انتخابات مجلس ششم و امیدهاى دوستان و دشمنان انقلاب
حجه الاسلام والمسلمین محمدتقى رهبر
حضرت امام خمینى ـ قدس سره ـ :
((بحمدالله مردم ما داراى رشد دینى ـ سیاسى مطلوب مى باشند و خود, افراد متدین و درد مستضعفان چشیده و آگاه به مسائل دینى ـ سیاسى و همگام با محرومین را انتخاب خواهند کرد))(صحیفه نور, ج;20 ص101)
((و از نمایندگان مجلس شوراى اسلامى در این عصر و عصرهاى آینده مى خواهم که اگر خدایى نخواسته عناصر منحرفى با دسیسه و بازى سیاسى وکالت خود را بر مردم تحمیل نمودند مجلس اعتبارنامه آنان را رد کند و نگذارند حتى یک عنصر خرابکار وابسته به مجلس راه یابد)).
(وصیت نامه سیاسى الهى امام, صحیفه نور, ج21, ص186)
همان گونه که اوضاع و احوال گواهى مى دهد, دوستان و دشمنان انقلاب هر دو و هر یک با هدفى ـ و شاید بیش از همه دشمنان ـ به انتخابات مجلس ششم چشم امید بسته و بى صبرانه در انتظار انتخابات و تشکیل مجلس و تحقق ایده ها و آرمان هاى خود مترصد سرنوشت انتخابات آینده اند. اینکه گفتیم بیش از همه دشمنان ما به مجلس ششم چشم دوخته اند دلائل روشنى دارد که از دید کاوشگران پوشیده نیست.
و کارگزاران سیاست غربى که خط و ربط به عناصر داخلى وابسته مى دهند بدان اعتراف کرده و مى کنند و براى آن سرمایه گذارى تبلیغاتى فراوان دارند.
یکى از دیپلمات هاى غربى مى گوید: ((انتخابات مجلس ششم براى غرب بسیار مهم است اگر روند اصلاحات! در ایران ادامه پیدا کند و انتخابات به شکل مطلوب!! برگزار شود و اصلاحات! توسط مجلس جدید تعمیق یابد من فکر مى کنم آن وقت شرایط مناسبى براى توسعه روابط ایران با غرب پیش آید))
این گونه سخنان و شفاف تر از اینها را در اعترافات غربى ها و آنان که در داخل کشور از زبان غرب استعمارگر سخن مى گویند, بسیار مى توان دید. و اما دلائل این حساسیت.
دشمن در اندیشه کودتاى پارلمانى!
دشمنان خارجى و عمله و کارگزاران داخلى آنها که با تحلیل هاى بیمارگونه خود سرنوشت انقلاب را رو به افول و اصول و ارزشها را رو به ضعف و زوال مى پندارند, بر این باورند که روند سیاسى در سالهاى اخیر کشور چیزى به مفهوم تجدید نظر در آرمان هاى انقلاب و اندیشه هاى امام راحل ـ قدس سره ـ و تغییر و تحولاتى در این خصوص است که به مرور زمان ابتکار عمل را در عرصه سیاسى و مدیریت کشور از کف وفاداران به امام و ارزشها و اصول انقلاب, خواهد گرفت و سرانجام راه را براى حاکمیت اندیشه هاى تجدد طلبان غرب باور خواهد گشود که ثمره آن بازگشت فرهنگ لیبرالیسم و نفوذ و سلطه امپریالیسم و گشودن عرصه براى افکار و راه و روش هاى ضد انقلابى خواهد بود.
و در این میان نقش نمایندگان مجلس شوراى اسلامى بسیار تعیین کننده است.
آنچه بدان اشاره کردیم یک برداشت بدبینانه و غیرواقعى و موهوم که ناشى از حساسیت نسبت به وقایع جارى باشد نیست. بلکه واقعیتى است که دشمنان اسلام و انقلاب به صراحت از آن سخن گفته اند و رادیوها و رسانه هاى خارجى صهیونیستى و امپریالیستى و فراریان خارج کشور روى آن مانور داده و مى دهند و برخى مطبوعات داخلى وجریان هاى محفلى و گروهک هاى ورشکسته غیرقانونى درصفحات روزنامه هاى خود بر آن تإکید ورزیده و نوید روى کار آمدن تجدید نظر طلبان را در مجلس و نهاد قانون گذارى به خود و اربابان خود داده اند! به طور شفاف این طیف از سیاست اندیشان مجلس مى خواهند که راه سازش با امریکا را باز کند, دست آشتى به دشمنان قسم خورده اسلام و انقلاب بدهد. شعار مرگ بر امریکا را شعارى کهنه و مقطعى و تاریخ برگشته بداند. لیبرال ها را که سر در آخور استکبار دارند در فضاى سیاسى کشور پر و بال دهد, از آزادىهاى نامشروع که همخوانى با آرمان هاى اسلام و انقلاب ندارد دفاع نماید, عناصر حزب الله و به قول آنها متحجرین و تندروها را از صحنه بدر کند و اگر وفاداران واقعى انقلاب در مجلس بودند آنها را به اقلیت تبدیل نماید تا رإى و نظر در مصوبات نداشته باشد, هر وزیرى با هر دیدگاه سهل انگارانه از کانال مجلس عبور کند و سرنوشت فرهنگ و جامعه را در قبضه گیرد, و خلاصه آنکه این نهاد سرنوشت ساز را همسو با آرمان هاى بیگانه و تجدید نظر طلبان و یک مرجع قانونى براى توجیه خواسته آنان شکل دهد و هدایت کند.
این خواسته دشمنان انقلاب و عناصر فریب خورده داخلى آنهاست که نه پنهان بلکه آشکارا از آن سخن گفته اند. یکى از شواهد ساعت شمار آن واکنش هایى است که رسانه هاى امپریالیستى و مطبوعات همسوى داخلى با آنان در مورد توقیف پاره اى جراید همسو با استکبار و محاکمات ارباب مطبوعات در دادگاههاى صالحه نشان دادند و اشک تمساح هایى که ریختند و غوغاسالارى که هنوز هم ادامه دارد که چرا فلان متخلف مطبوعاتى را که سالها بر سر سفره انقلاب نان و نمک خورده و کسب اشتهار کرده و اینک بر اثر سرخوردگى ها و عقده هاى درونى و هواى نفس به جرگه معترضین به امام و انقلاب پیوسته است به محاکمه مى کشید؟! و این را سانسور عقیده و بیان و مخل به آزادى و در تضاد با دموکراسى و به قول آنها ((اصلاحات!)) قلمداد مى کنند. و چنان که در مقاله پیشین گفتیم رسانه هاى غربى, استکبارى, امریکایى, اسرائیلى و فراریان و تروریست هاى وطن فروش خارج کشور یک صدا به دفاع از فلان محکوم دادگاه ویژه پرداخته و او را با چهره هایى چون مدرس در کفه سنجش نهاده! و اظهار داشته اند که قهرمان این محاکمه کارنامه بیست ساله انقلاب اسلامى در ایران را زیر سوال برد! و شاید این عکس العمل هاى گول زننده براى فلان محکوم و هوادارانش نیز نشانه شخصیت! و شهرت تلقى شود و با این باور شیطانى بپندارند که خوب عمل کردند و از کرده خود دلشاد باشند!! اما تیرگى اندیشه به اینان مجال نداد که به قیاس مع الفارق خود پى برند که مدرس آن فقیه وارسته و قهرمان مبارزه با استبداد رضاخانى و استعمار انگلیس و مجلس فرمایشى, سکوت مرگبار دوران اختناق را شکست و یک تنه در برابر زورگویى هاى آنان ایستاد تا جام شهادت نوشید! و جاودانه شد, اما این نوچه هاى کم مایه تازه به دوران رسیده با تکیه بر وسوسه هاى درونى و برونى و فریب احزاب ورشکسته ثمرات و ارزش هاى انقلاب دشمن شکنى را زیر سوال مى برند که ستون فقرات استعمار درهم شکسته و امریکاى جهانخوار را به ذلت و دریوزگى کشانیده و پس از چهارده قرن خاموشى و فراموشى اسلام و حکومت اسلامى و ولایت صالحان را به رهبرى پیامبرگونه امام به صحنه آورده و امید مستضعفان را در دلهاى مرده محرومان و مسلمانان جهان برانگیخته تا بدانند که مى توانند با تکیه بر خدا و نیروهاى معنوى و اتحاد و همبستگى و جهاد و مبارزه و بدون استمداد از قدرتهاى سلطه گر سرنوشت خویش را با دست خویش بنویسند و آزاد و مستقل زندگى کنند و محکوم رژیم هاى فرمایشى و خود فروخته نباشند, این عناصر ناسپاس و فریب خورده که تمام شهرت خود را در سایه امام راحل کسب کرده اند امروزه پشت به آرمانهاى امام نموده و به زعم خودشان با شجاعت همه چیز را مى گویند! و زیر سوال مى برند! عرض خود مى برند و زحمت ما مى دارند و بیگانگان که دشمن خونى روحانیت و انقلاب و همه جناح هاى سیاسى و کل نظام و کیان کشورند براى آنان کف مى زنند و برخى تشکل ها و عناصر مشکوک و کوتاه فکر آن در داخل براى آنان تظاهرات مى کنند و بر مظلومیت آنها نوحه مى خوانند و آگهى تسلیت مى دهند! و در روزنامه ها تیتر مى زنند و با غوغاسالارى محاکمه آنان را محاکمه آزادى مى دانند و به صراحت ابراز مى دارند که اگر بتوانند به این محکومین سیاسى براى مجلس شوراى اسلامى رإى خواهند داد!! اینها حکایت از چه چیز دارد؟! براى کسانى که اندک شعورى داشته باشند جاى تردید باقى نمى ماند که بیگانه و بیگانه پرست در پى کدام مجلس لحظه شمارى مى کند؟! مجلسى که با کودتاى پارلمانى شکل گیرد!! و همسوى با استکبار و شیطان بزرگ حرکت کند. و بدیهى است که کارنامه آن چه خواهد بود.
بارى, این ایده و تفکر جریانى است که از خارج و با تبلیغات سیاست هاى بیگانه هدایت مى شود و پاره اى ساده اندیش در دام این توطئه افتاده اند و این روزها با سنگر گرفتن پشت فلان شخصیت یا نهاد یا عنوان هاى دیگر تمام توش و توان خود را به میدان آورده تا در این نبرد سیاسى سرنوشت ساز ابتکار عمل را به دست گیرند و اگر بتوانند مجلس آینده را قبضه کنند تا با یک قیام و قعود هر آنچه دلخواهشان باشد و به مصلحت دشمنان است به تصویب رسانند و رنگ قانونى بدهند.
خلاصه آن که ملت باید بداند مجلس شوراى اسلامى این بار با دیگر بارها تفاوت بسیار دارد یک نبرد واقعى است بین حق و باطل, موقعیتى است سرنوشت ساز و استراتژیک که لحظه اى غفلت از سرنوشت آن مى تواند عواقب بسیار خطرناکى در پى داشته باشد که به هیچ وجه قابل جبران نباشد.
و اما دوستان انقلاب و مسوولیت آنها
با همان ملاک ها که درباره چشم انداز مجلس آینده را از دید دشمنان گفتیم, دوستان انقلاب نیز با حساسیت بسیار انتخابات را دنبال کنند, چه آنان که کاندیداى مجلس اند و چه آنان که رإى و نظر و انتخابشان سرنوشت ساز است. در این جا سخن از عناصر خودى است, آنان که به ((اسلام, انقلاب, امام و رهبرى و ولایت فقیه)) وفا دارند و این اصول را عناصر بنیادین سیاست و اجتماع و ارکان قوام ملت و استقلال و دین و دنیاى خود مى دانند و از قید هوارسته و از بند دیگران وارسته و خود فکر مى کنند نه دیگران به جاى آنها.
از تکرار سرنوشت مشروطیت بترسید!
حضرت امام خمینى که با روشن بینى الهى و بى نظیر خود آینده انقلاب را در مخاطره توطئه هاى دشمنان مى دیدند درد و درمان جامعه و سرنوشت کشور و ملت را از رهگذر مجلس مورد توجه خاص قرار داده و به طور مکرر هشدار داده و از جمله مراقبت از نهاد قانونگذارى را در وصیت نامه جاودانه خود یک وظیفه حتمى و تکلیف سرنوشت ساز دانسته و آحاد ملت را به هوشیارى در انتخاب و تشکیل مجلس انقلابى و مومن و آگاه و کارآمد, توصیه نموده و با اشاره به سرنوشت مشروطه و جلوگیرى از تکرار آن در انقلاب اسلامى مى فرماید:
((علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد و الا کار از دست همه خارج خواهد شد و این حقیقتى است که بعد از مشروطه لمس نموده اید و نموده ایم. چه هیچ علاجى بالاتر و والاتر از آن نیست که ملت در سرتاسر کشور در کارهایى که محول به اواست بر طبق ضوابط اسلامى و قانون اساسى انجام دهند و در تعیین رئیس جمهور و وکلاى مجلس با طبقه تحصیل کرده و متعهد و روشنفکر با اطلاع از مجارى علوم شرعیه و غیر وابسته به کشورهاى قدرتمند استعمارگر و اشتهار به تقوى و تعهد به اسلام و جمهورى اسلامى مشورت کرده و با علما و روحانیون باتقوى و متعهد به جمهورى اسلامى نیز مشورت نموده و توجه داشته باشند رئیس جمهور و وکلإ مجلس از طبقه اى باشند که محرومیت و مظلومیت مستضعفان و محرومان جامعه را لمس نموده و در فکر رفاه آنان باشند نه از سرمایه داران و زمین خواران و صدرنشینان مرفه و غرق در لذات و شهوات که تلخى محرومیت و رنج گرسنگان و پابرهنگان را نمى توانند بفهمند)).
(صحیفه نور, ج21, ص187)
از سخنان جاودانه اما معیار انتخاب و انتخاب شوندگان را مى توان دریافت امام قبل از آن که به این معیارها بازنگرى کنیم هشدار بسیار مهم حضرتش را درباره سرنوشت مشروطیت و جلوگیرى از تکرار آن مد نظر داشته باشیم. هیچ انقلابى در این جهان از خطر مصون نیست به ویژه انقلابى برخاسته از ایمان و آرمان هاى الهى و مردمى که دشمنان زخم خورده مترصد لحظه هایى هستند که بتوانند زهر خود را بپاشند و انتقام شکست هاى خود را بگیرند. اگر به سرنوشت اسلام مسلمانان پس از رحلت پیامبر توجه کنیم مى بینیم که احزاب ورشکسته و قبایل بت پرست خلع سلاح شده کار این آئین الهى را به جایى رساندند که خلافت اسلامى در قبضه معاویه ها و عبدالملک ها و یزیدها درآمد که بر تخت سلطنت تکیه زنند و بگویند با کشتن امام حسین علیه السلام و فرزندان و یارانش که عنصر و عصاره ایمان بودند انتقام خون هاى جاهلیت و کفر را از فرزندان احمد گرفتیم از حاضرین مجلس کسى جز زینب کبرى یا امام سجاد(ع) به یزید تودهنى نزند که چرا بر اریکه خلافت اسلام نشسته و به یاوه گویى پرداخته است؟! این از صدر اسلام که تا ابد دود آن به چشم بشریت مى رود. در قرن اخیر نیز مشروطیت با شرایط خاص خود همین سرنوشت را پیدا کرد میراث فداکاریهاى آزادىخواهان و علما و مجتهدان و مشروطه طلبان واقعى را فراماسونرها و غرب زده ها بردند و مشروطه غیر مشروعه شد و چهره هاى بزرگ بالاى دار رفتند و ماجراى اسفبار تاریخى آن به گونه اى شد که آیه الله بزرگ مرحوم حاج شیخ فضل الله مجاهد, در جمع نمایندگانى که در حرم حضرت عبدالعظیم بست نشسته بودند روزنامه کوکب را آورد و خواند و با گریه گفت آیا نمى بینید در مطبوعات کشور به ائمه اطهار(ع) چگونه توهین مى شود...))
عین ماجرا را در مطبوعات کشور و بیست سال پس از پیروزى انقلاب اسلامى دیدیم که در فضاى تساهل و تسامح و آزادى مطبوعاتى چه رسوایى ها که به بار ننشست که شرح این هجران و این خون جگر را به مجالى دیگر موکول مى کنیم و اینک سخن از مجلس و انتخابات و مجلس ششم است با توجه به هشدار حضرت امام در سرنوشت مشروطه باید دلسوزان انقلاب و دین باوران مخلص و آنان که مقام و ریاست را براى دنیا و شهوت و شکم نمى خواهند و انقلاب را دکانى براى مقاصد مادى خود قرار نداده اند, تمام ساز و برگ خود را به کار گیرند تا مجلس ششم به چنگ عناصر فاسد لیبرال مآب و تجدید نظر طلب و بى صلاحیت نیفتد و رویاى دشمنان قسم خورده خارجى و عناصر وابسته داخلى و فریب خوردگان به آشفته خوابى تعبیر گردد. بدانند غفلت از این مهم گناهى است نابخشودنى و خالى کردن سنگر براى دشمنان مهاجم و عوامل نفوذى آنها.
و اما شرایط انتخاب شوندگان که در آینده مفصل تر از آن سخن خواهیم گفت. در فراز فوق الذکر از وصیت نامه حضرت امام, در این خصوص به مشورت با عالمان آگاه و افراد دین باور و غیر وابسته به قدرتهاى استعمارگر و مشهور به تقوا توصیه شده و به یک نکته مهم اشاره فرموده و آن اینکه ((وکلاى مجلس از طبقه اى باشند که محرومیت و مظلومیت مستضعفان و محرومان جامعه را لمس نموده و در فکر رفاه آنان باشند نه از سرمایه داران و زمین خواران و صدر نشین مرفه و غرق در لذات و شهوات که تلخى محرومیت و رنج گرسنگان و پابرهنگان را نمى توانند بفهمند.))
اگر مجلس از این گونه عناصر مومن و مردمى و دردآشنا تشکیل شود و نه مرفهان لذت طلب, سرنوشت فقر و غنا در کشور دگرگون خواهد شد. نمایندگان به جاى این که در بازىهاى سیاسى اسیر باشند و به حقوق کلان و امکانات رفاهى سرگرم زندگى خود و منافع اطرافیان خود بیاندیشند, به سرنوشت ملت و طبقات محروم فکر مى کنند. مى توانند بفهمند که چرا موج فساد و اعتیاد جامعه را پوشش داده, چرا رشوه و ربا رائج شده, چرا بى تفاوتى حاکم گردیده, چرا نرخ تورم سیر تصاعدى دارد و کمر محرومان را شکسته به جاى این که در فکر تجمل و تزیین زندگى خود یا پارلمان و تعویض سالن و مبل و دکوراسیون آن باشند, به بیغوله هاى محرومان فکر خواهند کرد , به مردمى که به کمترین امکانات ساخته و با ریاضت و مسکنت باز هم آماده دفاع از اسلام و انقلاب اند و مع الاسف باید اعتراف کرد با همه شعارها که از هر سو داده شده و مى شود, فکر اساسى براى این گونه مشکلات نشده است.