مسئولان فرهنگى از خواب بیدار شوید!!
حجه الاسلام والمسلمین محمد تقى رهبر
چندى قبل روزنامه اى آمریکایى ((واشنگتن تایمز)) نوشت: ((دیپلماسى آمریکا درباره ایران شکست خورده است)) (به نقل روزنامه کیهان , 23 خرداد 78)
این حقیقتى است که علاوه بر اعتراف ناظران جهانى و رسانه هاى بین المللى , دولتمردان آمریکایى نیز ناباورانه بدان معترف اند. شیطان بزرگ که در رویارویى خصمانه با ایران اسلامى در صحنه جهان سیاسى شکست خورده و تحقیر شده است و از هر درى زده نتوانسته نظام اسلامى و ملت بزرگ ما را به سازش و تسلیم بکشاند و از شیطنت هاى سیاسى و دیپلماسى و توطئه هاى نظامى تاکنون طرفى نبسته است. اما این به معناى پایان ماجرا نیست.
چنان که مى دانیم این دشمن دیرین کینه توز, با سازمان هاى جاسوسى گسترده و عوامل پنهان و آشکار خود هجمه فرهنگى را پیش گرفته است که با استراتژى جدید, بودجه و امکانات بسیارى را به خدمت گرفته و از طرق گوناگون مى کوشد, نظام اسلامى را در این مصاف به نابودى و شکست بکشاند و ارزش هاى اسلامى و انقلابى را از ما بگیرد که به فرض تحقق این نیرنگ و استحاله فرهنگى جامعه ما, خطر استحاله سیاسى حتى نابودى همه چیزمان به دور از واقعیت نیست.
عملکرد مطبوعات داخلى و پاره اى از نشریات جدید الولاده برخى عناصر وابسته و مزدوران قلم به دست تعزیه گردان آن شده و به بازى گرفتن ارزش ها و آرمان هاى انقلاب و اهانت به مقدسات و باورهاى دینى مردم که در کشورمان (زیر لواى آزادى بیان و قلم) صورت مى پذیرد (که قلم از بیانش شرم دارد) این خود بخشى از سناریو آمریکایى است که ناباورانه و زیر لواى مسوولان فرهنگى کشور تاکنون به اجرا در آمده است.
اگر دیروز عروسک هاى این نیرنگ زشت و شیطانى سلمان رشدىها بودند و انگلیس و اروپا یا صهیونیست ها و عوامل شان از آن حمایت مى کردند اما امروز با کمال تإسف و تإثر حمله و تهاجم را به درون خانه ما کشانده اند و عناصر داخلى را (که کارگزار طرح براندازى بیگانه اند) به خدمت گرفته و گردانندگان این توطئه پاره اى از مطبوعات خلق الساعه اند که از خون این ملت تغذیه مى شوند و وقیحانه (و با استفاده از اختلاف نامیمون جناح ها!) مجرى نقشه هاى شوم دشمنان اسلام و میهن عزیز ما شده اند و برخى مسوولان فرهنگى هنوز به خود نیامده اند و یا نخواسته اند بفهمند که باید در عمل خط مشى خود را با انقلاب همسو کنند و همین مطلب است که خشم ملت را برافروخته است و ملت را به شگفتى واداشته که در ((سال امام خمینى)) این چه ماجراست؟
و رهبر معظم انقلاب را به اعتراض و اظهار نگرانى واداشته است که در خطبه هاى نماز جمعه نهم مهرماه 78 همزمان با میلاد حضرت زهرا(س) و امام خمینى ـ قدس سره ـ در سخنان خود و با اظهار شرمندگى در پیشگاه ولى عصر ـ ارواحنا فداه ـ با اشاره به این مطلب فرمودند:
((من از مدیران فرهنگى کشور توقعم بیش از این است. من انتظار دارم فضاى کشور از لحاظ فرهنگى طورى نباشد که کسى این گستاخى و یا این غفلت را نسبت به امام زمان ـ عجل الله فرجه ـ مرتکب شود... عیبى در یک جاى کار هست که در فضاى فرهنگى کشور کسى جرإت کند یا غفلت کند که به امام زمان و به این اعتقاد با این اهمیت این گونه اهانت کند. من از کسانى که الان مسوولان رسمى امور فرهنگى کشور هستند توقع و خواستم این است که به طور جدى تجدید نظر کنند و ببینند عیب کارشان کجاست)).
آن چه معظم له فرمودند سخن همه علما و مراجع و حوزه هاى علمى و دانشگاهى و اساتید و دانشجویان و میلیون ها انسان مومن و درد آشنایى است که در آن ماجراى تإسف بار شنیدیم و دیدم و این تنها یک مورد نبود بلکه پیش از آن نیز برخى (رنگین نامه هاى تجدید نظر طلب) در یک توطئه حساب شده و هماهنگ, با رسانه هاى استکبارى باورهاى دینى و شرایع اسلامى و ارزش هاى انقلابى را به بازى گرفته اند که برخى از آن ها پس از رسوایى هاى فراوان که مرتکب شدند و تحت فشار افکار عمومى به توقیف و تعطیل کشیده شدند. اما بقایاى این جریان شوم در لایه هاى فکرى آن عناصر منحرف وبازى خورده در قالب نویسنده و با پوشش مظلوم نمایى!! هنوز باقى است که اگر برخورد انقلابى و در حد انتظار با آنان نشود از گوشه دیگر و نشریه اى دیگر سر بیرون مى کنند و به مثل معروف ((در را که بر آن ها مى بندى سر از پنجره برمىآورند))! و این است عاقبت بد فرجام تساهل وتسامح در فضاى اندیشه و فرهنگ که به هیچ وجه با ملاک هاى اسلامى و فرهنگى ما سازگار نبوده و نیست.
سخنان مقام معظم رهبرى با تدبیر مآل اندیشى ایشان فضاى متشنج کشور را مهار کرد و آرامش و امنیت بخشید و به دنبال آن ریاست محترم جمهورى مسوولان وزارت ارشاد را به کنترل و نظارت بر جریان هاى فرهنگى فرا خواندند که امید است به این خواسته ها همان گونه که مسوولان ارشاد وعده دادند به طور جدى و سریع جامه عمل پوشند, چرا که این ملت مومن و غیور براى آرمان هاى دینى خود تا خون در رگ دارد بر سر پیمانى که با امام خود بسته است همواره استوار ایستاده و در حفظ و حراست از دست آورد خون شهیدان گلگون کفن خود ذره اى ((تسامح و تساهل)) را تحمل نمى کنند و هرج و مرج فرهنگى و رسانه اى و مطبوعاتى با غیرت دینى این ملت که صاحبان اصلى این انقلاب و ولى نعمت مسوولان و همه ما هستند وفق نمى دهد و شاید مشکل اصلى جریان هاى ناموزون و آلوده فرهنگى کشور در این اواخر در این کلمه ریشه داشته باشد که برخى مسوولان فرهنگى با فضاى فکرى و عقیدتى این ملت آشنایى ندارند و تلخى ها و شکنجه هاى انقلاب را نچشیده اند و جامعه شناسى و مردم شناسى درستى از کشور و مردم خود ندارند و اگر مسوولان از چنین شناختى بهره نداشته باشند امور به بیراهه مى رود و همه چیز دستخوش نابسامانى مى گردد.
مسوولان فرهنگى بیشتر مسوولیت خود را بشناسند
نکته اى که باید بر آن تإکید کنیم این است که جریان و مصیبت عظماى حمله به مقدسات و ارزش ها را نباید تمام شده تلقى کرد که فتنه چون آتش زیر خاکستر است و هر لحظه مجال ظهور و نمود دارد بنابراین اگر بخواهیم با قضیه فرهنگ به طور اصولى برخورد کنیم باید به ابعاد مسإله بنگریم و به داروى مسکن بسنده نکنیم.
سوال این است که فضاى فرهنگى در یک کشور را چه کسانى و چه نهادهایى باید زیر نظر داشته باشند و در سامان بخشى آن بذل مساعى کنند؟ اگر این افراد و نهادها به موقعیت و مسوولیت خود به طور جدى و با آگاهى کامل توجه داشته باشند به طور قطع هشدار یا توبیخ و یا حتى برکنارى یک یا چند مسوول کارساز نبوده و زمینه بروز ناهنجارىها همچنان باقى خواهد ماند.
بنابراین وقتى سخن از اصلاح ساختار فرهنگى و مدیریت آن به میان مىآید باید به مجموعه عوامل فرهنگى از سیاستگذارى تا اجرا و عمل و رسانه و نشر و کنترل و هدایت و سایر ابعاد مسإله اندیشید که در یک نظام هماهنگ و با یک استراتژى واحد امور فرهنگى و ارزشى هدایت شود و با تخلفات هم در جاى خود برخورد قاطع شود و اگر جز این باشد و عوامل موثر در ساختار فرهنگى باز شناخته نشود و ریشه فساد از سرچشمه نخشکد این خود رفته رفته همچون غده سرطانى از گوشه اى دیگر در پیکر جامعه ما سر برون مىآورد.
آن چه مسلم است و جاى هیچ گونه تردیدى نیست این که دشمنان اسلام و انقلاب و محافل استکبارى و صهیونیستى ـ که از این انقلاب زخم کارى خورده اند ـ از توطئه و تهاجم لحظه اى فروگذار نخواهند کرد و استراتژى آن ها در حال حاضر بر پایه هجوم فرهنگى و حمله به مقدسات و تضعیف باورها و محو غیرت دینى است (هرچند در این روزها شیطان بزرگ از حمله نظامى نیز سخن گفته است که آن را هم باید از بازتاب همین جریان ها و اختلاف داخلى و خودخواهى هاى جناحى و جنگ و گریزهاى سیاسى دانست که شرح آن در این مقال نمى گنجد) اما از حمله نظامى بدتر هجمه فرهنگى است که متإسفانه در این حمله تیر دشمن به هدف خورده و آثار شوم آن را به رإى العین مشاهده مى کنیم. از این نکته بگذریم. حال در برابر این هجوم چه باید کرد؟
بسیج عمومى در برابر هجمه فرهنگى
به نظر مى رسد که مقابله با این هجوم بسیج عمومى را مى طلبد, همان گونه که در دفاع مقدس تنها بسیج عمومى کار جنگ را یکسره کرد و دشمنان را به شکست کشانید. البته روشن است که بین بسیج عمومى فرهنگى با بسیج نظامى فرق است. مقصود ما از بسیج عمومى در عرصه فرهنگ حضور تمام آگاهان, اندیشمندان , عالمان, حوزه و مراکز تعلیم و تربیت, دانشگاهیان, مطبوعات متعهد و رسانه هاى همگانى صدا و سیما و نهادهاى تبلیغى و هر سازمان, وزارت خانه و گروه یا فرد یا جمعیتى است که خالصانه و دلسوزانه و با درک عمیق از اسلام و انقلاب کار فرهنگى مى کنند و پاسدار فرهنگ و عزت و شرف اسلامى اند و خود را در پیشگاه خدا و رسول و ائمه هدى و حضرت بقیه الله ـ عجل الله تعالى فرجه ـ مسوول مى دانند و به آرمان هاى امام و ثمرات خون شهیدان مى اندیشند و تجربه هاى تلخ انقلاب و جنگ و ویرانى را چشیده و اهل دردند نه از راه رسیده هایى که تنها میراث خوار انقلابند و در پى جاه و مقام ودنیا و اعتبار و ثروت و رفاه و امثال این ها هستند.
سخن ما با شوراى عالى انقلاب فرهنگى
بنابراین در جریان هاى فرهنگى تنها یک وزیر یا مسوول و نهاد را نمى توان مواخذه کرد, بلکه با نگاهى گسترده و طرحى جامع باید به بسیج فرهنگى و نهادینه کردن دفاع از فرهنگ اسلامى و انقلاب مان پرداخت.
به نظر مى رسد شوراى عالى انقلاب فرهنگى با آن گستردگى که دارد در سیاست هاى فرهنگى کشور سهم به سزایى دارد. مسایل مهم تبلیغى و فرهنگى, آموزشى, پرورشى, پژوهشى و هنر و سینما, مطبوعات و امثال این ها به طور قطع نباید از دید شوراى عالى انقلاب فرهنگى پنهان بماند.
اگر شوراى عالى انقلاب فرهنگى در مسایل ارزشى اسلام و سیاست هاى کلى نظام وآرمان هاى انقلاب حضور فعال و مداوم نداشته باشد و در موقعیت هاى گوناگون به مسوولیت مهم خویش نرسد در این صورت فاقد فلسفه وجودى خواهد بود.
فراموش نکرده ایم حضرت امام براى شوراى عالى فرهنگى که آن روز ریاست آن را حضرت آیه الله خامنه اى ـ مدظله ـ بر عهده داشتند نامه اى نوشتند و از وضع فرهنگى پاره اى نهادها که وقایع تاریخى را تحریف کرده بودند ابراز نارضایتى کردند و خاطر نشان ساختند که : ((باعث تعجب و تإسف است که نظام آموزشى کشور اسلامى ایران نسبتى به مرحوم بهبهانى ـ رحمه الله علیه ـ دهد که حتى کسروى با آن سوابق ضد اسلامى درباره ایشان نمى دهد. کسروى ضد دین پس از تجلیل از آقایان بهبهانى و طباطبایى دستور بهبهانى و طباطبایى به مردم را (در پناه بردن به سفارت یک دولت بیگانه) رد مى کند. از حضرت عالى که دلسوز اسلام و انقلاب هستید اکیدا مى خواهم مسوول براى رسیدگى به این امور گذاشته تا در تمام این گونه موارد شما را در جریان بگذارد)). (صحیفه نور, ج21, 102)
ملاحظه کنیم که عکس العمل حضرت امام ـ قدس سره ـ در برابر تحریف یک امر تاریخى در خصوص علماى اسلام چقدر حساس بود؟
امروز نیز که وضع اسفبار فضاى فرهنگى کشور به ویژه مطبوعات زیر لواى آزادى به چه نکبت و فضیحتى افتاده و قلم هاى در خدمت بیگانه با مقدسات مان چگونه بازى مى کنند؟! که به هیچ وجه و در هیچ منطقى قابل تحمل نیست.
بنابراین با الهام گیرى از رهنمود حضرت امام راحل و توصیه هاى مقام معظم رهبرى انتظار است شوراى عالى انقلاب فرهنگى با حساسیت و دقت ـ نه جانبى ودر خلال انبوه مشغله هایى که معمولا اعضاى محترم این شورا دارند ـ مسایل فرهنگى کشور را دنبال کنند و با قاطعیتى که در خور یک شوراى انقلابى است از توان و اختیارات و امکانات خود در پاسدارى از فرهنگ اسلامى و ارزش ها بکوشند که این انتظار به حق ملت از این شوراى محترم است.
غوغا سالارى براى آزادى مطبوعات!
هرچند در قانون اساسى ما خط و مرز و محدوده آزادى مطبوعات مشخص شده است که آن خارج نشدن مطبوعات از قلمرو مصالح کشور و نظام و مبانى و ارزش هاى اسلامى است اما تا چه اندازه به این قانون عمل مى شود. آن را باید از فضاى مطبوعاتى کنونى سراغ گرفت.
تنها چیزى که در این دو ساله مدعیان و هواداران دروغین ((دوم خرداد)) و تجدیدنظر طلبان زیر این عنوان و با سوء استفاده فرصت طلبانه از این فضا و با خیانت به آرمان هاى دولت محترم رعایت نکردند همان مصالح کشور و نظام بود. چه قلم هایى زهرآگین و لجام گسیخته که صفحات مطبوعات را آلوده نکردند (که نیاز به بیان ندارد) آنها بدین وسیله فضاى مطبوعاتى فرهنگى مسمومى را به وجود آوردند تا زمینه تشنج و فتنه دانشگاه و به دنبال آن زمینه اهانت به مقدسات را فراهم ساختند که در سخن مقام معظم رهبرى بدان اشاره شد.
و امروز که در مجلس شوراى اسلامى سخن از بررسى قانون مطبوعات است گروهى از روزنامه نگاران تشکل هاى سیاسى غوغاسالارى به راه انداخته اند و با اعمال فشار بر مجلس و نهاد قانون گذارى برآنند که نمایندگان را از بحث پیرامون موضوع مطبوعات بازدارند و برخى افراد از جناح ها تهدید به ترک مجلس کرده و آن را به گرایش هاى جناحى پیوند زده اند در حالى که این حق مجلس است که به بررسى این مسإله بپردازد.
چیزى که در اینجا سوال برانگیز است این که چرا رسانه هاى امپریالیستى طرح اصلاح قانون مطبوعات را برخلاف روند اصلاحات دانسته اند به طورى که رادیوهاى انگلیس و فرانسه نسبت به طرح این قانون در مجلس اظهار نگرانى کرده اند و آن را مقابله با روند اصلاحات و دموکراسى دانسته و به مقابله با آن پرداخته اند؟! این کدامین اصلاحات است که به خاطر آن استعمار پیر براى آن سینه چاک مى کند و چرا فرانسوى ها که چند دانش آموز دختر را به دلیل حجاب اسلامى از مدرسه اخراج مى کنند حالا براى روند اصلاحات و آزادىها در کشور ما اشک تمساح مى ریزند؟!
و چرا سلمان رشدى در نشست پارلمانى بین المللى نویسندگان در پاریس اخیرا گفته است:
((هرگونه اعمال محدودیت بر نویسندگان تحت عنوان اخلاق و سلامت جامعه مبارزه با شرک کفر و فساد اخلاق و حتى پورنوگرافى! خلاف آزادى نویسندگان است و جمهورى اسلامى ایران را به قتل و آزار نویسندگان متهم و محکوم مى کند؟!)).
آیا این ها کافى نیست که به مخالفان طرح اصلاح قانون مطبوعات بفهماند که دانسته یا ندانسته با کدام جریانى همسویى دارند و در دام چه کسانى افتاده اند؟
تشکل هاى سیاسى و انجمن صنفى روزنامه نگارى و امثال آن ها که مجلس را به مسکوت گذاشتن طرح مزبور فرا مى خوانند, مى دانند کدام جریان را تعقیب مى کنند؟! در حالى که این حق مجلس و وظیفه نمایندگان مردم است که درباره این طرح و موارد دیگر (از این قبیل) که با سرنوشت فرهنگ و انقلاب و ملت ما گره خورده است به بحث و تحلیل بنشینند و مخالف و موافق حرفشان را بزنند و براى بهسازى فضاى مطبوعاتى کشور با منطق و تعقل اتخاذ تصمیم کنند.
خلاصه آن که : شم سیاسى و فرهنگى چنین مى نماید که هر حرکتى که بیگانگان و رسانه هاى استکبارى را به واکنش وامى دارد باید نسبت به آن حساس بود و مجال نداد تا دیگران سیاست هاى فرهنگى را براى ما ترسیم کنند.
در هر حال دلسوزان انقلاب و آن ها که دلشان براى اسلام مى تپد ((خودىها)) مراقب باشند تا بازیچه دست فرصت طلبان دگراندیش و بى تعهد قرار نگیرند, آن ها که نان اسلام را مى خورند, این روزها در معرض امتحانى بزرگ قرار دارند. از جوسازى رسانه هاى غربى و فشارهاى برخى صنوف مطبوعاتى (که دل در گرو اسلام و انقلاب ندارند) نهراسند.
ضرورت دگرگونى وضع کنونى مطبوعات که تراژدى فراموش نشدنى گذشته را براى کشور پدیدار مى سازد; مسوولان و نمایندگان را بر آن مى دارد که با واقع بینى و غیرت اسلامى راهى برگزینند که به سود دشمنان و لیبرال ها و جناح هاى بیگانه نباشد و مجال را براى فتنه گران زیر نام آزادى, فراهم نیاورد. به امید بهروزى و حفظ فرهنگ و ارزش هاى اسلامى.