تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,905 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,989 |
خاطرات | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1389، شماره 189، اردیبهشت 1389 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
(امام خمینى و نماز جهاد با نفس) این که همه ما مى بینیم امام جمله اى مى گویند تمام تحت تإثیر قرار مى گیرند و با یک حرکت امام, تمام مردم به خیابان ها[ مى ریزند]. و وقتى مى گویند از خانه بیرون نیایید همه در خانه ها مى مانند. وقتى مى گویند به جبهه بروید همه به جبهه ها مى روند, به خاطر این است که امام در جوانى حتى قبل از آن که مرجع تقلید بشوند, مسائل نفسانى خودشان را به بهترین وجه حل کردند. ایشان خود را ساخته بودند و در این راه تلاش زیادى هم کرده بودند. حالا منهاى عرفان عملى ـ که هیچ کس در ایران مانند امام نبوده است ـ اما در این زمینه ها هم امام خود را ساخته بودند. دعاهاى نیمه شب, گریه هاى نیمه شب, نمازهاى شب, برخورد با مردم محروم, برخورد با پابرهنه ها, برخورد با فقرا, ایستادگى در مقابل ظالمین, همه اینها یک مجموعه اى بود و آن مجموعه امام بود. (خاطرات یادگارامام,ص164ـ165) عبادت و بندگى در مورد مسائل عبادى,ایشان هر روز ده جزء قرآن را مى خواندند; یعنى در هر سه روز یک دوره از قرآن را مى خواندند. در ماه رمضان, برادران خوشحال بودند که دو دوره قرآن را خوانده اند, ولى بعد مى فهمیدند که امام ده یا یازده دوره قرآن را خوانده اند. احمدآقا مى گفت: شبى در ماه رمضان, من پشت بام خوابیده بودم, خانه ایشان یک خانه کوچک 45 مترى بود, بلند شدم دیدم که صدا مىآید و بعد متوجه شدم که آقاست که در تاریکى در حال نماز خواندن است و دستهایش را طرف آسمان دراز کرده و گریه مى کند. برنامه عبادى ایشان این بود که شب تا صبح در ماه مبارک رمضان نماز و دعا مى خواندند و بعد از نماز صبح و مقدارى استراحت, صبح زود براى کارهایشان آماده بودند. ازخاطرات حاجآقا ناصرى,سرگذشت هاى ویژه ج4, ص 129ـ 130. حق نماز نکته دیگرى از زندگى امام که مى تواند براى ما درسى باشد, این بود که در فاصله اى که بعد از نماز ظهر و عصر براى نهار مىآمدند, اگر در این مدت کوتاه چند دقیقه اى فرصت مى شد, قرآن برمى داشتند و مى خواندند و گاهى این اوقات کمتر از دو دقیقه بود و ایشان نمى گذاشتند که حتى چند دقیقه از عمرشان بیهوده بگذرد. و یااین که در موقع مصاحبه خبرنگارها وقتى مىآمدند تا وسایلشان رابچینند, نمى گذاشتند که وقتشان تلف شود. در واقع نمى گذاشتند تمام لحظات زندگیشان بدون ارتباط باقى بماند. اینها درس است. امام با این رفتارهایشان مى خواهند به ما بگویند که در هیچ لحظه اى مبادا مبدإ را فراموش کنید. خیلى شنیده ایم ((الصلاه عمود الدین)); نماز ستون دین است و یا ((ان الصلاه تنهى عن الفحشإ و المنکر)) که نماز انسان را از همه کارهاى زشت باز مى دارد. اکثرا نتوانسته ایم این آیات را درک کنیم و نماز را به حکم وظیفه انجام مى دهیم و به رعایت حدود و حقوق نماز ـ که مى تواند در همه ابعاد زندگى نظم دهنده باشد و تمام خواسته هاى الهى و انسانى را در بر گیرد ـ کم توجه مى کنیم. دقت امام در رابطه با وقت نماز و حق نماز آن قدر چشمگیر بود که پلیس هاى فرانسه از روى رفت و آمد امام براى نماز, ساعتشان را میزان مى کردند. شاید این دقت روى وقت نماز براى اکثر مردم قابل درک نباشد, ولى وقتى انسان به این درجه; یعنى به نظاره گرى در آسمان و زمین مى رسد, این امر برایش طبیعى است. وقتى مى ایستادند به نماز, حس مى کردیم که تمام وجودشان نماز مى خواند. همیشه وقتى که چند نفر از برادرها براى حفاظت مى ایستادند, امام مى فرمودند: ((احتیاجى نیست, در ساعت نماز باید نماز خواند.)) واقعا که بیان آن حالات امام در قدرت من نیست. نکته دیگر, خاطره روزى است که رئیس پلیس نوفل لوشاتو, عکسى از امام را که در حال قنوت بودند, آورد که بدهیم ایشان امضا کنند. امام عکس را گرفتند و امضا کردند. وقتى به امضا توجه کردم دیدم مثل سایر امضاهاى ایشان نیست و کلمه اى از اسمشان نوشته شده است. عرض کردم مثل این که امضاى شما مثل سایر امضاها نیست. امام فرمودند: ((چون مسیحى هستند و رعایت وضو را نمى کنند, اسم روح الله را ننوشتم مبادا دستشان مسح کند.)) این همه دقت براى این که مبادا یک گناهى انجام شود, که ایشان هم مثلا در بى احتیاطى شریک باشند. واقعا آموزنده است اینها به ما چگونه زیستن را مىآموزد. (از خاطرات, خواهر دباغ, سرگذشت هاى ویژه, ج 4 ص 46 ـ 48) شب زنده دارى یکى از اساتید قم نقل مى کرد که شبى مهمان حاج آقا مصطفى بودم در همین قم ـ قبل از این که امام به زندان و تبعید کشیده بشود ـ البته حاج آقا مصطفى هم منزل آقا بودند, خانه جداگانه اى نداشتند. گفت: نصف شب از خواب پریدم و دیدم که صداى آه و ناله در خانه بلند است و نگران شدم که چه اتفاقى افتاده در خانه, حاج آقا مصطفى که پهلویم خوابیده بود بیدارش کردم و گفتم بلندشو ببین در خانه تان چه خبر است. مرحوم حاج آقا مصطفى بلند شدند و نشستند و گوش فرادادند و دوباره گرفتند خوابیدند و گفتند: آقا است مشغول تهجد مى باشد. مشغول عبادت است. یا در شبى که ایشان را از تهران به قم منتقل کردند (در شب 16 فروردین 1343) ساعت 10 بود به قم رسیدند, موج جمعیت و هجوم اهالى قم به طرف ایشان بیش از این است که بتوان آن را وصف کرد تاساعت 12/5 شب ازدحام در منزل ایشان ادامه داشت با چه وضعى مردم را قانع کردند که آن جا را ترک کنند. بعد از آن که مردم متفرق شدند آنهایى که آن شب در خدمت ایشان بودند و آن جا خوابیده بودند گفتند: آقا دو ساعتى استراحت کرد و بعد بلند شد و مشغول تهجد شد و این را آنهایى که از نزدیک با ایشان ارتباط داشتند بارها گفتند که شاید بیش از 50 سال باشد که فجر طالع نشده که چشم امام در خواب بوده باشد. (از خاطرات سیدحمید روحانى,سرگذشت هاى ویژه, ج 1, ص91 ـ 92) تهجد و کرامت مسافرت هایى با ایشان کردیم, و خدا مى داند در مسافرت مشهد, یک اخلاق پدرانه اى نسبت به ما مبذول داشتند, که هر وقت یادمان مىآید, شرمنده آن روزگارهایى هستیم که در خدمتشان به ارض اقدس مشرف بودیم. در آن زمان قسمت هایى از ایران, زیر نظر دولت هاى شوروى و آمریکا و انگلستان بود. وقتى از ارض اقدس برمى گشتیم, در بین راه روس ها براى بازرسى جلوى ماشین ما را گرفتند. همگى پیاده شدیم و چون امام از اول تکلیف مراقب تهجد نماز شب بودند, و این عمل صد درصد از ایشان ترک نشده, بعد از پیاده شدن, خواستند که نماز شب بخوانند, آنجا هم که وسط بیابان بود و آبى وجود نداشت. یک وقت نگاه کردیم که آبى جارى شد. ایشان آستین بالا زد و وضو گرفت. بعدا نفهمیدیم که تا ایشان نمازش تمام شد, آب بود یا نبود. به هر حال ما در آن سفر , یک چنین کرامتى از ایشان دیدیم. چیزهاى دیگرى هم از ایشان نقل مى شود, که اگر بخواهم در باره آنها بحث کنم, شاید بطول بینجامد. (از خاطرات شهید آیه الله صدوقى,سرگذشت هاى ویژه, ج 4, ص117 ـ 118) اهمیت نماز اول وقت روزى که شاه فرار کرد, تمام نمایندگان رسانه هاى گروهى دنیا در ((نوفل لوشاتو)) با حضرت امام برنامه مصاحبه داشتند. شاید 150 شبکه تلویزیونى در سراسر دنیا به طور مستقیم این برنامه را پخش مى کردند, زیرا یکى از بزرگترین رویدادهاى تاریخ انقلاب به وقوع پیوست. همه مى خواستند نظر امام را بدانند. ایشان چند دقیقه صحبت کردند, بعد از من سوال کردند ظهر شده است؟ گفتم: همین الان ظهر شد. امام گفتند: والسلام علیکم و رحمه الله. در آن لحظه ایشان, موضوع به آن اهمیت را به خاطر اقامه نماز در اول وقت رها کردند. در شرایطى که رسانه هاى بیگانه براى میلیون ها بیننده خود در حال ارسال خبر و مصاحبه امام بودند, امام اقامه نماز در اول وقت را بر ادامه مصاحبه ترجیح دادند. (خاطرات یادگار امام, ص 166 ـ 167) پاورقی ها: | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 54 |