شهید مدرس در سنگر مجلس آخرین قسمت غلامرضا گلى زواره
روزنه اى در ظلمت انتخابات دوره پنجم شورا در جوى آشفته و اوضاعى ناگوار آغاز گردید وعده اى از وکلاى تهران و برخى شهرها انتخاب شدند. هنوز بخشى از ولایات نمایندگان خود را بر نگزیده بودند که رضا خان متوجه شد باپیش رفتن به روال کنونى نخواهد توانست در مجلس حامیانى داشته باشد. از این جهت در پى آن برآمد تا با اعمال نفوذ در انتخابات عده اى از نمایندگان مورد نظر خود را وارد مجلس کند, عواملش دست به کار شدند. نظامیان و ماموران شهربانى به طور علنى در امور انتخابات مداخله کرده و با تغییر راى مردم افراد مورد نظر رضا خان را انتخاب مى کردند. کار به آنجا رسید که رئیس الوزرإ در پى چاره جویى برآمد و به مقاومت در برابر این حرکت پرداخت. متقابلا رضا خان با ارسال پیغام هاى تهدیدآمیز به شکل آشکار و پنهان براى مشیرالدوله و اعضاى کابینه اش موجب گردید تا مشیرالدوله از ریاست الوزرایى استعفا دهد. حالا دیگر میدان براى جولان رضا خان باز شد و با کنار رفتن مستوفى جراید طرفدار رضاخان یکصدا غوغا سردادند که وى باید رئیس کابینه شود و دلیلشان هم این بود که او در کشور امنیت برقرار کرد, داراى قدرت است و زورمند مى باشد بدین گونه رضا خان در سوم آبان 1302 هـ.ش در کاخ گلستان فرمان ریاست الوزرایى خود را از احمد شاه گرفت. در شروع کار رضا خان تمام قوه نظامى و امنیتى کشور را در ید خود گرفت و اکثر مخالفان و رقباى خود را به شیوه هاى گوناگون از میدان سیاست بیرون نمود. همزمان بااین وقایع اسف بار انتخابات مجلس پنجم هم به پایان رسید و به رغم فشارهاى سیاسى رضاخان گروهى انسان متعهد و دلسوز که مدرس در بین آنان پرتو افشانى داشت به این دوره راه یافتند. و دوره مذکور در روز 22 بهمن 1302هـ.ش (1342 هـ.ق) با نطق محمد حسن میرزا ـ ولیعهد رسما افتتاح شد. در شروع کار دوره پنجم مدرس و تنى چند از همراهان تمام توان خود را به کار بستند که حتى المقدور از ورود وکلاى رضاخانى به مجلس جلوگیرى کنند. حتى یک بار به طور علنى مدرس در مجلس طى نطقى فریاد زد: هر کس را بنده بفهمم که یک دست محلى در انتخابش موثر بوده و به دستور کسى انتخاب شده است راى نداده و نخواهم داد حتى اگر اقرب اشخاص در دوستى با خودم باشد. اما ن(1)مایندگان فرمایشى بدون موکل بر صندلى هاى مجلس تکیه زدند تا مجرى اوامر ارباب باشند.(2) یکى از معاصرین مى نویسد: فرمان انتخابات دوره پنجم پیش از انقضاى مجلس چهارم صادر و انتخابات تهران با رسمیت داشتن مجلس چهارم شروع گشت و خاتمه یافت ولى انتخابات دیگر نقاط کشور پس از مدت قانونى و پایان یافتن مجلس چهارم به دست امراى لشکر و وزارت جنگ و گروههاى متنفذ دیگر انجام پذیرفت. (3) حامیان رضاخان برآن بودند پس از بازگشایى مجلس پنجم با رإى نمایندگان فرمایشى به تغییر رژیم در ایران جنبه قانونى دهند. امراى لشکر در نقاط مختلف اقدام به تبلیغات جمهورى خواهى و انجام تظاهرات و ارسال تلگراف به مرکز در تکذیب احمد شاه و تایید رضاخان نمایند.(4) جراید زیادى چون قارچ سمى سر برآوردند و به جوسازى پرداختند, رعب, وحشت و ترور بر سرزمین ایران سایه افکند. هواخواهان رضاخان که حزب تجدد را تشکیل داده بودند که وجود یک رئیس دولت مقتدر را تبلیغ نمودند در این راه موفق شدند, قصد داشتند قبل از آن که اعتبار نامه هاى نمایندگان اقلیت بگذرد به محض آمادگى نصف به علاوه یک, لایحه نظام جمهورى را به مجلس آورده برق آسا بگذرانند و اگر آقا مخالفت کرد اعتبار نامه افراد مخالف را رد کنند(5) شهید آیه الله مدرس و تعدادى از نمایندگان که ماهیت جمهورى رضا خانى از چیزى جز حفقان و سرکوب شدیدتر ملت نمى دیدند, بر این حرکت واقف بودند و با فراست و درایت و برخوردارى از حمایت اقشارى از ملت مسلمان این نقشه را با شکست قرین ساختند. مدرس در این بازى جدید بر خلاف گروههاى فراوانى که فریب ظاهر مترقى شعار هواداران رضاخان و مبلغان جمهورى را خورده بودند به مقاصد پلید و انگیزه هاى مخرب این بلوا پى برد و با مقاومت خود نشان داد مایل با تحول و دگرگونى مى باشد اما نه در ظاهر بلکه در محتوا.(6) مدرس نیک متوجه شد که طرح مزبور ظاهرى مترقى دارد اما حرکتى است براى افزایش قدرت طلبى رضاخان, هموار ساختن جاده استعمار و به سلطنت رسیدن سردار سپه و تغییر رژیم مشروطه به جمهورى براى آن بود که رضا خان به عنوان رئیس جمهور مادام العمر همچون مصطفى کمال آتاتورک پایه هاى استبداد را در ایران محکم کند و با هویت دینى و فرهنگ مذهبى مردم به مبارزه برخیزد. در روزهایى که مجلس از بحث هاى پرشور و پى گیر در باره اعتبارنامه نمایندگان و برقرارى جمهورى بسیار داغ بود بین مدرس و سردسته جناح اکثریت مجلس که حزب تجدد نام داشت و اسمش سید محمد تدین بود درگیرى لفظى رخ داد ودر نتیجه اعضاى تشکیلات خود را به ترک مجلس دعوت کرد, در هنگام بیرون آمدن از مجلس این نزاع زبانى ادامه یافت و احیإالسلطنه بهرامى ـ وکیل شیرازـ در ادامه این روند برآشفت و سیلى محکمى به گونه مدرس نواخت که عمامه آن سید والامقام بر زمین افتاد گرچه سید محى الدین مزارعى وکیل دیگر شیراز با سیلى محکم ترى جواب ضارب را داد اما برخورد سیلى اول چون رعدى تمام کشور را به غرش واداشت و اکثریت اقشار مردم به خیابانها ریخته و علیه جمهورى رضا خانى و حامیانش به تظاهرات پرداختند. هم زمان با این اوضاع سال 1302 هـ.ش پایان پذیرفت و نوروز سال 1303هـ.ش فرا رسید. روز دوم فروردین سال جدید جمع زیادى از مردم از نقاط گوناگون شهر مقابل مجلس جمع شدند و با شعار زنده باد مدرس مرده باد جمهورى به مخالفت با حرکت جدید سردار سپه پرداختند. ساعتى بعد قواى قزاق سعى در بر هم زدن اجتماع مردم داشتند که تلاش آنان فایده اى نداشت و لحظه به لحظه بر تعدادشان افزوده شد. بعد از لحظاتى سردار سپه در محل حاضر شد و با عصاى خود به واعظى که مردم را نصیحت مى کرد حمله نمود, این کارش خشم مردم را مضاعف ساخت و در این میان تکه آجرى به سوى رضا خان پرتاب شد که حرکت مزبور موجب شد قزاق ها آن ها را بهانه قرار داده و به مردم حمله کنند. رئیس مجلس تاب این صحنه را نیاورد و با ناراحتى به سوى رضاخان که وارد صحن مجلس شده بود رفت و گفت: براى چه به اینجا آمده اید و مردم را در خانه خودشان مى زنید. سردار سپه پاسخ داد من رئیس دولتم و حفظ نظم و جلوگیرى از اغتشاش با من است. موتمن الملک (رئیس مجلس) که از خشم مى لرزید رو به منشى مجلس نمود و فریاد زد: سید محمود زنگ مجلس را بزن تا تکلیف این مرد را روشن کنم با این حرکت رضا خان دچار هراس شد و با پا در میانى چند تن از وکلاى طرفدار خود از موتمن الملک پوزش خواست و نزد مردم و وکلاى مجلس به طور رسمى اعلام کرد: حال که ملت جمهورى نمى خواهد من از آن صرف نظر کردم اما فشار رضا خان بر مخالفان فزونى گرفت تا آن که ماژور ایمبرى کنسول امریکا در حال عکسبردارى از مقبره شیخ هادى نجم آبادى در تهران به قتل رسید براى بسیارى واضح بود که انگلیس ها او را کشته اند تا هم پاى قدرت رقیب را از ایران قطع کنند و هم اوضاع را بر وفق مراد سردار سپه ترتیب دهند. در پى این رخداد سردار سپه حکومت نظامى اعلام کرد و به این بهانه بسیارى را دستگیر و شکنجه نمود, جراید مخالف دولت تعطیل شدند. شهید آیه الله مدرس در یکى از نطق هاى خود در تشریح اوضاع نابسامان مذکور گفت: ((امروز در تمام ایران على نهج واحده کسى راحتى خیال ندارد. این وضعیات امروزه در تمام ایران هست. در این صدو پنجاه سال سابقه ندارد... من که یک نفر از شما هستم و این جا در حضور آقایان صحبت مى دارم مى گویم و امیدوارم موافق عقیده خودم هر چه بگویم که اگر تمام دول دنیا برخلاف من باشد و قلوب مردم بالطبیعه با من باشد به تنهایى مقاومت مى کنم. مقاومت کردیم. مملکت را نگهدارى کردیم و مى خواهم عرض کنم هر چه مى خواهید بگویید ولى امروز اثرى از آن مشروطه نیست. (7)
تیر توطئه مدرس که جانبدار مستمر آزادى و مخالف اختناق بود و رشد جامعه را ملازم امنیت و حذف فشار و خشونت مى دانست با حاکمیت استبداد رضا خان وابسته به بیگانه بیش از پیش در صحنه حاضر شد و در هر فرصتى به انجام وظیفه پرداخت. در جلسه 17 تاریخ 19 اردیبهشت سال 1303 هـ.ش با وجود اختناق شدید از خطر نهراسید و در جمله اى مرکب از دو کلمه فریاد برآورد: آزادى نیست. در جلسه 38 تاریخ 29 تیر 1303هـ.ش با برقرارى حکومت نظامى بدون تصویب مجلس مخالفت کرد و اظهار داشت به چنین حکومت نظامى نباید در خارج ترتیب اثرى داده شود. در جلسه 200 تاریخ 5 مهر 1304 با اشاره به دستگیرىها, حبس هاو حرکات غیرمشروع از دولت رضاخان خواست در مجلس حاضر شود و در خصوص وقایع و حوادث پیش آمده توضیح دهد و چون رضاخان به مجلس اهانت کرده بود مدرس منزلت این مکان را مقدس شمرد و گفت باید تقدس مجلس را بر هر امرى مقدم دانست و در جلسه چهارم تاریخ 25 اسفند 1302 هـ.ش گفت: این مجلس را به منزله تمام ایران مى دانم و یکى از بندهاى طرح استیضاح رضا خان که توسط مدرس امضإ شده بود, توهین نمودن وى به مجلس شورا مى باشد.(8) مدرس که مشاهده کرد رضاخان براى دیانت, مجلس, قانون و ملت اهمیتى قائل نمى باشد آخرین تیر خود را از ترکش رها نمود و در روز هشتم مرداد سال 1303 هـ.ش همراه شش نفر دیگر از اعضاى گروه اقلیت طرح استیضاح دولت رضاخان را در سه ماده تقدیم مجلس نمود: الف: سوء سیاست نسبت به داخله و خارجه ب: قیام و اقدام بر ضد قانون اساسى و حکومت مشروطه و توهین به مجلس شوراى ملى ج: تحویل ندادن اموال مقصرین و غیره به خزانه دولت و بودجه وزارت جنگ.(9) سردار سپه از استیضاح در مجلس سخت هراس داشت و با آن که هوادارانش در مجلس داراى رإى اکثریت بودند و احتمال داشت رإى اعتماد به او دهند از این برنامه اظهار نگرانى مى کرد از این جهت با وجود آن که روز هفدهم مرداد 1303 هـ.ش براى استیضاح مشخص شد ولى درصدد برآمد جلسه مزبور را بر هم زند و مدرس که دید شرایط براى چنین برنامه اى مساعد نمى باشد آن را به وقت دیگرى موکول نمود. استعمار انگلستان براى استحکام بخشیدن به نفوذ خود در ایران تصمیم گرفت رژیم ایران را تغییر دهد و براساس این نقشه از نمایندگان مجلس خواستند ماده واحده اى را در مجلس از تصویب بگذرانند که براساس آن قاجاریه از سلطنت خلع و حکومت را تا تشکیل مجلس موسسان به عهده رضاخان بگذارند. اکثریت نمایندگان جلسه علنى را در هفتم آبان 1304 هـ.ش به منظور طرح و اجراى این برنامه تشکیل دادند اما مدرس براى به تاخیر افتادن آن از رئیس مجلس خواست تا هنگام طرح لایحه استعفا دهد و طبق قانون مجلس ناچار شود رئیس دیگرى تعیین کند ولى سیدمحمد تدین (نایب رئیس) برخلاف قانون به جاى رئیس قرار گرفت و جلسه را اداره کرد. ملک الشعراى بهار با این وضع که برخلاف قانون بود مخالفت کرد و در این باره نطق مفصلى ایراد نمود. عمال رضاخان درصدد کشتن وى برآمدند که بر حسب اتفاق به جاى وى واعظ قزوینى را که مدیر روزنامه نصیحت بود و شباهت زیادى به بهار داشت هدف گلوله قرار دادند. طرح مزبور در چنین محیط رعب آورى تقدیم مجلس شد ولى چون 22 نفر از نمایندگان با آن مخالف بودند به روز نهم آبان موکول گشت. در این روز نمایندگان وابسته به رضاخان ماده واحده اى را به تصویب رسانیدند که بر اساس آن احمد شاه از سلطنت خلع و حکومت تا تشکیل مجلس موسسان به عهده رضاخان گذاشته مى شد. شهید مدرس در مخالفت با آن فریاد زد: اخطار قانونى دارم و چون تدین گفت: ماده اش را بفرمائید مدرس با خشم فراوان گفت: ماده اش این است که خلاف قانون اساسى است و اینجا نمى شود طرح کرد صدهزار راى هم بدهید خلاف قانون اساسى است. و با همین عبارات محکم و منطقى رسوایى رضاخان را بر سینه تاریخ ثبت نمود و غیر قانونى بودن پادشاهى وى را اعلام کرد اما سرانجام نمایندگان فرمایشى رضاخان را والاحضرت رضاخان سردار سپه نامیدند و مجلس موسسان که با اعمال نفوذ و سرنیزه رضاخان بوجود آمده بود وى را به عنوان اعلیحضرت رضا شاه کبیر بر سرنوشت امت مسلمان ایران حاکم نمود. امام خمینى در مورد این حادثه تإسف بار تاریخ معاصر مى فرمایند: (( سلطنت پهلوى از روزى که تاسیس شد خلاف قانون بود. مجلس موسسان قلابى تشکیل دادند و با زور او را (رضاخان را) به ایران تحمیل کردند. هیچ کس حق ندارد براى بعد از خود کسى را انتخاب کند. این مردم هستند که هر نسلى باید تصمیم بگیرد. ))(10)
ترور نافرجام انتخابات دوره ششم مجلس شورا آغاز گردید رضاخان که به مقام سلطنت رسیده بود مى کوشید تا از تمامى نقاط کشور حامیان خود را براى مجلس آینده تعیین کند. سران لشکر و نظامیان در همه جا دخالت علنى مى کردند و به نامزدهاى مورد نظر کمک مى نمودند. مردم تهران که از ستم رضاخان آگاهى بیشترى داشتند سعى کردند مدرس و یارانش را روانه مجلس کنند و تلاشهاى آنان سبب گردید که فعالیت هاى ایادى رضاخان در این شهربى اثر شود آنان از صندوقها محافظت کردند تا جائى که شبها روى آنها مى خوابیدند! در جلسه اول دوره ششم مجلس که در روز نوزدهم تیرماه سال 1305 هـ.ش (آخر ذى حجه سال 1344 هـ.ق) تشکیل شد مدرس ریاست سنى مجلس را عهده دار گردید و پس از شروع کار این دوره به مبارزه و اعتراض نسبت به دخالت رضاخان و اعوان و انصارش در انتخابات پرداخت و به مخالفت با اعتبارنامه وکلاى سفارشى مبادرت نمود و گفت: در این انتخابات هم حکومت نظامى بوده و هم انتخاب کننده نظامى بوده است. وقتى دشمنان مشاهده کردند فریاد حق طلبى مدرس خاموش شدنى نمى باشد تصمیم گرفتند صداى آن انسان وارسته را با ترورش در حلقوم پاکش خاموش نمایند و در روز هفتم آبان 1305 هنگامى که مدرس طبق معمول عازم محل تدریس بود در کوچه معروف به سردارى آن فقیه فرزانه را مورد اصابت چندین گلوله قرار دادند, گرچه وى در این ماجرا مجروح شد ولى با تاکتیکى که از خود نشان داد ترور مخالفان نافرجام ماند. دوران معالجه اش 64 روز به طول انجامید و در روز 11 دى ماه سال 1305 در مجلس حاضر شد و ترور و وحشت و تنهایى نتوانست در عزم راسخ و ثبات سیاسى مدرس کوچکترین رخنه اى ایجاد کند و این حوادث سبب شد تا آن دلیرمرد میدان حقیقت سرسختانه تر حمله کند و به مبارزه خود جدىتر ادامه دهد و در مجلس ششم با عموم لوایح دولت که به ضرر اسلام, قرآن و ملت بود مخالفت نمود.(11) در منابع تحقیقى کمبریج در باره سلسله پهلوى آمده است مهمترین و با نفوذترین مخالف روحانى رضاشاه سیدحسن مدرس بود که از آرمانهاى اسلامى حمایت مى کرد و نخستین و برجسته ترین روحانى بود که با عنوان سیاستمدارى فرهمند و خطیبى با استعداد مجلس چهارم را زیر سیطره خود درآورد او که از آغاز دریافته بود جاه طلبى شخص رضاخان از تفرقه و شکاف در کابینه و پارلمان تغذیه مى کند سعى کرد به همکاران خود در مقابل این خطر هشدار دهد بنابراین تعجب آور نیست که در بحث هاى مربوط به آینده سلطنت در 31 اکتبر 1925 هـ.م (1340 هـ.ق) یکى از پنج نماینده اى بود که با رإى اکثریت (که از رضاخان حمایت مى کردند) مخالفت کرد از آن پس یکى از منتقدان تند وبى پرواى رژیم جدید بود.(12) از آثار نفیسى که در کتابخانه مجلس شوراى اسلامى نگاهدارى مى شود استیضاحهاى شهید مدرس مى باشد که در دوره ششم مجلس به قلم خود آن مرحوم نگاشته شده است. در یکى از این استیضاحهاى چهار پنج ماده اى که مدرس آن را با مداد و بدون رعایت هر گونه تشریفات نوشته است مى خوانیم: آقاى رئیس مجلس وزیر کشور را احضار نمایید و از او سوال کنید که در تهران چند زندانى وجود دارد و چرا زندانى شده اند. که این سوال بدون جواب مانده است. (13) شهید مدرس که در تاریخ هشتم شهریور 1304 هـ.ش (دهم صفر 1344 هـ.ق) در مجلس شوراى ملى ضمن نطق پر شورى از رفتار وهابیان انتقاد کرد و آمادگى خود و مردم ایران را براى عزیمت به عراق و جلوگیرى از تخریب اماکن مقدسه اعلام مى نماید و ویرانى آثار و اماکن متبرکه مدینه و مکه را به دست آنان ضایعه اى بزرگ براى جهان اسلام دانسته و از دولت و مجلس مى خواهد باید قدمهاى موثر, قاطع و فورى که مقتضیات دیانت است برداشت و چیزى را به این برنامه مقدم ندانست. (14) در جلسه 15 دوره ششم که در روز یکشنبه دهم مهر 1305 (25 ربیع الاول سال 1345 هـ.ق) برگزار شد در خصوص تعیین تکلیف آینده حجاز و خنثى نمودن ظلم هاى وهابیان مدرس تلاش نمود تا مجلس شورا تصویب کند تا کمیسیونى مرکب از دوازده نفر منتخب از شعب ششگانه مجلس تحت عنوان کمیسیون حرمین شرفین تشکیل و با شرکت دولت مطالعات لازم را نموده نتیجه را به آگاهى مجلس برساند و دلیل این امر را این دانست که ایران در این برنامه به عنوان یک رخداد در جهان اسلام مرکزیت دارد و امید مسلمین و خصوصا شیعیان به آن بوده و توقع دارند درخصوص مسئله مزبور موضع گیرى درست و اصولى بنماید.(15) آیه الله مدرس در بیانات خود طى دوره ششم مجلس به مسایل اجتماعى و رفاهى عموم مردم از جمله صندوق بازنشستگى, تإسیس بانک ویژه آنان براى فعالیت هاى اقتصادى و سرمایه گذارى, اعطاى اعتبارات و امتیازات و تسهیلات, حفظ قدرت خرید اندوخته هاى کارمندان, جلوگیرى از کاهش قدرت خریدپول و ضرورت خودکفا کردن بازنشستگان (نه وابسته بودن آنان به بودجه عمومى) اهمیت فراوان مى داد و به این موارد اهتمام مى ورزیدند.(16) با پایان دوره ششم قانونگذارى در 22 مرداد 1307 و عدم برخوردارى مدرس از مصونیت پارلمانى امکان بازداشت او براى حکومت خودکامه فراهم گشت و در شب 16 مهرماه 1307 ((درگاهى)) به اتفاق ماموران امنیتى به خانه آن مجتهد وارسته, استقلال طلب و خواهان ایرانى آزاد و مستقل یورش آورده و او را دستگیر و به زندان خواف تبعید نموده و در 10 آذر 1316 هـ.ش وى را در کاشمر به شهادت رسانیدند و مجلس دوره هفتم در 14 مهر1307 هـ.ش با محروم بودن از فروغ آن شهید افتتاح گردید. مجلس شوراى اسلامى در جلسه 125 تاریخ 23 تیرماه سال 1372, دهم آذرماه سالروز شهادت این عالم مجاهد را به عنوان روز مجلس نامگذارى نمود تا همیشه یادآور رشادت ها و مجاهدت هاى آن شهید والامقام در راه اسلام و عزت کشورى مسلمان باشد. ماده واحده مجلس این است: از تاریخ تصویب این قانون روز دهم آذرماه که مصادف با سالروز شهادت مجتهد مجاهد و سیاستمدار متعهد آیه الله سیدحسن مدرس مى باشد به عنوان روز مجلس نامگذارى مى گردد.(17) والسلام. پى نوشت ها: 1. حکایت مرد تنها, ص 77. 2. در این مورد بنگریدبه تاریخ معاصر ایران, کتاب پنجم, زمستان 1372,ص 327ـ 329. 3. نمایندگان مجلس شوراى ملى در بیست و یک دوره قانونگذارى, زهرا شجیعى, ص 149. 4. از جمله تلگراف خیلى محرمانه و خصوصى رضاخان در تاریخ سوم اسفند 1302 به امیر لشکر غرب (نک: تاریخ معاصر ایران, کتاب اول, زمستان 1374,ص 174ـ 175.) 5. تاریخ مختصر احزاب سیاسى ایران, محمدتقى بهار, ج 2,ص 28. 6. آرإ اندیشه ها و فلسفه سیاسى مدرس, ص 107. 7. حکایت مرد تنها ,ص 81ـ 82. 8. آرإ اندیشه و فلسفه سیاسى مدرس, ص 113ـ 114. 9. شهید مدرس ماه مجلس, ص 160. 10. همان ,ص 173. 11. مدرس, بنیاد تاریخ انقلاب اسلامى, ج اول, ص ;95 بازیگران عصر طلایى, ص ;160 مدرس قهرمان آزادى, ج دوم ,ص ;739 شهید مدرس ماه مجلس, ص 183. 12. سلسله پهلوى و نیروهاى مذهبى به روایت تاریخ کمبریج, ترجمه عباس مخبر,ص 41. 13. اظهارات رئیس کتابخانه مجلس شوراى اسلامى (حائرى زاده), ویژه نامه رسالت, خرداد 1373. 14. مدرس مجاهدى شکست ناپذیر, عبدالعلى باقى, ص 78ـ79. 15. مذاکرات مجلس شوراى ملى, دوره ششم تقنینیه,ص 172. 16. دیدگاههاى اقتصادى شهید مدرس ,ص 36. 17. مشروح مذاکرات طرح قانونى تعیین سالروز شهادت آیه الله مدرس به عنوان روز مجلس, ص 29.
|