مرگ یک امت
آنچه اخیرا در جمهورى چچن رخ داده این سوال رادر ذهن انسان ایجاد مى کند که چگونه ممکن است ملتى مسلمان مورد هجوم و ستم و کشتار قرار گیرند و کشورهاى اسلامى هیچ واکنشى نشان ندهند ؟ آیا آنها جزء این امت بزرگ نیستند یا اصلا امتى وجود ندارد ؟
ظلم و جنایت همچنان ادامه دارد; جنایتهایى که انسان از شنیدنش ناتوان است چه رسد به دیدن! در روزنامه اهرام چاپ مصر در تاریخ 11/11/99 عکسى چاپ شده بود با عنوان ((رعب به روش روسى)) نمى دانم چگونه این عکس در همه جا منتشر شد ولى مورد توجه و اهتمام قابل قبولى واقع نگشت . این عکس چند سرباز روس را نشان مى داد که دو مرد مسلمان چچنى را با دست و پاى بسته با طنابى به پشت اتومبیل وصل کرده بودند . در زیر عکس این شرح نوشته شده بود ((سربازان روس در نهایت سنگدلى دو مرد چچنى را با دست و پاى بسته و سینه برهنه به پشت اتومبیل وصل کرده آنها را روى زمین مى کشیدند این عکس تکان دهنده گوشه کوچکى از جنایاتى را نشان مى دهد که روزانه در منطقه قفقاز روى مى دهد . خانه ها ویران مى شود, اماکن عمومى به آتش کشیده مى شود , ایستگاههاى برق و شبکه هاى گازرسانى از بین برده مى شود و چه بسا کودکانى که یتیم و زنانى که بیوه مى شوند.
درسال 93 عکسى از یک سرباز امریکایى که در سومالى به قتل رسیده بود و چند نفر جسد او را بر زمین مى کشیدند در روزنامه ها منتشر گشت. هنگامى که این عکس از تلویزیون امریکا پخش شد کلینتون چنان عکس العملى نشان داد که گویا قصد داشت تمام دنیا را زیر و رو کند ! ولى عمل مشابهى که روسها با دو مرد چچنى انجام دادند براى همگان کاملا عادى و از مستلزمات ورود به قرن بیست و یکم به نظر مى رسد.
لازم نیست بگوییم که اگر این دو شخص مسلمان نبودند چه جار و جنجالى در این کره خالى به پا مى شد و چه تعداد موسسات و سازمانهاى بین المللى و مجامع دینى این عمل را محکوم مى نمودند و خواستار محاکمه روسها مى شدند و نیز لازم نیست بگوئیم که اگر دولتى جرات پیدا مى کرد و با یهودیان چنین رفتارى مى نمود چه اتفاقى مى افتاد, چیزى که عیان است چه حاجت به بیان است.
آنچه اکنون در گروزنى روى مى دهد تازگى ندارد. این شهر در سال 94 نیز شاهد حملات روسها و جنگ و نابودى و کشتارهاى جمعى بوده به طورى که بیشتر به شهر ارواح شباهت داشت و تنها چیزى که در آن باقى مانده بود, چند تپه بود که به صورت پناهگاهى براى موشها و سگهاى ولگرد درآمده بود . اگر واقعا روسیه چچن را جزء اراضى خود مى داند چگونه با مردم آن با این همه بى رحمى رفتار مى کند ؟ آیا اگر چچن به اشغال کامل روسیه درآید مردم آنجا پس از این همه زجر و سختى و شکنجه حاضرند زیر تسلط روسیه به زندگى ادامه دهند؟
همان طور که گفته شد جنگ کنونى تکرار همان جنگ سال 94 است تنها در کارگردانى آن اختلافاتى وجود دارد. بار اول کشتار و قلع و قمع افراد غیر نظامى کاملا واضح و آشکار انجام مى گرفت به خاطر همین هم انظار عمومى را به خود جلب کرد و مردم چچن مورد عطف بیشترى قرار گرفتند ولى بار دوم بوتین نخست وزیر روسیه ( و رئیس سابق کا گ ب در شوروى سابق ) با ترفندهاى معروف خود روش این سناریو را تغییر داد.
در ابتداى کار چند بمب گذارى در گوشه و کنار مسکو انجام شد. پلیس مسکو نیز بلافاصله و بدون تحقیق و بررسى و بدون این که چچن مسوولیت آن را به عهده بگیرد جنگجویان را متهم به این بمب گذارى کرد و این اتهام بهانه خوبى بود براى اینکه موسکو مساله را پیگیرى کرده عده اى از چچنى ها را دستگیر کند. رسانه هاى گروهى نیز مرتب با تبلیغات مسموم خود وانمود مى کردند که اسلام یعنى تروریسم.
این بار دیگر بهانه حمله به چچن و سرکوب کردن مردمى که استقلال خود را مى خواستند نبود بلکه مبارزه با تروریسم بود که به ادعاى آنها از چچن سرچشمه مى گیرد. به این ترتیب روسیه توانست شکل عوام پسندانه اى به اعمال زشت خود بدهد و حتى از کمکهاى معنوى برخى دولتها نیز برخوردار شود.
تاکنون شمار قربانیان به بیش از پنجاه هزار تن مى رسد. شمار پناهندگانى که مجبور به ترک خانه هاى خود وزندگى در میان برف و یخ شده اند بالغ بر دویست هزار نفر است (با توجه به اینکه کل جمعیت چچن به دو میلیون نفر نمى رسد). و هیچ واکنشى بین المللى که قابل گفتن باشد وجود ندارد. بیائید وضعیت چچن را با تیمور شرقى که از سال 1976 تحت تصرف اندونزى درآمده بود و چندى پیش استقلال خود را به دست آورد مقایسه کنیم (هرچند که این مقایسه تقریبا غیر ممکن به نظر مى رسد)
در ماه دسامبر سال 1991 در شهر دیلى مرکز تیمور شرقى تظاهراتى بر پا شد که مردم طى آن خواستار استقلال خود شدند . دولت اندونزى براى جلوگیرى از هرج و مرج به سوى مردم تیراندازى کرد و پنجاه نفر به قتل رسیدند . این رویداد چه پیامدهایى داشت ؟
رسانه هاى غربى و سازمان هاى بین المللى قیامتى به پا کردند. هر کس از هر گوشه اى با تمام توان خود فریاد بلند کرد و این کار را محکوم کرد. کمکهاى مالى غرب به اندونزى سرازیر شد. کنگره امریکا قرار منع روابط با اندونزى را صادر کرد . پرتغال ( که تیمور مستعمره آن بوده ) پرچم دفاع از تیمور را برافراشت و آنقدر تلاش کرد تا بررسى قضیه را در صدر برنامه هاى اتحادیه اروپا و سازمان ملل قرار دهد . در واقع کلیساى پرتغال ( که در قرن هیجدهم توانسته بود بیشتر مردم تیمور شرقى را به دین کاتولیک درآورد) بود که این حرکت را تقویت مى کرد. کلیساى واتیکان نیز براى استقلال این ایالت و آزادى مردم آن از سلطه حکومت اسلام اندونزى تلاش بسیارى کرد. ببینید چگونه به خاطر کشته شدن 50 نفر غوغا به پا کردند و تا وقتى به هدف خود نرسیدند دست برنداشتند ولى قتل 50 هزار نفر در چچن را مى بینند و هیچ اقدامى نمى کنند . دلیل آن نیز کاملا روشن است چون مردم چچن مسلمانند و مردم تیمور کاتولیک در ماه سپتامبر سال گذشته کوفى عنان دبیر کل سازمان ملل متحد در یکى از سخنرانیهاى خود اعلام کرد امروزه جهان تغییر کرده و حقوق بشر ارزش بیشترى یافته است . دیگر ممکن نیست بر پایمالى حقوق انسانها توسط حکومتها به بهانه عدم دخالت در شوون داخلى سکوت کرد.
این سخن کوفى عنان به خاطر موجه کردن حمله ناتو به کوزوو و دخالت خارجى در مسإله تیمور شرقى بود . ولى چرا در مورد چچن این قواعد اجرا نمى شود . چرا دبیر کل سازمان ملل دیگر از این سخنرانیها نمى کند آیا سخنان خود را فراموش کرده یا این سیاست امریکایى که نه اخلاق مى شناسد و نه انسانیت تعیین مى کند که آقاى انان هر بار چگونه موضعگیرى کند؟
در جایى مانند کوزوو مصلحت آمریکا اقتضا مى کند که علیه دولت وارد میدان شود و در جایى دیگر مثل کولومبیا علیه ملت وارد میدان شود و نظام حاکم را تإیید نماید. نظامى که دست به ترورهاى فراوانى زد و عده زیادى را نیز آواره نمود . با این حال کولومبیا در نیمکره غربى زمین از نظر دریافت کمکهاى تسلیحاتى و آموزشهاى نظامى در رتبه اول قرار دارد و تا کنون کمکهاى امریکا زیر سرپوش مبارزه با مواد مخدر براى دولت کولومبیا ارسال مى شود . در حقیقت آنچه براى امریکا مهم است سرنوشت ملت هاى بى گناه و حفظ حقوق بشر نیست او فقط و فقط به مصالح و منافع خود مى اندیشد و در هر جا هرگونه که مى پسندد عمل مى کند زیرا او نه مفهوم انسانیت را مى شناسد و نه حتى براى قراردادهاى بین المللى ارزشى قائل است تنها چیزى که مى فهمد تک قطبى کردن جهان و در اختیار گرفتن زمام ملتها و دولتها است و بر مسلمانان است که هوشیار باشند و فریب مکر او را بیش از این نخورند.