چهار راه شهدا شاهراه انتفاضه و مقاومت! گوشه هایى از مقاومت مردم فلسطین از نگاه یک خبرنگار
خبرنگار یکى از سایت هاى اینترنتى مربوط به فلسطینیان مشاهدات خود را از حوادث روز 19 مهرماه از چهارراه شهدا واقع در منطقه ((نتساریم)) غزه که در انتفاضه دهه 90 مردم مسلمان فلسطین هم صحنه درگیرى شبانه روزى با نظامیان صهیونیستى و یکى از کانون هاى پرتلاطم انتفاضه کنونى است چنین گزارش مى دهد. کودکى 9 ساله پشت یک کانتینر قدیمى و فرسوده که در داخل زباله دانى مجاور پایگاه نظامیان صهیونیست افتاده در محاصره تک تیراندازهاى صهیونیست قرار گرفت, او بیش از یک ساعت جرإت بلند شدن از روى زمین را از بیم مورد هدف قرار گرفتن نداشت, صهیونیست ها در برج هاى مراقبت این پایگاه متوجه حضور او شده بودند, آتش سلاح هاى خود را به سوى این کانتینر گرفتند. به دلیل شدت آتش کسى قادر به نجات این کودک نبود, صحنه اى بسیار دردناک بود که احساسات هر انسانى را بر مى انگیخت گریه این کودک بى دفاع که براى تظاهرکنندگان دست تکان مى داد و از آنان طلب یارى مى نمود بر تراژدى این صحنه افزود. هر کسى که به صحنه درگیرى در چهار راه شهدا مى رسد باید تعدادى از جوانان را مشاهده کند که دست, پا یا سر خود را بانداژ نموده و زخم هاى خود را که به دلیل شلیک گلوله هاى جنگى و فلزى صهیونیست ها زخمى شده است بسته و بار دیگر به صحنه درگیرى باز گشته اند. یکى از نقاشان تابلوى پارچه اى بزرگى به ابعاد 9 متر مربع از صحنه دردناک شهادت ((محمد الدوره)) و مجروحیت پدرش که در پشت یک بلوک سیمانى پناه گرفته اند را کشیده و روبروى شهرک صهیونیست نشین ((نتساریم)) قرار داده و با حروف درشت روى آن نوشته است ((آنچه که با زور گرفته شده تنها با زور باز پس گرفته خواهد شد)). ده ها تن از جوانان با استفاده از تکه هاى آهنى که از اتومبیل اسقاط شده کنده اند اقدام به شکستن سنگ ها و بلوک ها مى نمایند تا حجم سنگ ها براى پرتاب به سوى صهیونیست ها مناسب گردد. چهار دختر نوجوان در میان تعداد زیادى بطرى خالى نشسته و پس از پرنمودن بنزین در آنها و قرار دادن فتیله آن را به تظاهر کنندگان مى سپارند تا به سوى صهیونیست ها پرتاب شود. هر گوشه از این چهار راه عده اى دور هم جمع شده و از طریق رادیو اخبار درگیرى دیگر مناطق را دنبال مى کنند. پس از انفجار یک بمب جاسازى شده توسط سربازان رژیم صهیونیستى در کارخانه ذوب آهنى که جوانان فلسطینى از آن تکه هاى آهن براى مقابله با صهیونیست ها برمى دارند. جوانان از این پس تنها سنگ و بطرىهاى خالى را از زمین برمى دارند. فردى که خود را کارشناس مواد منفجره معرفى مى نمود در بین تظاهر کنندگان در رفت و آمد بود و هر نوع شىء مشکوک را براى بررسى و احتمالا خنثى نمودن به محل دیگرى منتقل مى کرد. حتى حیوانات هم از سبعیت صهیونیست ها در امان نیستند, تک تیراندازهاى صهیونیستى به سوى یک اسب که گارى را مى کشید شلیک نموده, اسب را از پاى درآورده و کودک یازده ساله موجود در گارى را از ناحیه شکم مجروح نمودند, پسر بچه از ترس و در حالى که خونریزى شدیدى از محل اصابت داشت به سوى مردم گریخت. به گفته یکى از افراد حاضر در صحنه صهیونیست ها سر او را نشانه گرفته بودند اما او با هوشیارى خود را در پشت سر اسب پنهان نموده و از مرگ حتمى نجات یافت. درگیرى در این منطقه بالا گرفته است تظاهر کنندگان علاوه بر بطرىهاى آتش زا و سنگ, از بمب هاى کربنى هم استفاده مى کنند, این بمب ها در واقع همان بطرىهاى محتوى بنزین هستند که علاوه بر این ماده آتش زا کربن (کاربیت) هم در آن ریخته شده و به وسیله ورق هاى آلمینیومى پوشانده مى شوند که به محض انفجار صداى بسیار مهمى را تولید مى کنند. چند راننده کمپرسى فلسطینى در یک اقدام خود جوش بار شن و ماسه خود را در میان خیابان ریخته و سد حایلى بین پایگاه نظامى و ساختمان دانشگاه تربیت معلم که صحنه اصلى درگیرى است, ایجاد کردند. یکى از رانندگان که گلوله تک تیرانداز از فاصله چند سانتیمترى سرش عبور نموده بود, بدون توجه به شلیک صهیونیست ها تا تخلیه تمامى محموله خود همانجا ماند. به گفته فردى که خود را کارشناس مواد منفجره مى نامید این اقدام رانندگان تلفات تظاهرکنندگان را بشدت کاهش داد. یک پیرمرد 80 ساله که نمى خواست از فیض این مقابله و درگیرى محروم بماند در حد توان خویش در این تظاهرات شرکت نموده او با تعبیه یک سبد در پشت دوچرخه خویش شیشه هاى آب سرد به تظاهر کنندگان مى رساند. فرد دیگرى هم که سن و سالى به اندازه این مرد داشت در گفتگویى آرزو نمود خود به جاى این کودکان و نوجوانان به شهادت برسد. به رغم عمق مصیبتى که یک دختر جوان بیست ساله در پى شهادت برادر نوجوانش تحمل مى کند اما این مصیبت هرگز او را از مقابله با سربازان صهیونیست باز نمى دارد, او تا آن لحظه بیش از 20 بطرى آتش زا به سوى سربازان صهیونیست پرتاب کرده بود. از نکات قابل توجه منتهى شدن اکثر خطوط تاکسیرانى به چهار راه شهدا بود سوارىهاى مسافر بر در یک اقدام خود جوش از تمامى مناطق غزه جوانان فلسطینى را به چهار راه شهدا مى رساندند.
تک تیراندازهاى صهیونیست به دنبال چشم کودکان فلسطینى رمضان سلوات نوجوان پانزده ساله اى که دید چشم راست خود را به دلیل اصابت یک گلوله از دست داده از جمله کودکانى است که مورد اصابت تک تیراندازهاى صهیونیست قرار گرفتند. این تک تیراندازها تنها موظف اند چشمان کودکان انتفاضه را هدف قرار دهند. این تک تیراندازان سنگ دل تاکنون جام کینه و سبعیت خویش را بر سر بسیارى از کودکان فلسطینى ریخته اند. سلیمان مصبح نوجوان دیگرى است که تنها 11 بهار را به چشم دیده و پس از درگیرى سه ساعته که در روز یکشنبه 8 / 10 / 2000 روى داد با چهره خونى به بیمارستان منتقل گردید. پدر رمضان سلوات در گفتگویى گفت: برغم آنکه من از ساعت هاى اولیه مجروحیت در کنار فرزندم بودم اما تاکنون نتوانسته ام واژه هاى مناسبى براى تبیین این فاجعه به پسرم, بیابم. با اینکه یقین دارم که او توان تحمل چنین مسئله را دارد. پدر این کودک در ادامه مى گوید: یکى از دوستان خانوادگى خبر مجروحیت فرزندم را از طریق تلفن به من گفت و من در حالى خود را به بیمارستان رساندم که فکر مى کردم فرزندم به شهادت رسیده و این دوست براى اینکه به ناگاه این خبر را دریافت نکنم, به من چنین گفته است, اما زمانى که فرزندم را زنده روى تخت بیمارستان دیدم کمى از شدت ضربه روحى وارده به من کاسته شد. رمضان خود در مورد چگونگى مجروحیتش مى گوید: به همراه دیگر دانشآموزان طى یک راهپیمایى خود را به مکان درگیرى رساندیم. در این محل سه جیپ نظامى صهیونیستى و حدود پنج سرباز را مشاهده نمودیم اما پس از نزدیکتر شدن به صحنه درگیرى در مسافتى دورتر یک سرباز صهیونیست را دیدم که در پشت یک بلوک سیمانى مخفى شده و تنها سر و لوله نفتکش که به سوى تظاهرکنندگان نشانه رفته بود, دیده مى شد. چند ثانیه نگذشته بود که احساس نمودم درون سرم آتش گرفته است, به زمین افتادم و زمانى که به هوش آمدم خود را در بیمارستان یافته و پدر و مادرم را بالاى سر خود مشاهده کردم که در حال گریستن بودند, به آنها اطمینان دادم که حالم خوب است و هنوز زنده هستم. او در پاسخ به این سوال که پزشکان و اطرافیان درباره وضعیت جسمانى ات به تو چه گفتند, پاسخ داد, هیچ یک از پزشکان و پرستاران که براى بازرسى, تبدیل بانداژ و تجویز دارو مىآیند, چیزى به من نگفته اند, حتى اگر به من بگویند که دید چشمم را از دست داده ام هم از کرده خود احساس پشیمانى نخواهم کرد, زیرا چشم دیگرى دارم که مى توانم هرچه که مى خواهم ببینم و اگر به من اجازه دهند باز هم به صحنه درگیرى باز مى گردم. وى در ادامه مى افزاید: نوعى احساس به من مى گوید که دید چشمم را از دست داده ام, این مسئله را به پدرم هم گفته ام اما او به من گفته که بحمدالله وضعیتم خوب است اما درباره چشمم چیزى به من نگفت. کودک دیگرى به نام سلمان مصبح در تخت کنارى آرمیده است, او از اهالى روستاى ((عیان الکبیره)) است او را روز شنبه (2000/10/7) به بیمارستان چشم غزه, منتقل کرده اند. زخم عمیقى که از ناحیه چشم راست سلمان دچار آن گردیده باعث خونریزى داخلى شده و بیم آن مى رود که تقریبا تمامى دید خود را از دست بدهد و پزشکان تنها امیدوارند که دید محدودى را به این نوجوان باز گردانند. سلمان در تشریح حادثه گفت: با اتوبوس به نزدیکى شهرک صهیونیست نشین کفار داروم رفتم, من تنها نبودم بلکه تمامى دانشآموزان هم این کار را کردند. پدر حرف پسر را قطع نمود و براى آنکه به فرزندش فشارى از این بابت وارد نیاید, دستى روى کتف فرزند کشید و خود گفت: من پنج پسر و سه دختر دارم که همگى عاشق قدس و با اشغالگران دشمن هستند. او در ادامه افزود: مدیریت بیمارستان به من خبر داد که فرزندم از ناحیه چشم دچار آسیب دیدگى شده است. اگر او به شهادت هم مى رسید باز هم خدا را شکر مى کردم زیرا او هم فرقى با کودکان و نوجوانان دیگرى که در مناطق مختلف در حال درگیرى با صهیونیست ها هستند, ندارد این نوجوانان و جوانان براى دفاع از مسجدالاقصى و حرمت آن حتى به انتظار دریافت اجازه از والدین و خانواده هم ننشستند و خود به سوى انجام وظیفه و اداى تکلیف پیشرفتند. چنین مسائلى خارج از حیطه حاکمیت پدر و مادران است. حتى ارتباطى به نوع تربیت فرزندان هم ندارد زیرا این نسل هاى فلسطینى با عشق به وطن بزرگ شده اند. عبدالرحمن النادى تنها 12 سال دارد اما با این سن کم توانست به همراه همسالانش عزم و اراده نوجوانان و جوانان فلسطینى براى آزادى وطنشان را به جهانیان و على الاخص صهیونیست ها نشان دهد. او را با چشمى بانداژ شده در منطقه ((بیت حانون)) در صحنه درگیرى یافتیم. در پاسخ به سوال ما که چرا به اینجا آمده اى؟ گفت: ((آمده ام تا این بار با یک چشم به مبارزه بپردازم)), آرى او کودکى است که عمل مقدس خود را در حمایت از مقدسات محترم مى شمارد. النادى در مورد چگونگى زخمى شدن خود گفت: در حال درگیرى بودم که یک سرباز صهیونیست از پشت دیوارى بتونى مرا دید و به سوى من یک گلوله پلاستیکى شلیک نمود که به زیر چشمم اصابت نمود, که بر اثر آن به بیمارستان منتقل و پس از بهبودى نسبى به صحنه مبارزه بازگشتم. دکتر ((محمود نصرالله)) معاون بیمارستان چشم در این باره گفت: گلوله هاى پلاستیکى, در صورت اصابت به صورت باعث پاره شدن عضلات صورت شده و بخصوص اگر محل اصابت به چشم نزدیک تر باشد, قدرت دید بیشترى از چشم از بین مى رود. اشاره مى شود که تا روز 8 اکتبر حداقل 8 نوجوان که از ناحیه چشم مورد اصابت قرار گرفته بود به بیمارستان چشم غزه منتقل شده اند. به گفته دکتر نصرالله علاوه بر دو نوجوانى که پیش تر از آنان نام بردیم ((ماهر عوش)) 13 ساله, ((ابراهیم ابومرسه)) 12 ساله, ((احمد عابد)) 14 ساله و ((امجد مزید)) 12 ساله همگى از ناحیه چشم مورد اصابت قرار گرفته و براى مداوا در این بیمارستان بسترى هستند. همچنین تا همین تاریخ حداقل 10 کودک و نوجوان که از ناحیه چشم مورد اصابت قرار گرفته اند به بیمارستان هاى چشم کرانه باخترى منتقل شده اند.
صهیونیست ها از جنایاتى که همقطارانشان انجام دادند چنین سخن گفتند! از من نپرسید که چگونه آرامش را به کرانه باخترى و نوار غزه مى توان باز گرداند؟ از نظر من استفاده از تمامى وسایل براى مقابله با گاوچران هاى فلسطینى مشروع است. اهمیت ندارد که چند نفر کشته شوند, مهم این است که شرایطى مناسب براى رفت و آمد شهرک نشینان فراهم گردد. این کلامى است که از زبان ایهود باراک نخست وزیر رژیم صهیونیستى خطاب به ((شاوول موفاژ)) رئیس ستاد ارتش این رژیم گفته شد و تلویزیون رژیم صهیونیستى آن را پخش نمود. هم اکنون دلایل و شواهد بسیارى مبنى بر صدور دستورالعمل هایى وجود دارد که از سوى سیاستمداران و فرماندهان نظامى عالیرتبه رژیم صهیونیستى جهت برخورد شدید و بى رحمانه با تظاهر کنندگان بى دفاع فلسطینى صادر شده است. ژنرال ((یوم طوف سامیا)) فرمانده منطقه جنوبى و مسئول مستقیم منطقه نوار غزه در ارتش رژیم صهیونیستى در پاسخ به سوالاتى در مورد کشته شدن ((محمد الدوره)) کودک خردسالى که در آغوش پدرش به دست یکى از تک تیراندازهاى ارتش رژیم صهیونیستى به شهادت رسید و نیز قتل بى رحمانه راننده آمبولانسى که قصد نجات وى را داشت و دل هر بیننده اى را به درد آورد, گفت: ((به هیچ وجه از انجام چنین کارى پشیمان نیستم, به سربازان دستور داده شده است به سوى هر کسى که در اطراف شهرک هاى صهیونیست نشین اقدام به اخلال در نظم مى کنند آتش بگشایند, تا شهرک نشینان احساس ناامنى نکنند, وظیفه من و سربازانم در وحله اول حفظ امنیت فرزندان ملت خود که در شهرک ها زندگى مى کنند و حمایت از آنان در مقابله با هر کسى که بخواهد آزارى به آنان برساند مى باشد.)) ژنرال ((اتیسک ایتان)) فرمانده منطقه مرکزى در ارتش رژیم صهیونیستى و مسئول مستقیم کرانه باخترى نیز در دیدار با رهبران شهرک نشینان گفت: به واحدهاى نظامى موجود در کرانه باخترى و نوار غزه دستور داده شده است تا هر نوع تظاهرات و هر نوع نشانه و شاخصى از انتفاضه را به شدت سرکوب و محو نمایند. ایتان در این باره تإکید نمود: ارتش اسرائیل موظف است بزرگترین خسارت ها را طى این درگیرىها به فلسطینیان وارد آورد. او همچنین افزود: ((بله دقیقا دستورهاى صریحى وجود دارد که تإکید مى کند گلوله هاى جنگى به سوى سر و سینه و با هدف کشتن شلیک شوند, پس هر کسى که مى خواهد تظاهرات کند, باید آمادگى پرداخت بهاى آن را هم داشته باشد.))
صهیونیست ها خود در مورد جنایات صهیونیست ها شهادت مى دهند روزنامه نگاران رژیم صهیونیستى که حوادث انتفاضه را تحت پوشش قرار داده و مى دهند علیرغم جانبدارى کامل خویش از ارتش رژیم صهیونیستى اذعان نمودند که ارتش رژیم صهیونیستى با منتهاى وحشیگرى با تظاهرکنندگان فلسطینى برخورد نموده است. ((الون بن دافید)) گزارشگر کانال یک تلویزیون رژیم صهیونیستى در گزارشى از حوادث, گفت: ((با صدها تن از سربازان در بدو آغاز درگیرىها گفتگو نمودم و اینگونه متوجه شدم که همگى خود را براى کشتن و تنها کشتن آماده مى کنند, از همان روز اول دریافتم که فشردن ماشه براى آنان به شکل غیر قابل وصفى آسان است, بارها ملاحظه نمودم که سربازان به سوى مردمى آتش گشودند که اصلا کارى به تظاهرات نداشتند. کینه بسیار عمیقى در دل سربازان علیه فلسطینیان مى شد حس نمود.)) ((آمنون فاینور)) یکى دیگر از روزنامه نگاران صهیونیست است که گزارشگر یک شبکه تلویزیونى ایتالیایى است, او در توضیح جنایات سربازان صهیونیست از شفافیت بیشترى برخوردار بود, وى در این باره نوشت: ((فرماندهان دو منطقه مرکزى و جنوبى نقشه کاملى براى این حوادث کشیده اند, هدف وارد آوردن بیشتر این تلفات به فلسطینیان بود, آنان به دنبال آن بودند که به فلسطینیان تفهیم کنند که با خشونت چیزى را به دست نخواهند آورد.)) ((زخرون دومب)) نویسنده و گزارشگر صهیونیست نیز که خود از مناطق درگیرى بین مردم فلسطین و ارتش رژیم صهیونیستى دیدن به عمل آورده در این باره مى نویسد: ((آنچه که دیدم باعث شرم یهودیان و دولت اسرائیل است)) او در ادامه نقل مشاهدات خویش ضمن تإکید بر مشاهده کشتن متعمدانه کودکان و نوجوانان نوشت: ((با چشم خود دیدم که چگونه سربازان اسرائیلى به سوى گوسفند و چهارپایان دیگرى که از آن یکى از خانواده هاى بادیه نشین مستقر در نزدیکى شهرک نیتساریم واقع در پنج کیلومترى جنوب شهر غزه آتش گشودند, من خود دیدم که چگونه سربازان ارتش اسرائیل کشاورزان فلسطینى را که در حال کار در مزارع خویش بودند به گلوله بستند)). آنچه که بر از پیش طراحى شده بودن کشتار فلسطینیان توسط ارتش رژیم صهیونیستى و با دستور دولت باراک تإکید دارد تإیید اطلاعاتى است از سوى چند منبع خبرى صهیونیستى در مورد انبار نمودن موشک هاى لاو از سوى ارتش رژیم صهیونیستى و در مواضع نظامى خویش در سرزمین هاى اشغالى عنوان شده بود. علاوه بر آن ارتش رژیم صهیونیستى از چندى پیش به گلوله هایى مسلح شدند که پیشتر مورد استفاده قرار نمى گرفت. براساس گفته منابع پزشکى که کار معالجه مجروحان گلوله باران وحشیانه صهیونیست ها را به عهده دارند, ترکش این گلوله ها پس از برخورد با بدن انسان منفجر مى گردند, به نحوى که چهره و بدن تعدادى از قربانیان این گلوله باران ها چنان مثله شده بود که والدین آنها نیز پس از مدت ها قادر به شناسایى آنان شدند. ((ارتش اسرائیلى ارتشى نژاد پرست و جنایتکار است که از وحشیانه ترین وسایل براى برخورد با مردم فلسطین استفاده مى کند)). این کلامى است که خبرنگار یکى از شبکه هاى تلویزیونى هلند در گزارشى از صحنه درگیرى در نوار غزه به سمع بینندگان شبکه رساند. خبرنگار مذکور که به شدت از تکه تکه شدن بدن هاى کوچک کودکان فلسطینى متإثر شده بود, افزود: شرم آور است که جهان در مقابل این همه فجایع سکوت اختیار کند, چه کسى از درگیرى مسلحانه و شلیک متقابل سخن به میان آورده است, اینجا شلیک تنها از یک سو و از جانبى که داراى وسایل قدرت است به سوى کودکان و جوانان فلسطینى صورت مى پذیرد. تحولات اخیر در جبهه لبنان و عملیات متهورانه نیروهاى حزب الله در به اسارت درآوردن سه نظامى ارتش رژیم صهیونیستى در کشتزارهاى شبعا بازتاب وسیعى در مطبوعات عبرى و به خصوص در روز یکشنبه 1379/7/17 داشت. زئیف شیف تحلیلگر برجسته مسایل نظامى رژیم صهیونیستى در نوشتارى در روزنامه صهیونیستى ((آهارتض)) تإکید نمود روز شنبه هفتم اکتبر 2000 (7/16) روز سیاهى در تاریخ ارتش اسرائیل به ثبت رسیده و حتما از آن با همین صفت یاد خواهد شد. در گوشه هایى از مقاله این تحلیلگر چیره دست که به منابع نظامى ارشد ارتش رژیم صهیونیستى نزدیک است: آمده است: على رغم هشدار اطلاعات نظامى و گوشزد رئیس ستاد ارتش نسبت به این که سازمان حزب الله طرح هایى را براى ربودن سربازان از مرزهاى شمالى دارند ارتش اسرائیل در این زمینه از خود بى تفاوتى نشان داده و تدابیر حمایتى ـ امنیتى در این رابطه اتخاذ نکردند. به همین دلیل حزب الله توانست سه سرباز را بدون هیچ درگیرى و در سایه عملیات تحریکآمیز وسیعى که انجام دادند به اسارت خویش درآورند. جبهه مقاومت لبنان با این کار خود جبهه دومى را همزمان با درگیریهایى که مناطق اشغالى فلسطینى شاهد آن است علیه اسرائیل باز نمود. در ادامه مقاله مذکور آمده است: به اسارت درآمدن سه سرباز در کنار عقب نشینى نیروهاى مرزبان از مسجد حضرت یوسف و تحویل مکان مذکور به فلسطینیان, شدت انتقادات گزنده علیه دستگاه هاى نظامى و امنیتى اسرائیل را افزایش داده و موجب گردید تا تعدادى از وزرا ادعا کنند سیاست خویشتن دارى که نخست وزیر به ارتش ابلاغ نموده موجب گسترش درگیرىها شده و به فلسطینیان, حزب الله و کشورهاى عربى اینگونه وانمود شود که اسرائیل از موضع ضعیف دست به این اقدامات مى زند. [البته نویسنده فراموش نموده تا این خویشتن دارى را تشریح کند, آیا کشتن کودکان و نوجوانان بى دفاع به وسیله گلوله هاى جنگى و به توپ و گلوله بستن خانه هاى مردم خویشتن دارى است؟]! باراک به این اقدامات هم بسنده نکرده بلکه به ارتش اسرائیل دستور داد تا در برابر هر نوع حمله ایذایى عناصر حزب الله و گروه هاى فلسطینى پس از عقب نشینى به پشت مرزهاى بین المللى خویشتن دارى نشان دهند. اما تصمیم مربوط به عقب نشینى از مسجد حضرت یوسف در واقع به پیشنهاد ((شاوول موفاز)) رئیس ستاد ارتش صورت پذیرفته و بهانه اصلى که رئیس ستاد ارایه نموده این است که ارتش اسرائیل مایل نیست با توجه به تلفاتى که در اطراف فلسطینى پیش مىآید از این بیشتر وارد درگیرىها شود. ظاهرا ارتش اسرائیل به این نتیجه رسیده بود که گسترش درگیرىها در این منطقه موجب اشغال بخش هایى از شهر نابلس مى شد, این چیزى بود که ظاهرا رئیس ستاد به دنبال تبیین آن بود, و به همین خاطر تصمیم به تخلیه مسجد حضرت یوسف گرفت. اما باراک این مسئله را با شوراى وزارتى مسایل امنیتى مطرح نکرده و براى تصویب در هیئت دولت هم به رإى نگذارد تا ضمانت اجرایى آن همچنان حفظ شود حتى طرف هایى که مورد مشورت باراک قرار گرفتند هم اجازه نیافتند دخالت چندانى نموده و ابراز عقیده کنند. ظاهرا باراک مصمم بود این محل را تخلیه کند. زنیف شیف در پایان مقاله تحلیلگرانه خویش گفت: موج انتقادات به دلیل تخلیه محل نبود بلکه علیه زمان بندى این عقب نشینى صورت پذیرفت. سردمدار منتقدین بنیامین بن العیزار است او صریحا اعتراض مى کند که اسرائیل با مسلح نمودن فلسطینیان اشتباه بزرگى را مرتکب شده است. ((حایم شیلو)) هم با نظر زئیف شیف در این که روز شنبه روز سیاهى است موافق است او در تحلیلى که در شماره روز یکشنبه (17 / 7) معاریو به چاپ رسید, گفت: نسل هاى آینده اسرائیل همواره به یاد خواهند آورد که دولت عبرى در این روز ضربات سه گانه اى را در مسجدالاقصى, دامنه هاى جبل الشیخ و مسجد حضرت یوسف متحمل شدند. این حوادث ما را به یاد ترس و ندانم کارىهایى مى اندازد که در جریان جنگ رمضان سال 1973 در روز ((عید بخشش)) دچار آن شدند. حایم شیلو در ادامه افزود: شرایط کنونى با حوادثى که در چنته دارد نشان مى دهد که خشونت زبان رسمى و به تنها زبانى مبدل شده است که همگان آن را مى فهمند. رویاى صلح از بین رفت و چندى دیگر تنها یادى از آن باقى خواهد ماند. روند سازش امروز مملو از زخم هاى عمیق است, مى توان گفت که دچار مرگ بالینى شده و تا آنجا پیش رفته که پزشکان درصدد قطع دستگاه هاى حیات بخش از اویند, نخست وزیر اسرائیل هم مشغول ساختن تابوت براى قرار دادن جسد آن خواهد بود او آخرین میخ این تابوت را چهل و هشت ساعت دیگر خواهد کوبید. چهل و هشت ساعت دیگر ممکن است شارون به دولت بپیوندند و به همراه یکدیگر این نعش را به بیرون ببرند, اما اگر کلینتون بتواند حیات را دوباره به این روند بازگرداند در واقع باعث بروز فاجعه اى خواهد شد. از نظر شیلو, باراک به هیچ عنوان مجبور نیست نیروهاى خود را وارد جنگى خونین با لبنان بکند, او تمامى تلاش خود را براى استفاده از تمامى راه هاى دیپلماتیک لازم جهت بازگرداندن سه سرباز در چارچوب معامله تبادل اسرا انجام خواهد داد اما در سطح فلسطینى باراک از نظر روحى آمادگى ورود به یک رویارویى را دارد, او بارها گفته است که یا صلح یا جنگ که امروز ظاهرا پیش بینى هاى او به واقعیت پیوسته است. باراک در حالى به این نقطه عطف رسیده که جایگاه سیاسى او دچار تزلزل شده است. او از این امتحان حتى پیش از آنکه مفاهیمش نسبت به جبهه لبنان فروبپاشد با نمرات بد خارج شده بود. اما روزنامه ((ایدیئوت آحرونوت)) تإکید نمود که اسرائیل نفعى را در ضربه زدن به زیربناى لبنان ندارد زیرا چنین ضرباتى موجب تقویت وحدت عربى مخالف با اسرائیل شده و اعراب را به اتخاذ تصمیمات افراطى برمى انگیزاند. هم چنین این اقدام مى تواند انگیزه مناسبى براى حزب الله جهت کشتن سه سرباز باشد. این روزنامه به یاد آورد: حزب الله پیش از آن اعلام نموده بود که ((ران آراد)) خلبان اسرائیلى طى یک حمله هوایى علیه روستاهاى لبنان کشته شده است. با این وجود روزنامه مذکور معتقد است که مذاکره با حزب الله در وحله کنونى آن هم بر سر آزادى اسرا کار صحیحى نیست زیرا مذاکره بر سر این موضوع مى تواند بعضى از عناصر فلسطینى را ترغیب به ربودن سربازان کند.
یک تحلیلگر صهیونیست: باراک شکست خورده اى است که مرارت هاى زیادى را به کام اسرائیل چشاند در روز چهارشنبه 11 / 10 / 2000 مصادف با 20 مهر 1379 روزنامه هاى عبرى زبان چاپ فلسطین اشغالى مقالات اصلى خود را به تنگنایى اختصاص دادند. به نوشته این مطبوعات ایهود باراک هم اکنون در مخمصه فراگیرى گرفتار شده که به خصوص کابینه او را تهدید به سقوط مى کند. از نظر تحلیلگران مطبوعات صهیونیستى شکست ها و عقب گردهاى متوالى که در سطوح مختلف سیاست هاى این ژنرال طى چهارده ماه گذشته دچار آن گردیده موجب متزلزل شدن قدرت او شده است. ((ناحوم برنیع)) نویسنده, روزنامه نگار و تحلیلگر چیره دست صهیونیستى در مقاله اى که در روزنامه ((آحرونوت)) که در بارزترین ستون این روزنامه و در صفحه نخست تحت عنوان ((صبح خیر... قیام)) به چاپ رساند, نوشت: ((باراک به ما قول یک قیام را داد.. هم اکنون نیز به طور بالفعل یک قیام را در پیش روى داریم. زلزله اى حقیقى در امنیت ملى و شخصى و جایگاه سیاسى ما[ منظور اسرائیل است], در قانون و نظم, در روحیه داخلى و در روابط یهودیان و اعراب هم مى توان آثار این زلزله را ملاحظه نمود)). نویسنده در ادامه تحلیل آورده است: ((اگر مسئله به یکى از حساسترین و خطرناکترین بحران هاى تاریخ دولت مربوط نمى شد, این وعده (وعده باراک) بسیار سرگرم کننده مى نمود, مشاهده باراک در حالى که در میان شکست هاى خود غرق مى شود دل آدمى رابه درد مىآورد. زیرا جاده ناکامى او سنگفرشى از حسن نیت, شجاعت و استقامت دارد. زیرا اصولا مشکلات او مشکلات کل اسرائیل است. تنها تعداد معدودى راستگرا و چپگراى افراطى وجود دارند که راه حل هاى خودمحورانه براى وضعیت کنونى دارند... اشغال دوباره سرزمین هاى فلسطینى و اخراج مردم مقیم آنجا[ نویسنده از نام بردن از مردم فلسطین طفره مى رود ـ م] را افراطیون راستگرا مطرح مى کنند اما چپگرایان افراطى خواهان بازگشت تمامى اراضى اشغال شد, پس از سال 1967 و اسکان تمامى پناهندگان (فلسطینى) هستند که در سال 1948 آواره شده اند.. ولى بقیه 90 درصد باقى مانده سر درگم و دستپاچه هستند و پرسش ((چه کنم؟)) را ورد زبان خویش قرار داده اند ولى پاسخ آسانى براى آن نمى یابند.)) ناحوم مى افزاید: هر روز این اعتقاد که باراک اختلاف چندانى با بقیه ندارد بیشتر به اثبات مى رسد, او در راه خود از یک هشدار به هشدار دیگر مى پرد بدون آن که راه حل حقیقى براى معضل داشته باشد. او به مانند بند بازى است که قول داده از بام سیرک به پایین بپرد, ولى زمانى که به بالاى آن رسیده تازه متوجه شد که راهى جز پریدن ندارد.. پرسش این است که چگونه مى توان از این بام به پایین آمد؟ ...در شبانگاه روز بخشش (17 / 7 / 1379) باراک هشدارى را روى میز جهان گذارد مبنى بر اینکه اگر آتش قیام تا 48 ساعت دیگر فروکش نکند دیگر عرفات را به عنوان شریک صلح نخواهد شناخت. آن گونه که پیش بینى مى شد اولین کسى که از تهدید عدول نمود خود باراک بود. یک شب کامل منابع نزدیک به او وسایل تبلیغاتى را از سخنان و اعلام نظرات خود مبنى بر تصمیم باراک براى پافشارى بر این موضع تا آخرین لحظه پر نمودند, اما چندى نگذشت که او مجبور گردید تحت فشار کلینتون(!) از این موضع خود عقب نشینى نماید, آنچه هویداست این است که باراک میل عجیبى به ابراز تهدیداتى دارد که هرگز قادر به انجام آن نیست, هشدار باراک نه تنها کارساز نگردید بلکه سهم عمده اى در افزایش دست آوردهاى عرفات در صحنه جهانى داشت.. کلینتون تلاش بسیارى را نمود تا از طرف عرفات افرادى را جهت ورود به منطقه دعوت کند, در این زمینه کوفى انان از سازمان ملل, ایوانف از روسیه, وسولانا و کوک از اتحادیه اروپا به آنجا رسیدند, باراک که پیشتر نتانیاهو را به دلیل همکارى جهت تنظیم یک مراسم براى عرفات و کلینتون در غزه به باد تمسخر گرفته بود, این بار خود چنین خدماتى را براى عرفات انجام داد.)) این تحلیلگر مشهور در توصیف شخصیت باراک ادامه مى دهد: باراک از نوع افرادى است که مى توان شخصیت او را خواند و تحلیل نمود, این کار یا از طریق نامه هاى او به وسایل ارتباط جمعى صورت مى پذیرد یا از طریق رفتار و کردار او اما با این وجود هرگز نمى توان با جمع بندى این دو فاکتور به نتیجه رسید, نامه هایى که از دفتر نخست وزیر تا دیروز رسیده کاملا قاطعانه اعلام مى کند که باراک به این نتیجه رسیده که روند سازش به پایان رسیده و اعلام پایان و مرگ این روند را تنها به این دلیل به عقب انداخته تا وقت بیشترى براى تکمیل و پایان بخشیدن به تحرکات سیاسى خود در داخل براى افزایش پایگاه مردمى داشته باشد نه به خاطر آمال و آرزوهایى که عرفات به آن دلبسته است. اما در مقابل رفتار او چیزى کاملا معکوس را مى نمایاند, دیروز باراک ((جلعاد شبر)) که یک وکیل دعاوى است را به عنوان نماینده شبه رسمى خود در مذاکرات با عرفات منصوب نمود, این وکیل دعاوى هم چنین مدیریت دفتر و مسئول هماهنگى مذاکرات صلح با فلسطینیان را هم عهده دار خواهد شد. لازم به ذکر است که ((شبر)) فردى جدى است که به طور حتم براى بازى با عرفات به این سمت منصوب نشده است.
کارشناسان صهیونیست: واى بر ما اگر اصول گرا زمام ملت عربى را در دست بگیرند از دیگر مسایلى که در مطبوعات صهیونیستى به وفور دیده شده و مى شود, بیم و هراس آنان از به قدرت رسیدن اصولگرایان مسلمان در کشورهاى عربى و اسلامى است. مطبوعات صهیونیستى مملو از تحلیل هایى به قلم کارشناسان در این مورد مى باشد, این کارشناسان با توجه به اسارت سه سرباز صهیونیست در جنوب لبنان و دستگیرى یک افسر رژیم صهیونیستى در لبنان بیم آن را دارند که رفتار و کردار حزب الله به عنوان سمبلى براى دیگر توده هاى عربى مبدل شود. ((موشه آرنز)) وزیر جنگ اسبق رژیم صهیونیستى که هم اکنون عضو کنیست از حزب لیکود است در مورد موفقیت حزب الله در اسارت سه سرباز رژیم صهیونیستى گفت: ((آنچه روى داد در واقع انهدام نیروى بازدارنده اسرائیل در ذهن جامعه عربى است)) او که در مصاحبه اى با شبکه یک تلویزیون رژیم صهیونیستى سخن مى گفت افزود: ((حزب الله ارتش ما را به یک بازیچه مبدل نموده است, هیچ کس در جنبش صهیونیسم حتى در بدترین کابوس ها هم توقع بروز چنین مسئله اى را نداشت))! از سوى دیگر ((پاکوف بیرى)) رئیس سابق دستگاه اطلاعات عمومى رژیم صهیونیستى ((شبریت)) هم این عملیات را ضربه مهلک بر پیکره نیروى بازدارنده رژیمش, و آن را دلیل واضحى براى ملت عربى مبنى بر اینکه قدرت تنها راه تحقق آرزوهاى ملى آنان و احقاق حقشان است توصیف نمود. بیرى که در گفتگویى با شبکه دوم تلویزیون رژیم صهیونیستى سخن مى گفت, افزود: ((خطر چنین عملیات هایى در بالا بردن روحیه مردم عربى است و به آنها ثابت مى کند که مى توان فشارى حقیقى بر اسرائیل وارد آورد. رهبران سیاسى آن را سر در گم نموده و وضعیت داخلى آن را دچار دستپاچگى نموده این دولت[ منظور رژیم صهیونیستى است] را با توجه به توانایى هاى بالقوه اش مجبور سازد تا در برابر باج گیرىهاى یک سازمان شبه نظامى که تمام امکاناتش از امکانات یک لشکر ارتش اسرائیل هم کمتر است, تسلیم شود.)) به گفته این مسئول سابق امنیتى یکى از مهمترین ابعاد این اقدام در شرایطى که مردم کشورهاى عربى توجه خاصى به حوادث مناطق فلسطینى دارند و نیز در سایه عطش مردمى براى انتقام از اسرائیل انزواى رژیم هاى حاکم در کشورهاى عربى و بخصوص رژیم هایى که اقدام به امضاى معاهده هاى صلح با رژیم صهیونیستى نموده اند, را باعث مى گردد. ((پاکوف بیرى)) در توضیح این گفته خود مى افزاید: این عملیات نوعى شکست براى یکى از مهمترین ساختارهاى استراتژیک اسرائیل به شمار مى رود, اسرائیل همواره در تلاش است تا به مردم عرب بقبولاند که گرفتن هر نوع امتیازى از اسرائیل از طریق زور امکان پذیر نیست و تنها راه صحیح همانا راهى است که کشورهاى امضا کننده توافقنامه هاى صلح با اسرائیل انجام داده اند, در حالى که این اقدام خلاف این ادعا را ثابت مى کند. ((کارمى گیلون)) که او نیز یکى از روساى سابق شبن بیت است این تحولات را بسیار خطرناک و بغرنج توصیف مى کند. او مى پرسد: ((تصور کنید زمانى که حزب الله خواستار آزادى تمامى بازداشت شدگان لبنانى و فلسطینى گردد, چه اتفاقى ممکن است در این راستا رخ دهد؟ حال این تإثیرگذارى جزئى باشد یا کلى اقشار عربى و فلسطینى را براى پیوستن به صحنه مبارزه ضد اسرائیلى تشویق خواهد نمود, زیرا زمانى که فلسطینیان و اعراب دریابند که اسرائیل در اوج روند سازش حاضر به آزادى اسراى فلسطینى و عرب نبوده اما هم اکنون و تحت فشار به سرعت آنان را آزاد مى کند به این نتیجه مى رسند و تنها به این نتیجه مى رسند که تنها راه همانا پیوستن به صحنه دشمنى و مقاومت در برابر اسرائیل است.))
یک تحلیلگر اتریشى توافقنامه اسلو صلح را دار آویخت و خاورمیانه را به قرون وسطى بازگرداند. یک روزنامه نگار بارز اتریشى تإکید نمود توافقنامه اسلو در درون خود بذرهاى شکست خود را داشت و سازش سیاسى در حقیقت روز امضاى این توافقنامه به پایان راه خود رسیده بود. ((میخائیل مایر)) تحلیلگر سیاسى و روزنامه نگار مشهور اتریشى در بحبوحه حوادث خونین فلسطین تحلیلى را در ستون ثابت خود در روزنامه ((استاندارد)) که در وین منتشر مى شود به چاپ رساند. او در این مقاله ضمن هشدار نسبت به افزایش رنج و مشقت مردم فلسطین و خطراتى که انفجار اوضاع در خاورمیانه مى تواند به بار آورد فرصت هاى میانجیگرى را در این زمینه کاملا از دست رفته توصیف نمود. گوشه هایى از برگردان فارسى این مقاله در پى مىآید: ((چهره آن کودک فلسطینى (محمد الدوره) که تلاش هاى پدرش براى حمایت از او ره به جایى نبرد و توسط گلوله هاى سربازان اسرائیلى جان سپرده به طور حتم در حافظه همگان لهیب خواهد زد, این لهیب تنها مختص فلسطینیان نیست که یک نفر دیگر از آنان به صف شهداى برومندشان اضافه گردید, بلکه حتى در حافظه جمعى شهروندان اسرائیل نیز چنین خواهد نمود, یهود و اعراب در این زمینه از یکدیگر جدا نیستند, چهره ها و صحنه هاى بسیار هم وجود دارند که دست کمى از صحنه قبلى که قبلا رخ داده ندارند و هم به طور یقین بعدها در پیش خواهد بود و باعث خواهد گردید با خشونت گسترش زمینه جنگى در خاور میانه فراهم شود جنگى که همه منطقه را در خود فرو برده, و چند دهه به عقب خواهد برد تا از رویاى شکوفایى که این دوره و زمانه و هزاره جدید با خود به ارمغان آورده کاملا دور باشند و تا ابد نیز همچنان دور باقى بمانند. آیا کسى مى تواند تمامى این تقصیرها را به دوش سیاست بیاندازد؟ آرى, شاید چنین امرى صحیح باشد. روند سازش با توجه به ابعاد مختلفش به انتظار ضرب الاجل ایهودباراک ننشسته بود تا مرگ خود را به چشم ببیند, بلکه بى شک از زمان امضاى توافقنامه اسلو مرگش مسجل شده بود. در آن تاریخ بود که به اتخاذ آمال و آرزوهاى توخالى به عنوان ستون اصلى و زیربناى پیشرفت هاى نوین و عدم توجه به پیامدهاى سوء آن بزرگترین اشتباهات را مرتکب شد. در این راستا اینگونه وانمود شد که توافقنامه به فلسطینیان, دولتى کامل و تمام عیار در دراز مدت هدیه خواهد داد, در حالى که آنچه که در اذهان وجود داشت بیش از خودگردانى شبه فراگیر نبود.. همچنین به شکل متعمدانه اى وضعیت اعراب اسرائیلى[ اعراب ساکن مناطق ]1948 نادیده گرفته شد در حالى که آنان یکى از مشکلات و معضلات محورى مسئله فلسطین را تشکیل مى دهند. در مقابل عرفات به جاه و مکنت رسید, و صلاحیت هاى حاکمیتى کاملى به وى محول گردید, او از مدتها پیش با بیت لحم و اریحا مورد تمسخر قرار گرفته است. اما باراک که فراموش نموده اسرائیل سرزمین ناهمگون و قشربندى شده است نمى تواند چشم خود را در برابر توافقنامه عجیب و بزرگى که در خفا با خود دارد ببندد. در رابطه با شارون چه مى توان گفت؟ او چوب کبریتى است که بنزین روى آتش ریخت, البته اگر او هم این عمل تحریکآمیز را انجام نمى داد مسئله اى دیگر موجب بروز این حوادث مى شد, بسیار سخت است که بتوان پایانى براى خشونت ها یافت, شاید بتوان انتخاب بین بد و بدتر را طى چند روز یا هفته آینده از سر گذرانید, شاید سلاح ها خاموش و سنگ ها در جاى خود بمانند, اما آیا ممکن است همزیستى با اطمینان متقابل به وجود آید؟.. در سایه سرکوب از یک سو و عدم اطمینان از سوى دیگر این امر میسر نخواهد شد. در این راستا زمینه بسیار محدودى براى میانجیگرى وجود دارد. اما آمریکایى ها قادر به انجام چنین کارى نیستند, اروپایى ها نمى خواهند چنین بکنند و روس ها هم حرفى براى گفتن ندارند. هزاره جدید براى خاورمیانه قرون وسطا را به ارمغان آورد تا بار دیگر جنگ هاى تن به تن, کشتار کودکان و غیر نظامیان, و پیروزى جنایت بر حقوق بشر را خبر دهد. در این شرایط هیچ کس قادر به زندگى نیست, پایان دادن به خشونت از طریق از بین بردن فرد بى دفاع بدترین و وحشیانه ترین راه حل رسیدن به مقصود است؟)) با تشکر از جهاد اسلامى فلسطین که در تهیه این مطلب ما را یارى داد.
|