مشکل شدن مرگ
امام صادق(ع) فرمود: پیامبر اکرم(ص) بر بالین جوانى که مرگش نزدیک بود, حضور یافت و به جوان فرمود:
بگو لا اله الا الله.
جوان چندین بار سعى کرد این گفته را تکرار کند, اما زبانش توان اداى آن را نداشت.
پیامبر(ص) به زنى که کنار جوان بود فرمود: آیا این جوان مادر دارد؟
زن گفت: بله, من مادر او هستم.
فرمود: آیا از او ناراضى هستى؟
زن گفت: بله شش سال است با او صحبت نکرده ام.
فرمود: از او راضى شو.
زن گفت: یا رسول الله, خدا براى رضاى تو از او راضى شود (=از او راضى شدم).
سپس پیامبر(ص) به جوان فرمود: بگو لا اله الا الله.
جوان در این هنگام گفت: لا اله الا الله و پس از لحظاتى دارفانى را وداع گفت.
(بحارالانوار, ج74, باب2, ح67)
دریافت پاداش فراوان
مردى خدمت رسول خدا(ص) رسید و عرض کرد: اى رسول خدا, من به جهاد در راه خدا بسیار مشتاقم. حضرت(ص) فرمود: پس در راه خدا جهاد کن, اگر در این راه کشته شدى, در پیشگاه خدا زنده خواهى بود و از روزىهاى او بهره مند خواهى شد و اگر در مسیر جهاد, مرگ تو فرا رسد پاداش و اجر تو با خدا خواهد بود و اگر سالم از جبهه مراجعت کنى, گناهان تو بخشوده خواهند شد, آن گونه که گویا گناهى مرتکب نشده اى. آن مرد سپس به حضرت مى گوید: اى رسول خدا, پدر و مادر پیرى دارم که با من انس دارند و به همین خاطر, رفتن من به جهاد را خوش ندارند. حضرت(ص) فرمود: پس با آنها همراه باش, قسم به کسى که جانم در ید قدرت اوست, یک شبانه روز موانست با ایشان از یک سال جهاد در راه خدا بهتر است[ .این در صورتى است که جهاد واجب عینى نباشد](بحارالانوار, ج74, باب2, ح83)
حمایت خداوند
یکى از اصحاب امام صادق(ع) مى گوید: از امام شنیدم که مى فرمود: مردى خدمت رسول خدا(ص) آمد و از حضرت سوال کرد که مرا خویشاوندانى است که با ایشان ارتباط داشته و به آنها نیکى مى کنم, در حالى که آنها اذیت و آزار مرا موجب مى گردند و من نیز قصد دارم با ایشان قطع رابطه کنم. حضرت(ص) در پاسخ فرمود: اگر این کار را بکنى, خداوند همه شما را از رحمت خویش محروم خواهد ساخت. سائل مى پرسد: پس چگونه با ایشان عمل کنم؟
حضرت(ص) فرمود: به کسانى که تو را محروم کرده اند اعطا کن, با کسانى که از تو بریده اند پیوند کن و از کسانى که در حق تو ظلم کرده اند درگذر, اگر به این دستورات عمل کنى در آن صورت, خداوند تو را در مقابل ایشان حمایت خواهد کرد.
(بحارالانوار, ج74, باب3, ح 50)
رحم را قطع مکن!
على علیه السلام ضمن خطبه اى فرمود:
هنگامى که برادرت بریدن از تو را آهنگ کرد, حفظ پیوستگى اش را بر خود هموار کن و چون او دورى کرد, تو خود را به لطف و نزدیکى بیشتر وادار و اگر او خشکى کرد, با بخشش و دهش پاسخش گوى و هرگاه که او دورى گزید, تو نزدیک تر شدن را بر خویش بقبولان و چون او درشتى کرد, نرمش نما و در پاسخ جرم و خلاف وى, خود را به پوزش وادار, به گونه اى که پندارى تو غلام اویى و او سرور تو است. اما مباد که نابجا چنین کنى یا موردش را به درستى نشناسى و اهلیتش را احراز نکنى!
چنین مباد که براى نیکبختى اعضاى خانواده ات کم ترین ارزش را قائل باشى. در برابر کسى که تمایلى به دوستى به تو ندارد, به هیچ نشان از خود گرایشى منماى. دیگر بار بر این توصیه تإکید دارم که در مسابقه نیکى و حفظ پیوند از سوى تو و بدى و بریدن از سوى برادرت, مباد که نیروى او فزونى گیرد!
(بحارالانوار, ج74, باب3, ح7)
نیکوکارى به پدر و مادر
امام صادق(ع) فرمود: هنگامى که حضرت موسى(ع) مشغول مناجات با پروردگارش بود, مردى را دید که در زیر سایه عرش الهى در ناز و نعمت است, عرض کرد: خدایا این کیست که عرش تو بر او سایه افکنده است؟
خداوند متعال فرمود: او نسبت به پدر و مادر نیکوکار بود و هرگز سخن چینى نمى کرد.
(بحارالانوار, ج74, باب2, ح94)
عاق والدین
امام باقر(ع) فرمود: گاه انسان در زمان حیات والدین به ایشان نیکوکار است اما پس از مرگ آنها, دین ایشان را ادا نکرده و براى آنها استغفار نمى کند, چنین فردى در زمره عاق شدگان والدین به شمار مىآید. و در مقابل گاه انسانى در زمان حیات والدین به آنها نیکى روا نمى دارد, اما پس از مرگ آنها, دین آنها را ادا و براى آنها از خدا طلب غفران مى کند, چنین فردى را خداوند در زمره نیکوکاران به حساب مىآورد.(بحارالانوار, ج74, باب2, ح84)
فضیلت زیارت
علامه مجلسى از جناب سلیمان اعمش نقل مى نماید: در کوفه شبى همسایه ام در خانه من بود, در اثنإ صحبت فضیلت زیارت حسین را در شب جمعه ذکر نمودیم, همسایه منکر بود. فردا سلیمان اعمش و چند نفر دیگر براى کربلا رفتند, همسایه را دیدند که زودتر از آنها گریان آمده, پس علت را جویا شدند, گوید: در خواب دیدم قیامت برپا شده و حضرت فاطمه رقعه هایى به دست اشخاص مى داد, نگاه کردم دیدم در آن نوشته: ((امان من النار لزوار قبر الحسین فى لیله الجمعه)) گفتم اى بى بى به من هم لطف بفرما! فرمود: مگر نه تو منکر فضیلت زیارت فرزندم بودى.
(کتاب سید الشهدإ از شهید دستغیب)
فقر زدایى
سلیمان جعفر مى گوید: از حضرت موسى بن جعفر شنیدم در خانه اى که اسم محمد, على, حسن, جعفر, عبدالله , و از زنان اسم فاطمه باشد, فقر و تنگدستى وارد نخواهد شد. (سفینه البحار, ج4, ص295)
فضایل اختصاصى على(ع)
پیامبر(ص) به على(ع) فرمود: سه فضیلت به تو داده شده که به من داده نشده.
على عرض کرد چه چیزهایى به من داده شده؟
فرمود: تو پدر زنى همچون من دارى که من چنین پدر زنى ندارم.
همسرى چون فاطمه به تو داده شده که به من داده نشده, حسن و حسین به تو داده شده که به من داده نشده.(مسند الرضا, ج1, ص119, حدیث81)
رفع غم
امام رضا (ع) فرمودند: حضرت رسول فرمودند: هر کس غمگین گشت بگوید: ((لاحول و لا قوه الا بالله)).
(بحارالانوار, ج3, ص187)
اهتمام به اوقات نماز
حضرت رسول (ص) فرمودند: هر کس به اوقات نماز اهتمام ورزد, من راحتى هنگام مرگ و زدوده شدن غمهایش را ضامن مى شوم.(امالى مفید, ص88, و بحارالانوار, ج83, ص9)
انگور سیاه
خداوند متعال به حضرت نوح دستور داد که انگور سیاه بخورد تا اندوهش برطرف شود.
(امالى مفید, ص88)
قم کوفه کوچک
امام صادق فرمودند: آگاه باشید که قم کوفه کوچک است. بدانید بهشت هشت در دارد که سه در آن به سوى قم است. بانویى از فرزندان من به نام فاطمه دختر موسى در آن جا رحلت مى کند وبا شفاعت او همه شیعیان ما وارد بهشت مى شوند.
(سفینه البحار, ج2, ص376)
سبب کیفر
حمید بن سعد راوى واقعه کربلا بوده است, سربازان عمر سعد تلاش داشتند که نامشان در دفتر گزارشهاى حمید وارد شود که هم جزء افتخارشان باشد و هم سهم قابل توجهى بگیرند. چهار سال بود که مختار ثقفى در کوفه قیام کرد و انتقام قتل حسین را از قاتلین خواست. اول, فردى را به دنبال دفتر کذایى به خانه حمید بن سعد فرستاد و مختار از روى آن دفتر قتله حسین(ع) را یکایک از خانه ها بیرون کشید و به بدترین وجهى به قتل رسانید.
(درسهایى از تاریخ یا داستان زنده ها, ص65)
پدرش بفدایش
کاروانى از شیعیان به شهر مدینه آمد و رهسپار خانه امام موسى بن جعفر شد تا ضمن پرداخت وجوهات جواب سوالاتى را از آن حضرت جویا شود و چون شنیدند که حضرت در مسافرت است اندوهبار از این که توفیق زیارت و نیز جواب سوالات حاصل نشد, عزم بازگشت کردند که دخترکى 8 یا 9 ساله و شیرین زبان و خوش سیما به آستانه در آمده و نامه هاى سوالات را از آنان گرفته و جوابهاى یکایک آنها را نوشت. پس با شادمانى و تعجب عزم راه کردند تا اینکه در بین راه امام موسى کاظم(ع) را دیدند و ماجرا را بازگو کردند.
امام با مطالعه جوابها شادمان شد و درباره دخترش فاطمه معصومه(س) سه بار فرمود: ((فداها ابوها)), پدرش به فدایش.
(تاریخ اهل بیت, ص83)
اندوه بازدارنده
امیرمومنان مى فرماید: اندوه برگذشته را آویزه دل خویش مساز که غم بر آنچه رفته است تو را از توجه به آن چه مىآید باز دارد.
(غرر الحکم و دررالکلم ج6, ص345)
رضا به قضا
در روایت آمده: خرسندى از مقدرات, غم را مى زداید و هم چنین آمده: راضى بودن به قضاى الهى چه خوب غصه را مى راند و نیز آمده: خوشنود باش, آسوده مى شوى.
(غرر الحکم و دررالکلم ج1, ص112)
اندوه بى فایده
از امیرمومنان است که: اندوه و بى تابى, از دست رفته را باز نمى گرداند.
(غرر الحکم و دررالکلم ج1, ص382)