) نهج البلاغه, خطبه 201. دنیا خانه موقت است, نه خانه اصلى. پس از خانه موقت براى قرارگاه دائمى خویش توشه برگیرید. 8 ) بحارالانوار, ج15, جزء اخلاق, باب 14. 9 ) نهج البلاغه, حکمت 103. 10 ) سوره حدید(57), آیه 24. ما پیامبران را با دلایل روشن فرستادیم و کتاب و میزان به ایشان دادیم تا مردم به قسط قیام کنند. 11 ) وسائل الشیعه, ج2, ص535. و براى دنیایت چنان باش که گویى جاویدان خواهى ماند و براى آخرت چنان باش که گویى فردا مى میرى. 12 ) از ما نیست آن کس که دنیاى خویش را به بهانه دین و یا دین خویش را براى دنیا رها کند. 13 ) غرر الحکم, ج1, ح440. عدل, حیات احکام الهى است. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 164 |