مرد میدان تقوا
شرح حال مرحوم آیه الله العظمى سید محمد باقر درچه اى مرجع عالیقدر جهان تشیع
آخرین قسمت
پرورش یافتگان پرمایه
از سال 1303 هـ .ق که مرحوم آیه الله درچه اى حوزه درسى فقه و اصول را در اصفهان تشکیل داد تا زمان وفاتش (سال 1342 هـ .ق) که قریب سى و پنج سال طول کشید در مکتب این عالم وارسته اندیشمندانى صاحب نظر و فقیهانى پارسا و پرهیزگار تربیت شدند که اکثریت آنان خود منشإ تلاش هاى علمى و فرهنگى برجسته اى گردیدند و در صحنه هاى اجتماعى سیاسى اشتهارى خاص یافتند.
آقا نجفى قوچانى پس از آن که از سیزده سالگى به مدرسه طلاب قوچان آمد و از اساتید این مرکز استفاده نمود, مشاهده کرد این درس ها طبع بلند و عالى او را اقناع نمى کند لذا رهسپار اصفهان گردید و پس از طى مسیرى طولانى و تحمل دشوارىهاى زیاد در محضر آیه الله درچه اى زانوى فروتنى بر زمین زد و از این بوستان فقاهت گل هاى معطرى چید که مشام جانش با رایحه آن عطرآگین گشت وى پس از استفاده از کمالات علمى آیه الله درچه اى و مشاهده مقامات تقوایى این مرد پارسا عازم نجف گردید تا از درس آخوند خراسانى بهره مند گردد.(1)
آیه الله شهید سید حسن مدرس که مرد میدان مبارزه با استبداد و استعمار بود و آوازه اش در جهان اسلام فراگیر گشت, از مدت سیزده سالى که در اصفهان براى فراگیرى علوم دینى اقامت داشت مدت دو سال و سه ماه دوره خارج مباحث مهمى از علم اصول مانند مبحث استصحاب و بخشى از بحث دلیل انسداد و ظن در اصول دین و غیر این ها را نزد سید جلیل القدر عالم متقى آقا سید محمد باقر درچه اى فراگرفت او مى گوید در این مدت همه تقریرات دروس ایشان را مى نوشتم که جمعا به نزدیک پانزده هزار بیت (سطر) بالغ مى گردید.(2)
آیه الله العظمى حاج سید حسین بروجردى (1292 ـ 1381 هـ .ق) از مراجع عظیم الشإن قرن اخیر پس از اتمام تحصیلات مقدماتى و به سال 1310هـ .ق هیجده سالگى به اصفهان عزیمت نمود و در مدرسه صدر و حوزه گرم آن جا نزد استادان عالى به تحصیل علوم دینى پرداخت. پس از چهار سال پدر, او را به بروجرد احضار نمود و به تقاضاى والد مبنى بر ازدواج گردن نهاد و تشکیل خانواده داد و به سفارش پدر بار دیگر به اصفهان بازگشت و پنج سال در این شهر اقامت داشت. در این دوره تحصیلات عالیه خود را در فقه, اصول, کلام, فلسفه و... نزد دانشورانى چون آیه الله درچه اى, میرزا محمد تقى مدرس, میرزا ابوالمعالى کرباسى, آخوند کاشى و جهانگیرخان قشقایى تکمیل نمود.
دکتر على شیخ الاسلام پس از شرح مختصرى از شرف یابى خود خدمت آیه الله بروجردى مى گوید: آن زعیم بزرگوار فرمودند مرحوم حاج میرزا على اکبر شیخ الاسلام به من گفتند: چون شما به درس درچه اى مى روید و مرا مشاغل گوناگون مانع از حضور خدمت ایشان است خوش دارم هفته اى دوبار بعد از ظهرها به منزل تشریف بیاورید و تقریرات ایشان را برایم بگویید و من (آیه الله بروجردى) قبول کردم و قریب دو سال از آن تاریخ که در اصفهان اقامت داشتم به این کار ادامه دادم.(3)
آیه الله بروجردى نیز هم چون مرحوم درچه اى وقتى در قم مشغول تدریس و رسیدگى به امور شرعى و اجتماعى شیعیان بود تلگرافى از بروجرد دریافت کرد که اخوى فوت نموده است اما ایشان به وطن بازنگشت و دستور داد, بعد از ظهر در مسجد بالاسر حرم حضرت فاطمه معصومه(س) مجلس ختمى برگزار کنند و بعد از این مراسم در همان روز جلسه درس برگزار شد بدون این که حتى یک روز تعطیل شود.(4) گویا تقدم جلسه علمى بر شرکت در تشییع جنازه ریشه روایى دارد, گفته مى شود مردى از انصار نزد رسول اکرم(ص) آمد و عرض کرد اى فرستاده الهى هرگاه جنازه اى و مجلس عالمى پیش آمده اند کدام یک در نزد شما محبوب ترند تا آن را اختیار کنم و حاضر گردم, خاتم رسولان فرمود: اگر براى تجهیز و دفن جنازه کسى هست, همانا که حضور مجلس عالم افضل از شرکت در مراسم تشییع هزار جنازه است.(5)
آیه الله حاج میرزا على آقا شیرازى در زمره فضلاى جلیلى است که به حوزه درسى درچه اى راه یافت همان انسان وارسته اى که مواعظ نهج البلاغه در ژرفاى جانش نشسته و روحش با معنویت امیرمومنان پیوند خورده و با صحیفه علوى تنفس مى نمود, این حکیم حاذق که طبیب جسم و جان انسان ها بود با موعظه هاى دل نشین خود و تفسیر نهج البلاغه مردم را نصیحت مى نمود. افکار و نکته سنجى هاى بلیغ وى در علوم متداول آن زمان تحول آفرین بود و چون مبناى تدریس اخلاق را سخنان و مواعظ حضرت على(ع) قرار داد این تلاش وى آوازه اش را در کثیرى از شهرهاى ایران و حتى عتبات عالیات بلند نمود. حاج میرزا على آقا همچون استادش درچه اى جاذبه هاى آسمانى و حالات معنوى را بر وابستگى هاى دنیایى و تعلقات مادى برترى داد, هوى و هوس ریاست, مناظره و حتى جدال احسن را به دیگران تفویض کرد و خود سرگرم کشف حقایق معنوى گشت و اندیشمندان پرهیزگار و متفکرانى چون آیه الله شهید مرتضى مطهرى را تربیت نمود. (6)
فقیه عارف و ادیب اهل معرفت آیه الله حاج آقا رحیم ارباب (1297 ـ 1396 هـ .ق) نزد فقیهانى چون آیه الله درچه اى زانوى ادب بر زمین زد و پس از اتمام تحصیلات و طى مراحل علوم خود یکى از مجتهدین بارع و جامع در علوم عقلى و نقلى به شمار آمد, ذکاوت و تتبع وى در تدریس فقه و اصول و نیز مراتب تزکیه و تقوایش نشانى از استادش آیه الله درچه اى را با خود داشت, او اکثر متون عالى فقه را از حفظ نموده و در استحضار مسائل به کمال بود. خطبه هاى نهج البلاغه را حفظ کرده بود. حسن نیت و خلوص از سراسر وجود مرحوم ارباب هویدا و اثر فروتنى در رفتار و حرکاتش مشهود بود, آیه الله ارباب لحظه اى از تهذیب نفس غفلت نورزید و در پیمودن طریق معنوى ثابت قدم بود و شاگردانى شایسته و فاضل در مکتب این نامدار عرصه حکمت و فقاهت تربیت شدند.(7)
عالم زاهد و مجتهد وارسته آیه الله حاج شیخ محمد حسن عالم نجف آبادى (متوفى 1384 هـ .ق) از شاگردان برجسته آیه الله درچه اى, آخوند کاشى و جهانگیرخان قشقایى به شمار مى رفت که خود در اصفهان در مدرسه جده کوچک به افاضه پرداخت و مخصوصا در تدریس شرح لمعه استادى مسلم محسوب مى گردید.(8) عالم نجف آبادى مرد بسیار پاک, منزه و اهل الله, زاهد و خوش اخلاق و مهربان بود و به آن چه مى گفت عمل مى کرد, با وجود آن که مجتهدى برجسته و از دانشمندان اصفهان بود برفراز منبر مى رفت و مردم را موعظه مى نمود, سهم امام(خمس) مصرف نمى کرد چون از لحاظ اجتهاد عقیده داشت تمام خمس باید به مصرف سادات برسد در صورتى که احتیاج داشته باشند ساده زیستى را پیشه نمود و در منزلى محقر زندگى مى کرد.(9)
استاد جلال الدین همایى در مدرسه قدسیه مشغول تحصیل بود و چون مدرسه نیمآورد بر سر راه آن قرار داشت, وى همه روزه در رفتن به مدرسه مزبور از مدرسه نیمآورد عبور مى نمود. در این هنگام با سیماى برخى مدرسان آن خصوصا آیه الله سید محمد باقر درچه اى آشنا شد و جاذبه روحانى و معنوى این مرد بزرگ موجب شد تا استاد همایى به تحصیل در مدرسه نیمآورد و فیض گیرى از محضر مرحوم درچه اى علاقه مند شود, خود درباره درک فیض محضر درچه اى چنین نوشته است: از همان اوائل ورود به مدرسه نیمآورد, خوشبختانه به محضر آیه الله العظمى مرحوم آسیدمحمد باقر درچه اى که مرجع تقلید بود و در حوزه درس خارجش جمع کثیرى از طلاب فاضل شاگردى مى کردند راه یافتم و اندک اندک چندان به وى نزدیک شدم که از اهل بیت او محسوب شدم. از سال 1331 هـ .ق که حجره نشین رسمى آن مدرسه شدم تا سال 1342 هـ .ق ـ سال وفات آن بزرگوار ـ ده دوازده سال متوالى ملازم خدمت او بودم و اکثر اوقات چاى اول شب و احیانا پخت و پز را که مخصوص ایام کسالت بود من مباشرت مى کردم... وى در تربیت مذهبى و حل مشکلات علمى و دینى حق عظیمى بر گردن من دارد, دو سه سال آخر عمرش هم به درس تقریر اصول که عصرها در ایوان شمالى مدرسه تشکیل مى شد, مى نشستم, معمولا در آغاز درس خطبه حمد و ثناى مختصرى با غزلى مى خواند. هنوز صداى عالمانه او که در مبحث قاعده تسلط و لاضرر و روایت تحف العقول بحث مى کرد در گوشم طنین انداز است. مقدارى از تقریرات درس او را هم نوشته بودم... لطف و اعتماد آن بزرگوار در حق بنده به حدى بود که این اواخر جواب استفتاهایى را که از او مى شد به من محول مى فرمود; یعنى آن چه را که فتواى خاصى در آن نداشت به خودم وامى گذاشت. البته همیشه بعد از نوشتن جواب استفتإ صورت نوشته را به دقت مى خواند و اگر نظرى در عبارت یا مطلب آن داشت به اصلاح مىآورد, جواب اکثر استفتاهایى که در اواخر عمر از او شده, به خط من است, مهر اسم خود را که به هیچ کس حتى فرزندانش نمى داد به دست من مى سپرد تا پاى استفتاها و اسناد شرعى که اجازه مى فرمود بزنم...))(10)
از دیگر پرورش یافتگان مکتب آیه الله درچه اى حکیم و فیلسوف زاهد ادیب حاج شیخ محمود مفید قابل ذکر است. او به حق وارث مکتب فلسفى صدرالمتإلهین مى باشد و حدود چهل سال در مدرسه صدر به تدریس حکمت, فقه و اصول پرداخت و در این اواخر تدریس حکمت در اصفهان و بلکه ایران به ایشان منحصر بود و بر عموم حکما از لحاظ فقاهت تقدم داشت. از لحاظ فضایل اخلاقى, زهد, قناعت و اعراض از مردم و عدم توجه به اغنیإ فرد کم نظیرى به شمار مى رفت, او عمرى را به قناعت و در کمال وارستگى و در عین حال گمنامى بسر برد و به سال 1382 هـ .ق رحلت نمود.(11)
آیه الله العظمى سید ابوالحسن اصفهانى مراحل اولیه درس خارج آقایان آیه الله چهارسوقى و آیه الله میرزا ابوالمعالى کرباسى و نیز مرتبه عالى درس خارج آیه الله سید محمد باقر درچه اى و... را در همان اصفهان گذرانده است پس از درگذشت آیه الله میرزا محمد تقى شیرازى در سال 1338 و ارتحال شیخ الشریعه اصفهانى در سال 1339 هـ .ق مرجعیت آیه الله میرزا حسین نائینى و آیه الله سید ابوالحسن اصفهانى در عالم تشیع شهرت به هم رسانید تا این که در سال 1355 با رحلت آیه الله حاج شیخ عبدالکریم حائرى در قم و آیه الله نائینى در نجف زعامت بلامنازع سید در اغلب بلاد اسلامى مسلم گردید. آیه الله اصفهانى ضمن پرداختن به امور علمى و اجتماعى از مبارزه با استعمار انگلیس غافل نبود و به همین دلیل ایشان را از عراق به ایران تبعید نمودند.(12)
دیگر شاگردان آیه الله درچه اى عبارتند از: آیه الله حاج آقا حسین علوى (1287 ـ 1409 هـ .ق)(13) آیه الله میر سید محمد مدرس (والد آیه الله سید حسن مدرس هاشمى فوت 1419هـ .ق)(14), سید محمد على ابطحى فرزند سید محمد حسینى, میرزا محمد باقر امامى (متوفى 1364 هـ.ق), میرزا مهدى بیدآبادى اصفهانى (فوت 1365 هـ. ق), حاج میرزا فتح الله امامى (متوفى 1377 هـ.ق), حاج ملا فرج الله درى (متوفى 1382هـ.ق) سید محمدحسن سدهى اصفهانى, حاج سید فخرالدین خوانسارى (متوفى 1348 هـ. ق), آقا شیخ على فقیه فریدنى (متوفى 1373 هـ.ق), آقا سید محمد حسین میردامادى سدهى (متوفى 1380هـ.ق), آیه الله حاج شیخ محمد حسن نجفى رفسنجانى (متوفى 1392هـ. ق), عبدالوهاب نصرآبادى (متوفى 1328هـ.ق), محمد همامى فرزند ملاحسن (متوفى 1359هـ.ق), محمد على یزدى (متوفى 1351 هـ.ق);(15) آیه الله حاج سید جواد قمى, حاج شیخ محمد ابراهیم کرباسى نواده حاج شیخ محمد ابراهیم کرباسى معروف و هم نام او,(16) عبدالحسین قدسى, محمد حسن طالقانى,(17) آیه الله احمد فیاض فرزند مصطفى فروشانى(18) (متولد 1324هـ.ق).
افول فروغ فقاهت
از مرحوم آیه الله درچه اى آثار متعددى در فقه و اصول به یادگار مانده که برخى از آن ها عبارت اند از: 1ـ یک دوره فقه و اصول در شانزده مجلد; 2ـ حاشیه بر متاجر مرحوم شیخ انصارى; 3ـ حاشیه بر مناسک; 4ـ رساله اى در جبر و تفویض; 5ـ حواشى بر رساله عملیه; 6ـ حاشیه بر اصول دین تإلیف شیخ جعفر شوشترى; 7ـ حاشیه بر مکاسب شیخ انصارى; 8ـ رساله عملیه.(19)
ضمنا آیه الله سید حسن چهارسوقى (متولد 1294هـ.ق) کتابى دارد تحت عنوان تقریرات اصولیه که در واقع تقریر درس اصول آیه الله سید محمد باقر درچه اى است. (20)
یک بار آیه الله درچه اى بر بستر بیمارى قرار گرفت. در آن زمان مرحوم محدث قمى به اصفهان سفر نمود و بر مرحوم درچه اى وارد شد. آن مرحوم جام دارویى در دست داشت به محض آن که حاج شیخ عباس قمى وارد شد, آیه الله درچه اى شادمان گردید و گفت آقا شیخ عباس خوب موقعى رسیدى, بیا دعایى بخوان و بر این دارو بدم تا شاید به برکت دعایتان شفا پیدا کنم و از بستر الم به جلسه درس بروم. مرحوم محدث قمى مى گوید: آقاى درچه اى, زبانم آلوده است و دعایى که از این دهان آغشته به گناه بیرون آید بى ثمر است ولى دست هایم گناه نکرده, بلکه از این انگشتانم هزاران حدیث در فضائل اهل بیت روى کاغذ نوشته شده است. حاضرم با انگشتانم دارو را هم بزنم. مرحوم درچه اى موافقت مى کند و این کار انجام مى گیرد و تا بیمار از آن دارو میل مى کند, شفا حاصل مى شود و بدین گونه آیه الله درچه اى از بیمارى رهایى مى یابد.(21)
سید محمد باقر درچه اى بنابر عادت معهود خود که همیشه بعد از نماز ظهر چهارشنبه از اصفهان به درچه رفته, دو شب مانده و براى نماز ظهر جمعه به اصفهان مىآمد, چهارشنبه بیست و ششم ماه ربیع الاخر سال 1342 هـ.ق نیز به درچه حرکت کرد و در آن جا در شب جمعه بیست و هشتم مطابق پانزدهم قوس ماه شمسى قبل از طلوع صبح به حمام رفت و ناگهان در خزانه آب بین الطلوعین بدون سابقه بیمارى خونى دچار سکته مغزى گردید و این عارضه منجر به وفات او شد نخست مردم گمان کردند حالت غش و بى هوشى عادى به وى دست داده است. از این رو, خبر به اصفهان داده و طبیبان حاذق و مشهور به عیادتش رفتند تا نسبت به معالجه ایشان اقدامات لازم را به عمل آورند, اما براى آنان معلوم گردید که مرجع تقلید شیعیان به دلیل ایجاد لخته خونى در عروق مغز در سن 78 سالگى رحلت نموده است. در شب بیست و نهم ربیع الاخر خبر وفات این عالم ربانى در منطقه انتشار یافت, اهل اصفهان و روستاها و برخى آبادىهاى تابعه به درچه رفتند و روز بیست و نهم پیکر پاک این فقیه فرزانه را با شکوهى تمام و تشییعى توام با ابهت و عظمت و تشکیل دسته هاى سوگوار از درچه حرکت دادند. ازدحام جمعیت و شیعیان علاقه مند به علما و مراجع چنان انبوه بود که تقریبا از ابتدا تا انتهاى مشایعین حدود دو ساعت به طول مى کشید. هم چنین به علت شور و التهاب مردم و این که هر کسى مى خواست محض رسیدن به ثواب دوش خود را زیر تابوت حامل جنازه قرار دهد حدود غروب آفتاب پیکر آن عالم را به تخت فولاد اصفهان رسانیدند و در تکیه کازرونى پیش روى ملا عبدالکریم گزى دفن کردند.
روز آخر ربیع الثانى حاجى آقا نورالله در مسجد شاه (امام خمینى کنونى) براى او مجلس سوگوارى برپا نمود و آن چنان جمعیت انبوهى در این مجلس ترحیم شرکت نمودند که مى گفتند هیچ وقت میدان نقش جهان (امام کنونى) و مسجد مزبور چنان جمعیتى به خود ندیده است. در ظهر دوم جمادى الاول مجلس سوگوارى از آن جا برچیده و تا غروب روز سوم در مسجد نو به سوگ نشستند. این چند روز همه بازارها بسته و شوارع و طرق عمومى سیاه پوش و سایر آثار عزاداران آماده بود, بر سر قبرش در تخت فولاد نیز مراسم تعزیت و نوحه خوانى و ماتم سرایى برپا کرده بودند. چندین نفر از شاعران و ادیبان در تعزیت و تاریخ وفات وى قصائد و اشعارى جالب سرودند, از جمله حاج میرزا حسن خان جابر انصارى که در جایى از قناعت و اکتفاى مرحوم درچه اى به نانى و خورش مختصرى سخن گفته و خود محضر این فقیه را درک کرده, چنین سروده است:
جابرى پیر غم و با قد خم از این الم
خواست تاریخى رقم اشکش گذشت از آستین
از صف علم الیقین آمد یکى بیرون و گفت
باقر از علم الیقین شد جانب حق الیقین
محمد على معلم حبیب آبادى در آخر قصیده اى که سروده, چنین گفته است:
بیست و هشتم از ربیع دو یمین بد جمعه
در سما روح شریفش چون تن عیسى رفت
جمعى از سال وفاتش ز ((معلم)) پرسش
بنمودند که در خلد کى آن آقا رفت؟
داخل جمع یکى گشت و به تاریخش گفت
سید درچه اى افسوس که زین دنیا رفت(22)
سید محمد باقر چند پسر داشت که همه در مدرسه نیمآورد تحصیل مى کردند, یکى از آنها سید ابوالعلى درچه اى است که عالم مسجد قطبیه بود و در هشتم جمادى الاول سال 1380هـ.ق در راه مشهد درگذشت, جنازه اش را به اصفهان آوردند و دفن کردند. دیگرى سید ابوالمعالى است که در ششم ربیع الاول 1374 هـ.ق در بیرون بقعه تکیه کازرونى دفن شد.(23) این دو برادر هر دو دامادهاى حاج آقا میرزا جمال الدین چهارسوقى بودند که به بیان مسائل و ترویج شریعت اشتغال داشتند و از هر یک اولاد و اعقابى باقى است. برادر دیگرشان آقا سید ابوالحسن از ائمه جماعت اصفهان و چهارمین آنها حاج سید احمد مرتضوى درچه اى است.(24) پس از فوت درچه اى امامت مسجد و تدریس مسجد نو به برادرش سید محمد مهدى درچه اى واگذار شد.(25)
پى نوشت ها:
1) زندگانى حکیم جهانگیرخان قشقایى, ص159, به نقل از مردم شناسى قوچان, مجلد دوم.
2) مدرس, بنیاد تاریخ انقلاب اسلامى, ج2, ص308, مرد روزگاران, على مدرسى, ص45.
3) خاندان شیخ الاسلام, سید مصلح الدین مهدوى.
4) مجله حوزه, شماره53, ص56.
5) انسان و قرآن, علامه حسن زاده آملى, ص58.
6) شرح حال این واعظ وارسته را در کتاب ((ناصح صالح)) به قلم نگارنده مطالعه فرمائید.
7) درباره این عالم عامل بنگرید به کتاب ارباب معرفت به قلم تنى چند از دانشمندان.
8) مجله کیهان فرهنگى, اسفند 1365, ص38.
9) مجله پیام انقلاب, شماره مسلسل 104, ص16 و 17.
10) همایى نامه, ص17 ـ 18.
11) زندگانى جهانگیرخان قشقایى, ص177 ـ 178, کیهان فرهنگى, اسفند 65, ص39.
12) نک: مجله نور علم, دوره سوم, شماره مسلسل 28, ذیل نجوم امت, مقاله ناصر باقرى بیدهندى.
13) فرزانه اى از خوانسار, حاج مرتضى علوى, ص41.
14) آینه پژوهش, شماره 51, ص93.
15) زندگانى جهانگیرخان قشقایى, ص85, 101, 109, 118, 120, 122, 134, 159, 186, 191, 192, 194و 195.
16) مدرس, تاریخ و سیاست, ص67 و 70.
17) زندگینامه رجال و مشاهیر ایران, حسن مرسلوند, جلد4, ص244, و جلد 5, ص159.
18) مجله حوزه, شماره18, ص30.
19)تذکره القبور, ص;191 شعوبیه (مقدمه کتاب) ص;99 مدرس تاریخ و سیاست, ص64 و ;66 نقبإ البشر, شیخ آقا بزرگ تهرانى, ج 1, ص224.
20) زندگانى آیه الله چهارسوقى, سید محمد على روضاتى.
21) هستى شناسى و انسان شناسى, على متبحرى تهرانى, ص137 ـ 138.
22) زندگانى آیه الله چهارسوقى, ص156.
23) تذکره القبور, ص191.
24) مکارم الاثار, ج5, ص1780, پاورقى.
25) مدرس, تاریخ و سیاست, ص69.