چهره بنما... رخ را هویدا کن استاد سید محمد جواد مهرى
اى کعبه عالم.. اى حقیقت تابانى که خیال و پندارت, غمگسار سینه هاى غمدیده و دیده هاى اشک آلود, و اى بهار جان ها که نفحه روح الله یت, مردگان را روح وجان ها را طراوت و حیات را معنى و مفهوم بخشد.. بیش از این پس پرده غیب اسرار پنهان مشو.. پدید آ. چهره بنما.. رخ را هویدا کن.. دوستان را صلا زن.. ز باغ پویاى شریعت نیایت, خس و خاشاک گمرهى و کژ فکرى را برچین.. غبار اندوه و غم را با دست اقتدارت از رخساره ولایت جویان درمانده پس زن, تا در عیدگاه وصالت, چون خاصان خاص سراى عشق, شراب ناب دیدارت را صف صف بنوشند و نعره هاى عشق جمالت را سر دهند که : مرحبا جان جانان و پادشاه اقلیم عشق, بیا که سالهاى سال در انتظار قدومت از روزنه امید انتظار, دیده بر افق روشن دیدار تافته ایم تا کى بیائى و ملال فراق را از قلبهاى شکسته مان بزدائى و خزان زندگى را بهاران سازى. بیا که روز رزمت با دشمنان, روز بزم دوستانت خواهد بود. بیا که مجلس جان از نور جمالت منور است.. اى سرو گلستان محمدى و اى آفتاب تابانى که خورشید فلک الافلاک از نور سیماى زیبایت, کسوف کلى گرفته و شرمسار از نور پر فروغت, پشت پرده ابرها, حجاب پوش شده. اى دریاى کرم.. ما را به مشک و خم عشق, سیراب نمى توان کردن.. بیا که جویبار عشق را از آب دهانت برگیریم و نمى از یم الطاف بى کرانت, قلبهاى تفتیده مان را طراوت و حلاوت بخشد. چند ز ما پنهانى جانا ! هرچند زین رمه گریزان وفا ندیده اى ولى افسارش به دست تو و اختیارش پیوسته به اشاره تو است.. آن را از چرا برگیر و به میدان بلا ببر تا در صف صف شکنان جان بر کف, از برق ذو الفقارت توان گیرد و دشمنان کینه توزت را به خاک خوارى افکند و راه مکه و کوفه و بیت المقدس را با همراهیت هموار سازد. اى آب زندگانى و اى دریاى معانى.. ناتوانى و عجز خود را از زیستن در میان امواج بلا و طوفان تباهى ها ارمغان آورده ایم و تو اى جان جانان و اى ربان کشتى نجات, ما را از این رهگذر تاریک برهان. اى شمع سراى جاودانگى.. خانه دل از فراقت خموش گشته, بیا تا دوباره حرارت و فروغ گیرد و مست و خرامان ز مى ناب هدایت گردد که هدایت دلهاى ما خردوار نیست بلکه تنها عشق وار است.. عشق ولایت و توئى مظهر اتم ولایت اى ولى اعظم پروردگار و اى حجت بالغه کردگار. به خدا روزهاى فراقت بر عاشقان رویت, شبهاى تار و شب وصال چون روز تابان است. نسیمى.. تنها نسیمى از سوى تو ـ اى بهارستان بى خزان ـ پژمرده گلهاى حیات را شکوفا کند و جاودانگى بخشد. دیگر چه جاى صبر و درنگ است که گر این صبر, کوه قاف مى بود, از حرارت جدائى, چون برف تابستان آب مى شد و اگر اقیانوس بود, مى خشکید, پس جاى ملامت نیست اگر سینه صبر را چاک دهیم و بى تابان به سوى ماه تابان به پرواز درآئیم. پروردگارا ! گوش هایمان هر روز منتظر پیام آسمانى جإ الحق و زهق الباطل است. دیده هایمان هر آن منتظر دیدن روى دلبر است. مشاممان در انتظار بوى خوش جانان است و زبانهایمان هر صبح و شام با ترانه وصال معشوق مترنم است. تا کى نیازمان را ـ اى بى نیاز ـ برآورى و حاجتمان را مستجاب گردانى و منتظران یار را از انتظار درآورى. اگر حریفان شراب نوشند ما وصال یار نوشیم و اگر نعیم جویان, بهشت آخرت را جویند ما بهشت دیدار جوئیم. آنقدر بر سر کوى او نشینیم و آنقدر در سر زلف دیدارش بپیچیم و آنقدر عکس جمالش را بر دل بتابانیم تا جز سایه نامش بر قلبمان نتابد و جز عشق دیدارش پندارى نباشد و جز داستان فراقش در لابلاى یادداشتهاى غم آلودمان, داستانى جلوه نکند.. و هرگز از او و از پیوستن به او رخ نتابیم, هرچند نادانان ملامتمان کنند و دشمنان کارزار نمایند. و ما را همین بس است که منتظر وصل و لقایش هستیم و خواهان لطف و عطایش. و گرچه اکنون شب است و تاریکى همه جا را فرا گرفته ولى به کورى چشم خفاشان سنگدل, صبح سعادت خواهد دمید و نور خدا از مشکات کوکب درى بر شیعیان و عاشقان لقایش خواهد تابید و کالبد بى جان ما روح تازه خواهد دید و ما در انتظار آن روزیم. و اینک دوستان ! صفحه دل را بگشائید تا حدیث دلبر را بر آن بنگاریم.. سخنانى از امام و راهبرمان حضرت بقیه الله ارواحنا فداه, که کمتر به گوشتان رسیده و اگر رسیده چه شیرین است تکرارش و چه زیبا است بازگوکردنش, تا راهنما و دلیلى باشد براى راه اینجا و توشه اى براى راه آنجا.
1ـ نمــاز ((ما ارغم انف الشیطان بشىء مثل الصلاه, فصلها و ارغم انف الشیطان)).(1) چیزى مانند نماز, بینى شیطان را به خاک نمى مالد, پس نماز بخوان و بینى شیطان را به خاک بمال. ((ان فضل الدعإ و التسبیح بعد الفرائض على الدعإ بعقیب النوافل, کفضل الفرائض على النوافل)).(2) فضیلت دعا و تسبیح پس از نمازهاى واجب و برتریش بر دعا پس از نمازهاى مستحبى, مانند فضیلت و برترى نمازهاى واجب بر نمازهاى مستحبى است
2ـ امام زمان کیست؟ ((انا المهدى انا قائم الزمان. انا الذى املوها عدلا کما ملئت جورا)).(3) من مهدى هستم. قائم و برپاکننده زمانم. من کسى هستم که دنیا را پس از پر شدن از ستم, مالامال از عدل و داد خواهم کرد. ((انا صاحب الحق. علامه ظهور امرى کثره الهرج و المرج و الفتن)).(4) من حق خواه و حق دار هستم. نشانه پیدایشم بسیارى فتنه ها و پر شدن غوغا و آشوب ها است. ((انا بقیه الله فى ارضه و المنتقم من اعدائه)).(5) من بقیه الله در زمینش هستم و انتقام گیرنده از دشمنانش. ((انا بقیه من آدم و ذخیره من نوح و مصطفى من ابراهیم و صفوه من محمد)).(6) من بازمانده اى از آدم و ذخیره اى از نوح و انتخاب شده اى از ابراهیم و برگزیده اى از محمد هستم. ((انى لامان لاهل الارض کما ان النجوم امان لاهل السمإ)).(7) وجود من امان و نگهدارنده است براى اهل زمین (مردم) همچنانکه ستارگان نگهدارنده آسمان است. ((انا خاتم الاوصیإ و بى یدفع الله البلإ عن اهلى و شیعتى)).(8) من آخرین اوصیا و پایانین جانشینان پیامبرم و به خاطر وجود من خداوند بلا را از خاندانم و شیعیانم دور خواهد کرد. ((و اما وجه الانتفاع بى فى غیبتى فکالانتفاع بالشمس اذا غیبها عن الابصار السحاب)).(9) و اما چگونگى بهره برى از من در دوران غیبتم مانند استفاده کردن از آفتاب است هنگامى که ابرها آن را از دیدگان پنهان مى کند. ((ان استرشدت ارشدت و ان طلبت وجدت)).(10) اگر از من راهنمائى بخواهند همانا راهنمائى خواهم کرد و اگر کسى مرا بخواند, مرا خواهد یافت. اى راهنماى دلسوز ! هر صبح و شام تو را مى خوانیم و هر آن از وجودت مدد جوئیم و پیوسته در انتظار ارشاد و راهنمائیت هستیم, ما را دریاب.
3ـ امام زمان و پدرانش ((ان الحق معنا و فینا, لا یقول ذلک سوانا الا کذاب مفتر)).(11) حق همیشه با ما و همراه ما است. و این سخن راهرکه جز ما بگوید, دروغگو و افتراکننده است. ((ان الارض لا تخلو من حجه, اما ظاهرا او مغمورا)).(12) همانا زمین هرگز بى حجت نمى ماند و حجت خدا یا آشکار است یا پنهان. ((انا و جمیع آبائى عبیدالله عزوجل)).(13) من و پدرانم, بندگان خدا هستیم. ((انا یحیط علمنا بانبائکم و لا یعزب عنا شىء من اخبارکم)).(14) علم ما اخبار شما را در بر مى گیرد و هیچ خبرى از شما نباشد که از ما پنهان بماند. ((فمن ظلمنا کان فى جمله الظالمین لنا وکانت لعنه الله علیه لقوله عزوجل الا لعنه الله على الظالمین)).(15) هر که به ما ظلم کند, از جمله ظالمین نسبت به ما خواهد بود و لعنت و نفرین خدا بر او باد چرا که خداى عزوجل فرماید همانا لعنت خدا بر ظالمان باد. ((اذا اذن الله لنا فى القول ظهر الحق و اضمحل الباطل)).(16) اگر خدا اجازه سخن به ما دهد, حق پدیدار گشته و باطل در هم فرو خواهد ریخت. ((و لولا ما عندنا من حجه صلاحکم و رحمتکم و الاشفاق علیکم لکنا عن مخاطبتکم فى شغل)).(17) اگر نه این بود که ما دوستار مصلحت شمائیم و میل داریم به شما رحم کنیم و بر شما مهربان باشیم, وقت سخن گفتن با شما را نداشتیم. ((لیس بین الله عزوجل و بین احد قرابه و من انکرنى فلیس منى)).(18) خداى عزوجل با کسى خویشاوندى ندارد و هر که وجود مرا انکار کند از من نیست. ((انا برىء الى الله و الى رسوله ممن یقول انا نعلم الغیب و نشارکه فى ملکه او یحلنا محلا سوى المحل الذى رضیه الله لنا)).(19) من به خدا و رسولش پناه مى برم از کسى که ادعا کند, علم غیب داریم و یا در حکومتش شریکیم یا آنکه خدا ما را در جایگاهى قرار مى دهد که بالاتر از آن است که خود براى ما خواسته است.
4ـ وظیفه چیست؟ ((و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الى رواه حدیثنا فانهم حجتى علیکم و انا حجه الله علیهم)).(20) و اما نسبت به رخدادهایى که اتفاق مى افتد پس حتما به راویان احادیثمان روى آورید زیرا آنان حجت من بر شما و من حجت خدا بر آنانم. ((و اما عله ما وقع من الغیبه فان الله عزوجل قال : یا ایها الذین آمنوا لا تسإلوا عن اشیإ ان تبد لکم تسوکم)).(21) و اما چرا غیبت واقع شد؟ جواب را خدا در قرآن داده : اى مومنان از چیزى سوال نکنید که اگر روشن شد به زیانتان خواهد بود. ((فلیعمل کل امرى منکم بما یقرب به من محبتنا و یتجنب ما یدنیه من کراهیتنا و سخطنا)). هر یک از شما کارى کند که به محبت ما نزدیک گردد و بپرهیزد از آنچه خشم و کراهت ما را برانگیزد. ((فاتقوا الله و سلموا لنا و ردوا الامر الینا... و لا تحاولوا کشف ما غطى عنکم و اجعلوا قصدکم الینا بالموده على السنه الواضحه)).(22) تقواى الهى را پیشه خود سازید و امر را به ما واگذار کنید. و تلاش نکنید چیزى را بدانید که خدا آن را از شما پنهان کرده و همواره به سوى ما با محبت روى آورید طبق سنت روشن رسول الله. ((اکثروا الدعإ بتعجیل الفرج فان ذلک فرجکم)).(23) براى تعجیل فرج بسیار دعا کنید, که در آن گشایش است براى شما. در پایان فرا رسیدن پانزدهم شعبان, فروزنده ترین روز سال, و شیرین ترین عید شیعیان, روز ولادت ولى عصر, سلیمان دوران, رحمت گسترده بر مومنان, پراکنده ساز غمهاى مستضعفان, پناهگاه محرومان, درهم کوبنده کفر و الحاد و تباهى, حجت بزرگ الهى, مشرق شمس ابدى, مطلع انوار ازلى, نگهبان شریعت, احیا کننده مذهب, کوکب درى عترت, فریادرس شیعیان, و امید آزادگان و سرور و سالار انس و جان حضرت مهدى (محمد بن الحسن) سلام الله علیه, بر تمام شیعیان و عتبه بوسان درگاهش و آرزومندان دیدارش, خجسته و مبارک باد.
پى نوشت ها: 1. بحار, 54,128. 2. احتجاج طبرسى, 2,487. 3. بحار, 52,2. 4. بحار, 51,320. 5. نورالثقلین, 2,392. 6. بحار, 52,238. 7 بحار, 78,380. 8. بحار, 52,130. 9. بحار,53,181. 10. بحار, 51,339. 11. بحار, 53,191. 12. کمال الدین, 2,115. 13. بحار,ج25. 14. بحار, ج53, ص175. 15. بحار, ج53, ص182. 16 . بحار, ج25, ص183. 17. بحار, 53, 179. 18 . غیبت طوسى, ص176. 19. احتجاج طبرسى, 2, 478. 20. بحار, 53, 181. 21. بحار, 78,380. 22. بحار, 53, 179. 23. کمال الدین, 2, 485.
|