معنى صلوات
استاد علامه طباطبایى مى فرمودند: معناى صلوات بر محمد و آل محمد(علیهم السلام) این است که خدایا رحمتت را بر آنان فرو فرست که از آنان به ما برسد, اگر بخواهد رحمتى ببارد ابتدا بر این خاندان مى بارد و سپس به دیگران مى رسد.
(حکمت عبادات , آیه الله جوادى آملى)
چهره نورانى ولایت
ابوبصیر نقل مى کند که : وقتى بنده مومن وارد قبر و برزخ مى شود, شش چهره نورانى نیز با او وارد مى شوند که یکى طرف راست دیگرى طرف چپ , سومى روبرو, چهارمى پشت سر , پنجمى نزدیک پاهاى او و ششمى که از همه نورانى تر است بالاى سر او مى ایستد.
این شش صورت از هر طرفى که بخواهد حادثه اى متوجه این مومن شود از او حمایت مى کنند.
سپس معارفه اى بین این شش صورت واقع مى شود: آن که از همه نورانى تر است از دیگران مى پرسد که شما کیستید؟ آن نور که سمت راست مومن قرار دارد مى گوید: من نماز او هستم , صورت طرف چپ مى گوید: من زکات او هستم , نور پایین پا مى گوید: من نیکى هاى او هستم که در حق برادران دینى خود انجام داده , صورت نورانى روبرو مى گوید: من روزه او هستم , و نورى که پشت سر اوست مى گوید: من حج و عمره او هستم. و سپس این پنج صورت نورانى از صورتى که بالاى سر مومن ایستاده مى پرسند تو کیستى؟ مى گوید: من ولایت خاندان پیغمبرم ((انا الولایه لال محمد صلوات الله علیهم اجمعین)). (این است حکمت داشتن ولایت اهل بیت)
(بحار الانوار,ج 6, ص 234)
حفظ دین
خداى سبحان عده اى را تهدید کرده مى فرماید: من از دینم حمایت مى کنم و دست از آن برنمى دارم شما توفیق اجراى این فیض را نیافتى به دست دیگرى انجام خواهم داد ((ان تتولوا یستبدل قوما غیرکم ثم لایکونوا امثالکم)).
و لذاست که داشتن چنین روحى بلند را به انسان توصیه مى کنند که به خدا عرض کند:
((واجعلنى ممن تنتصر به لدینک و لاتستبدل بى غیرى))1 خدایا تو که دینت را حفظ مى کنى ممکن نیست دست از آن بردارى , توفیق بده تا دین تو به دست من زنده شود, نه این که دیگران دین تو را زنده کنند و من کنار سفره دین بنشینم. بگذار, نماز و روزه به دست من و با خون من زنده شود که دیگران میهمان من باشند, نه اینکه دیگران بجنگند و خون بدهند و دین را احیا کنند و من نماز بخوانم و روزه بگیرم.
(1) مفاتیح الجنان ـ دعاى سیزدهم اعمال شبهاى ماه رمضان
زدن فرشتگان
در قرآن کریم آیات متعددى وجود دارد که مى فرماید: فرشتگان , هنگام مرگ به صورت و پشت عده اى مى زنند!. مرحوم آیت الله شاه آبادى استاد حضرت امام (ره) مى گوید: گروهى که هنگام مرگ, مضروب فرشتگان واقع مى شوند کسانى هستند که در دنیا کارى را فراهم و تحصیل نکردند. ملائکه اى که موکل دنیا هستند محکم به پشت او مى زنند که وقتت در دنیا تمام شده , از این جا بیرون برو. فرشتگانى که موکل آن عالم اند مى بینند این شخص با دست خالى و روى سیاه مىآید, به صورت او مى زنند که عمرى در دنیا بودى چرا با دست خالى آمدى (یضربون وجوههم و ادبارهم)
(شذرات المعارف , ص 64)
نوح شیخ الانبیإ
حضرت نوح یکى از پیامبران اولواالعزمى است که پس از حضرت آدم سکان هدایت بشر را به دست گرفت و حدود 10 قرن انسان ها را به مبدا و معاد فرا خواند.
مرد شامى از امیرالمومنین علیه السلام در مورد نام حضرت نوح سوال کرد؟
حضرت فرمود: نامش سکن بود و چون 950 سال مردم را به خدا دعوت کرد و جز عده کمى کسى به او ایمان نیاورد چون این مدت را بر گمراهى قومش گریست و اندوه خورد او را نوح نامیدند.
( لازم به ذکر است که طبق نقل بیشتر مفسرین در این مدت تنها هشتاد نفر به نوح ایمان آوردند و بقیه او را استهزإ مى نمودند.)
در قرآن مجید 43 بار نام او آمده و حدود 114 آیه از آیات قرآن در باره شخصیت و دعوت او روشنگرى نموده است).
(بحارالانوار, ج 11, ص 286)
ابراهیم خلیل الرحمن
ابراهیم دومین پیامبر اولواالعزم و داراى شریعت جهانى و از نسل نوح است . او از جانب خداوند به خلیل الله ملقب گشت . داستان زندگانى و دعوت او در بیش از 180 آیه آمده و نامش 69 بار در خلال آیات قرآن ذکر شده است . او مبتکر و پیشتاز اقسام برائت و اظهار بیزارى از کفر و کافران است . عبدالله ابن عباس چنین مى گوید: (( ابراهیم اولین کسى بود که از میهمان پذیرایى کرد.
نخستین کسى بود که با شمشیر مبارزه کرد. نخستین کسى بود که مناسک حج را به پا داشت . او نخستین کسى است که در راه خدا قربانى کرد. اولین کسى است که براى خدا مهاجرت کرد. اولین پیامبرى است که خدا مردگان را براى او زنده کرد. اولین کسى است که کفش پوشید. و نخستین کسى است که غنائم را تقسیم کرد.
(قصص الانبیإ ثعلبى , ص 86 ـ87)
صدرالمتالهین مى گوید:
انسانى که محصول عمر او ساختن یک قصر و تهیه کردن یک سلسله امور مادى و مالى باشد, هرگز ترقى نمى کند . شاخه هاى درختى که بالا آمده فرع درخت است نه اصل آن. اصل , که دهان و چشم و ریشه و مغز و سر آن است , در گل فرو رفته است . همین گونه انسانى که در طبیعت فرو رفته و دل به گل داده و تمام همتش آن است که از زمین در بیاورد و زمین را مزین کند. مانند درختى است که تمام عمق فکرش به درون خاک رفته و پاهاى او چون شاخه بالا آمده باشد. کجا او ترقى دارد , خاکى را روى خاکى انباشته , هرچه بیشتر به گل فرو برود شاخه ها و فرع آن بیشتر است.
(شما انسانید, مانند فرشته باشید نه چون درخت )
(تفسیر صدرالمتالهین, ج 1 , ص 117)
غذاى ساده
روزى على (علیه السلام)به باغبانش فرمود: غذایى دارى ؟ عرض کرد : غذاى ساده اى دارم که شایسته شما نیست , از کدویى بى روغن غذایى تهیه کرده ام . فرمود: حاضر کن ! حضرت دستها را شست و از آن غذا میل فرمود, سپس به شکم خود اشاره کرد و فرمود: شکمى که با این غذاى ساده سیر شود! بدا به حال کسى که شکم او وى را به آتش ببرد.
(الکنى والالقاب , ج 3, ص 138)
حق مومن بر مومن
رسول خدا (صلى الله علیه وآله ) فرمود: مومن بر گردن برادر مومن خود هفت حق دارد که از سوى خدا واجب شده است:
1ـ در پیش او احترامش کند.
2ـ در دل محبت او را داشته باشد.
3ـ در مال خود مساوات نسبت به او داشته باشد.
4ـ غیبت او را حرام شمارد.
5 ـ هنگام بیمارى به عیادتش برود.
6ـ پس از مرگ , در تشییع جنازه او شرکت کند.
7ـ پس از فوت , جز خیر و نیکى در باره اش نگوید.
(بحارالانوار, ج 71, ص 222)
مصافحه یا دست دادن
دست دادن دوستىآور, کدورت زا و مهرآفرین است . امام صادق (علیه السلام ) فرمود: هنگامى که دو برادر دینى به هم مى رسند و باهم دست مى دهند, خداوند با نظر رحمت به آنان مى نگرد و گناهانشان آن سان که برگ درختان مى ریزد فرو مى ریزد تا آنکه آن دو از هم جدا شوند.
(اصول کافى , ج 2 , ص 183)
حسن خلق
کلام نرم , رفتار شایسته , گفتار مودبانه و جاذبه دار, تحمل فراوان و حلم و بردبارى و چهره گشاده و بشاش , از مظاهر و جلوه هاى حسن خلق است . به تعبیر دیگر, وقتى محبت خود را به دیگران ببخشید, در حوادث , صبور و شکیبا باشید, خشم خود را فرو خورده , خویشتن دارى کنید, بدى را با خوبى پاسخ دهید و از خشونت و عصبانیت و بدزبانى و تحقیر و توهین و تکبر به دور باشید, داراى حسن خلق هستید. رسول خدا (صلى الله علیه وآله ) فرمود: (( ان الرجل یدرک بحسن خلقه درجه الصائم القائم ))1 گاهى انسان در سایه خوشخویى به مقام و رتبه روزه داران شب زنده دار مى رسد.
(1) میزان الحکمه , ج 3, ص 140
محبت قلبى
محبت قلبى را باید آشکار ساخت . علاقه , گنجى نهفته در درون است که باید آن را آشکار کرد تا از برکاتش استفاده برده شود. روشنترین خیر و برکتش تقویت دوستیها و تحکیم آشناییها و رابطه هاست . به دستور اسلام (( هرگاه مومنى را ملاقات مى کنید مصافحه کنید چرا که آن, کینه و کدورت را مى زداید.
(میزان الحکمه, ج 5, ص 355)
دیدار مومن
از امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام ) روایت است که : هر مومنى به قصد دیدار مومن دیگر بیرون رود و او را همراه با معرفت به حقوقش زیارت کند, به پاداش هر گامش در این راه , خداوند حسنه اى براى او مى نویسد و سیئه اى از او محو مى کند و درجه اى مى افزاید. چون در بزند, درهاى آسمان به رویش باز مى شود و چون با یکدیگر ملاقات و مصافحه و معانقه کنند خداى متعال رو به فرشتگان کرده و مباهات مى کند که : دو بنده ام را بنگرید به خاطر من با هم دوستى و دیدار مى کنند. بر من است که از این پس از عذاب , مصونشان دارم. و چون برگردد, فرشتگان بدرقه اش مى کنند و اگر تا شب بعد از دنیا برود , از حساب معاف مى شود.
(سفینه البحار, ج 1, ص 567)
حسن همجوارى
حسن جوار تنها به این نیست که اذیت و رنجى به همسایه نرسانیم . گاهى تحمل سختیها و ناملایماتى که از سوى او برایمان پیش مىآید, مصداق این حسن همجوارى است . اگر بخواهیم روابط از هم نگسلد باید صبور بود. امام کاظم (علیه السلام ) فرمود: حسن جوار و همسایه خوب بودن تنها آزار نرساندن نیست , بلکه آن است که بر اذیت همسایه صبور و بردبار باشى.
(کافى , ج 2, ص 667)
دلجویى از بیمار
دلجویى از یک بیمار و خانواده اش با رعایت حق همسایگى و حق رئیس , جاى خود دارد ولى آیا شده که جعبه شیرینى یا پاکت میوه اى بگیرید و به عیادت بیمارانى در بیمارستان ها بروید که کسى را ندارند و شما را هم نمى شناسند؟ و یا به آسایشگاه رفته و سرى به فراموش شدگان خانواده بزنید و از آنان دلجویى کنید و یا سرى به بچه هاى یتیمى که به دنبال دست نوازشگرى بالاى سر خود مى گردند بزنید.
این کار بس عظیم است و الهى ! و مایه آسانى حساب خداوند در قیامت مى گردد.
رسول خدا(صلى الله علیه وآله ) فرمود: (( عد من لایعودک و اهد من لایهدى لک ))1.
به عیادت کسى برو که از تو عیادت نکرده است و براى کسى هدیه ببر که براى تو هدیه و سوغات نیاورده است.
(1) کنزالعمال , حدیث 25150